يکشنبه ۲۸ فروردين ۱۳۸۴ - ۱۷ آوريل ۲۰۰۵

                                              

جايزه نوبل براي فلسفه ازدواج ! .

 

ع . سلطاني دشت بزرگ

  falsaf@web.de

 

اين جناب برتراند راسل عجب فيلسوف اريستوكرات و اشرافزاده اي است كه بدليل انتقاد از شركت دولت انگليس درجنگ جهاني اول به 6 ماه حبس و بخاطر اشغال ويتنام وافشاگري جنايت جنگي آمريكا درآنجا ،ازدانشگاههاي ايالت نامتحد اخراج ميشود، تااينكه سرانجام كميته اعطاي جايزه نوبل درسال 1950 اورا بخاطر كتاب مشهورش (ازدواج و اخلاق) برنده جايزه نوبل ادبيات اعلان مي نمايد. گرچه راسل ازدريافت آن جايزه امتناع ورزيد، ولي او غير از : برگسن، سارتر و كامو ،ازجمله فيلسوفان قرن بيستم بود كه جايزه ادبي دريافت كرد.

راسل گرچه عمل ازدواج را باقيمانده آداب و رسوم خرافاتي وارتجاعي مسيحيت ناميد ومبلغ روابط عشق آزاد وزناشويي شد،ولي خود چهاربار ازدواج نمود؛ نخستسن بار در 17 سالگي و آخرين بار در 80 سالگي.او ميگفت: زنها، گرمي مورد نياز را به آخرين و پرت افتاده ترين كنج زندگي و هستي مردها مي آورند.

راسل،استاد رياضي دان،مشهورترين فيلسوف انگليس درقرن 20 نيز بود.به نقل از بعضي از مورخين، هيچ فيلسوف قرن بيستم به اوج مشهوريت اونرسيد. راسل فلسفه را وسيله اي براي اعتراض اجتمايي و سياسي ودفاع از شرف و حيثيت رنجبران وصلح ناميد.اوكتاب زندگي نامه خودراباجمله زير شروع ميكند : سه شوق ساده ولي عظيم به زندگي ام گرمي دادند؛ همدردي غيرقابل تحمل با رنج هاي بشر، علاقه وكنجكاوي براي شناخت فلسفي، و تشنگي ونياز به عشق و محبت. او تاكيد ميكند كه شوق عشق،انسان راازتنهايي نجات ميدهد، عشقي كه هميشه شعله اميد شاعران و مقدسين را برافروخته است، وعشق به شناخت يعني كوشش براي جهاني انساني و صلحجويانه.راسل فلسفه خودرا اتم گرايي منطقي ناميد كه باكمك نظريه اتم و جزء گرايي،قصد تفسير ودرك جهان را دارد.به نظر او ميتوان كل جهان پيچيده را بصورت اتم، تجزيه وتفسيركرده وواقعيات راتاكوچكترين اجزاء آن شناخت ونام گذاشت.راسل يكي از مشهورترين فيلسوفان جزء گرا و تجزيه و تحليل است.

درباره سير فلسفه بايد گفت كه سرانجام بعداز حدود 2500 سال،فلسفه غرب بجاي اينكه از بهشت زميني و اين جهاني سردرآورد،به جهان محض رياضيات وعلم منطق رسيد.راسل ميگفت براي درك بحث هاي فلسفي،مانياز به يك زبان ايده آل و منطقي داريم تاواقعيات را تاكوچكترين عنصر اش بشناسد و بنامد.هدف فلسفه بايد تجزيه و تحليل منطقي مسائل و سنتز منطقي مجدد آنها باشد.او ميگفت راه شناخت فلسفي بايد از رودخانه رياضيات و علم منطق بگذرد.تحقيقات رياضي سبب شد كه او مستقيما وارد موضوع علم منطق گردد.

برتراند راسل درسال 1872 درانگلستان بدنيا آمد ودرسال 1970 درسن 98 سالگي درآنجا درگذشت.اوازخانواده اي لرد و اشراف ليبرال برخاسته بود.راسل پايه گذار منطق مدرن رياضي است كه درآغاز قرن 20 بخش مهمي ازتاريخ رياضيات وفلسفه را بخود اختصاص داده بود.اودر كتاب اتوبيوگرافي اش مينويسد كه مهمترين واقعه زندگي اش،آشنايي با آثار آويكله ، رياضي دان يونان باستان،در 11 سالگي بود.راسل خودرا تحت تاثير فلسفه لايبنيتز و فرجه نيز ميدانست. او بعدها گاهي درزندگي چنان بي پول و مفلس شد كه نميتوانست حتا بليت اتوبوس شهري را بخرد وهرگاه كه سرمايه اي بهم ميزد،به سازمانهاي سياسي منتقد و انسانهاي نيازمند كمك مالي مينمود.راسل براي شركت درتصميم گيري هاي سياسي،چندبار كانديد براي انتخابات مجلس شد ولي توده هاي ناسيوناليست و سنتي انگليس ازانتخاب او سرباز زدند .اوبه كشورهاي مختلف دوران جنگ سرد مانند: چين،شوروي،ژاپن و آمريكا سفر كرد وبا افراد مشهوري مانند : انيشتين، چوئن لاي، خروشچف، نهرو و كندي شخصا آشنا گرديد.

مورخين چپ تاريخ علم، درباره او مينويسند ، راسل نماينده يك نظريه شناخت شكاكانه،تجزيه گرايي منطقي پوزيويتيستي و متفكر ليبرال بورژوا ،با ايدههاي انساندوستانه آبستراكت بود كه ايدههاي صلحجويانه و سوسياليستي سازشكارانه را تبليغ مينمود و مخالف با بمب اتم، جانبدار خلع سلاح و دشمن سرسخت جنايت جنگي آمريكا در ويتنام بود.او پايه گذار فلسفه آناليزي منطقي است كه امروزه دركشورهاي انگليسي زبان در دانشگاهها تدريس ميشود.

