اگر ج" اسلامی تحريم شود؟
نگاهی به پیشنهاد های آقای بنی صدر
کوروش گلنام
چهار شنبه 27 مهرماه 1384 ـ 19 اکتبر 2005
بدون تردید اگر گستاخی های بی پشتوانه "ج" اسلامی ادامه یافته و
پرونده پی گیری پنهان کاری اتمی ایران به شورای امنیت فرستاده شود و تحریم در دستور
روز قرار گیرد، حکومت در ادامه قلدری های خودبا دشواری های بسیار سختی روبرو خواهد
شد زیرا با توجه به ساخت و ترکیب و رفتار بسیار دور از عقلانیت آن، حکومت حتا از
همین امروز و پیش از اجرای جنین تحریمی، دچار از هم پاشیدگی است و روشن نیست که
بالاخره چه باند مافیایی در حکومت، دست بالا را دارد و جنگ قدرت هر روز شدید تر می
شود. اما اگر چنین شودآنها در یک مورد متحد بوده و تلاش خواهند کرد که با ترفند
های گوناگون و استفاده از باور های دینی و اهرم خرافات مربوط به آن، بار همه سختی
ها را به دوش مردم گرفتار ایران بگذارند.
از دید مالی و اقتصادی، آنکه در زیر
بار این تحریم خرد خواهد شد، تنها اکثریت مردم گرفتار و در گیر نان شب ایران هستند.
نه خاندان علی خامنه ای و نه هاشمی رفسنجانی و محمد خاتمی و سایر وابستگان حکومت،
رنج و عذابی از این تحریم نبرده، همه نیازهایشان روزمره اشان به خوبی بر آورده شده
و هر روز نیز پرگو تر از پیش خواهند شد. نان بیشتری نیز اتفاقن به دامان بازاریان
و قاچاقچیان وابسته به حکومت که حتا تا درون دل سپاه پاسداران ودیگر نیروهای
امنیتی ـ نظامی نیز گسترده شده اند، خواهد افتاد و کار و کاسبی مردان خدا جو یی
چون "هیئت مؤتلفه"نیز رونق تازه
ای خواهد یافت.
در این هم تردیدی نداشته باشیم که برای حکومت گران قدرت طلبی که حتا باورهای دینی
مردم پاک و ساده دل را بازیچه هدف های شیطانی خود کرده اند، و سر به نیست کردن
آدمها و متلاشی کردن خانه و کاشانه آنها به امری روزمره تبدیل شده است(رویدادهای
کردستان و مثله کردن آن جوان دلاور و خشونت و دستگیری های پس از آن، خشونت و
رویدادهای خونین در اهواز را در دید داشته باشیم)، کمترین اهمیتی ندارد که هزاران
کودک و نوجوان ایرانی از گرسنگی و بی دارویی هلاک شده و یا در اثر کمبود مواد
غذایی، هزاران کودک ناقص و نارس به دنیا بیایند. در حکومتی که تلاش دولتش تدارک
بازگشت امام ناپیداست و این را در رأس برنامه خود می داند، نابود شدن هزاران و
شاید صدها هزار ایرانی اهمیتی نخواهد داشت! ما با حکومتی بی اخلاق و معنویت سرو
کار داریم که پس از رو شدن 18 سال پنهان کاری، خرید ها و تلاش های دزدانه اش در
راه کسب تولید بمب هسته ای، حتا امروز نیز خبررسانی وافشا گری در این باره را مرز
ممنوعه اعلام داشته اجازه نمی دهد که روزنامه ها، خبرنگاران، نویسندگان، دانش
پژوهان و دانشمندان و اهل علم و بررسی،
آزادانه در باره تلاش های اتمی پنهانش بنویسند و مردم را در جریان درست خشک
سری آنها در "بازی اتمی" نابود کننده، راز و رمز وهزینه های کمر شکن بر
باد رفته آن قرار دهند. همه چیز هنوز هم از مردم پنهان است. با وجود این، حکومت
گران رسوابا وقاحتی باور نکردنی می خواهند هزینه خیره سری ها ی خود را وسیله مردم
پرداخته و اکنون روز و شب تکیه کلامشان" حق ملت" و "کوتاه نیامدن ملت
از حق خود" است. " حقی" که "ملت" 18 سال نه حتا نامی
ازآن شنیده بود و نه کمترین شرکت و مداخله و تصمیم گیری درآن داشته است! چنین
حکومتی هرگز و هرگز در اندیشه حق و سود و بهره مردم نخواهد بود. زلزله بم و بی
کفایتی مطلق و آشکار حکومت در رسیدگی به مردم درمانده و بی خانمان و بالا کشیدن
وناپدید شدن یاری های مالی و جنسی جهانی تنها یک نمونه کوچک و بسیار ناچیز در
برابر فاجعه بسیار هولناک تری است که می تواند با تحریم اقتصادی ـ تجاری ایران و
بی کفابتی و بی مسؤلیتی حکومتگران پدید آید. وای به روزی که برای نابودی این حکومت
فاسد و ضد ایرانی، ایران مورد هجوم نظامی نیز
قرار گیرد!
