مذاکره
ايران و آمريکا؛ ديرهنگام و بی حاصل؟
احمد زيدآبادی
اعلام آمادگی
ايران و آمريکا برای مذاکره درباره اوضاع عراق برخی محافل ايرانی و خارجی را نسبت
به حل مشکلات دو کشور از راه گفتگو اميدوار کرده است، اما آيا اين اميدواری بر
پايهای عينی و واقعی استوار است؟
در سالهای
اخير روابط تهران – واشنگتن با سرعت زياد رو به وخامت گذاشته است به طوری که
آمريکا دولت ايران را در راس چالشهای روياروی خود در نظام بينالملل قرار داده و
ايران نيز بيش از هر زمانی دولت آمريکا را به عنوان دشمن قسم خورده خود معرفی میکند.
اما بدون
شک، شدت تيرگی روابط دو کشور تا بدين حد، صرفا ناشی از فقدان مذاکره رسمی و مستقيم
ميان آنها نيست تا گمان شود که آغاز مذاکره میتواند به رفع خصومت منجر شود.
البته در
دنيای ديپلماسی، مذاکره دو کشوری که پيش از آن، از مذاکره خودداری میکردهاند،
نشانهای از نرمش احتمالی دو طرف مذاکره نسبت به يکديگر تلقی میشود، گو اينکه
هميشه نيز اينگونه نيست.
مذاکره ای
که نشانه نرمش نيست
درباره مورد
خاص ايران و آمريکا، آغاز مذاکرات احتمالی بين دو طرف، قاعدتا نشانه نرمش آمريکا و
يا تجديد نظر آن کشور در رويکرد خود نسبت به جمهوری اسلامی به حساب نمیآيد، زيرا
در ۲۷ سال
گذشته، سياست رسمی دولت آمريکا هيچگاه تحريم مذاکره با ايران نبوده و حتی در مراحلی
بويژه در دور دوم رياست جمهوری بيل کلينتون، کاخ سفيد بر آغاز مذاکره رسمی و علنی
با ايران نيز اصرار داشته است.
دولت جورج
بوش نيز گرچه بعد از قرار دادن نام دولت ايران در "محور شرارت"، به
انجام مذاکره همه جانبه با ايران علاقهای نشان نداده اما همواره از مذاکره مستقيم
با ايران بر سر پارهای از موضوعات منطقهای مربوط به دو کشور، استقبال کرده است.
يکی از
موضوعاتی که آمريکا به طور دائم خواهان مذاکره بر سر آن با ايران بوده، مساله عراق
است.
پاسخ
مثبت ايران
در همين
مورد، زلمی خليلزاد سفير آمريکا در عراق چند ماه پيش، مجوزی از کاخ سفيد دريافت
کرد تا به طور رسمی با مقامهای ايرانی درباره تحولات عراق مذاکره کند. در برابر
درخواست علنی آقای خليلزاد برای مذاکره، طرف ايرانی تاکنون پاسخ مثبتی نداده بود،
اما با تکرار همين درخواست از سوی عبدالعزير حکيم رهبر مجلس اعلای انقلاب اسلامی
عراق از تهران، جمهوری اسلامی نيز آمادگی خود را برای مذاکره با آمريکا اعلام کرد.
از ديد برخی
ناظران، ممکن است که درخواست علنی حکيم از ايران برای مذاکره با آمريکا احتمالا به
اشاره مقامهای ايرانی صورت گرفته باشد تا شايد بدين وسيله جمهوری اسلامی به علت
زير پا گذاشتن آنچه تا پيش از اين در شمار "ارزشهای انقلاب" قرار می
داد، مورد طعن و انتقاد مخالفان و موافقانش در داخل کشور قرار نگيرد.
تجديد
نظر تاکتيکی از سوی ايران؟
براين اساس،
اعلام آمادگی جمهوری اسلامی برای مذاکره با آمريکا، نوعی تجديد نظر تاکتيکی در
رفتار رهبران آن به حساب میآيد، اما آنها چرا در اين شرايط خاص به اين تجديد نظر
تاکتيکی تن در دادهاند؟
به نظر میرسد
بینتيجه بودن مذاکرات ايران با قدرتهای جهانی بر سر برنامه های اتمی آن، تصميم
گيران دولت ايران را متقاعد کرده است که اگر قرار به حل بحران از راه مذاکره باشد،
راه اين مذاکره از آمريکا میگذرد. بنابراين، ايران بر اين تصور است که با گشودن
باب مذاکره با آمريکا در مورد عراق، میتواند دامنه مذاکره را گسترش داده و به
مسائل مورد علاقه خود از جمله بحران هستهای بکشاند.
