پنجشنبه ۲۱ مهر ۱۳۸۴ - ۱۳ اکتبر ۲۰۰۵

 

 

مبارزه مشترک

زیر سایه سنگین تفاوت ها

 

اقبال اقبالی       

 

اکثرهموندان و همکاران جمهوریخواهان دمکرات و لائیک را فعالین جنبش چپ تشکیل می دهند ، چپی که هنوز پایش برزمین سفت واقعیات مبارزه سیاسی، اجتماعی و فرهنگی قرار ندارد وهمچنان درگیر بازنگری وکلنجار با مسائل خانوادگی خویش است.

ما بعنوان چپ ، هنوز باید بر سر بسیاری مقولات سیاسی- اجتماعی  مباحثه  کنیم و با نتیجه گیری از  گفتگوها بتوانیم  خود را بمثابه یک جریان حزبی تعریف کنیم .آنچه موضوع خانوادگی چپ و مسئله فردای جنبش است نمی تواند مبنای  اقدام سیاسی امروزعموم قرار گیرد. نتیجه عملی این روش ، تداوم  کلی گویی های گذشته مان ، تصوری اراده گرایانه ازتحقق آرزوهای مان و کم بهاء دادن به مبارزه مشخص و همگامی و همراهی در پاسخگویی به مسائل عاجل سیاسی روز خواهد بود .اغتشاش وآشفتگی اهداف ، عدم رجحان وظایف عاجل سیاسی بر اهداف درازمدت و مخدوش بودن صفوف  دوستان و دشمنان پیکار دمکراتیک ما، از موانع پیشروی جمهوریخواهان دمکرات ولائیک است .

گروه کار برگزاری نشست مشورتی جمهوریخواهان دمکرات ولائیک پرسش های اصلی که درتدقیق پروژه سیاسی مطرح می باشند را در سه محور خلاصه کرده است که پاسخ های مشخص تر را می طلبد .

 

پروژه جمهوریخواهان دمکرات و لائیک بر کدام نیروهای سیاسی استوار است ؟

 

پرسش دوستان ما در مضمون خود  درک نادرستی را القاء می کند و آن تعیین نیروهای سیاسی است.در حالیکه پرسش درست اینست که : پروژه جمهوریخواهان دمکرات و لائیک بر کدام اهداف سیاسی استواراست؟ ما موظف نیستیم نیروهای سیاسی را تعریف کنیم و نیازی به درک یکسان از جایگاه سیاسی- اجتماعی آنها نداریم تا بر این مبنا نیروی پروژه سیاسی مان را "برگزینیم ".  پروژه ما پروژه اتحاد یا ائتلاف نیروهای سیاسی نیست که بخواهیم شرکت کنندگان را اتیکت گذاری کنیم. هر کسی آنگونه که می خواهد خود را تعریف  می کند. وقتیکه اهداف سیاسی جنبش جمهوریخواهی مبنا وعزیمتگاه حرکت  قرار می گیرد ، دیگر نیازی به تقسیم بندی های صوری سیاسی در درون جنبش وجود ندارد.  بنابراین پروژه جنبش جمهوریخواهی بر نیروهای سیاسی استوار است که با حفظ هویت های ایدئولوژیک - سیاسی وتشکیلاتی شان ، خود را با مبانی سیاسی جنبش جمهوریخواهی تعریف می کنند .

به باورمن مبانی جنبش دمکراتیک جمهوریخواهی را سه عنصر بهم تنیده دمکراسی ، لائیسیته واستقلال و تمامیت ارضی ایران تشکیل می دهند. نادیده گرفتن هر یک از سه عنصر فوق ، روند دمکراتیزاسیون جامعه را دچار اختلال جدی می کند  و جاده  را برای نیروهای ارتجاعی باز خواهد کرد .

 

رابطه فرماسیون سیاسی ما با قدرت سیاسی چگونه است ؟

 

شاید رابطه پروژه جمهوریخواهی با قدرت سیاسی مهمترین گره نظری مباحثات کنونی ما باشد ، که در صورت  برطرف سازی ابهامات آن، روشنایی  بیشتری بر افق مه آلود راهمان پرتو خواهد افکند .

 يک نظر در پاسخ به سوال فوق ، پروژه جمهوریخواهی را بخشی از جنبش اعتراضی اتحاد – افشاگری در خارج کشور می داند. دیگری براین اعتقاد است که ، پروژه سیاسی ما ، پروژه ایجاد یک بدیل دمکراتیک و مردمی در مقابل رژیم کنونی می باشد . 

نظری که خود را در محدوده تلاش برای "صدای سوم" و ایجاد تریبون افشاگری  و پشتیبانی از جنبش های اعتراضی بیان می کند ، علیرغم نقاط قوی و تاکیدات اساسا درست نظری ، همچنان در دایره ایجاد قطب چپ – دمکرات درجا می زند  و اسیر مرحله گرایی پروژه قطب سازی سیاسی است تا آنجا که برکناری جمهوری اسلامی را بعنوان سیاست ناظر بر وظایف خود در خارج از کشور   قلمداد نمی کند . بدیهی است که برکناری رژیم و حاکمیت ملی در ایران منوط به اراده اکثریت شهروندان است و سخن آخر را مردم در خیابان ها خواهند زد ، ولی بحث  بر سر سیاست حاکم بر فعالیت ما در خارج از کشور است.

