طلوع خدايان
چين شريکي
جديد يافته است. آمريکا ايزوله شده است. دعوا بر سر لغو تحريم تسليحاتي چين
Hilmar König،Knut Mellenthin،Jürgen Elsässer
دنياي جوان
13.04.2005
برگردان ناهيد
جعفرپور
اخبار روزهاي اخيرخبرگزاري
هاي قاره آسيا خبر از تغيير قدرت قرن اخير
را داده اند. در حاليکه از يک سو اروپا مصرنانه تلاش مي کند به اتحاد برسد و از سوي
ديگر ايالات متحده آمريکا در خاورميانه در بن بستي عميق گرفتار شده است، عصري جديد
در پاسفيک طلوع مي کند.
در آخر هفته گذشته ده ها هزار نوجوان به خيابان
هاي پکن و شهر هاي ميليوني ديگر چين هجوم برده و با سنگ به تاسيسات ژاپني حمله ور
شدند.
همزمان با اين اعتراضات
رو مو- هون رئيس جمهور کره جنوبي در ديدار خود از آلمان در شهر برلين اظهار داشت
که ژاپني ها مي خواهند جنگ هاي خشونت بار خويش را توجيه نمايند. سپس وي به موارد
تاريخي نيپون و بخصوص نقش چريک هاي ژاپني در جنگ جهاني دوم اشاره کرد. سپس اوائل
هفته جاري نخست وزير چين ون جيابوآ ديداري از دهلي نو نموده و اعلام همکاري استراتژيک
با اين کشور کرد. به اين صورت که سوفت ور هندي در صنعت کامپيوتر چيني بايد بازار
جهاني کامپيوتر را تسخير کند. استراتژي که مي خواهد منطقه آزاد تجاري چند مليتي رد
و بدل کالا را که از 5 سال پيش موفق شده است خود را تا ده برابر گسترش دهد ، بي رقيب
سازد.اگر ژاپن در کنفرانس تجارت جهاني در کلجون استراتژي غرب را نقش بر آب نمود
حال هندوستان مي خواهد با کمک جمهوري خلق چين وارد شوراي امنيت جهان گردد. چه کسي مي
تواند در شوراي امنيت بر عليه دولت هائي اقدام کند که نمايندگي يک سوم مردم جهان را
دارا مي باشند؟ پکن و دهلي نو تلاش دارند رابطه خويش را با مسکو عميق تر سازند.
روس ها به هر دوي اين کشور ها کالاهاي تسليحاتي چون موشک، زيردريائي هاي اتمي داده
و در مقابل چيني ها به کرملينگ ميليارد ها دلار براي بازخريد " يوکوس"
کمک نمودند.
چين و
هندوستان
"هندوستان و چين
برادرند" يک چنين جملاتي از بعد از جنگ سال 1962 دهلي نو ، نه از سوي دهلي نو و نه از سوي پکن
بکار برده نشده بود. تا اينکه در مسافرت اخير ون جيابائو به هند مجددا بيان گرديد
که "چين و هندوستان برادرند". نخست وزير هندوستان مانموهان سينگ در اين
باره گفت" اگر هندوستان و چين متحد شوند ، خواهند توانست نظم جهان را واژگون
نمايند".آنطور که بنظر مي رسد بالاخره اين دو کشور بعداز 40 سال تصميم گرفته
اند به توافقاتي با هم برسند. از اين رو تعداد بيشماري قرار داد و پيمان و تصميمات
مختلف بين اين دو کشور رد و بدل گرديد که مهمترين آنها رسيدن به يک سياست متحد براي
حل اختلافات مرزي است. از سال 1962 هندي ها خواستار برگرداندن 38000 کيلومتر مربع
از زمين هاي مصادره شده شان از سوي چين مي باشند. از سوي ديگر چين هم خواهان
برگرداندن 90000 کيلومتر مربع يعني مجموعه منطقه آروناشل پارادش از جانب هند است.
