این همه سبیل ، خدا بده بركت!

سارا ارمنی
ایوان گونچارف
Iwan Gontscharow 1812 – 1891
درجلسه “ بیوگرافی كوتاه “ نویسی،
مخالفان پسامدرن هفتگی، قرارشد كه هركس نویسنده مورد نظرش رامعرفی نماید. یكی
ازشركت كنندگان حاضردرجلسه بادیدن عكس ایوان گونچارف ، نویسنده قرن 19 روسیه تزاری،
روی یك كارت پستال سیاه و سفید، بالبخندی برلب گفت : “ خدا بده بركت ، این همه سبیل
! “ . دیگری توی حرفش زد و خبر داد كه اینروزها دربعضی ازسایت های اینترنتی ، بیننده
شاهد تصاویر هموطنان ، غالبا میانه سالی است كه همراه عكسی “ بایك كیلو سبیل! “
خود ، چند بیت شعر یا شعرگونه رانیز درآنجا درج كرده اند. شركت كننده سومی پیرامون
عكس گونچارف میگفت كه عكس اش آدم را بیاد راننده ماشین های باری ویا تریلی كمرشكن
18 چرخ می اندازد . چهارمی مدعی بود كه اگر گونچارف را آدم دربازار وكیل و یا
بازار شاه سابق میدید، فكر میكرد كه او از آن تیپ آدم هایی است كه مراسم عاشورا و
تاسوعای ماه محرم را سازماندهی میكند ویا براه می اندازد ؛ با سبیل های داش مشتی ،
پازلفی های چكمه ای ، جلیقه گواردین ،همراه ساعت جیبی زنجیرداری كه شكم گنده
پدرمانندش را،قدری جمع و جور كرده اند.
ایوان گونچارف راقاطع ترین نماینده
ادبیات واقعگرایی روس میدانند . اوازموضعی بورژوا- دمكراتیك و روشنگرانه به خلق
آثاری درخشان و اجتمایی-انتقادی پرداخت.
آثار او اشاره ای هستند به مبارزه
تجدد خواهی با سنت گرایی . درباره گونچارف نقل میشود كه تنها حادثه غیرمعمولی زندگی
اش، یك سفردریایی بایك ناوگان جنگی روس به شرق ژاپن درسال 1859 بود. دراین رابطه
اوبعدها اولین رمان بحری- دریایی ادبیات روس را نوشت. رمانهای اورا كوشش و سهمی
انتقادی برای شناسایی جامعه روس آنزمان میدانند. ادعا میشود كه چون اوازیك خانواده
بازرگان مرفه برخاسته بود، اطلاع دقیقی اززندگی زمینداران كلان روسیه نداشت.
گونچارف خودرا زیركانه از بحث وجدل : غرب گرایی تورگنیف و اسلاوگرایی ناسیونالیستی
داستایوسكی كنار كشید. قهرمانان آثار او
اغلب مخالف جنبش نیهیلیستی مد روز جوانان آنزمان بودند. گونچارف ازسال 1863 حدود
10 سالی همكار اداره سانسور تزاری شد.
اوزیرتعثیر مكتب طبیعتگرایی ، خالق
اولین اثر ازنوع واقعگرایی جدید شد. گونچارف رانماینده شاخه واقعگرایی عملی وعینگرایی
بحساب می آورند . او رمان نویسی را ژانری روانشناسانه نامید . گونچارف خالق سه
رمان درسه دوره 10 ساله شد. درنظر منتقدین چپ، گونچارف بدلیل تمایلات سنت گرایانه
نتوانست موضعی انقلابی درادبیات روشنگرانه خودبگیرد. ادبیات جامعه شناسانه اورا
قطب مخالف ادبیات مرسوم آنزمان یعنی ادبیات شاكی بشمار می آورند. واقعگرایی وعملگرای
ادبی او براساس دیالوگهای مفصل و شرح و توصیف دقیق قهرمان از موضعی روانشناسانه
بود. درباره گونچارف اشاره میشود كه او ضعف های قهرمانان آثارش را با مهربانی و
همدردی انساندوستانه شرح میدهد . درآثار او بجای ایدهها ، خواننده شاهد هنر زیباشناسی
واقعگرایانه میشود. گونچارف رادر رابطه بانمایندگان ادبی مكتب طبیعتگرایی ، نویسنده
افسرده گی ادبی نامیدند.
