سعید حبیبی:
حزب نیستیم ولی در سیاست مداخله میکنیم
دبیر جدید دفتر تحکیم وحدت در گفت و گو با شهروند

سعید حبیبی
خسرو
شمیرانی
shemiranie@yahoo.com
در سالهای پس از دوم خرداد 1376، در غیاب احزاب
سیاسی کوشا و فراگیر، روزنامه ها و نشریات عملا نقش آنها را به عهده گرفتند. جامعه
سیاسی ایران امکان و توانایی بپا کردن احزاب همه گیر را نیافت. در عین حال روزنامه
ها و نشریاتش نیز به محض بروز حداقلی از استقلال نسبت به دستگاههای قدرت، به طور
فله ای یا تک تک بسته شده روزنامه نگاران بیکار و یا راهی زندان شدند. به نظر می
آید امروز جنبش دانشجویی به طور عام و دفتر تحکیم به طور خاص به تنها سنگر و دست
کم مقاوم ترین سنگر دفاع از آزادی های فردی و اجتماعی تبدیل شده. طبیعی است که نقش
جنبش زنان، کارگران و ... قابل انکار نیست اما بی تردید اینها از نظر داشتن تشکلی
فراگیر با جنبش دانشجویی قابل قیاس نیستند.
این امر نشانگر اهمیت لزوم پرداختن به جنبش
دانشجویی، تشکل ها و روند تکاملی آن است.
به نظر میآید این جوانان با وجود تمام کاستی های
کارشان بتوانند در انعطاف پذیری همگام با پافشاری بر اصول، منش دمکراتیک، عدم
ترجیح منافع فردی و گروهی به منافع عام تر و ... برای نیروهای سیاسی جاافتاده
سرمشق مناسبی باشند.
در شماره گذشته شهروند ( ۱۰۲۵
) با آقای رضا دلبری، عضو شورای مرکزی سابق دفتر تحکیم گفتگویی داشتیم
که در آن به نشست انتخاباتی اخیر این تشکل پرداختیم. در اینجا گفتگوی شهروند با
آقای سعید حبیبی را در سمت عضو شورای مرکزی میخوانید.گفت وگوی حاضر بررسی اجمالی
گذشته نزدیک و حال این تشکل دانشجویی را محور قرار داده و در عین حال به چگونگی
تغییرات در سیاست های آینده دفتر تحکیم میپردازد.
گفتنی است به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران
روز دوشنبه 17 اکتبر، سعید حبیبی با رأی اكثریت اعضای جدید شورای مركزی، دبیر
تشكیلات طیف علامه دفتر تحكیم وحدت شد.
خ ــ ش
آقای حبیبی بگذارید گفت و گو را با یک جمع بندی مختصر از نشست اخیر
دفتر تحکیم آغاز کنیم.
ــ تصور
میکنم تشکیل شورای مرکزی جدید در شرایطی که احتمال شکست آن بیشتر از هر زمان دیگری
بود، یک موفقیت بزرگ برای دفتر تحکیم به حساب می آید. البته قبل از این نشست
فراکسیون جدیدی شکل گرفت که نام دموکراسی خواه را برای خود انتخاب نمود. فراکسیون
اکثریت که به فراکسیون مدرن مشهور است نیز برای پرهیز از انشقاق مجدد در دفتر
تحکیم، با این فراکسیون به توافق رسید که بر خلاف وزن تشکیلاتی دو فراکسیون، شورای
مرکزی به نسبت 5 به 4 تشکیل شود. امیدوارم که فراکسیون اقلیت با فهم شرایط موجود و
قبول قواعد تشکیلات زمینه را برای فعالیت آتی مساعدتر نماید و این انتخابات بتواند
باعث اتحاد مجدد و انسجام بیشتر تشکیلات در کل کشور شود.
شورای مرکزی در انتخابات اخیر به کلی تغییر کرد. تاثیر حضور ترکیب
جدید در راس دفتر تحکیم در سیاست های این مجموعه چگونه خواهد بود؟
ــ شورای
مرکزی اتحادیه طی یک انتخابات سراسری و رای مستقیم انجمنهای عضو انتخاب میشود.