اين دعواي همچنان بي نتيجه تا کنون کش يافته است. حال رهبران اين دو کشور تصور مي
کنند که با اتخاذ يک سياست مشترک و عقد قرار هاي
تفاهم آميز ، عاقلانه و دوستانه دوطرفه به يک راه حل منطقي به نفع هردو
کشور خواهند رسيد. صاحب نظران اعتقاد دارند: گر چه هنوز هيچ چيز مشخص نيست اما همين
خواست هم خود قدمي بزرگ در حل مشکلات اين دو کشور است. زيرا که شيطان درست در همين
جا خانه کرده است به اين مفهوم که در حدود 3500 کيلومتر مرز مشترک بين اين دو کشور
تنها مي تواند زماني منطقه اي صلح آميز باشد که هر دو کشور صبورانه و جدي خواست حل
مشکل را داشته باشند. نخست وزير هند به مذاکراتش با چين اشاره مي کند و مي گويد که هردو کشور مسلما از ثبات و توسعه يکديگر
نفع خواهند برد. وي سپس از اين ديدار اظهار خشنودي نموده و مي افزايد : مهمترين
مسئله اي که در اين ديدار به نتيجه مثبت رسيد تصميم عقد پيماني براي همکاري هاي
استراتژي بين دو کشور در جهت صلح ، دوستي ، رفاه و اتحاد مي باشد. سياست متحدي که
به حل اختلافات مرزي ، همکاري 5 ساله اقتصادي و تجارت بين دو کشور منجر خواهد شد.
البته نبايد فراموش نمود که اين دو کشور مناسبات خود را از صفر شروع نخواهند نمود
زيرا که در طول 55 سال روابط ديپلماسي بين دو کشور قدرتمند آسيائي بخصوص در ده
ساله اخير در بخش اقتصادي اقداماتي صورت پذيرفته است.
حجم تجاري هند در سال
2004 چيزي در حدود 6/13 ميليارد دلار بوده است که در حدود 79% بيشتر از سال
2003 مي باشد. در سال 2003 سود تجاري هند
در حدود 1،75 ميليارد دلار بوده است.پکن با توجه به بازار داخلي اين دو کشور که چيزي
بيش از 2 ميليارد نفر را در بر مي گيرد، همسايگانش را به تشکيل يک منطقه آزاد تجاري
فرا مي خواند. در حال حاضر واردات خرد هندوستان بر 15% قرار گرفته است در حاليکه
در چين اين رقم 10% است. اگر جيابائو
بتواند هندوستان را پاي عقد پيمان تجارتي آزاد دوطرفه و پيماني متحد بين دو کشور براي تا سال 2008
بکشاند ، حجم تجاري چين در حدود 20 ميليارد دلار خواهد بود و اگر اين پيمان تا سال 2010 دوام
داشته باشد اين حجم تجاري به چيزي در حدود 30 ميليارد دلار افزايش خواهد يافت.
وقوع اين ديدار ها بيانگر اين مسئله است که قدرتي عظيم پشت اين مناسبات نهفته است
که مي تواند متحد با ديگر کشور ها بعنوان رقيبي جدي در سطوح بين المللي در مقابل آمريکا ابراز وجود نمايد.
در اين رابطه موقعيت
آمريکا کاملا در خطر قرار گرفته است. حتي ژاپن هم ديگر متحدي قابل اعتماد براي آمريکا
نيست زيرا که بازار صادرات چين براي کنسرن سوني و تويوتا مهم تر از بازار صادرات
آمريکا است. هيچ عجيب به نظر نمي رسد که
اعتراض توکيو بر عليه حمله جوانان چيني به مراکز ژاپني از سوي چين بي جواب مانده
است. يکشنبه آينده ماشيمورا وزير خارجه ژاپن به چين سفر خواهد نمود و قصد دارد در
آنجا با چين وارد يک مذاکره دو جانبه گردد. آمريکا هم براي اينکه جلوي اين پيوند
هاي آسيائي را بگيرد، بايد به تشنجي جديد دست زند:تهديد کره شمالي ، مسلح نمودن
پاکستان، تحريک تايوان و.. از برنامه هاي آمريکا براي جلوگيري از چنين پيوندي است.
