سه شنبه ۳ اخرداد ۱۳۸۴ - ۲۴ مه ۲۰۰۵

دادستان ســـاوه ، محمدرضافتحي(وبلاگ نويس) را مجرم شناخت

 

 

گزارش :  ص. هنرمنــد ، ليـنا شريف مقدسي

     به رغم انصراف دولت از پيگيري شکايت بر عليه محمدرضافتحي وبلاگ نويس و روزنامه نگار محلي در استان مرکزي (ساوه) ، با پايان يافتن مراحل مقدماتي تفهيم اتهام ، برگزاري جلسات متعدد بازجويي ، تحقيقات و استماع ادعاي شاکيان و دفاعيات وي ، سرانجام راي محکوميت متهم پرونده شماره  83/200/45 مبني بر سه سال"ممنوع القلـم" شدن  محمد رضافتحي توسط دادستان سـاوه  صادر شده ، به وي ابلاغ گرديد.

دادستـان" حسـن تردست" در اين حکم آورده است:

 " ... بنابر مراتب فوق بزهکاري وي محرز بوده وليکن نظر به رضايت شکات از جنبه خصوصي جرم که قرار موقوفي تعقيب طبق بند دو ذيل ماده 6 از قانون آئين دادرسي کيفري صادر و اعلام مي شود وليکن  در خصوص جنبه عمومي جرم (با لحاظ سمت رسمي شکات و اينکه بزه ها منتسبه در حين انجام وظيفه بوده است) چون به نظر مي رسد متهم فردي صادق و معلمي زحمتکش است که در اثر غفلت از معيارها ي صحيح نقد و بررسي مرتکب جرم شده از طرفي از ابتدا نيز با روشن شدن اعمال مرتکبه ابراز پشيماني و ندامت نموده حتي اقدام به خداحافظي در وبلاگ خود نموده است ونيز فاقد سابقه کيفري مي باشد لذا طبق تجويز ماده 22 قانون اصلاح پاره از قوانين دادگستري و لحاظ ماده 15 آئين نامه قانون تشکيل دادگاههاي عمومي و انقلاب مصوب سال 1381 قرار تعليق تعقيب متهم بمدت سه سال صادر  و  اعلام مي شود در صورتي که متهم ظرف سه سال از تاريخ صدور قرار تعليق مرتکب جرم شود نسبت به اتهام سابق نيز با رعايت مقررات تعدد جرم مورد تعقيب قرار خواهد گرفت..."      

 محمدرضا فتحي با نگارش مطالب انتقاد آميز در وبلاگ سـاوه جم (www.savehjam.blogspot.com) عملکرد برخي مديران محلي از جمله فرماندار و شهردار ساوه را به نقد کشيده بود. با اعلام شکايت اين دو مدير دولتي در ششم فرودين ماه امسال ، وبلاگ نويس به اداره اماکن نيروي انتظامي احضارشـد و توسط افسران اطلاعاتي پليس ايران تحت بازجويي قرار گرفت. بلافاصله اين وبلاگ نويس با انتشار نامه اي خطاب به محمد خاتمي رئيس جمهور  بر روي وبلاگش ، از ظرفيت اندک انتقادپذيري مديران دولتي گلايه کرده ، آن را تقبيـح نمود.

 با انتشار اين نامه که بازتاب وسيعي در سايت هاي خبري و تحليلي فارسي زبان داشت ، وي در 15 فروردين ماه توسط پليس در محل کارش دستگير و به صورت ممنوع الملاقات به بازداشتگاه انتقال يافته ، تحت آزار شديد روحي قرار گرفت. اين معلم روزنامه نگار در مقابل چشم شاگردانش دستبند زده شد تا شخصيت اجتماعي اش در هم شکسته شود. شاهدان مي گويند پليس ايران ، همچنين او را به همراه مامور و دستبند از خيابانهاي منتهي به دادگستري ساوه گذرانده بود تا تحقيرش کند.

 همزمان ، ماموران  پليس با هجوم به منزلش کليه لوازم و اشياي خانوادگي او به همراه همسر وکودکانش را به دقت بازرسي کردند اما هيچ مدرکي را که بيانگر دست داشتن او در فعاليت هاي خرابکارانه باشد به دست نياوردند. وي در دوران بازداشت ، به دفعات مکرر از سوي ماموران اطلاعات و افسران پليس ايران مورد بازجويي قرار گرفت و تحت فشار شديد روحي ، ناچار شد از کار نويسندگي کناره گيري کنــد. ديگرجلسات بازجويي ، تحقيقات و ارائه دفاعيات او در حضور دادستان ، طي  روزهاي 5  و  17 ارديبهشت امسال  ، در پشت درهاي بسته  و بدون برخورداري از وکيل رسمي برگزار شد. وي مي گويد در آخرين جمله دفاعيه اش نوشته که تحمل هرگونه مجازات و تنبيه را بخاطر نوشته هايش در دفاع از منافع مردم ، نوعي فداکاري مي داند که به آن افتخار مي کند. در ايران ، نوشتن هرگونه مطلب انتقادي از عملکرد مديران حکومتي مي تواند جرم تلقي شود. وي گفته با وجود تصميم به کنار گذاشتن کار نويسندگي ، اما به حکم دادستان ساوه  معترض است و به نهادهاي رسمي قضايي شکايت خواهد کرد.