بيم
آمريکا، اميد ايران
اين در حالی
است که آمريکا پيشاپيش اعلام کرده است که موضوع مذاکره با ايران به مساله عراق
محدود است و درباره بحران هستهای مذاکرهای صورت نخواهد گرفت. آمريکا از آن بيم
دارد که مذاکره هستهای با ايران، متحدانش را درباره نيات واشنگتن به ترديد اندازد
و اراده آنها را برای اعمال فشار بيشتر بر ايران متزلزل کند.
اين اما به
احتمال زياد، همان هدفی است که ايران از علاقه خود برای مذاکره با آمريکا در جستجوی
آن است، افزون بر اينکه جمهوری اسلامی بدين وسيله میتواند فضای حاکم بر بحران
هستهای خود را در داخل کشور آرام نشان داده و انتقاد آن دسته از افرادی را که به
بالا گرفتن تنش با جهان بيرون معترضاند، خنثی کند.
بدين ترتيب،
امکان اينکه مذاکرات ايران و آمريکا همه جانبه شود، ضعيف است و به احتمال زياد،
مذاکرات به مورد عراق محدود خواهد ماند.
اما آيا
مذاکره با آمريکا فقط در مورد عراق، در شرايط حاضر به سود جمهوری اسلامی است؟
با توجه به
سياست خاص جمهوری اسلامی در منطقه، به نظر نمیرسد که اين مذاکره نفعی به حال آن
داشته باشد.
از رويا
تا واقعيت
جمهوری
اسلامی پس از سقوط صدام حسين تلاش کرده است تا نفوذ خود در عراق را به عنوان برگ
برندهای در برابر آمريکا مطرح کند. معمولا در رسانهها چنين تحليل میشود که اگر
ايران مورد تحريم شديد و يا تهاجم آمريکا قرار گيرد، جمهوری اسلامی میتواند با
استفاده از نفوذ خود، عراق را برای آمريکا نا امن کند.
اينکه دامنه
نفوذ ايران در عراق تا چه اندازه است، چندان روشن نيست، اما واضح است که آمريکا به
دليل وضعيت شکننده عراق نمیخواهد اين کشور صحنه تسويه حساب تهران و واشنگتن باشد.
از همين
روست که آمريکا به رغم بیميلی خود برای مذاکره با ايران، درباره مذاکره بر سر
عراق اصرار میورزد.
ورود ايران
به چنين مذاکراتی قاعدتا به نفع آمريکا تمام میشود، اما معلوم نيست چه سودی را
عايد جمهوری اسلامی میکند.
زلمی
خليلزاد در مذاکرات خود با هيئت ايرانی ممکن است مجموعه اتهاماتی را که مقامهای
آمريکايی در مورد دخالت ايران در نا آرامیهای عراق مطرح میکنند، روی ميز بگذارد.
جمهوری
اسلامی البته میتواند اين اتهامات را رد کند و يا نفوذ خود را در عراق به عنوان
برگ بازدارندهای روبروی سفير آمريکا بگذارد.
اما تکيه بر
استفاده از کارت عراق در يک مذاکره رسمی که نمايندگان دولت عراق احتمالا در آن
حضور دارند و يا اينکه دست کم نتيجه آن به دولت عراق گزارش میشود، نمیتواند
موفقيتی برای جمهوری اسلامی محسوب شود.
از طرفی،
اصرار طرف آمريکايی بر مداخله ايران در عراق و انکار طرف ايرانی نيز میتواند به
تشديد احتمالی درگيری دو طرف بر سر ميز مذاکره و در نتيجه عقيم ماندن مذاکرات و يا
قطع آن منجر شود که در اين صورت هم طرف ايرانی دستاوردی نخواهد داشت.
بی بی سی