افزون بر اين بايد در اين راستا جر و بحث هاي جديدي شکل گيرد مثل دعوا بر سر تحريم
تسليحاتي بر عليه چين.
اتحاديه اروپا
و تحريم تسليحاتي بر عليه چين
بحث تحريم تسليحاتي چين
براي چندمين بار از مهمترين تم هاي نشست هاي اخير مجلس آلمان شده است. احزاب اپوزيسيون
مجلس چون دمکرات مسيحي ها و ... از اينکه نخست
وزير آلمان شرويدر با خواست الغاي تحريم
تسليحاتي چين در ميان جناح هاي ائتلافي
دولت تک و تنها مانده است ابراز خشنودي نموده واز اين امر بعنوان برگي
برنده بنفع خود استفاده مي نمايند. در واقع آنها متحدا با اف د پ تقاضا نامه اي را
به مجلس ارائه داده اند که اميدوارند از طريق آن دولت سرخ/سبز آلمان را دچار مشکل سازند. اين تقاضا نامه کوتاه خواهان اين
مسئله است که مجلس آلمان از دولت بخواهد در اتحاديه اروپا تلاش کند تا اتحاديه اروپا فعلا الغاي طرح تحريم تسليحاتي
بر عليه چين را مسکوت بگذارد.
در تاريخ 28 اکتبر سال
قبل زمانيکه همين تم مجددا در دستور کارمجلس آلمان قرار داشت، احزاب درون دولت
آلمان هم درست با يک چنين تقاضا نامه اي خواهان الغاي تحريم تسليحاتي چين
گشتند.
شريدور نخست وزير آلمان
بعنوان تنها کسي که در مجلس آلمان خواهان الغاي تحريم تسليحاتي چين مي باشد در
مقابل اپوزيسيوني قرار گرفته است که در اين رابطه بيشترين آرا را در اختيار دارد.
نه تنها دمکرات مسيحي ها بلکه "س اس او" و "اف د پ" و همچنين
اکثر نمايندگان مجلس آلمان در مقابل خواسته ها و انتظارات توليدکنندگان صنايع تسليحاتي
آلمان با آغوشي باز روبرو مي شوند. صادرات صنايع تسليحاتي کشور آلمان در ده ساله
گذشته مقام پنجم را در جهان داشته است. يک
چنين موقعيتي را بطور طبيعي دولت آلمان با قرار هاي اين چنيني بدست نياورده است در
ثاني دمکرات مسيحي ها و احزاب ديگر در اپوزيسيون مجلس هيچگاه موافق هيچگونه تحريمي
که بخواهد به منافع صنايع تسليحاتي ضربه زند
نخواهند بود.