بنابراین باید این شورا را بیشتر نماینده و هماهنگ کننده فعالیتهای اعضای اتحادیه
دانست. به عبارت دیگر باید توجه داشت که سیاستهای کلان در حقیقت گفتمان غالب
مجموعه است و نه تصمیم یا نظر اعضای شورای مرکزی. با توجه به این امر اگر هم
تغییری صورت گیرد پیش از هر چیز حاصل تحولی است که در بدنه دانشجویی تحکیم به وجود
آمده یا خواهد آمد، لذا اصولا برای اعضای شورای مرکزی، مدخلیتی برای تغییر
سیاستهای کلان مجموعه قائل نیستم. البته واقعیت اینست که قدرت یا ضعف شورای مرکزی
تاثیری مستقیم بر ظهور و نمود خواسته های مجموعه خواهد داشت.
یعنی شاهد هیچ تفاوتی میان شورای مرکزی قدیمی و جدید نخواهیم بود؟
ــ البته
طبیعی است که پاره ای تفاوتها در سیاستها و روشهای مجموعه وجود خواهد داشت. به
عنوان مثال حمایت توام با همکاری از جنبشهای مختلف اجتماعی چون جنبش زنان که در
ایران در حال گسترش است، یا جنبشهای کارگری و سندیکاها که به لحاظ استراتژیک مورد
توجه مجموعه بوده اما ظهور خارجی آن تا به امروز کمرنگ و محدود بوده ، در دوره آتی
مورد توجه و تاکید بیشتر قرار خواهد گرفت. یا به عنوان نمونه دیگر تاکید بر انسجام
و قدرت تشکیلاتی نیز امر جدیدی نیست اما بدون شک پر رنگ تر و جدی تر پیگیری خواهد
شد. از سوی دیگر گرایشات عدالت طلبانه در میان مجموعه در کنار مطالبات
آزادیخواهانه رو به افزایش و گسترش است و طبیعی است که ظهور بیشتری خواهد داشت.
روشهایی نیز که برای نیل به این اهداف مورد استفاده قرار خواهند گرفت، بسته به
شرایط موجود و نوآوری های مجموعه تغییر خواهند داشت. بنابراین به طور خلاصه عرض
میکنم قصد شورای مرکزی جدید تاکید بر استراتژی های اعلام شده چون دوری از قدرت و
دیده بانی جامعه مدنی و تعمیق آنها از طریق بازگشت به جامعه و تاکید بر عدالت
اجتماعی خواهد بود. در عرصه عمل نیز مطمئنا به منظور ارتباط بیشتر با دانشگاه ها و
توده های جامعه روشهای متناسبی را در پیش خواهیم گرفت.
شما یکی از سابقه داران جنبش دانشجویی هستید و عملا فعالیت های شما با
حضور دولت های سازندگی، اصلاحات و مهرورزی در راس قدرت همزمان بوده است. بگذارید
کمی به تفاوت های فعالیت دفتر تحکیم در این سه دوره بپردازیم. با دوره آقای هاشمی
شروع کنیم.
ــ من در
میان دوره اول ریاست جمهوری آقای رفسنجانی وارد دانشگاه شدم و تقریبا از همان آغاز
در فعالیتهای دانشجویی حضور داشته ام. بگذارید قبل از ورود به بحث خود دو نکته را
مورد توجه قرار دهم:
اول اینکه
دفتر تحکیم یک جریان دانشجوئی و سیال است، به این معنی که اعضای آن به طور متوسط
هر 4 سال تغییر میکنند و ندرتا افرادی حضور دارند که برای مدتی طولانی با این
مجموعه همکاری داشته باشند ــ بر خلاف خودم! ــ به این دلیل طبیعی است که با تغییر
اعضا، مواضع نیز دچار تحول و تغییر شوند .
دیگر اینکه
تحولات عظیم و سریع جامعه ایران در یک دهه اخیر، تحول مجموعه تحکیم را ناگزیر
ساخته است.
