سه شنبه ۳۰ فروردين ۱۳۸۴ - ۱۹ آوريل ۲۰۰۵

ريشه هاي نافرماني ترکيه درکجاست؟

 

جمشيد پدرام

 

سرکوب تجمع مسالمت آميز زنان در  روز هشتم مارس  در ترکيه سرآغاز تحول تازه اي بود که بسياري ازسياستمداران اروپايي را به واکنش وا داشت. سرکوب آزادي خواهان، اقليت هاي ملي ومذهبي پديده تازه اي درترکيه نيست وکشورهاي امپرياليستي هم سالهاست بخاطر منافع اقتصادي خود هم آنرا پذيرفته اند هم با سکوت خود آنرا تاييد کرده اند.اما دومولفه جديد وضعييت رابراي دولت ترکيه اندکي ناگوارکرده است که جا دارد اندکي بررسي شود.

نخستين مولفه تلاش ترکيه است براي ورود به اتحاديه اروپا . بسياري ازکشورهاي اروپاي شرقي به خواستهاي اتحاديه اروپا گردن گذاشته وهمچون شاگرد ي ساعي تکاليف خود را انجام ميدهند، اماجريانات اخير ترکيه دال برآنست  که اين شاگرد، چموش است و ميخواهد اسب خود را بتازد بدون اينکه دقت داشته باشد که هراسبي هم که تا به حال توانسته است بتازاند درسايه پذيرش قوانين بازي امپرياليسم بوده است ونه با تکيه برنيروي مردمي ومقابله با وابستگي . اکنون برسراين دوراهي نافرماني واطاعت ، نقاط ضعف اين دولت شووينست وبغايت مرتجع به نحومضحکي برجسته و ابزارهاي رويارويي اش  بامشکلات کند ميشود چراکه اربابان را طرحي ديگردرپيش است .

دولت ترکيه پس از پيش کشيدن اصلاحاتي آبکي برروي کاغذ درعمل اما نه تنها همان اصلاحات را هم پيش نبرد بلکه در

 ادامه سرکوب آزادي بيش ازپيش جديت نشان داد. درپاسخ به پاره اي مسايل قديمي بجاي پذيرش جنايات  و پوزش خواهي درپيشگاه تاريخ ومردم ستمديده ترکيه، سرمايه ونيروي انساني فراواني بکارگرفته تا واقعيات راهمچنان لاپوشاني کند. مثلا پس ازسالها پي گيري نهادهاي حقوق بشر بين المللي در خصوص قتل عام بيش از يک ميليون ارامنه منطقه رآناتولي بدست دولت عثماني درجنگ جهاني اول،  ترکيه حاضرنشده است حتي  کلمات "جنايت"، " نسل کشي"  يا" قوم کشي"  را بپذيرد ونه تنها شرايط جنگي،  کشتار متقابل وکشتارمسلمانان بدست ارامنه را پيش کشيده است بلکه به کمک مورخين ومحققين قلم به مزد خود درپي واژگون جلوه دادن حقايق تاريخي ايست که درآرشيوهاي کشورهاي اروپايي مدارک کافي براي اثبات آنها موجود است. يکي ازاين قلم به مزدها رييس بخش تاريخ و آرشيوهاي ترکيه، آقاي يوسف  هالاقوزلو است که پس از نود سال که ازآن جنايت تاريخي ميگذرد باوقاحت هرچه تمامتر سعي کرده است رقم ارامنه ي به قتل رسيده را بين شش هزاروپانصد تاهشت هزاروپانصد اعلان کند ودرعين حال گريز بزند که پانصدونوزده هزارمسلمان را ارامنه کشته اند.

