انتشار خبري در مجله آمريكايي نيوزويك، مبني بر
اهانت به قرآن توسط نظاميان آمريكايي براي تحقير زندانيان بازداشت شده در پايگاه
نظامي گوانتانامو،منجر به تظاهراتي در
چند شهر افغانستان شد كه چند كشته نيز به جاي گذاشت. البته خانم رايس وزير خارجه
آمريكا ضمن تاكيد بر احترام به اديان و كتاب ديني مسلمانان از سوي آمريكائيان،
گفته است در اين مورد دستور داده شده تحقيق شود. تظاهرات و واكنشهاي خشمگيانه
مسلمانان نسبت به اين موضوع ، به افغانستان محدود نشد و در روز جمعه 23 ارديبهشت،
كه روز برگزاري نماز جمعه در كشورهاي مسلمان است، در مصر عربستان سعودي ، پاكستان،
عراق، و اندونزي و در سرزمينهاي فلسطينان، تظاهراتي در اعتراض به اين امر به راه
افتاد. اما واكنش رژيم در اين زمينه سكوت يك دست و حيرت انگيز، از سوي همه مقامها
و مسئول و غير مسئول و همه نعارهاي حرفه يي بود. انعكاس اصل خبرهم در رسانه هاي
خبري رسمي ونيمه رسمي رژيم جايي حاشيه يي
داشت.اين سكوت چنان واضح و چشمگير بود كه
پاسدار تواب ساز شريعتمداري مدير كيهان، كه سردسته قمه كشهاي رسانه يي درميان
«عاشقان اسلام و قرآن و اهل بيت» است، تازهروز يكشنبه 25 ارديبهشت غصه اش گرفت كه چرا در «ايران اسلامي»، در مورد اين
مساله اعتراضي نشد و چرا كسي نه در وزارت ارشاد و نه در وزارت خارجه و نه سازمان
تبليغات اسلامي و... دستي به قلم نبرد. اما خود اين پاسدار شرور در همين واكنش
نشان دادن هم، حاشيه يي به مساله برخورد كرده است. چرا كه «غصه گلوگير» او از آن
اهميتي برخودار نبوده كه «يادداشت روز» كيهان را به آن اختصاص دهد، بلكه اين مطلب
در صفحه اينترنتي كيهان چهارمين مطلب است و مطلب يادداشت روز، توسط يكي ديگر از قداره
كشهاي رسانه يي شاغل در كيهان به انتخابات اختصاص دارد، همچنان كه يادداشت روز
شنيه 24 ارديبهشت(14مه) نيز توسط معاون شريعتمداري ( حسين صفارهرندي) به انتخابات
اختصاص داشت. در ايران اگر اكثريت مردم ندانند كه اين اهانت به قرآن چه بوده، حتما
پاسدار شريعتمداري و ولي امر مسلمين كه بولتنهاي ويژه در اختيارشان قراي مي گيرد
به خوبي مي دانستند كه قضيه عبارت از اين بوده كه بنابه گزارش نيوزويك كه نقل
اظهارات يكي از زندانيان گوانتانامو بوده است، نظاميان آمريكايي براي تحقير
زنداني، جلوي چشم او قرآن را به داخل توالت انداخته اند. چنين خبري قبل از همه
بايد ولي امر مسلمين جهان را بي تاب و بي قرار بكند و خودش در نماز جمعه حاظر شود
و ضمن دعوت از مسلمين جهان براي اعتزاض به چنين اهانتي، دستور عزاي عمومي درام
القراي اسلام بدهد و به وزارت خارجه هم دستور بدهد كه در اين مورد تحقيق كند و از
كنفرانس اسلامي دعوت به تشكيل جلسه فوري براي رسيدگي به واقعيت مساله و تصميم جمعي
در واكنش به اين «مصيبت بزرك» بكند. حالا اين سكوت را مقايسه بكنيد با واكنشهاي
همين پاسدار شرور مثلا در مورد كنفرانس برلن يا اظهارا ت چند سال پيش آغاجري كه
اهانتي هم به اسلام نبود چرا كه خود او مسلمان و جانباز «دفاع مقدس» و عضو سازمان
مجاهدين انقلاب اسلامي است. مقايسه كنيد كينه و خشم اين پاسدار شرور و همدست سعيد
امامي در برنامه هويت را نسبت به دانشجويي مثل علي افشاري عضو دفتر تحكيم وحدت .
