سه شنبه ۳۰ فروردين ۱۳۸۴ - ۱۹ آوريل ۲۰۰۵

              

اعلاميه هيئت سياسي – اجرايي سازمان فداييان خلق ايران (اکثريت)

شورش ملي، پي‌آمد تحقير و تبعيض ملي است!

پيرامون حوادث اخير اهواز

 

  • ما ضمن دفاع از خواست‌هاي دموکراتيک عرب‌هاي ايران و ديگر اقوام و مليت‌هاي کشور مبني بر تأمين برابر حقوقي همه مؤلفه‌هاي قومي و ملي تشکيل‌دهنده کشور، مخالفت خود با هرنوع حرکت جدايي‌خواهانه  از سوي هر جريان ملي و قومي را اعلام مي‌داريم.

 

تظاهرات طغيان‌گونه اهالي عرب اهواز به نظامي‌شدن اين شهر و شهرهاي اطراف آن توسط حکومت منجر گرديده و تلفات جاني و خسارات مالي در پي داشته است. براساس برخي اخبار، عده اي در اين حادثه خونين کشته شده‌اند، دهها نفر زخمي گرديده و بيش از يکصد نفر به زندان افتاده‌اند. مقامات جمهوري اسلامي اعلام کرده‌اند که با عاملان اين تظاهرات برخورد سختي خواهند کرد.

انگيزۀ بروز اين حوادث، انتشار يک نامه به رئيس جمهور از سوي مشاور او اعلام شده که در آن بر لزوم تغيير ترکيب جمعيتي خوزستان به ضرر اعراب ساکن اين استان تأکيد به عمل آمده است. مقامات محلي و مرکزي جمهوري اسلامي، اما وجود چنين نامه‌اي را تکذيب مي کنند و علت اين وقايع را توطئه جريان‌هاي قومي افراطي عرب در خارج از کشور دانسته و تشديد اعتراض و تبديل آن به طغيان را به تحريکات برون مرزي برخي کشورهاي عربي نسبت مي دهند. آنها اهواز و شهرهاي اطراف را به قرق‌گاه نظامي و امنيتي بدل کرده‌اند و چماق سرکوب را عليه مردم به خشم آمده عرب به کار گرفته‌اند.

اگرچه براي شناخت دقيق واقعه اخير هنوز هم اطلاعات کافي در دست نيست، اما براي داوري عمومي پيرامون اين حادثه و ريشه‌يابي آن، مسائل آن اندازه روشن هستند که به منتظرماندن براي وقوف به چند و چون موضوع نيازاحساس نشود. براي سازمان ما که زمينه و بستر اصلي چنين وقايعي را انباشت مطالبات پاسخ‌نيافته ملي و تداوم تبعيض و تحقير ملي مي‌داند، وقوع چنين حادثه‌هاي نگران‌کننده و دل‌آزار تا آنجا قابل پيش‌بيني بوده و است که درست سه‌ماه پيش، در بيانيه خود پيرامون مسئله ملي در کشور، در رابطه با موضوع مشخص عرب‌هاي ايران تصريح کرد:

" موضوع نگران‌کننده در اين رابطه، فعال‌شدن مجدد نقار تاريخي بين عرب و غيرعرب است که، در هردو سوي نقار اعمال نيرو مي کند. عمل‌کرد گرايش رو به رشد ايران‌گرائي به‌مثابه واکنشي دربرابر اسلام‌گرائي رژيم، در وجه ارتجاعي خود به عرب‌ستيزي مي رسد و متقابلاً در ميان ملي‌گرايان عرب، " عجم " دشمني را تقويت مي کند."

