در مرداب!

 

کوروش گلنام

پنجشنبه28 مهرماه 1384 ـ20 اکتبر 2005

 

 

دهان بزرگ و مغز کوچک! رجز خوانی های بی پشتوانه و سقوط در مرداب!

نتیجه بی کفایتی ها، ندانم کاری ها، کاربرد لجاجت های کودکانه و مضحک به جای سیاست، خود بزرگ بینی ها، پنهان کاری و فتنه گری و آتش افروزی ها و ترویج ترور و آدمکشی، همین است! این سیاست های ویرانگرامروز چنان دامان "ج" اسلامی را گرفته است که دست به هر کاری می زند، کار خرابتر از پیش می شود. حکومت  و ولایت در مردابی فرو رفته اند که با هر تکان و جنبش، هرچه بیشتر فرو می روند. به رجز خوانی های و قلدری ها ادامه دهند بی هیچ تردید نابود می شوند. زانو بزنند و تسلیم شوند( که همین روند دارد پیش می آید) بازهم شکست خورده اند و  نتیجه سنگینی برایشان ببار خواهد آورد. همین! در مردابند و خود نیز به چشم خود فرو رفتن هر چه بیشتر به آغوش مرگ را می بینند. ناهمگونی در گفتار و رفتار حکومت گران چنان گستردگی یافته است که خود آنها را نیز دچار سر گیجه نموده است. از سویی در برابر فشار جهانی و ترس از فرستادن پرونده یکی از نابکاری های بزرگشان به شورای امنیت، آشفته و هراسان زانو زده و امروز از سوی آژانس انرژی اتمی اعلام شد که دچار نرمش شده، به پنهان کاری اعتراف نموده و حتا یکی از کارشناسان دست اندر کار ساخت پنهان بمب اتم آنها نیز مورد پرس و جوی بازرسان آژانس قرار گرفته است. البته ما ایرانیها به خوبی می دانیم که هر واژه از گفته ها و پاسخ های این نگون بخت وسیله حکومتگران تدارک دیده شده و اگر او خلاف آنچه برایش دیکته کرده اند بگوید، زندگیش بر باد است. و بازهم ما ایرانیان با شناختی که از این آدمهای فاسد و نیرنگ باز داریم به خوبی می دانیم که این دست و پا زدن ها برای نجات موقت از فلاکت و بیچارگی است که بدان دچار آمده اند.

اما هم زمان در حالیکه گام بگام به سر کشیدن جام زهر دیگری نزدیک می شوند، به فریب کاری هایشان برای سرگرم کردن همآن اندک عوام و ساده اندیشان هوادار خود در درون ایران و مفتخوران آدمکش وابسته خود در لبنان و فلسطین و...  ادامه می دهند. در درون، هیاهو می کنندو باد در گلو، یک گام از غنی سازی اورانیوم و"حق ملت ایران!" عقب نمی نشینند و هر مذاکره ای را تنها بدون پیش شرط می پذیرند اما در همآن حال و در پنهان، یک بیک شرط های خواسته شده آژانس را اجرا می کنند! نشانه ها همه خبر از تسلیم شدن و شکست نهایی پروژه دزدانه و خیاتکارانه  اتمی "ج" اسلامی می دهد. و اگر چنین شود، آنزمان است که آقایان باید تلاش کنند و جان بکنند تا این به زانو در آمدن، شکست و زبونی را، که پیروزی بزرگی برای همه آزادیخواهان، صلح دوستان و مخالفان کوربینی، تاریک اندیشی، ترورو ترور پروی است، با دست زدن به هر ترفندی، بار دیگر نوعی پیروزی برای خود نشان دهند. هنوز فراموش نکرده ایم که پس از انتشار آخرین بیانیه و تصمیم آژانس جهانی انرژی اتمی، محکومیت، شکست و سرافکندی "ج" اسلامی با آن رأی خرد کننده و شوکی که از رأی مثبت هندوستان و آراء ممتنع چین و روسیه به آنها دست داد، چه هیاهویی بپاکردند که بله، اجماعی پدید نیامد و ما پیروز صحنه شدیم!