در دوره دوم
هاشمی، تحکیم در دو حوزه فعالیت بیشتری داشت؛ از یک جهت نقد دولت و سیاستهای هاشمی
كه در این خصوص نتایج حاصل از برنامه تعدیل اقتصادی، تورم و تبعیض و تعمیق شکاف
طبقاتی به شدت مورد انتقاد تحکیم قرار میگرفت . از سوی دیگر حرکتی که دکتر سروش از
حدود سالهای 68-67 با ارائه مقالات قبض و بسط آغاز کرده بود، در سطح دانشگاهها مطرح
شده و تحکیم و اعضای آن تحت تاثیر این جریان فرهنگی و البته مبلغان آن بودند. به
عبارت دیگر روحیه عدالت طلبانه تحکیم در تقابل با هاشمی تقویت و ریشه های روشنفکری
آن در همراهی با سروش به عنوان نماد روشنفکری دینی استوارتر شده بود. از سوی دیگر
در این دوره کم کم مرزبندی های دفتر با موضوع ولایت فقیه آشکار میشد. البته در آن
دوران بیشتر انتقادها بر سر مصداق بود و به لحاظ نظری تقابل محسوسی مشاهده نمیشد.
در آن دوره تحکیم در طیف نیروهای موسوم به خط امام قرار میگرفت. این زمینه ها باعث
شده که تحکیم به سوی حمایت از فردی متمایل شود که از یک سو با تکیه بر خط امام
پاسخگوی تقابل با هاشمی بود، از سوی دیگر شعارهایش مبنی بر آزادی و کرامت انسانی و
جامعه مدنی پاسخی به استبداد دینی تلقی میشد و بالاخره به عنوان یکی از چهره های
شاخص روشنفکری دینی با ریشه های روشنفکرانه تحکیم ارتباط برقرار کرده بود. اقبال
تحکیم به خاتمی تا حدی بود که مجموعه به عنوان مهمترین حامی او در خرداد 76 به
حساب آمد. در این دوره تحکیم ضمن دخالت جدی در امر انتخابات به دنبال آن بود که از
طریق اصلاح رده های بالای حاکمیت به اصلاح اشکالاتی که غیر ساختاری به نظر می
آمدند بپردازد.
و پس از انتخابات دو خرداد عملا عصر جدیدی در فعالیت های تحکیم آغاز
شد ....
ــ من 8 سال
خاتمی را به سه دوره با ویژگیهای متفاوت تفکیک میکنم:
اولین دوره
فاصله سالهای 76 تا 78 است که دفتر از یک سو خود را حامی خاتمی میدانست لذا امکان
نقد واقع بینانه را از خود دریغ نموده بود و از سوی دیگر به اصلاح از درون ساختار
حکومت معتقد بود. اما کم کم موانع ساختاری خود را نشان میداد. در این دوره نقدی
جدی از سوی تحکیم بر عملکرد خاتمی مشاهده نمیشد اما انواع مخالفتها با دیگر
نهادهای قدرت از جمله مجلس به عنوان نهادی که در مقابل جریان اصلاحات ایستاده است،
صورت می گرفت.
پس از آن 18
تیر 78 نقطه عطفی بود که عملا دفتر را از امکان همراهی موثر خاتمی با جریان
دانشجوئی مایوس نمود. در چنین شرایطی دفتر به دنبال تکرار تجربه سالهای پیش خود،
یعنی حضور مستقیم در عرصه قدرت بر آمد. یکی از دلایل حضور در شورای شهر اول و مجلس
ششم، این بود که جنبش دانشجوئی با در اختیار گرفتن بخشی از قدرت و از طریق اهرمهای
نظارتی حقوق از دست رفته خویش را بازیابد و به سوی آرمانهایش قدم بردارد. فعلا قصد
داوری ارزشی در مورد این تصمیم را ندارم اما یکی از مهمترین نتایج این دوره، مسجل
شدن این امر بود که به دلیل وجود موانع ساختاری امکان ادامه اصلاحات از درون
ساختار حکومت منتفی است. گرچه عملکرد نمایندگان دانشجویان در مجلس را بسیار خوب
میدانم اما میزان تاثیر آن بر نهاد قدرت باید مورد توجه قرار گیرد. تجربه این دوره
و البته اثرات جنبی حضور در قدرت بر جریان دانشجوئی باعث شد که استراتژی دوری از
قدرت و نقد آن سرلوحه فعالیتهای دفتر قرار گیرد و تحکیم را به عنوان یکی از
منتقدین جدی حضور مجدد خاتمی مطرح سازد.
