پايان دوراول نمايشنامه
تقي روزبه
تا روزبرگزاري انتخابات، دستگاه ولايت تمامي هنر فريب وتوان
سازماندهي خود را صرف پنهان نگهداشتن صحنه واقعي"انتخابات" درپشت
يک صحنه مجازي وباصطلاح رقابتي کرده بود.
جنين نمايشي بنابه ماهيت و هدف خود،تنها تا لحظه شروع "انتخابات" مي
توانست دوام داشته باشد. ازاين رو شروع انتخابات مي توانست پايان نمايش فوق و
آغازگر آن چه که مي توان آن را "کودتاي انتخاباتي" ناميد، باشد. کودتائي
که نتايج برآمده از آن نه با نظرسنجي هاي
متعدد انجام شده توسط دستگاه هاي گوناگون خود رژيم مي توانست خوانائي داشته باشد و
نه حتي با خوشبينانه ترين گمانه زني هاي رژيم درمورد تعداد شرکت کنندگان
درانتخابات. باين ترتيب بود که با کناررفتن صحنه نمايشي،ناگهان شصت همه خبردارشد
که گوئي يک دست نامرئي، دست اندرکار هدايت جريان "انتخابات" و جابجائي
آراء و نتايج حاصل ازآن است. تضاد بين سيرظاهري رويدادها، با آن چه درپشت صحنه
جريان داشت، همه را غافلگيرکرد.
اکنون ديگر حتي کساني چون معين و هواداران او و کروبي و
حاميانش، نهضت آزادي و سخن گويش ابراهيم يزدي نيز دريافته اند، که برطبق يک
سناريوي بدقت ازقبل طراحي شده، گوئي يک دست غيبي سهم آنان ازصندوق رأي را ربوده و
بحساب "ازما بهتران ريخته" شده است. ودراين ميان اعلام پيشاپيش برگزيده
شدگان توسط شوراي نگهبان و تيترشدن آن درکيهان قبل ازپايان شمارش نهائي،درروشنائي
افکندن به پشت صحنه و وقوف به نقش دست نامرئي توسط افکارعمومي مؤثربود.
گرچه با رسيدن به اين نقطه، نقشي که براي اصلاح طلبان چه
ازنوع پيشرو وچه ازنوع پس روآن، واگذارشده بود به پايان رسيد. آما بدون آن که آن
ها هرگزعلت به بازي گرفته شدن خود و معناي به پايان رسيدن نمايشنامه را دريافته
باشند. آن ها فقط يکه خورده و قادربه تأمل وبازخواني نقش خود درفراهم ساختن شرايط
کنوني نيستند. وقتي ابراهيم يزدي باژست يک استراتژيست کهنه کار، با علامت پيروزي
درپاي صندوق رأي عکس مي گرفت،هرگز فکرنمي کرد که شايد فردامجبورشود که ازمردم
بخواهد دراعتراض به اين "دست نامرئي"به خيابان ها بريزند. و يا وقتي
سران جبهه مشارکت درستادهاي انتخاباتي خود،سرمست ازنتايج نظرسنجي هاي قبل ازشروع
انتخابات بودند،هرگزفکرنمي کردند که زمان مصرف آن ها-داغ کردن تنورانتخابات-
دردوراول به پايان خود رسيده است. ويا حتي
کساني چون کروبي و مجمع روحانيون مبارز هرگز برايشان قابل تصورنبود که دستگاه
ولايت آن ها را نيزقرباني کرده و سوراخ "خودي ها" را تااين درجه تنگ گرفته باشد.