 

سر در گمی ها و ادامه سیاست های مرگبار

داستان بمب گذاری در اهواز و تکه تکه کردن مردم بیگناه، یکبار دیگر نشان می دهد که این رژیم برای ماندگاری خود آماده دست زدن به هر جنایت و خیانتی به مردم ایران است. مردم ایران دیگر به سادگی فریب نمی خورند. آقایان نابخردانه این بمب گذاری ها را به انگلستان نسبت داده و تلاش فراوانی بکار می برند تا به هر قیمتی که شده است حتا با سند سازی و شاهد سازی و حعل های دیگر، آنرا ثابت نیز بکنند! اما دلیل های گوناگونی آنها را در این شعبده بازی از هم اکنون دچار شکست نموده است. این دلیل ها کدام هستند؟

1 ـ سردمداران "ج" اسلامی با سیاست های کودکانه، ویران ساز و فریبکارانه ای که در تمام زمینه های سیاست های درونی و بیرونی خود و در تمام این سال ها داشته اند، دامانشان آلوده تر از آنست که کسی به این سادگی گفته های آنها را بپذیرد.

2 ـ درست است که میهن ومردم ما در دوران گذشته خود، در نتیجه بی کفایتی حاکمیت ها و دولت ها، آسیب های جدی و سختی از کاربرد سیاست های جاه طلبانه دولت مردان و سیاستمداران دولت های قدرتمند وپیشرفته آن زمان و از آن میان انگلستان به خود دیده اند که همه ما ایرانیان کم و بیش در جریان آن قرار داریم. سیاست های استعماری انگلیس چنان بوده است که حتا امروز نیز هر رویداد مهم اما ناگوار سیاسی ای که برای ماپیش آید و یا برای فرار از پذیرش مسئولیت سستی ها و ناتوانی های خود، به سبک دائی جان ناپلئونی، همه را  "زیر سر انگلیسی ها" می دانیم! اما  امروز حقیقتن روزگار دگرگون شده است. دیگر آن سیاست ها و آن شیوه رفتار کاربرد خود را از دست داده است و کشتی بانان امپراتوری های پیشین را سیاست های دیگر آمده است. چرا و چگونه؟

2 ـ 1 : جنگ سرد به پایان رسیده است و دو بلوک شرق و غرب مفهوم خود را بکلی از دست داده و شوروی پیشین و اقمارش به تاریخ پیوسته اند.

2 ـ 2 :پس از این فروپاشی، دگرگونی های بزرگی در موزاییک و نقشه مرزبندهای جغرافیایی پدید آمده و کشورهای مستقل و بیشتر دمکرات تازه ای پا به میدان و بازار سیاسی ـ مالی جهان گذاشته اند که برای جلب آنها، غرب مجبور به بازنگری در سیاست های جهانی خود شده است.

2 ـ 3: این دگرگونی ها در مجموع و در ابعادی گسترده و بی سابقه، به سود اندیشه های آزادیخواهانه و دموکراسی خواهی در جهان عمل کرده است وقدرت های بزرگ را نیز زیر تأثیر شگرف خود قرار داده است و برای آنها گریزی جزتوجه بیشتر به این تمایل هر روز قوی تر جهانی نگذاشته است.

2 ـ 4: گسترش تروریسم و ترور پروری درجهان درنوع کنونی خود که به شکلی بسیار وحشیانه، کور و فاجعه بار وعمدتن وابسته به نوعی نگرش و باور خرافی و بسیار پس مانده اسلامی است. با توجه به اینکه تروریستها برای نخستین بار، رو در رو و مستقیم، بزرگترین قدرت سیاسی ـ مالی ـ نظامی جهان را به چالش خوانده و در خاک خود او به او آسیب سنگین وارد آورده و دامنه عملیات ضد انسانی خود را به کشورهای هم پیمان او نیز کشانده اند و حتا برای رسیدن به هدف های سیاسی ناممکن و کودکانه خود و به بهانه مبارزه و حق طلبی در برابر ستم گران، بازهم پیشتر رفته و دامنه این ترورها رابه درون سرزمین هایی که باورمندان به ایدئولوژی دینی ـ مذهبی خود آنها در آنجازندگی می کنند اما حاکمیت ندارند نیز کشانده اند با این هدف که با ایجاد خلل و هرج ومرج در کار وزندگی روزانه مردم عادی و بیگناه ، سیستم سیاسی این کشورها را دچار گرفتاری و نابسامانی نموده و در نتیجه  به هدف های شوم خود برسند. اما پیدایش همین ترور های کور و وحشیانه دقیقن خلاف خواست وآرزوی ترور یست ها و تروریست پروانی چون سردمداران  "ج" اسلامی، عمل کرده است و غرب قدرتمند را هشیار و بیدار نموده است که پس از این نمی بایست در مسیر جریان آزادیخواهی و دموکراسی در کشورها به نفع منافع اقتصادی ـ سیاسی خود مانع ایجاد کرده و فرضن دست به کودتا بزنند. این حرکت های کور، آنها را بسیار هشیار نموده است که دیگر برای رسیدن به سود و بهره اقتصادی ـ سیاسی نباید به پشتیبانی از هر گروه مخالف دولت هایی که آماده پذیرش و تسلیم به خواسته های آنها نیستند، بپردازند که این کار پرورش مارهایی چون طالبان، القاعده و حزب الله در آستین است. بنا براین:

3 ـ  اکنون دیگر روشن شده است که دوران دخالت های قلدرمآبانه در امور کشورهای دیگر به روش های پیشین، گذشته است. آیا بی دلیل است که امروز و پس از گذشت نیم قرن، هم آمریکا و هم انگلستان از اجرای کودتای معروف به "کودتای 28 مرداد" در ایران ابراز پشیمانی نموده و ضمن پوزش خواهی از مردم ایران، اعتراف نموده اند که این کودتا روند بر پایی و استقرار دموکراسی در ایران راکه با دولت زنده یاد محمد مصدق گام های نخستین در راه ایجاد آن برداشته شده بود را متوقف نموده است؟

4 ـ میزان دگرگونی ها در سیاست های جهانی چنان است که حتا اگر کشورهای قدرتمند تمایلی واقعی نیز نداشته باشند اما منافع کوتاه و دراز مدتشان ایجاب می کند، برای امنیت سود بری و بهره وری خود و آیندگانشان وبرای مبارزه با باندها و گروهای واپس گرای تروریستی، بر عکس می بایست به شکلی از روند دموکراسی خواهی و بر پایی حکومت های دموکرات در جهان کنونی پشتیبانی کرده و چون گذشته از دیکتاتورها و دیکتاتوری ها پشتیبانی نکنند.

با توجه به آنچه که به کوتاهی آمد(تنها بخشی از دلیل های گوناگون) و با توجه به اینکه انگلیسی ها درست در ناحیه شیعه نشین جنوب عراق که بیشترین دست پروردگان، عوامل نفوذی و جاسوسی ـ امنیتی گوناگون "ج" اسلامی را در دل خود دارد، مستقر هستند؛ وبا توجه به وضعیت بسیار حساس عراق و منطقه، و با توجه به اینکه انگلیسی ها سیاستمداران کم تجربه ای نبوده و بسیار بیشتر از آمریکا سابقه وجودی در منطقه را داشته و بسیار بیشتر از آمریکایی ها و یا هر کشور اروپایی دیگری با باورها و سنت ها و فرهنگ مردم منطقه و بویژه مسلمانان آشنا است، و با توجه به ابعاد گسترده ترور در عراق و تلاش فراوان "ج" اسلامی به آتش افروزی و برادر کشی حتا بین شیعه ها و سنی ها، که بارها اعلام شده است که اسنادش موجود است و صدها نفر ، از آن میان ایرانی ها، نیز در این رابطه در زندان های عراق خوابیده اند، و... انگلیسی ها دیوانه نیستند که به کسانی که دهان هایی بزرگ و مغز هایی کوچک دارند بهانه داده و در این زمان حساس خود را آلوده همآن روش های رسواو ننگینی کنند که سردمداران "ج" اسلامی بدان آلوده اند!

آیا جهانیان سخنان کسانی را باور خواهند کرد که هم اکنون در تمام جهان به سبب دشمنی ها و جنایت های هولناکی که در حق مردم سرزمین خود انجام داده اند، چنین بد نام هستند؟ آیا دیوانگان دیگری نیز در جهان یافت خواهند شدکه با رسوایی ببار آمده از 18 سال تلاش دزدانه، 18 سال دروغگویی و فریبکاری "ج" اسلامی و امروز نیز پس از افشاء شدن خلاف کاری های آنها و فضاحت ببار آمده، قلدری و تهدید جهان از سوی آنهابه خرابکاری و ترور و بمب گذاری، آنها را باور کنند؟

"ج" اسلامی رسوا است، به عنوان آتش افروز در گستره جهان شناخته شده است وکمترین آبرویی ندارد.  این تلاش ها همآن دست و پا زدن های آن  فرو افتاده در مرداب است.