 

اين بلاگر با درج مطالبي در وبلاگش ، عملکرد عليرضـاآشناگر (فرماندار و نماينده عالي دولت در ساوه) را مورد انتقاد واعتراض جدي قرار داده بود. نيز اقدام مهري روستايي گرايلو( شهردارســاوه ) را در توزيع سکه هاي طلا در بين مهمانان يک همايش محلي ، باعث خيانت به خزانه مردم فقيــر و حاشيه نشين شهرساوه مي دانست و خواستار پاسخگويي او به سئوالات شهروندان يا استعفا و برکناري از آن سمت شده بود.

 وي همچنين با نکوهش انتصابات قبيله اي و حزبي توسط فرماندار ساوه ، اعتراض به وضعيت غيرانساني زندگي ساکنان فقيرحاشيه شهرساوه و انتقاد از وضعيت بهداشت آرد ونان ، اين نماينده عالي دولت را بي کفايت قلمداد کرده بود . فرماندار و شهردار ساوه  با ارائه دادخواست به قوه قضاييه ، مدعي شدند که به آنها توهين شده و بخاطر تشويش افکار عمومي ، اهانت و نشر اکاذيب در نوشته هاي اين وبلاگ ، براي دلگرم کردن مديران نظام به خدمت بيشتر ، بايد اشد مجازات براي نويسنده در نظر گرفته شود. نوشته هاي او توسط شهروندان ساوه اي ،  در تيراژي باور نکردني بر روي کاغذ تکثير مي شد و در بين مردم توزيع مي گرديد که  نشانگر اعتماد افکـارعمومي به  نوشته ها  و مطالب انتقادي اين وبلاگ نويس است.

 اين روزنامه نگار محلي ، پس از دوران بازداشت ، با گذاشتن يادداشتي اعتراض آميز بر روي وبلاگش ، ضمن ابراز خرسندي از نوع برخورد دادستان در ارائه منطق و ادله کافي ، اما  اعلام کرد در واکنش به فضاي نگران کننده براي طرح اعتراض و انتقادات مدني درجامعه اش ، تحمل فشارهاي بيشتر را ندادرکار نوشتن را براي هميشه کنار مي گذارد و قلمش را مي شکند. گفتـه مي شود متن "خداحافظي" او که اينک روي وبلاگش قرار دارد ، اولين خداحافظي  به ياد ماندني در تاريخ وبنگاري ايران به شمار مي آيد که احسـاس خواننده را متاثر مي کند.

 او در متن دفاعيه اش نوشته که از طرح انتقادات وخواسته هاي عمومي که در وبلاگش مطرح کرده به هيچ عنوان پشيمان نيست اما اگر افرادي از شيوه بيان ، لحن و ادبيات نگارشي او آزرده شده اند حاضر است از آنها معذرت خواهي کند. به اعتقاد او انصراف نماينده دولت از ادامه شکايت از محتواي مطالبش در وبلاگ ، تنها با هدف انداختن توپ در زمين قوه قضاييه صورت گرفته و دولت بايد بخاطر خطاهاي فاحشي که اين مديران محلي مرتکب شده اند از مردم ساوه معذرت خواهي کند. وي همچنين درخواستهاي متعدد براي مصاحبه با راديوهاي خارجي را بدون پاسخ گذاشته و به نزديکانش گفته است که اهل جنجال و ماجراجويي نيست و از پيامدهاي ناگوار مصاحبه با راديوهاي بيگانه هراس دارد. در ايران هرگونه مصاحبه با راديوهاي فارسي زبان خارج از کشور، اقدام برعليه امنيت ملي محسوب شده ، معمولا مجازاتهاي شديد بدنبال دارد.

  وي در آخرين نوشته اش روي وبلاگ ، با کنايه اظهار مي کند که به جاي حرف زدن و طرح رسمي انتقاداتش از مديران حکومتي ، ترجيح مي دهد در تنهايي خويش زمزمه کند چرا که زمزمه کردن با خود هيچگونه مجازات يا کيفري به همراه ندارد . او نوشته با چشماني اشکبار از خوانندگانش خداحافظي مي کند. برخي از دوستانش ، اقدام او را به يک خودکشي مطبوعاتي تشبيه کرده اند که از اتفاقات نادر در جامعه مطبوعات ايران به شمار مي آيد. روزنامه نگاران ايراني ، سالهاي اخير را در انزواي شديد مي گذرانند.

 اگر چه فرماندار و شهــردارساوه  اخيرا تحت فشار شديد افکارعمومي ، شکايت خود را پس گرفته ، اعلام  رضايت کردند اما به نظر مي رسد قوه قضاييه ايران ، براي عبرت آموزي ديگر وبلاگ نويسان  و جنبه عمومي انتقاد واعتراض در وبلاگ ، همچنان بر مجازات اين بلاگر اصرار دارد. عليرضا آشناگر فرماندار ساوه با اعلام انصراف از شکايت خود ، بر اقرار اين نويسنده منتقـد در بکارگيري ادبيات خشن براي بيان اعتراضاتش تاکيد کرده است. اشاره اين نماينده عالي دولت به طعنه هاي گزنده اي است  که محمد رضا فتحي معمولا در بيان مطالبش از آن استفاده مي کرد.

 سازمان گزارشگران بدون مرز(RWB) به تازگي با صدور بيانيه اي شديداللحن ، ضمن تشبيه ايران به جهنم نويسندگان ، اقدام حکومت ايران را  در بازداشت و تحت  تعقيب قرار دادن اين منتقد اجتماعي  محکوم کرد و از اقدام اخير پارلمان اروپا  در محکوم کردن جمهوري اسلامي ابراز خرسندي نمود. پارلمان اروپا  اخيــرا سياست حقيرانه حکومت ايران را در سرکوب کردن وبلاگ نويسان محکوم کرده است