باين ترتيب آن چه را که درفضاي انتخاباتي، دميده شدن روح به
جسدمرده و آغاز فازدوم اصلاح طلبي و پرکشيدن"ققنوس ازخاکستر اصلاحات"
خواندند، چيزجزبه بازي گرفته شدن دراين نمايشنانه نبود. آن ها دوست داشتند که آن
را به شنيدن "صداي اصلاحات" ازسوي دستگاه ولايت تعبيرکنند. اکنون آن ها
مي دانند که اگربخواهند هم چنان به سياست ورزي خويش ادامه دهند، بايد به پيشواز
عالي جناب سرخ پوش رفته و فرش قرمز درزيرپاهايش پهن کنند.اعتقاد به تداوم
اصلاحات،درپايان فرجامش اکنون بايد اميد خود را به درخشش کورسوئي درکالبد رفسنجاني
دل خوش کند.
مداخله دست نامرئي!
درجمهوري اسلامي صندوق آراء، دومتصدي و دو شمارشگردارد.
شوراي نگهبان که باافزايش مأموران نظارت
به 4 تا 5 برابرمشابه سال هاي قبل و مداخله دادن وسيع سپاه و بسيج پيشاپيش آمادگي
خود را براي کنترل آن اعلام کرده بود و دستگاه رسمي دولت که تلاش مي کرد شوراي
نگهبان را ازحيطه کنترل صندوق ها دورنگهدارد. نتيجه نهائي نزاع چندماهه اين دونهاد درکنترل صندوق ها
ازقبل روشن بود.براساس آزمون هاي قبلي برهمه معلوم بود که دولت خاتمي تسليم شدن به
دستگاه ولايت را تنها راه کنترل بحران و حفظ آبروي نظام مي داند. پس تمامي هشدارها
و اطلاعيه هاي اصلاح طلبان به دولت خاتمي نتوانست ونمي توانست اراده وي را درحفاظت
ازصندوق هاي رأي استوارنگهدارد.
"دست نامرئي" برچه عناصري استواربود؟
مي دانيم که
درجمهوري اسلامي عملا يک دولت صوري و رسمي وجود دارد و يک دولت واقعي و پنهان که ازطريق بيت رهبري و کارگزاران وي اراده و
تصميمات خود را به همه نهادهاي باصطلاح منتخب و غيرمنتخب ديکته مي کند. خطوط اصلي
سناريوي ازقبل طراحي شده در بيت رهبري برسه محوراصلي استواربود:
الف- برپايه داغ کردن تنور "انتخابات" ازطريق
بکارگيري "اصلاح طلبان پيشرو". که باانداختن زنگوله حکم حکومتي به گردن
آن ها صورت گرفت.
ب-ازطريق پوستين وارونه پوشيدن و مصادره گفتمان اصلاح طلبان
ومطالبات جوانان ومردم ودادن وعده و عيدها به آنها با هدف هم مسخ کردن اين مطالبات
و هم خلع يد کردن رقبا. ويژگي فوق نيرنگ و فريب را به مهم ترين مشخصه اين
دورازانتخابات تبديل کرده بود.
ج-چيدن چندين تفنگدارگوش بفرمان درسبد کانديدهاي اصول
گرايان باهدف ايجاد فضاي رقابتي کاذب، گسترش دامنه هواداري ، و بهم ريختن آرايش
صفوف حريف .دراين سناريويک نفربه عنوان نسخه اصلي و"اروجنيال"براي جذب
آراء پايگاه سنتي اصول گرايان منظور شده بود و بقيه براي شکستن آراء حريف،فريب
مردم و نهايتا ريختن آراء جمع آوري شده توسط آنها به سبد اصول گرايان.
د-تدارک هم جانبه براي کنترل صندوق ها بعنوان تضمين نهائي
نتايج صندوق ها.
صحت تاکتيک تحريم
برملاشدن سناريوي دستگاه ولايت و وقوع کودتاي انتخاباتي،
قبل ازهرچيز صحت تاکتيک تحريم را که اساس آن برنمايشي بودن کل روند انتخابات و بي
معنائي آن درنظام کنوني استواربود باثبات رساند.علاوه برآن تشديد تضادهاي دروني
رژيم و شکل گيري و برآمد جبنش هاي اجتماعي نظير جنبش دانشجوئي، زنان، زندانيان
سياسي، کارگران و … ازدست آوردهاي مهم جنبش تحريم بحساب مي آيد. آن چه که
درپرتوتحولات کنوني به اين دست آوردها مي توان افزود، همانا وعده هائي است که رژيم
براي جلب افکاروآراء شهروندان داده،که حتي قادرنيست يکصدم آن ها را باجرا درآورد.