حال سئوال در اينجاست
که در اين مورد مشخص چه چيزي با ساير مواقع متفاوت است؟
تحريم تسليحاتي بر عليه
چين بخشي از فشار هائي است که اتحاديه اروپا در يوني سال 1989 بعد از شکست تظاهرات
عمومي ميدان پکن براي به اصطلاح ايجاد صلح
در آن منطقه به اجرا درآورد. از آن زمان به بعد اين فشار ها کم کم کمرنگ شد و به
فراموشي سپرده شد. اما تنها تحريم تسليحاتي بقوت خويش باقي ماند. آنچنان که معلوم
است اين بخش هم به زودي الغا خواهد شد. در سال 2003 طبق گزارش هاي رسمي شرکت هاي اروپائي با مجوز هاي مخصوص و قرار هاي
خاص ، در حدود 416 ميليون يورو کالاهاي تسليحاتي به چين فروخته اند. اين رقم در سال
2001 چيزي در حدود 54 ميليون يورو بوده است. در اين باره فرانسه در رديف اول و سپس
بريتانيا و بعد ايتاليا قرار داشته است سهم آلمان در فروش تسليحاتي به چين هنوزدر
مقايسه با اين سه کشور نازل است. شرکت هاي آمريکائي بطوري مستقيم و يا از طريق
اسرائيل تسليحات خويش را به چين صادر نموده اند. اسرائيل با فاصله زيادي بعد
از روسيه در جدول، دومين رابط مهم تسليحاتي
چين مي باشد. در واقع طرح الغاي تحريم تسليحاتي چين در اتحاديه اروپا براي اولين
بار از سوي فرانسه مطرح گرديد. نخست وزير آلمان شريدور ادعا دارد که طرح الغاي تحريم
تسليحاتي چين براي اولين بار از سوي وي طرح گشته است و آنهم در سال 2003 زماني که
وي با يک سرمايه دار بزرگ آلماني در چين ملاقات داشته است. زماني که بريتانيا هم
از اين خواست دنبال نمود بنظرمي آمد که از قبل قرار و مدارهائي بين اين سه قدرت
بزرگ اروپا صورت گرفته است تا در نهايت تا پايان سال 2005 اين تحريم تسليحاتي بر
عليه چين از سوي اتحاديه اروپا لغوگردد. با وجود اينکه در حال حاضر اکثريت نمايندگان
پارلمان اروپا معتقد به حفظ اين تحريم مي باشند اما اين هيچگونه تاثيري در تصميمات
آينده نخواهد داشت و باعث نمي شود که قدرت هاي بزرگ اتحاديه اروپا دست از خواست خويش
بردارند. زيرا که اگر سه قدرت بزرگ اتحاديه اروپا موافق باشند ساير کشور ها هم
مجبور به تبعيت از آنها مي شوند. در اين ميان بريتانيا از زماني که دولت و کنگره
آمريکا فشار را شدت داده اند، خود را از اين ماجرا کنار کشيده است. در حال حاضر
مهمترين خواست آمريکا جلوگيري از ائتلاف تسليحاتي چند مليتي بين چين و هند و روسيه
و ساير کشور هاي همسايه آنها مي باشد. ميان آمريکا و اروپا در مسافرت هاي بوش به
اروپا پيمان هائي بسته شد که در آنها به خطرات ناشي از اين ائتلافات اشاره شده
است. 17 فوريه در سناي آمريکا همه متحدا و
يک راي با 411 راي موافق در مقابل سه راي مخالف و همچنين در دوم فوريه در خانه نمايندگان
مجلس همه به اين امر تاکيد نمودند.
در حدود يک پنجم صادرات تسليحاتي آلمان به کشور هاي جهان سوم فرستاده ميشود. به کشور
هائي که نه جزو ناتو هستند و نه به ژاپن و يا استراليا و يا سوئيس وابسته اند.
البته نبايد فراموش نمود که دولت آلمان به
هيچ وجه قصد ندارد با طرح الغاي تحريم تسليحاتي چين به روابطش با آمريکا خدجه اي
وارد شود بلکه اين خواست خواست تنها صنايع تسليحاتي آلمان است.