دولت کماليستي که برمخروبه هاي امپراطوري عثماني بوجودآمد تاريخ ناسيوناليستي جديدي راپايه ريزي کرد تاازدست دادن امپراطوري قديم رابه نحوي جبران کند وغرورملي کاذبي  راه انداخت که  تابه امروزازشفافيت پيداکردن اين جنايت تاريخي جلوگيري کرده است. آتاتورک درسال 1931 " انجمن  تاريخ ترکيه " رابنيان گذاري کردوهدفش اين بودکه براي ملت ترکيه گذشته شکوهمندي کشف کند. درپي گيري اين هدف  سعي کردند سومري ها، تروآها، اسکتيها ويونانيان قديم را ترکهاي نخستين بنامند و به دانش آموزان  تدريس کنند که نياکانشان پدرهمه فرهنگهاي بزرگ بوده اند. سالهاست  مشخص شده است که مسببين قتل عام سه پاشاي عثماني به نامهاي: انور، طلعت و جمال بوده اند که ازدوستان آتاتورک وکساني بودند که موجب نابودي امپراطوري عثماني وکشاندن ترکيه به جبهه آلمان شدند وآتاتورک دونفرشان را دردولت خود به وزارت رساند. حتي به تلگرامي دست پيداکرده اند که درآن آمده است: " خيابان ها پر از کشته زن وکودک است وما نمي توانيم  آنها رادفن کنيم." ودرتلگرام ديگري رئيس ديپورت يهوديان در ارزروم مي پرسد: " ارامنه ديپورتي را از بين ببريم يا منتقل کنيم." اما عليرغم همه مدارک مستدل ، دولت ترکيه پس ازسالها انکار اکنون صحبت ازاينکه به ارامنه آسيب رسيده مي کند!! ازاين مرحله تاپ ذيرش جنايت وموضع گيري رسمي، تا تغيير تاريخ نويسي که درآن تنها ازجنايت ارامنه به مردم ترکيه نوشته شده است!!  راه بس درازي را دولت ترکيه درپيش گرفته است  که ديگرمورد قبول هيچ کس نيست. واژگونگي تاريخي  اين جنايت  ريشه دارترازآن است که  بتوان به  آساني براثراتي که برچندين نسل گذاشته است نقطه پاياني گذاشت.

 اخيرا هراندت دنيک، سردبيرتنها روزنامه ارمني زبان آگوس درترکيه درپاسخ به خواست آنگلامرکل، سياستمدارآلماني ازمجلس  مبني بر محکوم کردن  خلق کشي در ترکيه گفت: " ازنظرمن اگرحتي يک ترک تاريخ را بفهمد بهترازآن است که لايحه اي دراين رابطه درآلمان  به تصويب برسد. اين کار خانم مرکل براي جلوگيري از ورود ترکيه به اتحاديه اروپاست وهدف ديگري ندارد."

مولفه دوم حضورامريکادرعراق وقدرت گرفتن کردهاي آن کشوراست که خاريست درچشم دو دولت ايران وترکيه. دردوسال گذشته  ترکيه سعي کرده است هرچه بيشتر به ايران و سوريه نزديک شود.احمد نجات سزر، رييس جمهورترکيه درسفراخيرش بسياري ازاختلافات گذشته را با اين دو کشورحل وفصل کرده است. فصل مشترک هرسه کشورمخالفت با پاگرفتن  کردستاني آزاد ومستقل است. حتي عراق تحت اشغال امريکا بدليل وضعييت ويژه اي که کردهاي آن کشورپيدا کرده اند براي ترکيه ، ايران وسوريه بسيارآزاردهنده شده است . ترکيه تلاش مي کند با نزديک شدن هرچه بيشتربه اين دوکشور هم نارضايي خود را به امريکا و اروپا نشان دهد وهم تا آنجا که ممکن است وضعييت هميشگي سرکوب خلق کرد در ترکيه را همچون سابق حفظ کند ودرهمين رابطه است که  با ايران موافقت نامه اي را امضا کرده است که طبق آن هريک ازطرفين حق دارند عليه به اصطلاح کردهاي شورشي درمرز مشترک دوکشوراقدام کنند، که البته  معني اش جز سرکوب حرکتهاي آزادي خواهانه وحق طلبانه اين خلق محروم وستمکش نيست.

آنچه بيش ازهرچيزباعث سراسيمگي دولت ترکيه شده اين است که دراين دور اروپا مخصوصا براين دومساله متمرکزشده است. طبق کنوانسيون نسل کشي اتحاديه اروپا قتل عام ارامنه يک جنايت خلق کشي محسوب شده است، که داوري غيرقابل قبولي براي ناسيوناليستهاي دوآتشه ترکيه است. همين طوراست تصميم گيري دادگاه حقوق بشراروپا درمورد  شکايت عبدالله اوچلان . اگر دادگاه تصمم به  تجديد محاکمه اوبگيرد دولت ترکيه با بحران جديدي روبرد خواهد شد واگر درمقابل ترکيه کوتاه بيايد فعاليت هواداران اوچلان شدت خواهد يافت.