چه باید کرد؟
این پرسشی است که امروز همه دلسوختگان و کوشندگان راه آزادی ایران از خود
دارند. با وجود رنج مردم ایران و درونمایه سیاه و زشت ایران زیر سایه
"ج" اسلامی، اما اگر ما ایرانیان بتوانیم از هم امروز خود را به درستی
سازمان داده و برنامه ریزی کنیم، شرایط جهانی کاملن به سود مردم ایران عمل می کند.
نخستین گام برای بهره مندی درست از شرایط ، یک سازماندهی گسترده در میان
ایرانیان، خارج از چهارچوب های ایدئولوژیک، سازمانی، حزبی ـ سنتی شناخته شده است؛ همآنگونه که تجربه فراخوان
رفراندم دست کم در این زمینه بسیارموفق بودو توانست گسترده ترین نیروی سیاسی پس از
اتقلاب را پیرامون یک هدف گرد آورد. تا همه آماده سازش هاو گذشت های اصولی برای
نجات مردم ایران نشویم، تا همه از کینه ورزی و انتقام جویی در باره رویدادهای گذشته
دست بر نداریم، از خود خواهی ها و خود بینی های خود نکاهیم، با اشتباه های خود بر
خورد نکنیم، در برابر دیدگاه مخالف بردباری نشان ندهیم و... نمی توانیم از این
فرصت طلایی نیز چون مجال های پیش آمده گذشته، سود ببریم.
اما در باره چگونگی پیش برد این کار زار و سازماندهی برای آن، آقای بنی صدر به
تازگی پیشنهاد هایی به میان آورده است که بخش بیشتر آن از دید نگارنده بسیار درست
است و می توان با همت، هم نوایی و هم گرایی، به خوبی آنها را در سطح گسترده و
جهانی پی گیر شد. به دلیل اهمیت این پیشنهاد ها، نخست آنها را دوباره نویسی کرده و سپس دیدگاه ویک پیشنهاد
تکمیلی خود را خواهم آورد.
:پیشنهاد
های آقای بنی صدر
آقای بنی صدر در نوشته ای تحلیلی زیر تیتر "عریانگرها"در روزنامه
انقلاب اسلامی در هجرت، شماره 628 ، ص 15و2 ـ 1 پس از بحث خود، در بخشی که به
گزینه تحریم بر می گردد، به جای تحریم تدابیری را برای مبارزه با استبداد در ایران،
به شرح زیر پیشنهاد می کند که جز در بند 4 که جمله ای که نیاز به توضیح داشت نیامدو
توضیح کوتاهی در بند9، همه عینن نقل شده است :
1 ـ پایان بخشیدن به روابط پنهانی با رژیم مافیاها.
2 ـ به جای محاصره اقتصادی ایران، افزایش توانایی دولتهای غرب در جلوگیری از
فروش تجهیزات و تسلیحات کشتار جمعی به رژیم.
3 ـ نبردن ایران به زیر قرضه های سنگین.
4 ـ قطع رابطه با گروه های زور پرست وابسته....
5 ـ رعایت جدی حقوق بشر از سوی دولتهای غرب در خود این کشورها و در بقیت جهان.
6 ـ مستقل و فعال کردن کمیساریای حقوق بشر سازمان ملل و دادگاه جنایی بین
المللی.
7 ـدستگیر کردن مأموران رژیم که در جنایت و فساد ها شرکت داشته اند.