طبق قرار ميان آلمان و
فرانسه و بريتانيا بعد از الغاي تحريم تسليحاتي چين، بايد مقرراتي براي کنترل صدور
تسليحات به چين وضع گردد که مسلما اين مسئله هيچگاه مورد خواست کنسرن ها نخواهد
بود. گفته شرويدر و شيراک را که ضمانت مي دهند: الغاي تحريم تسليحاتي بر عليه چين تنها مسئله اي سمبوليک است و به هيچ وجه به اين
مفهوم نيست که از آن تاريخ به بعد تسليحات بيشتري به چين صادر خواهد شد را بايد
محتاطانه به خاطر بسپاريم. اما از سوي ديگر اين هم واضح است که جمهوري چين در آينده
به هيچ وجه قصد ندارد به مقدار قابل ملاحظه اي تسليحات سيستم اروپائي وارد کشورش
نمايد. با وجود اينکه چين با سالي 7 ميليارد يورو واردات تسليحاتي به کشورش مقام
اول را در جهان دارد، اما از آنجا که چين در منطقه اي قرار گرفته است که همواره با
سناريو هاي جنگي سرو کار داشته و مرتبا در اين جنگ ها پاي آمريکا در ميان مي باشد،
بنابراين چين مطلقا تمايلي به وابستگي نظامي به کشورهاي عضو ناتو ندارد. در مرحله
نخست آنچيزي که از تسليحات اتحاديه اروپا مورد نظر چين است همانا تسليحات با
تکنولوژي بالا و تک تک مدل هائيست که خود چين قصد دارد کپي و سپس تکميل و توليد
نمايد. از اين رو چين نه تنها براي کنسرن
هاي توليد کننده تسليحات نظامي اروپائي بهشت بي مرز در حاشيه جهان نيست بلکه آنها
به چين بعنوان کشوري که در آينده بعنوان رقيبي خطرناک در بازار تجارت تسليحاتي بين
المللي ظاهر خواهد گرديد مي نگرند. به اين دليل در ميان کنسرن هاي تسليحاتي اروپائي
در مورد الغاي طرح تحريم تسليحاتي بر عليه چين دو نظر مختلف روبروي هم وجود دارد.
در قطعنامه اي که سنا و کنگره آمريکا تنظيم نموده است از اروپا خواسته شده است که
نه تنها مي بايد تحريم تسليحاتي بر عليه چين را ادامه بدهد بلکه جواز مخصوصي را که
بر مبني آن تسليحات نظامي محدودي به چين فروخته ميشود را هم لغو نمايد. همچنين اين
قطعنامه همکاري اروپائي ها را با چين براي تکميل
سيستم ماهواره اي گاليلو که چين را رقيب آمريکا مي سازد، سخت مورد انتقاد
قرار داده است. آمريکا تا کنون در اين بخش بي رقيب بوده است. در تاريخ 24 ماه مارس
روزنامه تجاري آمريکائي مي نويسد : نمايندگان جمهوري خواه و سناتور ها قصد دارند
اگر اتحاديه اروپا در باره مسئله تحريم تسليحاتي چين به خواسته ها و علائق آمريکا
توجه نکند، واردات تسليحاتي آمريکا از اروپا را تا 20% کاهش دهند. افزون بر اين
آمريکا قصد دارد اروپائي ها را از بزرگترين
و گران ترين طرح ساخت هواپيماي جنگي محروم
سازند. ) Joint
Strike Fighter (
در بخش تکنيک " دوال
– يوز" که در موارد غير نظامي و نظامي بکار مي رود، اروپائي ها بايد با توقف
صادرات کامپيوتر هاي سرعت بالا و سيستم جهت يابي ( هواپيما و کشتي) از آمريکا به
اروپا حساب کنند.