سر آخر نیز
میتوانم به دوره دوم خاتمی اشاره کنم که طی آن بیشترین فشارها بر تحکیم و اعضایش
وارد شد. برگزیدن استراتژی نقد قدرت که گروههای اصلاح طلب را نیز در بر میگرفت
باعث حبس بسیاری از دوستان دانشجو و محرومیت های بسیاری برای آنان گردید. نوع
عملکرد گروههای اصلاح طلب حاضر در حاکمیت یا راغب به حضور در آن، عزم تحکیم را بر
دوری از قدرت و نقد آن راسخ تر نمود و تحکیم را به سوی این سیاست کلان سوق داد که
به عنوان دیده بان جامعه مدنی نه تنها حکومت که مواضع و عملکرد اپوزیسیون را نیز
به نقد کشد.
تصور میکنم
تجربه این سالها عملا تحکیم را به جائی رسانده است که بتواند بر فراز مسائل جاری
در سیاست بدون آلوده شدن در قدرت با نگاهی عقلانی به حرکت آینده خود ادامه دهد. با
چنین پیش زمینه ای تحکیم میرود تا قدم به مرحله ای بگذارد که بدون تردید، دوام در
آن و تاثیرگذار بودن در آن بسیار سخت تر و جدی تر از گذشته خواهد بود.
نقش فراکسیون ها را در دفتر تحکیم چگونه میبینید؟ آیا وجود آنها سبب
تاثیر مثبت و یا منفی بر فعالیتهای "دفتر" بوده است؟
ــ وجود
فراکسیونهای مختلف در مجموع منافع و مضار خاص خود را دارد . از یک سو میتواند باعث
تعالی مواضع و عملکردها باشد و از سوی دیگر ممکن است به لحاظ تشکیلاتی، مشکلاتی به
وجود آورد. اگر فراکسیونها به قواعد تعامل تشکیلاتی و حقوق عادلانه اطراف قضیه
معتقد و ملتزم باشند، مشکلات ناشی از اختلافات به حداقل میرسد. فراکسیونهای موجود
به لحاظ ایدئولوژیک اختلافاتی دارند که بیشتر به نوع نگرش به ساختار سیاسی، روشهای
تاثیر در آن، تلقی از روشنفکری، نوع و میزان دخالت دین در جامعه و سیاست و از این
قبیل مسائل مربوط میشود. اما شخصا تصور میکنم عدم پایبندی به اصول کار مشترک
تشکیلاتی، امروز مهمترین چالش بین فراکسیونهاست. این مسئله نیز بحثی دامنه دار است
که باید مستقلا مورد توجه قرار گیرد.
به نظر میآید که تمرکز تلاشهای تحکیم در عرصه سیاسی است. مرزبندی ها
ــ همانطور که بر شمردید از جمله مرزبندی فراکسیونها نیز کم و بیش با جناح های
عمده سیاسی منطبق است. آیا تحکیم حزب است؟
ــ دفتر
تحکیم به هیچ عنوان یک حزب سیاسی نیست، نه به لحاظ اهداف و نه به لحاظ کارکرد.
فعالیت تحکیم به حوزه سیاست محدود نمیشود، به دنبال کسب قدرت نیست، مسائل صنفی و
اجتماعی نیز از مشغله های مهم آنست یا باید باشد. به طور خلاصه انطباقی با هیچ یک
از تعاریف رایج احزاب سیاسی ندارد. اما این به معنای عدم دخالت در حوزه سیاست
نیست. موضع گیری تحکیم در به اصطلاح انتخابات اخیر ریاست جمهوری از این موضع قابل
توصیف است. تحکیم در این رابطه به دو موضوع توجه خاص نشان داد: اول اصل فرایند
انتخاب و نقد آن و دوم نقد کاندیداها و تحلیل مواضع و برنامه های آنها. طبیعتا ما
به روند کاملا غیر دموکراتیک انتخابات از ابتدا تا اعلام نتایج اعتراض داشتیم و از
سوی دیگر در حد توان سعی در تبیین تناقضات و عوامفریبی های رایج در دوره تبلیغات
نمودیم. پس از این هم تحکیم به نقد حاکمیت و البته اپوزیسیون ادامه خواهد داد.