نگرانی از"بدیل سازی" دوستانمان نمی تواند باعث چشم پوشی حتی موقت از  تعقیب هدف  سیاسی برچیدن نظام جمهوری اسلامی گردد. پیگیری مشی برکناری رژیم الزامأ با سرنوشت تکوین "صدای سوم" ویا صداهای دیگر گره نخورده است.

صدای سوم و صداهای نشنیده دیگر می توانند مبانی حزبی خود را  بمنظور بدیل نظام کنونی طرح کنند و در سازمان های خود برای تحقق آنها مبارزه کنند ، ولی آنچه به جنبش جمهوریخواهی بمثابه جاده صاف کن دمکراسی در ایران بر می گردد ، همصدائی برای  تحقق عمومی ترین ، بلاواسطه ترین و مردم شمولترین مطالبات سیاسی جامعه است.

پروژه  جمهوریخواهی اگر بخواهد با مختصات کنونی اش چه از طریق "گام های سنجیده" ویا "بدیل سازی ضربتی"  به پروژه ای  برای آلترناتیو تحول یابد ، قبل از هر چیز به جنبش جمهوریخواهی ارتقاء نخواهد یافت و به سرنوشت و عارضه های احزاب دیگر دچار می شود.  عارضه هائی که منشاء آن  نه  "فرهنگ های رفتاری ناهمگون در کار مشترک "، بلکه  فقدان درک مشترک برای ایجاد سقف مشترک از پروژه سیاسی جمهوریخواهان دمکرات و لائیک است . جامعه ایران به جنبش پشتیبانی از دمکراسی چه قبل از رژیم اسلامی و چه بعد از آن نیاز مبرم دارد و جنبش دمکراتیزاسیون ایران بعد جمهوری اسلامی تازه اهمییت صد چندان می یابد.

من براین اعتقاد هستم که اشتباه است اگر پروژه سیاسی ما تسخیر قدرت سیاسی را هدف خود قرار دهد ، ضمن اینکه  با تمام امکانات خویش ، مبارزه برای برچیدن نظام حاکم بر ایران را با حمایت از جمهوری خواهان دمکرات و لائیک در داخل کشور و آگاه گری سیاسی و همصدایی در خارج از کشور در صدر فعالیت خود قرار دهد . 

انتظار من از پروژه  جمهوریخواهی ، مبارزه برای هدف بلاواسطه  خلع قدرت از اقلیت حاکم بر اکثریت جامعه و بنیانگزاری  نظام دمکراتیک در ایران بوده و هویت خود را نه با بدیل کادربندی شده حکومتی ساخته شده ذهن دوستانم بلکه با اصول جمهوری و دمکراسی تعریف می کنم.

حکومتگران فردای سرنگونی ، حزب ویا احزابی خواهند بود که در نتیجه انتخابات آزاد و در شرائط آزادی همگانی توسط مردم بقدرت خواهند رسید و وفاق ملی ما دفاع بی قید و شرط از حق دمکراتیک مردم در انتخاب و خلع قدرت از منتخبین خود ، هرگاه اراده کنند است . با چنین درکی از جنبش جمهوریخواهی نه می توان آنرا در پروژه سیاسی جنبش اعتراضی در خارج از کشور تعریف کرد و نه آنرا به پروژه ای برای ایجاد بدیل حکومتی تقلیل داد . بلکه هدف این  پروژه ،  برچیدن نظام وایجاد مکانیزم های دمکراتیک اعمال حاکمیت اراده اکثریت شهروندان ایران می تواند باشد .     

 با توجه به آنچه گفته شد می توان علت جامع نبودن دو نظر را دریافت.هردو از موضع شبهه حزبی ، یکی دوراندیشانه و دیگری ضربتی به نقطه مشترک عدم دقت لازم در سطح بندی و تفکیک رده های متفاوت مطالبات سیاسی مردم می رسند.               

 مطالبات سیاسی جنبش جمهوریخواهان نه تمامی  مطالبات احزاب سوسیالیست، و نه کل مطالبات احزاب دمکراتیک است ، بلکه می تواند مردم شمول ترین خواست های عاجل شهروندان ایران باشد،که بخش های بزرگ جنبش های ترقیخواه ونیروهای آزادیخواه ، دمکراتیک و سوسیالیست را متحد می سازد.

 

رابطه فعالیت ما با جمهوریخواهان دمکرات و لائیک در داخل کشور چگونه خواهد بود ؟

 

اگر سیاست ما نه دوختن قبائی برای طیف معیین ویا مدافعین "بدیل کادربندی شده حکومتی" ، بلکه ساختن چتری برای جمهوریخواهان دمکرات و لائیک است، بیش از هر زمان دیگر به جنبش جمهوری خواهی علنی ، متکی بر روش های دمکراتیک نیازمندیم.این جنبش  متناسب با رشد  و تعمیق خود ، دامنه فعالیت های  سیاسی، فرهنگی و اجتماعی اش را در راستای سیاست برکناری رژیم اسلامی و اندیشه نهادینه کردن دمکراسی گسترش می دهد.

شعار ما می تواند همصدائی و همکاری جنبشی در خارج از کشور، و  پشتیبانی از هر صدای دمکراتیک  جمهوری خواهی در داخل کشور باشد. وبه این منظور باید به چتر بزرگ جنبش جمهوری خواهی اندیشید ، وگرنه "زیر سایه سنگین تفاوت ها" کمر راست نخواهیم کرد !

         

 

           اقبال اقبالی        10  اکتبر 2005