اکنون نيز ما دگرباره و اين‌بار در پي وقايع تأسف‌بار اخير مي گوييم که موضوع مرکزي و اصلي، تبعيض و تحقير ملي است که اعراب خوزستان از آن رنج مي‌برند. همان تبعيض و تحقيري که، ديگر مليت‌هاي تحت تبعيض ملي در کشورمان را آزار مي دهد. مسئله، وجود زمينه و پيش‌زمينه براي اعتراضات ملي در کشور و تبديل آنها به شورش‌هاي ملي است. موضوع اين‌است که مطالبات دموکراتيک ملي مليت‌هاي غيرفارس کشور ما نه تنها پاسخ نمي يابند، بلکه از سوي جمهوري اسلامي که مخالف آزادي و دموکراسي براي همه شهروندان کشور است، به شکل مضاعف مورد سرکوب قرار مي‌گيرند. در اين رابطه، جمهوري اسلامي متأسفانه همه آناني را نيز با خود دارد که وجود ستم‌ملي در کشور را انکار کرده و چندگانگي قومي و ملي کشورمان را نفي مي کنند و يا موضوع تفاوت‌هاي ملي بين مليت‌هاي ايراني در عين‌حال عميقاً درهم‌تنيده و هم‌تاريخ را به سطح تفاوت‌هاي فرهنگي تنزل مي دهند .. منشاء نگاه تجزيه‌طلبانه به مطالبات عادلانه ملي، در واقع جمهوري اسلامي و همه آناني هستند که ناخواسته در کنار سرکوب‌گري ملي آن قرار مي‌گيرند. چنين نگاه‌ها و برخوردهائي ، متاسفانه زمينه را براي آنکه مطالبات دموکراتيک بخواهد اينجا و آنجا شکل افراطي به خود بگيرند و يا در سمت جدايي‌خواهي بيفتند، فراهم مي آورند.

موضوع اصلاً اين نيست که فلان و يا بهمان جريان سياسي برون‌مرزي و يا اين و آن دولت و کشور از مطالبات قومي و اعتراضات ملي در کشور ما بهره‌برداري مي کنند. چنين بهره‌برداري‌هايي کاملاً واقعيت دارند و باز هم خواهد بود و حتي بيشتر و وسيع‌تر. حرف اما برسر آن‌است که مسئوليت اصلي در آماده‌سازي خوراک سياسي براي مخالفان ايران واحد و دموکراتيک با کيست؟ اين، رژيم جمهوري اسلامي است که قدرت را در اختيار دارد و هم ‌اوست که رسماً و عملاً حامل نفاق و نقار ملي در کشور است.

حادثه تلخ اهواز بيان‌گر آن‌است که اگر وجود مسئله ملي در کشور ما پذيرفته نشود و اگر در برابر اين مسئله، چشم‌انداز حل دموکراتيک گشوده نگردد، آنگاه امکان حل اين معضل در چارچوب دموکراسي و به روش‌هاي دموکراتيک ضعيف‌تر خواهد شد. و اين، هشداري است به همه آناني که براي ايران، دموکراسي مي‌خواهند. ما تکرار مي کنيم که اگر اين مهم است که مطالبه‌کنندگان خواست‌هاي ملي متقاعد شوند که آن ها با استقرار دموکراسي در ايران است که به خواست‌هاي خود مي‌توانند برسند،اما به همان اندازه و حتي بيشتر اين نيز اهميت دارد که همه دموکراسي‌خواهان کشور دريابند که حل معضل ملي در ايران بخشي جدايي‌ناپذير از دموکراسي است و بدون آن، دموکراسي در ايران بي‌معني خواهد بود.

هيئت سياسي – اجرايي سازمان فداييان خلق ايران (اکثريت)، در عين ابراز تاسف از حادثه پيش آمده، سياست رژيم در سرکوب تظاهرکنندگان اهواز را محکوم کرده و خواستار آزادي بي‌درنگ بازداشت‌شدگان مي باشد.

ما ضمن دفاع از خواست‌هاي دموکراتيک عرب‌هاي ايران و ديگر اقوام و مليت‌هاي کشور مبني بر تأمين برابر حقوقي همه مؤلفه‌هاي قومي و ملي تشکيل‌دهنده کشور، مخالفت خود با هرنوع حرکت جدايي‌خواهانه  از سوي هر جريان ملي و قومي را اعلام مي‌داريم. ما تأکيد مي کنيم که هنوز در کشور ما زمينه‌هاي بسيار نيرومندي براي حفظ وحدت ملي و حل دموکراتيک مسئله ملي در ايران واحد و دموکراتيک فراهم است و همه آنان‌که بر هدف دموکراسي و شيوه‌هاي دموکراتيک رسيدن به اين هدف در ايران تأکيد دارند موظف به پاسداري از اين زمينه‌ها و نيز تقويت آن‌ها هستند.

 

هيئت سياسي – اجرايي سازمان فداييان خلق ايران (اکثريت)

 

۲۹ فروردين ماه ۱۳۸۴