دل مشغولي جامعه
- اگر پارهاي خيال ميكنند كه آقاي رفسنجاني توان
تغيير در قانون و حذف ولي فقيه يا مقام تشريفاتي كردن رقيب خود آيتالله
خامنهاي را دارد، خيال خام ميپرورند.
محمد برقعي
نويسنده، فعال سياسي و مدرس دانشگاه
پاسخ
اول:
انتخابات
در ايران تا مرز فرمايشي شدن راهي طولاني در پيش دارد. كانديداها هنوز اقشاري از
جامعه و منافع گروههايي را نمايندگي ميكنند. هم چنين قدرت مسلطي نيست كه همه گوش
به فرمان آن باشند. اما با نااميد شدن مردم از اصلاحات در چهارچوب نظام و قهر با
آن، رقابتهاي انتخاباتي بيشتر ستيز قدرت ميان حاكمان و اقشار وابسته به آنان است
تا يك دلمشغولي جامعه در كليت آن.
پاسخ
دوم:
نتيجه
اين انتخابات هر چه باشد تأثير چنداني در روند حركت جامعه نخواهد داشت. زيرا غير
از آقاي رفسنجاني هيچ كانديدايي حتا در حد آقاي خاتمي هم جسارت يا قدرت عمل ندارد
و اگر پارهاي خيال ميكنند كه آقاي رفسنجاني توان تغيير در قانون و حذف ولي فقيه
يا مقام تشريفاتي كردن رقيب خود آيتالله خامنهاي را دارد، خيال خام ميپرورند.
زيرا لازمه اين كار كنار گذاشتن بخش وسيعي از نيروهاي نظامي و تحت ضابطه قانوني در
آوردن بنيادها و ديگر نهادهاي خودمختار اقتصادي است كه از كسي كه خود در ايجاد و
توسعه آنها نقش اساسي داشته و دارد نه تنها انتظاري غير معقول، بلكه ناممكن است.
رابطه
ايران و امريكا را هم آقاي رفسنجاني نميتوانند درست كنند زيرا امريكا و اسرائيل
وجود يك ايران نيرومند در منطقه را نميتابند. حقوق بشر و سلاح هستهاي و حمايت
از تروريسم هم، همه بهانهگيريهاي ديپلماتيك هستند تا مسايل واقعياي كه مصالحه
بر سر آنها، دشمني آمريكا و اسرائيل با ايران را مهار كند.
از
خاطر نبريم كه يك دهه پيش كه شرايط بهبود در رابطه دو كشور كاملاً مساعد بود و
آقاي رفسنجاني هم رئيس جمهور بود، اگر نه بيش از خامنهاي بلكه هم سنگ او قدرت
داشت و عاملان معاملات پنهاني اكتبر سورايريزنيز هم در ايران و هم در امريكا بر سر
كار بودند، تمام تلاشها براي برقراري رابطه ميان دو كشور ناكام ماند. حال نه
تنها آن شرايط نيست بلكه آمريكا حيوان زخم خوردهاي است كه در زخمهايش در
افغانستان و عراق او را تا سر جنون خشمگين
و درمانده كرده است. و اسرائيل همه نفوذ خود در امريكا را منوط به وجود يك بحران
اساسي در منطقه ميداند.
حمله
امريكا به ايران را نيز تنها دو دسته تأييد ميكند يكي حاكمان كه فكر ميكنند اين
حملات پايههاي لرزان حكومت آنان را تثبيت ميكند و از فشار مردم بر آنان ميكاهد
و ديگري اپوزيسيون خائن و جنايت كاري كه تنها به منافع شخصي و گروهي خود ميانديشد
و حاضر است به خاطر دستمالي، قيصريه را به آتش بكشاند.
پاسخ
سوم و چهارم:
اكثريت
ملت ايران چنان به حكومت پشت كردهاند كه هيچ نيروي سياسياي با هيچ ترفندي نميتواند
در آنان شوق رفتن به پاي صندوقهاي رأيگيري را ايجاد كند. لذا حكومت براي حفظ
ظاهر و مشروعيت دادن به انتخابات تا حدود زيادي حاضر به تحمل مبارزات انتخاباتي
نيروهاي مخالف خود خواهد بود. از اين روي برآنم كه به جاي تحريم كه فرقي در عمل
نميكند، احزاب و نيروهاي اپوزيسيون ميبايست اين امكان را تبديل به يك فرصت
مطلوب براي افشاگري نظام و روشن كردن هر چه بيشتر اذهان مردم بكند. و شركت خود را
مشروط به شرايطي بكنند. اما هم براي ارائه اين شرايط و هم در روند اعلام و پيگيري
آنها دو محور اساسي را لحظهاي از ياد نبرند.
يكي
آن كه بدون هيچ ابهام و خوش خيالي بدانند كه اين فضاي باز گذرا است و حاكمان در
اولين فرصت مطلوبشان آنان را كنار خواهند گذاشت حتا اگر محافظهكارترين و مسالمت
جويانهترين راهها را برگزينند. ديگر آن كه اين امكاني براي شركت در انتخابات
نيست بلكه فرصتي است براي افشاگري. لذا هدف اصلي را بايد افشاي اشكالات بنياني
ساختار حكومت و عملكرد آن قرار داد. و بر پيش شرطهايي كه اين اهداف را نشانه ميگيرند
تكيه شوند. از جمله حذف شوراي نگهبان و شوراي تشخيص مصلحت و دلايل آن مردود بودن
هر مقام ورا قانوني كه مشروعيت مقام خود را از رأي مردم كسب نميكند. لذا شرايطي
چون آزادي زندانيان سياسي. آزادي مطبوعات و غيره با تمام اهميتشان جزو شروط
ثانوي اعلام شوند.
*