اين پاسدار شرور اگر جاي دست اندر كاران قوه قضائيه رژيم كه ( جزئي از دستگاه
شكنجه و سركوب و صادر كننده هزاران حكم ظالمانه عليه شهروندان ايران است)،مي بود،
دستوراتي صادر كرده بود كه در اثر اجراي آن، بعضيها كه حالا در زندان هستند و بعضي
كه پس از مدتي از زندان آزاد شده اند، تا حالا هفت كفن پوسانده بودند. همچنين
صدايي از آن آيت الله هاي مرتجع خبيث كه مبلغان ايدئولوژيك و فرهنگي خشونت عليه
روشنفكران و روزنامه نگاران و دگرانديشان بوده اند نيز شنيده نشد. انگار كسي به
اسم آخوند مصباح يزدي يا جنتي در «ايران اسلامي» اصلا وجود نداشته اند.آخوند(آيت
الله) مكارم شيرازي و آخوند(آيت الله) نوري همداني كه فرياد وااسلاما و و شريعتا
در واكنش به فيلم مارمولك سر داده بودند، در برابر اين «مصيبت» دم بر نياوردند. چه
جنجالي به راه افتاد از سوي همين اخوندها و جمعي از مجلس نشينان و همين روزنامه
كيهان به خاطر اين كه در جشنواره يي در اهواز يكي از هنرمندان در روي سن حالا يا
چرخي خورده بود يا حركتي به تنش داده بود. جنجال كه در جشنواره زني رقصيده است.
گويي آن حركت توطئه يي بود براي ايجاد زلزله 9 درجه ريشتري براي فروريختن اركان
نظام اسلامي. اكنون گويي به همه اينها پوزه بند زده اند. شايد هم زده باشند وزدن
اينپوزه بندهابا «حكم حكومتي» اجرا شده است. جالب اين كه
پاسدار شريعتمداري در نوشته خود فقطغصه
خورده و هيچ خط و نشاني از اجراي عمليات «استشهادي» مسلمان، عليه سربازان آمريكا
كه به تعداد زياد در كشورهاي همجوار «ايران اسلامي» وجود دارند نكشيده و باز جالب
تر اين كه زير همان مطلب خبري از تشكيل دومين يگان نيروهاي شهادت طلب به تعداد 300
نفر، ذكر شده و در شرح خبر آمده است كه اين گردان براي دفاع از مسجد القصي تشكيل
شده است. بالاخره از دو حال خارج نيست، يا ولي امر مسلمين دستور داده كسي در اين
زمينه سرو صدا نكند، يا آنگونه كه پاسدار شريعتمداري نوشته، غفلت بوده و سر همه به
انتخابات گرم بوده است. اگر خامنه اي گفته، براي مصلحت نظام بوده است تا در شرايطي
كه مساله مذاكرات مربوط به فعاليتهاي اتمي رژيم به بن بست رسيده و واكنش قاطع
اروپا و آمريكا براي تنبيه رژيم و ارسال پرونده به شوراي امنيت سازمان ملل، در چشم
انداز قرار گرفته، دست به كار تحريك آميزي نزنند تا شايد بعد از انتخابات رياست
جمهوري راه حلي ـ كه با احتمال زياد چيزي جز توقف غني سازي نخواهد بود، اما همراه
با سياستي كه بشود به عنوان پذيرفتن راه حلي كه «نه سيخ بسوزد نه كباب» به افكار
عمومي ارائه كرد ( داشتن تعدادي سانتريفيوژ براي امور تحقيقاتي)-،پيدا شود.شايد هم راهي مثل مشاركت مديريتي
اروپا و آمريكا در غني ساز ااورانيوم باشد. به هر حال اين ممنوعيت اظهار نظر و
واكنش، يعني حفظ مصلحت نظام مهم تر از حفظ حرمت قرآن يا و اكنش نسبت به اهانت به
آن است. اگر هم به ادعاي شريعتمداري از غفلت بوده، و همه سرشان گرم مساله انتخابات
بوده است، باز هم اين امر نشان دهنده آن است آن كه داد و قالها و نشان دادن «غيرت
ديني» و راه پيمايي هاي عربده كشانه بعد از نماز جمعه، همه براي پيشبرد اهداف
سياسي بوده و مساله اسلام و دين و اين قبيل حرفها، بهانه و ابزاي براي پيشبرد
اهداف سياسي خاصي كه در اكثر موارد ايجاد جو خفقان و سركوبي بوده است، به كار
گرفته شده است. اما در مورد اين مساله يي كه پيش آمده گمان من اين است كه اين سكوت
فرا گير ناشي از دستور خامنه اي بوده و شأن نزول مقاله نرم حسين شريعتمداري (كه از
مشاوران خامنه اي شناخته مي شود و به نظر من حتي در مواردي ـ مثل خارج كردن لايحه
مطبوعات از دستور مجلس با حكم خامنه اي ـ، خط دهنده خامنه اي بوده)، براي توجيه
اين سكوت، و غفلت وانمود كردن آن و از زير علامت سوال بيرون آوردن ولي امر مسلمين
يوده است و وي حتما براي نوشتن آن با خامنه اي مشورت كرده است. اما چشم مسلمين و
هم ملحدين چه در ام القراي اسلام و چه در خارج از ام القرا، چه در كشورهاي اسلامي
و چه در بلاد كفر، در مسائلي كه به كل اسلام و عزت اسلام و حرمت قرآن مربوط است،
به واكنشهاي ولي امر مسلمين و اميد مستضعفان جهان دوخته شده، و اين مقاله نمي
تواند توجيه گر سكوت ولي امر مسلمين جهان، در برابر مصيبتي مثل خبرانداختن قرآن به
مستراح توسط سربازان آمريكايي باشد.