راسل پيرامون زبان مينويسد،يك زبان ايده آل وكامل بايد روشن و واضح باشد، دستورزبان رابايد باكمك علم منطق از نوساخت تا ساختار جهان را دقيقتر منعكس كند،با كمك يك زبان رياضي، سمبليك و هنري بايد از سوء تفاهم و چندمعني بودن و تضاد منطقي زبان عاميانه و محاوره اي جلوگيري كرد.اوكوشيد تافلسفه را به علم منطق، دستور زبان و جمله بندي زباني،تجزيه كند. به نظر راسل دو نوع شناخت وجود دارد؛ شناخت با واسطه كه با كمك شرح و توصيف زبان است و شناخت مستقيم كه به دليل آشنايي شخصي و تجربي صورت ميگيرد.او مينويسد بايد دريك جمله هركدام از اجزاء آنرا دقيقا شناخت و فهميد. بعضي از محافل آمريكايي بعد از اخراج اوازدانشگاه، پاره اي از آثارش را نيز به اتهام تبليغ : هوسبازي،نفس گرايي، بي عفتي و عفريته پرستي! ممنوع كردند.

يكي ازشاگردان راسل، ويتگن اشتاين،فيلسوف مشهورديگر قرن بيستم است.اونيز ازجمله متفكريني است كه در محفل فلسفي شهر وين درفاصله سالهاي 1920-1930 به جمع متفكرين پوزيويتيسم منطقي يا امپريسم منطقي پيوست.راسل درباره خاطرات تحصيلي جواني اش مينويسد، رياضيات محلي است براي آرامش روان كه انسان رااز تنهايي و افسرده گي نجات ميدهد، چون انسان در حين اشتغال به رياضيات ، احساساتش را بايد كناربگذارد.

او ميگفت ارزش فلسفه درآن است كه هميشه نامشخص وشكاك بماند چون آن،علم منطق نيست ،كسيكه ميخواهد فيلسوف شود بايد ترس از مزخرفات و پرسشهاي پوچ نداشته باشد، در اين جهان شناختي يافت نميشود كه آدم عقلگرايي به آن شك نكند. راسل تاآخرعمر شكاك ماند چون فكر ميكرد حتا حقيقت واقعيات ملموس را نيز نمي توان دريافت.صاحبنظران دليل شكاكي اورااعتقاد نداشتن وي يه نظريات متافيزيكي ميدانند،چون او ايماني به مقوله هاي متافيزيكي مانند: خدا، آزادي ،روح ابدي و غيره نداشت.راسل ميگفت گرچه جوابهاي متافيزيكي قانع كننده نيستند، با اين وجود بايد به طرح پرسش هاي متافيزيكي پرداخت، چون اگر ما فقط به شناخت منطقي راضي شويم و به آن تكيه كنيم، فلسفه پويايي خودرا از دست داده و مي ميرد.اهل نظر دليل آته ايست شدن راسل را بدين سبب ميدانند كه اوبراي جواب موضوعات متافيزيكي دلايل علمي مي جويد كه قابل كشف نيستند. او ميگفت فلسفه، استفاده عملي و روزمره ندارد وتنها هدف آن شناخت خود و جهان است.مادرقرني تيره و خطرناك بسر ميبريم و اين ترسها موجب جستجوي شناخت و دانايي انسان ميشوند. اوازاخطاردهندگان قرن گذشته بشريت بود و ميگفت ضروري ترين وسيله اي كه انسان براي سعادت نيازدارد، شعور و تفاهم است.

از جمله آثار راسل: اصول منطقي رياضيات- تاريخ فلسفه درغرب-ازدواج و اخلاق- متفكرين فلسف غربي- فلسفه ماده- الفباي نطريه نسبيت- تسخير خوشبختي- آزادي و سازمان گرايي- و اتوبيوگرافي اش هستند. او بخاطر كتاب ( ازدواج و اخلاق ) جايزه نوبل رااز آن خودساخت.اين كتاب او مبلغ روابط عشقي و زناشويي آزاد شد.كتاب (تاريخ فلسفه غرب) يكي از پرفروش ترين كتابهاي قرن 20 بود. اومقالاتي نيز درباره سوسيال دمكراسي آلمان- آنارشيسم- و بلشويسم نوشت. و آثاري پيرامون انتقاد از مسيحيت و اديان سازمان يافته منتشر كرد.فعاليت قلمي او مسيري از : تاريخ فلسفه، تئوري شناخت، و درسهاي اخلاقي، را سپري كرد. اودركتاب (اتوبيوگرافي)،عشق خود به : فلسفه،شناخت و انسان را علنا اعلان نمود.راسل، رياضي داني بود كه فيلسوف شد و سرانجام با عنوان فعال اجتمايي به تاريخ مبارزه اصلاحگرايانه پيوست.

ازجمله فعاليتهاي عملي او : دفاع از آزادي و حقوق زنان، تبليغ ايدههاي سوسياليستي، دفاع از سربازان فراري دو جنگ جهاني، مخالفت با قرارداد غيرعادلانه ورساي، مبارزه عليه جنايتهاي استالين، مبارزه با ضدكمونيست بودن بورژوازي سودجو، مبارزه عليه سوء استفاده از مالكيت خصوصي، و مبارزه عليه فاشيسم و هيتلر ، مي باشند. ازجمله تقاضاهاي اخلاقي او: تبليغ عشق بجاي تنفر، همكاري بجاي رقابت، و صلح بجاي جنگ، بودند.