دولت ترکيه حدود يک قرن است که بجاي تحقيق علني اين جنايت از يک پروژه ي " ميهن پرستانه " دفاع کرده است.

هم اکنون نيزمدارک بسيار دردست است که نشان ميدهد دولت ترکيه حاضرنيست دست ازکارت هاي مطمئني چون قتل عام خلق کرد، سرکوب روشنفکران ودميدن به تنور پان ترکيسم ، ناسيوناليسم وشووينيسم بردارد. نزديک شدن ترکيه به روسيه و بستن قرادادهايي بالغ بريک ميليارد دلاربا آن کشور، شوراندن احساسات ضد امريکايي که به تازگي ثمرات آن هم تاحدودي درميان روشنفکران طرفدار دولت ومخالف آن پديدارشده است وبخصوص سرکوب آزادي هاي سياسي همگي از سياست جديد دولت خبر ميدهند. در رماني که اخيرا با عنوان " هجوم فلزي" منتشرشده امريکا به آنکارا واستامبول حمله کرده وآنهارا ازبين برده است. درپاسخ به اين جنايت يک خلبان ترک  شخصا تصميم ميگيرد با هواپيماي خود که کلاهک اتمي دارد واشنگتن را با خاک يکسان کند. اين رمان درحال حاضر پرفروش ترين کتاب در ترکيه  است. در واکنش نسبت به روشفکراني که مشترکا گفته بودند  خود را درخصوص همه  اين جنايات مقصرميدانند ، گوندوزآلتان ،  يکي ازسياستمداران سابق آنها را"  بي هويت وبيمار رواني " خواند وکتابهاي اورهان پاموک که گفته  بود اين جانيان حيثيت مملکت را به خطرانداخته اند به آتش کشيده شد.

 اين سرکوبها تا راس هرم قدرت عمل مي ميکند. اردگان، نخست وزير عليه موسا کارت ، کاريکاتويست معروف  بخاطر اين که اورا بشکل گربه ترسيم کرده بود شکايت کرد وناشر را با شش ماه  تا سه سال زندان روبروساخت ودر تکميل اين سياست ، منتقد ين  سياست خود درکميته مشورتي مسايل حقوق بشرنخست  وزيري را يا اخراج کرد يا آنهاراتحت فشارگذاشت تا خودکميته را ترک کنند.

درمورد مساله قبرس هم دولت ترکيه سياست متفاوتي ندارد همچنان راف دنکتاش مهره آنست. راف دنکتاش کسي است که دولت ترکيه پس ازحمله به شمال  قبرس درسال1974 بعنوان رئيس جمهورآن بخش ترک نشين بکارش گرفت . دنکتاش همان کسي استکه به کمک  گروه هاي ناسيوناليست- تروريست  در دهه پنجاه با بمب گذاري عليه هموطنان خود حدود نيم قرن برشمال قبرس فرمانفرمايي کرد .وهيچ کشوري درجهان به جز ترکيه آنرا به رسميت نشناخت. درگردش قرن که اهالي قبرس دست به تظاهرات زدند وخواهان قبرس متحد شدند ، دنکتاش با جمله : " حالا الاغ هاي  ما قبرسي شده اند ." از درمخالفت  وارد شد ومنکر اين بود که يک احساس ملي قبرسي هم ميتواند وجود داشته باشد. او البته درانتخابات پارلماني باخت ولي اين امرهنوز نتوانسته است درقبرس تحول مثبتي رادرپي داشته باشد.

ناسيوناليسم ترکي پايه واساسش بر ناآگاهي تاريخي و رشد عمدي ميهن پرستي کور سرزميني ونژاد برترگذاشته شده است.  هم اکنون با رشد  بنيادگرايي درترکيه چهره ملي ساختن از اتاتورک هم تا حدزيادي رنگ باخته است. درايجاد شرايط کنوني هردوجريان سهيمند ونه قصد دارند ونه ميتوانند آنرا تغييردهند زيرا خانه ازپاي بست ويران است!