پرچم آمريکا، مثلِ لنگ حمام
هادي خرسندي
نويسنده و سردبير نشريهي «اصغر آقا» در تبعيد از سال 1358؛ و به قول
اصغر آقا: «با دوامترين و ديرسالترين نشريهي اپوزيسيون بعد از اسلام است»
اجازه ميخواهم
کلاً جواب عرض کنم. چون هرچه به اعشار رفتم، جوابم قابل تقسيم به سؤالات نبود.
***
آمريکائي ها تازه دارند ميفهمند
پيکرهي فولادي صدام در
بغداد را که با آن تبليغات پائين کشيدند، مجسمهي واقعي صدام نبوده و مجسمهي يکي از بدل هاي او بوده است. با اينهمه ، آن عمليات سمبليک
که باد هم به کمکش آمد و پرچم آمريکا را مثل لنگ حمام ، چسباند به سروصورت صدام،
کار خودش را کرد.
اگر آقاي بوش قصد حمله به ايران دارد لازم است ابتدا از طريق عوامل خود در ايران،
ترتيبي بدهد که تعدادي مجسمهي بزرگ خامنه اي، جنتي ، شاهرودي
، رفسنجاني .... و مجسمه هاي کوچکتري از
عسکراولادي، پرزيدنت خاتمي، حسن عباسي، ابراهيم يزدي .... در نقاط مختلف تهران و شهرستان
ها برپا کنند. بديهي است تا وقتي که تانک هاي عراقي دانه دانه اين مجسمه ها را (که
ما در اينجا به دلايل امنيتي همه شان را نام نميبريم) پائين نکشند، اشغال ايران امکان پذير نخواهد بود. يک مجسمهي عسکراولادي چهارتا تانک آمريکا را چپه ميکند و کنده نميشود.
در آن صحنهي تماشائي که پرچم آمريکا صورت مجسمه را پوشاند آن چند نفر (عراقي) يادتان هست
که توي آن هير و وير پرچم ملي عراق را آوردند و پاي مجسمه نمايش دادند و سعي کردند
بر پايهي سيماني مجسمه گيرش بدهند؟ ( و چه تاريخي بود لحظه) خب ما از آنجور آدم ها در
ايران چند ميليوني داريم که عراقي هم نيستند! اين ها برخلاف آن خانمه و شوهرش در
تلويزيون؛ هنوز پرچم کشورشان را به تي- شرتي که عکس کنداليزا رايس رويش باشد ترجيح
ميدهند!!
از سوي ديگر آقاي جک استرا وزير خارجهي بريتانيا که براي رسيدگي به اينگونه مسائل در يکي از برجهاي شمال تهران آپارتمان خريده و در ايران اقامت گزيده، احتمال حملهي آمريکا به ايران را غير ممکن خواند و به انگليسي هم گفت: «ايمپاسيبل». جک استرا که فارسي را با لهجهي بدي حرف ميزند گفت سربازان آمريکائي بايد از روي جنازهي من رد شوند.
اما من همانطور که قبلاً در ماهنامهي اصغرآقا اعلام کردم ،
در صورتي با حملهي آمريکا موافقم که بتواند يکجور بمب به
جمهور اسلامي بزند که به ايران نخورد. در آن صورت من با آمريکا همکاري هم ميکنم. حتا ممکن است دوتا بمب هم خودم بزنم.
در بارهي رابطه رژيم آخوندي با آمريکا، والله من از وقتي که يکي از گروگانگيرهاي «لانهي جاسوسي» با يکي از گروگان ها ملاقات کرد و همديگر را بغل کردند، راجع به رابطهي جمهوري اسلامي با آمريکا قاطي کرده ام. خيلي خوب است حکومت ها با هم کنار بيايند
ولي به شرطي ما را وسط نگذارند. من حتا وقتي ديدم ناگهان وليعهد انگليس تصميم گرفت به ديدار زلزله زدگان بم برود و
ناغافل سر از دفتر خاتمي درآورد ، دارم شک ميکنم که آيا انگليس ها ميتوانند از راه به اين دوري، زلزله به بم بفرستند؟
اگر چنين نيست پس چرا زلزله در يک شهر يک سيلابي آمده که نوشتن و تلفظاش براي انگليسي ها آسان باشد؟ چرا مثلاً زلزله در عليشاه عوض شهريار نيامد؟
(مثلش را ميگويم)
نهايتاً اگر آمريکا ميخواهد جمهوري اسلامي را نگهدارد راه ديگري جز حمله
ندارد. لااقل پرزيدنت بوش نبايد فعلاً اين خوابيده پارس کردنش را کنار بگذارد. شايعهي و توهم حملهي امريکا نه تنها در نتيجهي انتخابات رياست جمهوري ، بلکه در نتيجهي شمارش آرا هم اثر ميگذارد!