بازشدن هرچه بيشترمچ اصلاح طلبان حکومتي وبقول خودشان پيشرو وغيردولتي درادعايشان
منبي بر شروع فازدوم اصلاحات، فرونشستن گردو خاک گيج سري هاي اوليه و عمق طرفندهاي
عوامفريبانه رژيم، جملگي سرمايه هائي هستندکه مسير شکوفائي و برآمد يک جنبش
آزاديخواهانه وبرابري طلبانه را بازخواهند گشود. جنبشي که هستي آن درپيوند تنگاتنگ
آزادي و برابري نهفته است. اکنون رژيم درفازدوم نمايشنامه انتخاباتي خود برآنست تا
باقراردادن ماروافعي دربرابرهم، مردم را درگزينش يکي ازاين دو شق مخيرگرداند. اما
مدافعان واقعي دمکراسي مي دانند که تنها
با تکيه بردستاوردهاي تاکنوني جنبش تحريم ،وگسترش دامنه صفوف آن، با دوري ازبازي
دربساط رژيم و تنها گذاشتن آن دربرابر انبوه فشارهاي داخلي و بين المللي است، که
مي توانند اولا برتضادهاي دروني آن بيافزايند، وثانيا با فراگيرکردن جنبش هاي
اجتماعي راه گذاربه نظام واقعا دموکراتيک را بگشايند*.
تمامي تلاش خود را
براي ناکام گذاشتن مرحله دوم نمايشنامه انتخاباتي رژيم، بکارگيريم.
05.06.19
---------------------------
*-کساني مثل ابراهيم نبوي که گويا درآمد طنزهاي سياسي
خود"عليه رژيم"را صرف هزينه نجات آن مي کنند،هنوزهم متوجه نشده اند که
مراد آن ها –رفسنجاني- نيز فلسفه حضور خود درصحنه سياسي و تحميل خود
به دستگاه ولايت را، مديون فشارناشي ازحنبش تحريم بررژيم و فشارهاي بين
المللي ناشي ازآن است. اگرهرآينه آن گزارش ها ونظرسنجي هائي دستگاه هاي حکومتي
مبني نارضايتي گسترده مردم ازرژيم وشرکت
20 وحداکثر 30 درصدي مردم درانتخابات نبود، اساسا نه سخني از طراحي استراتژي
باصطلاح رقابتي کردن مزورانه انتخابات درميان بودونه رژيم وادارمي شد که ازمهره
سوخته اي چون رفسنجاني سود جويد.آقاي ابراهيم نبوي بجاي آن که سياست هم مسلکان خود
درتحريم شکني وبازي خوردن دربساط ولايت را
آماج انتقاد قراردهد،جنبش تحريم را مورد آماج خود قرارداده است. و درحالي جنبش
تحريم را مسبب روي کارآمدن يک چکمه پوش متهم مي کند، که بازي دوراول نمايشنامه
انتخاباتي و سناريوي ازپيش طراحي شده دستگاه ولايت جائي براي حاشاگري وعوام فريبي
باقي نگذاشته است. بطوري که حتي کساني مثل شمس الواعظين نيز ارفقدان مشروعيت
انتخاباتي و بحران انتخاباتي سخن به ميان مي آورندو يا حتي افرادي مثل معين ديگر
حاضر به ادامه راه و پهن کردن فرش جلوي پاي رفسنجاني نيستند. البته ازآقاي نبوي که همواره نگاهش فقط به
بالاو بازي در قدرت دوخته شده انتظاري بيش
ازاين نيست. توهم اصلي ايشان آنست که اصل نمايش انتخاباتي را جدي گرفته اند. تمامي
بناي استدلال هاي خود را برروي آن ساخته اند.