آیا تحکیم میتواند به یک سازمان صنفی مطلق تبدیل شود؟
ــ فعالیت
سیاسی ــ اجتماعی بر پیشانی تحکیم حک شده است. این مجموعه نه نظرا و نه عملا به
فعالیتهای صنفی صرف محدود نبوده و نخواهد بود. گرچه یکی از مهمترین مسائل ما به
عنوان دانشجو، مسائل صنفی است اما این به معنای سازمان صنفی مطلق بودن تحکیم نیست.
شانس تشکیل پارلمان دانشجوئی را چگونه میبینید؟
ــ از
پارلمان دانشجوئی دو برداشت میتوان داشت. یک برداشت، شان قانونگزاری را به همراه
دارد و دیگری مفهومی معادل کنفدراسیون است. تصور میکنم پارلمان به معنای اول چندان
امکان تحقق ندارد، چرا که قانونگزاری امری است که تخصص و امکانات خاص خود را
میطلبد و از دانشجویان چنین تخصص و امکاناتی بعید است. اما به معنای دوم میتوان
امید بسیار داشت گرچه بهتر است از لفظ خاص آن استفاده کنیم. کنفدراسیون در تاریخ
جنبش دانشجوئی، تجربه ای چشمگیر بوده است و میتوان به تشکیل مجدد آن امید بسیار
داشت. البته زمینه تحقق آن ایجاد تشکلهای مستقل دانشجوئی با اهداف و مرامهای
متفاوت است. یکی از برنامه های آینده ما ایجاد فضائی است که در آن دانشجویان با
گرایشات مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و ایدئولوژیک بتوانند تشکلهای خود را سامان
دهند و نهایتا برای تحقق اهداف استراتژیک مشترک کنار هم و همراه هم در قالب
کنفدراسیون، پارلمان یا هر نام دیگری به فعالیت بپردازند.
برای تحقق برنامه های خود که به آنها اشاره کردید وضعیت پیش رو را
چگونه میبینید؟
ــ وضعیت
سختی در پیش رو داریم. به دلیل شرایط حاکم بر کشور، فعالیت مستقل سیاسی موانع بسیاری
را در مقابل خود مشاهده خواهد کرد. از سوی دیگر عدم انسجام تشکیلاتی و یأس آمیخته
با سیاست گریزی معضلی است که باید حل شود. پیش بینی آینده کار مشکلی است. ایران هم
به لحاظ داخلی و هم به لحاظ خارجی با تهدیدات فراوانی مواجه است. عدم عقلانیت حاکم
بر دستگاه حاکمه نیز امکان خطای پیش بینی عقلانی را بالا میبرد. من میتوانم از
امیدها و برنامه ها بگویم ولی تحقق آنها، چنان وابسته به شرایط پیش روست که تحلیل
قطعی آینده منفی است. با توجه به جمیع جهات تصور میکنم بتوانیم در مدتی معقول به
بازسازی تشکیلاتی خود بپردازیم و فعالیتهای اجتماعی و صنفی خود را گسترش دهیم .
شاید این سه بتواند یأس حاضر را به امید و انگیزه و سیاست گریزی فعلی را به سیاست
ورزی عقلانی تبدیل نماید.
آقای
سعید حبیبی برای این گفت و گو از شما سپاسگزاریم
گفت
وگو: 14 اکتبر 2005 – 22 مهر 1384
شهروند
- شماره
۱۰۲۶ -
۱۸ اکتبر ۲۰۰۵ - سه شنبه ۲۶ مهر ۱۳۸۴