اوباكمك یك مجموعه اثر 3 جلدی به شرح
جامعه روس در دهه های 40-60 قرن 19 روسیه پرداخت. گونچارف رامیتوان افشاگر ادبی
عقب افتادگی روسیه تزاری دانست. اوسه رمان اصلی خودرا شرح سه دوره : زندگی قدیمی ،
سالهای رخوت ، و دوره بیداری ، میدانست. اثر مهم و اصلی او رمان “ اوبلومف “ است .
درمیان قشركتابخوان درقرن 19 نام گونچارف تداعی كننده نام قهرمان رمان او یعنی
اوبلومف بود. این رمان را مانیفست ادبی اسلاوی و انسانهای تنبل ، بی عمل و پاسیو
نامیدند. بلینسكی درمقاله “اوبلومف گرایی چیست ؟“ ، آن رمان رانخستین شكایت ازنظم
اجتمایی حاكم روس دانست و آنرا شاهكار اصیل گونچارف و آینه خصوصیات جامعه آنزمان
روس نامید. اوبلومف سالها درفرهنگ روس یك صفت برای تن پروری و غیرفعال بودن برای انسانهای بی عمل بود. تن
پروری ، تنبلی و بی عملی ابلومف گرایی رانشانه زوال طبقه زمیندار انگل ماب تفسیر
كردند. این صفات رادرقرن 19 بیماری ملی خلق روس نام گذاشتند. اوبلومف خود در دوران
كودكی درخانواده ای مرفه ؛بانوكر و كلفت و خدمتكار تربیت شده بود. اورا نوع ایده
آلیست تراژدیك روس نام گذاشتند ، اوسنبل انسانی است كه بدلیل رفاه قادرنیست به كشف
استعدادهای دیگر خود بپردازد.
ایوان گونچارف بین سالهای 1812 و 1891 زندگی
نمود . اوازخانوادهای ثروتمند بازرگان برخاسته بود وسالها كارمند اداری درشهر
پتروگراد بود ودروزارت بازرگانی به ترجمه مداركی از انگلیسی ، فرانسوی و آلمانی به
زبان روس پرداخته بود.
گونچارف یكی از آغازگران خالق شخصیت
های زنانه درادبیات روس است .دررمان اوبلومف ، اولگا ، زنی است كه میان دو مرد رقیب
هم قضاوت میكند . در مان “ دره “ گونچارف، خواننده شاهد چند زن تیزهوش ، زنده ، زیبا
و چند بعدی میشود .درآثار او، درمبارزه مردان با همدیگر ، معمولا زنی بشكل نقش سوم
پیروز میشود. و زن ها دارای صفات مثبت
تمام شخصیت های مرد در داستان میشوند .
داستایوسكی و تولستوی ازجمله
خوانندگان آثار گونچارف بودند . او گوگول را معلم ادبی خود میدانست و با تورگنیف یك
رابطه ( دوستی غیردوستانه ) داشت ، چون تورگنیف اورا متهم به ربودن طرحهای رمانش
كرده بود.
ازجمله آثار او : رمان دره ، رویای
اوبلومف ، ناوگان دریایی ، یك داستان معمولی ، مقاله ای درباره آثار گریبایدوف
باعنوان ( یك میلیون درد و رنج ) ،و نامه هایی ازیك سفر جهانی هستند. یك داستان
معمولی ، اولین اثر اوبود . گونچارف درپایان عمر به نوشتن خاطرات و مقالات نقد ادبی
پرداخت . سومین رمان او یعنی دره ، انتقادی است اجتمایی-سیاسی از زمان و جامعه
آنزمان با كمك یك قهرمان نیهلیست گرا .