کودتاچيان و سرنوشت رژيم هاي
استبدادي
دکتر پرويز داورپناه
رسم آزادي يا پيشه نبايد کرد
يا آنکه زجانبازي انديشه نبايد کرد
« ميرزاده عشقي »
در بيست وهشت مرداد ماه 1332 به استناد مدارک غير قابل
انکارنشان داده شد که سازمان هاي جاسوسي آمريکا و انگليس و محمد رضا شاه توانستند
در يک توطئه مشترک دست به کودتا بزنند وموجب سقوط دولت قانوتي دکتر مصدق شوند.
شاه که به رم فرارکرده بود به تهران بازگشت و با حمايت مستقيم
سازمان جاسوسي آمريکا ( سيا ) در ميان شادي
ارتجاع داخلي بر تخت سلطنت جلوس کرد. آيزنهاور رئيس جمهوري اسبق آمريکا در نامه خصوصي
که در تاريخ 18 اکتبر 1966 به منشي سابق خود در کاخ سفيد نگاشته است ، در دفاع از
سياست دوران حکومت خود از جمله به موفقيت هاي خويش درزمينه بين المللي اشاره ميکند.
" ممانعت از کوشش هاي کمونيست ها بمنظوردستيابي به ايران ، گواتمالا ، لبنان
، فرمز و ويتنام جنوبي " پس از بيست و هشت مرداد موج ترور و وحشت تمام ايران
را فرا گرفت ، صد ها تن شکنجه و اعدام
شدند وزندان ها از آزاد يخواها ن انباشته گرديد. بسياري قهرمانانه جان سپردند وبسياري
ديگر به زندان ها و تبعيد گاه ها گسيل شدند.
بيست وپنج سال بعد از کودتاي خائنانه بيست وهشتم مرداد 1332
بر ضد دولت ملي دکتر مصدق ، مردم ايران از ظلم و جور و زورگوئي و اختناق و سانسور
و امتيازات طبقاتي رژيم استبدادي شاه جانشان بر لب آمد ، راه پيمائي هائي
برپاکردند که در تاريخ جهان کمتر نظيرداشت ، چندان که کودچيان خارجي به دست وپا افتادند
وزير پاي ديکتاتور را جارو کردند و دستور پروازش را صادر کردند.
در بهمن 1357 ، ملت ايران بپا خاستند ورژيم استبدادي شاه را
سرنگون ساختند ، به اين اميد که از آن پس ، سرنوشت خود راخود تعيين کنند و از اين
طريق يعني با استقرار حکومت مردم بر مردم به نعمت آزادي در همه شئون اجتماعي دست يابند.
اما ، امروز بيست و شش سال بعد از استقرار " جمهوري اسلامي " ملت ايران
به هيچ يک ازاهداف اساسي جنبش انقلابي خود دست نيافته است. رژيم حاکم استبدادي نيز دست کمي از رژيم استبدادي گذشته ندارد و رژيمي
است استبدادي و ضد ملي وعد م ثبات آن مانند
حکومت استبدادي گذشته ، شکل فردي آن است در حقيقت ايران درحال حاضرنه فقط داراي يک
حکومت استبدادي است ، بلکه داراي يک حکومت استبداد فردي است که علاوه بر اعمال
سلطه وسيادت يک اقليت غارتگر برکل جامعه ، همه قدرت ها و اختيارات رانيزعملا در
دست يک فرد متمرکزساخته ، بطوري که سراپاي آن بوجود همان يک فرد بستگي تام دارد.
شاه وخامنه اي درنوع
حکومت استبدادي فردي دو روي يک سکه اند هر دو با اعمال خشن ترين و درعين
حال زشت ترين شکل ديکتاتوري از زننده ترين اشکال تملق وچاپلوسي ودروغ استفاده کرده وميکنند. امروزاحمدي نژاد بعنوان
رئيس جمهور دست خامنه اي را مي بوسد وديروز هويدا بر دست
محمد رضا شاه بوسه ميزد واينقدر اين چاپلوسي وتملق و پستي و دنائت راعادي و معمولي
جلوه داده بودند که وقتي روانشاد شاپور بختيار زير بار اين خفت نرفت و دست اعليحضرت
قدر قدرت را نبوسيد واز اين رسم مذموم سرباز زد براي چاپلوسان دربار نوعي تمرد به
حساب آمد.
حکومت هاي ديکتاتوري فردي بهمان نسبت که خشن ومتجاوز وخود
سرند ، يعني بهمان نسبت که ميکوشند با
پرخاشگري اعمال خشونت و ابرازقدرت خود را نيرومند و استوار وانمود کنند ، ضعيف و آسيب پذيرند و قدرت
نمائي هاي اين گونه حکومت ها در حقيقت وسيله اي براي استتارضعف و سستي بنياد
آنهاست.
خامنه اي با يک دست کردن حکومتش به ملت ايران اعلام جنگ
داده است . از نگاه ملت ايران وآزاديخواهان جنگ خارجي نميتواند در شرايط فعلي چاره
سازباشد در حقيقت هيچيک از سناريوهاي خارجي ها نمي تواند راهي براي نجات رژيمهاي استبدادي باز کند. رژيم استبدادي ايران نيز ازدامنه حکم قوانين تاريخ خارج نيست.
اين بي ثباتي ، ترس و وحشت ، سوء ظن و ترديد ، اختناق و فشار بر آزاديخواهان تا پيروزي
ملت ايران و روز نويد بخش آزادي و حاکميت ملي ادامه خواهد داشت .
امروزبيش از هر وقت ديگر ضرورت برداشتن قدم هاي اوليه و
اساسي براي اتحاد و ائتلاف آزاديخواهان احساس ميشود.