با توجه به تمامي اين
مسائل بنظر مي رسد در جلسه بعدي شوراي اتحاديه اروپا در تاريخ 16
و 17 يوني الغاي تحريم تسليحاتي عليه چين
آنطوري که برلن و پاريس و لندن متحدا طرح ريزي نموده اند صورت نپذيرد. تازه
از اول يولي که بريتانيا براي مدت 6 ماه رياست شوراي اتحاديه اروپا را بعهده مي گيرد
ديگر احتمال الغاي تحريم تسليحاتي بر عليه چين بعيد بنظر خواهد رسيد. چين بعد از
مرگ مائو در سال 1976 از آنجا که نيرويش را عمدتا در بخش مدنيزاسيون و صنعتي شدن
کشور بکار برده و به وضعيت دفاعي کشور زياذ اهميتي نداده است در نتيجه قواي ارتشي
اش از تسليحاتي کهنه و قديمي برخوردار است. تنها در اين سالهاي اخير است که اين کشور
به فکر مدرن نمودن ارتش افتاده است. از اين رو بايد به بودجه وزارت دفاعش فشاري
مضاعف وارد نمايد و سرکيسه را شل کند. البته صرف 30 ميليارد دلار براي اين منظور
در مقايسه با سايرين در سطوح بين المللي بسيار بالا نمي باشد. ناظرين اروپائي اعتقاد دارند که چين دو برابر اين
مبلغ را صرف خريد تسليحات نظامي کرده است. همچنين سازمان سيا گزارش داده است که چين
تنها در سال 2003 در حدود 60 ميليارد دلار هزينه تسليحات نظامي نموده است. با اين
حال حتي اين مبلغ هم 15% آنچه پنتاگون هزينه تسليحات نظامي نموده است، نمي باشد.
اين احوال بيانگر
خودنمائي و خودپسندي امپرياليستي آمريکاست که از آنجا که خود را تنها قدرت جهان مي
داند ، دولت و کنگره اش ديگران رااز خطرتسليحات نظامي چين ترسانده و ابراز مي دارند
که چين توازن منطقه خاورميانه و آسياي شرقي را بهم زده و کشور هاي اطراف چين که قاعدتا به لحاظ استراتژيکي براي آمريکا
مهمند و مراکز آمريکائي در آن قرار دارند را بخطر مي اندازد. دقيقا از اين ديد بسياري
از سياستمداران احزاب اپوزيسيون دولت آلمان چون دمکرات مسيحي ها و ديگران زماني که
بحث الغاي تحريم تسليحاتي چين به ميان مي آيد با يکديگر هم قول مي باشند.
اختلافات
چين و تايوان
از چند ماه پيش
کساني که مخالف عدم الغاي تحريم تسليحاتي چين مي باشند خود را با اختلافات چين و
تايوان مشغول نموده اند. در ماه مارس دولت چين قانوني را وضع نمود که اگر تايوان
بخواهد اعلام استقلال نمايد بدون حضور چين نمايد، دولت چين اقداماتي جدي تا سرحد
حملات نظامي بر عليه تايوان خواهد نمود. به اين دليل بسياري اعتقاد دارند که چين
با اين قانون آگاهانه پا روي دم آمريکا گذاشته است. آمريکا مهمترين صادرکننده تسليحات
نظامي به تايوان است. ارزش تسليحاتي که تايوان براي سال آينده به آمريکا سفارش
داده است در حدود 15 تا 18 ميليارد دلار مي باشد. در ميان اين تسليحات نظامي از
هواپيماي جنگي گرفته تا کشتي هاي ضد زيردريائي و ناوهاي جنگي ، موشک و ... مي توان
نام برد. هم چنين اتحاديه اروپا قرار داد
تعداد بيشماري ناوجنگي با تايوان بسته است. آمريکائي هاي موافق تحريم تسليحاتي
چين اعتقاد دارند که مدرن سازي ارتش چين توازن رابطه چين با تايوان را بهم مي زند.
البته اين غير قابل انکار است که چين 3/1
ميليارد جمعيت دارد و تايوان فقط 23 ميليون. مساحت مرز مشترک چين با بسياري از
همسايگانش چون قرقيزستان، افغانستان، کره
جنوبي و پاکستان در حدود 22000 کيلومتر مي
باشد که در اين مناطق ارتش آمريکا پايگاه دارد. برنامه اي را که آمريکا دنبال مي
کند اين است که چين به هيچ وجه از نظر
نظامي از تايوان قوي تر نگردد. واقعيت اين است که چين مطلقا علاقمند به جنگ
نظامي با تايوان که اجبارا عکس العمل ارتش آمريکا را در اين منطقه باعث گردد نيست.
