سه شنبه ۳۱ خرداد ۱۳۸۴ - ۲۱ ژوئن ۲۰۰۵

دوستان اصلاح طلب

حمايت از هاشمي را اينطور ارزان نفروشيد!

سيامک رخشنده

 

نتيجه انخابات اخير نياز به بررسي هاي جدي و عميقي دارد. اما چند عاملي که در بدست آمدن اين نتيجه موثر بوده اند را مي توان بقرار زير بر شمرد:

1- عدم اجماع اصلاح طلبان بر روي يک کانديدا که البته نظر سنجي هاي گمراه کننده وزارت اطلاعات در اين امر بي اثر نبوده اند.(1)

2- پي گيري سياست سوال برانگيز تحريم از سوي بخشي از نيروهاي داخل و خارج از کشور که کاملا در جهت نتيجه بدست آمده بود.(که البته از آن سوال برانگيز تر مواضع امروز برخي از اين نيروها در حمايت از هاشمي در برابر سلطه فاشيسم مي باشد.)

3- متاسفانه سطح پايين آگاهي مردم در ايران هنوز فاکتور مهمي است که حاکميت در تصميم گيري هاي خود از آن نهايت بهره را ميبرد. حاکميت خود نيز بنوعي در ايجاد دو دلي براي تحريم يا شرکت سهيم بود و مردم را بجاي تعمق بر روي شعارها و برنامه هاي کانديداها سرگرم ترديدي سطحي و نسنجيده کرده بود.

4- تقلب سازماندهي شده جناح راست تحت هدايت ائتلاف رهبري و سپاه و با استفاده از اهرم شوراي نگهبان.

5- بي عملي کامل دولت خاتمي و سکوت آن در برابر تقلبات آشکار ائتلاف فوق.

و...

هدف از اين يادداشت اما پرداختن به انتخابات پيش رو در روز جمعه است که براي اتخاذ سياستي روشن و کارآمد بايد با علم به عواملي که در بالا ذکر شد بدان پرداخت.

گفته مي شود(غالبا از سوي اصلاح طلبان حامي معين) که بايد براي جلوگيري از تسلط کامل جناح اقتدارگرا بر کشور يا براي نجات ميهن از خطر فاشيسم  از هاشمي رفسنجاني حمايت کرد و همه بايد به وي راي بدهند.

سوالي که براي من پيش مي آيد اينکه اگر شما با چنين شناختي از هاشمي و نيروهاي پيرامون وي وارد عرصه انتخابات شديد، چرا از همان ابتدا به نامبرده راي نداديد؟ مگر خطرات پيش رو هفته هاي پيش ملموس نبودند؟

بحث را کوتاه مي کنم: اينکه طرفداران تحولات مثبت در ايران گزينه هاشمي را در نظر نگرفتند بدليل شناخت از کارنامه منفي وي طي 26 سال گذشته و بويژه 8 سال گذشته بوده است که وي همواره در کنار رهبر و جناح راست و در مقابل مردم و تحولات قرار داشته و تنها در موارد نادري که مسئله مرگ و زندگي سياسي ايشان به ميان آمده کمي جانب مردم مردم را گرفته که البته هيچ گاه در اين جانبداري ها پايدار نبوده و به دليل همين ناپايداري و گشت وگذار در همه لابي هاي قدرت و ثروت جامعه  به وي بي اعتماد است.

پس با شناخت از کارنامه منفي هاشمي و با توجه به خواب بدي که ارتجاع براي ايران ديده چه بايد کرد؟

بنظر من با وجود اين شناخت نبايد از همين الان باز در شيپور تحريم دميد. دستاوردهاي تحريم همين بس که راست را يک گام به هدف خود نزديک تر کرد و باعث شد که حال عده اي دست به دامن هاشمي شوند، يا ديگر اينکه زرافشان و گنجي ممنوع الملاقات شوند و يا دو روزنامه حال براي يک روز توقيف شوند. يا ما با سکوت خود راه را براي راست هموار مي کنيم و يا با گام هاي سنجيده خود بازي آنها را برهم ميزنيم و خواب شان را برايشان به کابوسي تبديل مي کنيم.

در عين حال اعتقاد هم ندارم که با چشمان بسته و بدون دريافت تضمين هاي جدي بايد به هاشمي راي داد. چه فايده اگر هاشمي راي بياورد و باز به سياق هميشگي اش به تمام شعارهايش پشت کند؟ نتيجه اين کار با پيروزي کانديداي ارتجاع فرق چنداني نخواهد داشت.

به نظر من پاسخ  سوال "چه بايد کرد؟" نزد هاشمي و حاميانش مي باشد. با يد توجه داشت که براي پيروزي در دور دوم چاره اي جز فائق آمدن بر لااقل چهار عامل از عواملي که در ابتدا برشمردم باقي نمي ماند و اين ممکن نمي شود مگر باشرکت وسيع مردم در اين دور( اعم از کساني که در دور اول شرکت کرده بودند يا نه). مردم با هشدارهايي که اين روزها داده مي شود به ميدان نخواهند آمد به دليل همان شناختي که از هاشمي دارند. لذا هاشمي و حاميانش بايد فورا به مردم تضمين هاي جدي بدهند که در صورت پيروزي نه تنها به آنها پشت نخواهند کرد و در راستاي احقاق حقوق مردم کارشني نيز نمي کنند بلکه آماده اند که در برابر زياده خواهي هاي جناح اقتدار گرا و ارتجاعي ايستاد گي کرده و منافع مردم را به نطام نفروشند.

بايد تضمين بدهند که در برابر دستگيري سياسيون و روزنامه نگاران و فعالان دانشجويي جدا اقدام کنند. همينطور از توقيف نشريات جلوگيري نموده و جهت رفع توقيف از روزنامه هاي توقيف شده تلاش کنند. و در يک جمله براي باز کردن هر چه بيشتر فضاي سياسي کشور بکوشند.

البته تضمين هايي  که در بيانيه هاي انتخاباتي داده مي شوند کافي نيست و مردم را صاحب انگيزه نمي کند. اين تضمين ها بايد در پشت ميز مذاکره و با حضور نماينگان نيرو هاي سياسي، مشخصا نماينده جبهه دمکراسي خواهي و حقوق بشر ، کانون نويسندگان ، فعالين حقوق بشرو ساير نيروهاي داخل کشور با امضاي يک ميثاق نامه داده شود.

وظيفه اصلاح طلبان امروز تنها در هشدار دادن به مردم خلاصه نمي شود. مردم از فاشيسم وحشت دارند اما حناي هاشمي هم براي آنها ديگر رنگي ندارد لذا هشدار هاي اينچنيني به مردم آنها را صاحب  انگيزه براي راي دادن نمي کند. پس براي رفع خطر فاشيسم بايد هاشمي و يارانش را پشت ميز مذاکره آورد و از آنها تعهد گرفت.

 

30 خرداد 1384

 

 (1) وزارت اطلاعات با علم به اينکه در صورت آگاهي اصلاح طلبان از بالا بودن آراي کروبي به احتمال زياد به اجماع خواهند رسيد با دستکاري نتايج نظر سنجي هاي خود آراي کروبي را پايين تر از آنچه که واقعا بود اعلام مي کرد.