8 ـ تعقیب سران رژیم و بستگان آنها که ثروت های ملی ما را می دزدند و به خارج
منتقل می کنند و توقیف پولها و سپردن آنها به حسابی متعلق به ملت ما برای تحویل
دادن به دولت مردم سالار.
9 ـ تحریم کامل سیاسی و حقوقی رژیم بخاطر ارتکاب جنایت بر ضد بشریت و نپذیرفتن
نمایندگی آن از سوی مردم ایران.[منظور نپذیرفتن رژیم به عنوان نماینده مردم ایران
است.]
10 ـ مبارزه با ترور و تروریسم، که اینک وسیله سلطه گری است را به مبارزه با
عوامل پدید آورنده آن بدل گرداندن. در درجه اول، مدار بسته سلطه گرـ زیر سلطه را
از راه باز دادن استقلال ملی واقعی گشودن.
دیدگاه نگارنده در باره این پیشنهاد ها:
اگر بند5 و 10 این پیشنهاد ها را به کنار بگذاریم، این پیشنهاد ها به ویژه
بندهای 1، 2، 4 تا 9 آن هم بسیار ممکن و عملی است و هم می تواند بسیار کارساز
باشد. به عمل در آوردن و به نتیجه رساندن این پیشنهاد ها، بی گمان رژیم را به سقوط
خواهد کشید. آنچه بیش از هر چیز برای دنبال کردن و به اجرا در آوردن این پیشنهاد
ها نیاز است یک همبستگی قوی ملی درونی ـ بیرونی ایرانیان آزادیخواه با برنامه ای
هدفمند است که همه نیرویش را در این راه بکار برد.
اما چرا بندهای 5 و 10 از دید من مناسب نیستند و چرا جندان نیازی به آوردن بند
3 نیست؟
بند 5 با وجود اندیشه انسانی نهفته در آن، هم حالت دستور و امریه و تعین تکلیف
برای کشورهایی را دارد که اتفاقن تکیه بقیه پیشنهاد ها بر آنهاست، و هم چنان ابعاد
گسترده ای را درسیاست جهانی در بر می گیرد که دهه ها باید در راه انجام آن در
سراسر گیتی کار و کوشش کرد. در زمان و وضعیت کنونی و اگر جنین برنامه ای به اجرا
درآید، نیازی به گنجاندن چنین پیشنهادی نیست ودرکار ایجاد مشکل می کند.
بند 10 اگر به شکل : "تلاش برای مبارزه ای جدی و همه گیر در سراسر جهان
با ترور وتروریسم و دلیل های وجودی آن"، با حذف جمله های اضافی آمده در آن،
بیاید از دید من گزینه بهتر و روشن تری است.
اما در باره بند 3. اگر بندهای دیگر حقیقتن به اجرا در آید اصولن ضرورتی به به
میان آوردن این بند نیست.
می توان این بندرا نیز به این پیشنهاد ها افزود:
ـ اخراج نمایندگان "ج" اسلامی از سازمان های جهانی به دلیل نامشروع
و نا منتخب بودن حکومت ایران از سوی مردم ایران و پذیرش نمایندگان اپوزیسیون
آزادیخواه ایران(اگر به وجود بیاید) در این سازمان ها برای پشتیبانی از منافع مردم
ایران.(در این صورت این نمایندگان به نوعی باید شناخته شده و مورد تایید مردم
ایران قرار گرفته باشند.)
نگارنده امیدوار است که کوشندگان و تلاشگران راه آزادی ایران دردرون و بیرون
از مرزها با این پیشنهاد ها برخورد نموده و دیدگاه های خود را چه موافق و جه مخالف
همراه با پیشنهاد های خود، بیان نمایند. در آخر یادآوری شود که می توان دهها دلیل
بر سختی و بسیار سنگین بودن اجرای این پیشنهاد ها آورد اما اگر ما یک سازماندهی
درست با سیاستی متکی به داده های درست از رویدادهای روز جهان داشته، به یک کوشش
جهانی برنامه ریزی شده، همه گیر، پی گیر، پر جنب و جوش، به عشق آزادی و خالی از هر
نوع چشم هم چشمی، جاه طلبی و برتری جویی فردی، گروهی و سیاسی دست بزنیم، پیروزی و
رسیدن به هدف با توجه به شرایط موجود شدنی است.