بايد در نظر گرفت که يک چهارم محصولات تايوان به چين صادر ميشود و اين خود مهمترين
مسئله براي رشد اقتصادي با ثبات در تايوان است. افزون بر اين تايوان يکي از مهمترين
صادرکنندگان سرمايه مالي به چين است. به اين
لحاظ براي سرمايه گذاران تايواني هم تصميمات رياست جمهوري دو کشور زياد جالب بنظر
نمي رسد.
واشنگتن پست در تاريخ
12 آپريل نوشت:" طبق نظر کارشناسان نظامي آمريکائي و تايواني ظرفيت نظامي
جمهوري خلق چين بسيار محدود مي باشد به نحوي که با اين ظرفيت تنها مي تواند يکي از
جزاير تايوان را اشغال نمايد. همچنين اين کارشناسان معتقدند که اگر تايوان بدون
حضور چين اعلام استقلال نمايد چين نخواهد توانست براي کشيدن تايوان به پاي ميز
مذاکرات به تهديداتش عمل نمايد.
چرا نمايندگان
مجلس آلمان با هم جر و بحث مي کنند؟
مسلما جرو بحث هاي
درون مجلس آلمان نه ربطي به حقوق بشر دارد و نه ربطي به صادرات تسليحات نظامي زيرا
که آلمان تا کنون با وجود اينکه قانونا اجازه ندارد به مناطق جنگ خيز تسليحات
بفروشد اما بدون اين جرو بحث هاي تبليغاتي به اسرائيل تسليحات نظامي صادر نموده
است. همچنين آلمان توليدات نظامي به کشوري
چون آمريکا که در حال جنگي ضد بشري با عراق است و در تدارک جنگ هاي ديگرست صادر مي
نمايد. در واقع تمامي اين جر و بحث ها با دو هدف مهم انجام مي گيرد: اولين هدف
تاکتيک هاي سياسي حزبي است که تلاش ميشود با اين ابزار براي راي گيري هاي آينده و
پيروزي بر رقيب به جار و جنجال هاي تبليغاتي دامن زنند . براي مثال اپوزيسيون دولت
در انتخابات قبلي در شلسويگ- هولاشتاين به به ائتلاف سرخ/سبز در دولت بشدت ضربه زد.
حال بايد اين ائتلاف در انتخابات نوردراين-وستفالن با حداکثر مشکلات روبرو گردد و
درونش شکاف ايجاد شود. براي ايجاد اين شکاف و ضعيف نمودن رقيب هيچ مشکلي بهتر از
مشکل تحريم تسليحاتي چين نخواهد بود. در واقع اين شکاف نه تنها درون ائتلاف سرخ
/سبز پديد خواهد آمد بلکه درون حزب سوسيال دمکرات را هم دچار تلاشي خواهد نمود.
چند درصد از نمايندگان سوسيال دمکرات در مجلس از طرح شرويدر پيروي خواهند نمود؟ در
واقع اپوزيسيون دولت از تحريم تسليحاتي چين استفاده مي نمايد تا به رقيب سياسيش
دندان نشان دهد و نمک بر زخمش بپاشد. دوم اينکه مسئله بر سر استراتژي سياست خارجيست.
طرح لغو تحريم تسليحاتي چين از سوي شرويدر و شيراک به مفهوم مقابل آمريکا ايستادن
است و به منافع آمريکا در اين مسئله مشخص پشت کردن است و در نهايت وارد اختلافات
با آمريکا شدن است. احزاب (س د او/ س اس او) و ( اف د پ) همانطوري که در شروع جنگ
عراق با جان و دل پشت آمريکا ايستاده بودند و از خواسته ها و اوامر آمريکا اطاعت مي
نمودند هم اکنون هم هرگز حاضر به حرکتي از سوي دولت آلمان که منافع دراز مدت و
کوتاه مدت آمريکا را خدجه دار نمايد نمي باشند.