مقاله پاسدار تواب ساز انسان ستيز، حسين
شريعتمداري در كيهان 25 ارديبهشت، ضميمه است تا خواننده اين سطور خود قضاوت كند كه
اين مقاله از آدمي مثل شريعتمداري، متناسب با اتفاقي كه پيش آمده، هست يا استدلال
و برداشت نگارنده اين سطور در مورد علت نگارش آن به واقعيت نزديك است.15/5/2005
«اين غصه گلوگير
اهانت نظاميان آمريكايي به قرآن كريم در زندان گوانتانامو كه بازگوكردن آن نيز شرم
آور است با واكنش غيرتمندانه و متعهدانه ملت هاي مسلمان در بسياري از كشورهاي
اسلامي روبرو شد و جمعي از اعتراض كنندگان نيز در اين راه جان باخته و به شهادت
رسيدند ولي با كمال تأسف، اين اقدام زشت و مشمئزكننده آمريكايي ها در ايران اسلامي
با واكنشي روبرو نشد و اين درحالي است كه نه فقط براساس شواهد و قرائن غيرقابل
انكار، نهضت جهاني اسلام در انقلاب اسلامي ايران ريشه دارد، بلكه بسياري از
استراتژيست ها و تحليل گران بلندآوازه غرب نيز جمهوري اسلامي ايران را پشتوانه و
خاستگاه اصلي خيزش هاي مردمي جهان اسلام عليه آمريكا و متحدانش مي دانند و دقيقاً
به همين علت است كه قدرت هاي استكباري و دنباله هاي منطقه اي آنها، از نخستين
روزهاي بعد از پيروزي انقلاب اسلامي تاكنون، كمترين فرصت را براي كينه توزي و
دشمني با ايران اسلامي از دست نداده اند تا آنجا كه آمريكايي ها با صراحت اعلام مي
كنند براندازي جمهوري اسلامي را به منظور پيشگيري از شتاب حركت هاي اسلامي در
دستور كار خود دارند و اين اولويت استراتژيك با جابه جايي قدرت در آمريكا و
كشورهاي اروپايي كمترين تغييري نكرده و نخواهد كرد.
مردم مسلمان ايران به تعبير حكيمانه حضرت امام(ره) و نگاه هوشمندانه رهبر معظم
انقلاب، فداكارتر و پاكباخته تر از مردم دوران امير مؤمنان(ع) و ائمه اطهار عليهم
السلام هستند و تاكنون نيز بارها و در مقاطع زماني مختلف با ايثار جان و مال و
عبور از عقبه هاي تند و نفس گير، بر اين پاكبازي و فداكاري خود در راه اسلام و
مقابله با دشمنان اسلام، تأكيد ورزيده اند. بنابراين، سؤال اين است كه چرا در
مقابل اهانت اخير نظاميان آمريكايي به ساحت مقدس قرآن كريم عكس العمل درخور و
شايسته اي در كار نبوده است؟!
به يقين در ميزان ارادت به اسلام و حساسيت در مقابل اهانت به قرآن كاستي و كاهشي
پديد نيامده است و اين واقعيت به وضوح و بدون كمترين ترديدي در جاي جاي فرهنگ و
روابط فردي و اجتماعي ميهن اسلاميمان ديده مي شود. پس ماجرا چيست؟! و چرا وزارت
خارجه، وزارت ارشاد و سازمان هاي عريض و طويلي نظير سازمان تبليغات اسلامي و
سازمان ارتباطات اسلامي و... كه در برخي از مناسبت هاي بسيار كم اهميت تر اطلاعيه
هاي حماسي و پرهيجان صادر مي كنند و مردم را به حضور در تأييد يا مقابله با اين يا
آن واقعه فرامي خوانند، در برابر اهانت آمريكايي ها لب از لب نمي گشايند و قلمي بر
صفحه كاغذ نمي رانند؟! به عقيده نگارنده، «علت» را بايستي تنها در «غفلت» جستجو
كرد و ريشه اين غفلت را مي توان در فضاي انتخاباتي اين روزها يافت. فضايي كه اگرچه
شور و التهاب آن از سرنوشت سازبودن انتخابات و جدي بودن رقابت ها حكايت دارد ولي
نبايد عكس العمل در برابر فاجعه دردناك و شرم آوري نظير اهانت نظاميان آمريكايي به
قرآن كريم را تحت الشعاع قرار دهد. چرا كه بي همگان به سر شود ولي بي دين خدا كه
همه چيزمان است، به سر نمي شود.
...و اين قصه پر غصه را كجا بايد بازگفت؟
حسين شريعتمداري».