آتئیسم(نه خدایی)

بخش نخست

کوروش گلنام

پنجشنبه 25 اسفند 1384 ـ 16 مارس 2006

 

بخش نخست:

آتئیسم(1) چیست، ریشه آن در کجاست، چگونه پدیدار شده، گستردگی و پذیرش آن در جهان امروز در چه میزانی است و چه واژه هایی نزدیک به خود دارد و تفاوتش با آنها چیست؟

در باره آتئیسم  که نگارنده آنرا به فارسی"نه خدایی"نامیده است، آنگونه که گمان می رود زیاد نوشته نشده است. برای نمونه در کتابخانه مرکزی شهر سکونت گاه نگارنده در سوئد، تنها یک کتاب و آنهم در باره روانشناسی آتئیسم(2) وجود داشت. (یاد آور شود که کتابخانه های سوئددر میزان گستردگی امکان ها و نشریه ها و کتاب هایی که به زبان های گوناگون در اختیار استفاده کنندگان قرار می دهد اگر در نوع خود یکتا نباشد، از بهترین ها در جهان است بدان اندازه که در این زمینه کشورهای پیشرفته ای چون فرانسه و انگلیس حتابه گردش هم نمی رسند).

سخن گزافی نیست اگر گفته شود که این واژه در غرب بسیار شناخته شده تر بوده و در زندگی روزانه و اجتماعی بخش های زیادی از مردم کاربرد عملی داشته و دارد حتا اگر آشکارا آنرا بیان نکنند.

آتئیسم از آن دست واژه هایی است که به ویژه در کشورهای مسلمان حکم کفر داشته، در زمره واژه های ممنوعه و تابوست. در نتیجه روشن است که نه امکان کاربرد داشته است و نه آشکارا امکان استفاده در زندگی اجتماعی و روزمره. بنابراین حتاکسانی که در اندیشه، بینش و منطق درونی خود نیز به "نه خدایی" رسیده اند، هرگز امکان آنرا نداشته و نیافته اند که آنرا به شکلی تمامن آشکار بیان کرده و بر مبنای خواسته، بینش و نگرش خود به جهان پیرامون، عمل کنند. حتا پیروان اندیشه های ماتریالیستی و چپ نیز در این کشورها، اجبارن دیدگاه ها و اندیشه های خود را با دهها پوشش، پیچیدگی و با سختی های فراوان، به شکلی با باورهای مذهبی جامعه همگون ساخته اند که دست کم بتوانند در این قالب ها و پوشش ها، سخنی گفته و دیدگاه خود را در پرده بیان کنند. پیدایش واژه های سمبلیک، و کاربرد ایما و اشاره و ایجاز و استعاره ومعما و شیوه رمز و راز وبه در بگو که دیوار بشنود در ادبیات و به ویژه شعر، گذشته از جنبه کار ادبی ـ هنری و نوآوری و پیچ و تاب و طنازی درآن، یک دلیلش وجود دیکتاتوری و بودن خفقان و فشار و سرکوب در زمان های دراز و درقرن ها، و یک دلیل دیگرش هم همین باورهای خشک و دگم و تعصب های دینی ـ مذهبی در جامعه بوده است که امکان هایی در اختیاربخشی از ملایان فریبکار وکاسبکار می گذاشته است که به جهت هرسخن، نشانه و حرکتی که ریشه های آنها را تکان داده و بند کیسه مفت خوریشان را می بریده است، با فریاد دروغین وا اسلاما و بافتوایی که همیشه در جیب گشاد خود داشته اند(اگر از موردی استثنایی چون فتوای تحریم تنباکوی میرزای شیرازی بگذریم)، جان ها و مغز های خردمندان و نخبگان جامعه را بباد می داده اند که زنده جاوید احمد کسروی یک نمونه جان کاه از صدها و شایدهزاران نمونه آن است و قتل های زنجیره ای نمونه ای بسیار شناخته تر، تازه تر و آشکارتر در میان آن ها! آنها بی کارشناسی و بی داشتن علم ودانش، در هر زمینه ای دخالت کرده(کسی در میان این خیل چاپلوسان نبود که پرسش کند که خمینی و سپس هاشمی رفسنجانی و سپس علی خامنه ای چه دانش و تجربه نظامی ای داشته اند که فرمانده کل قوا شده و سرنوشت سرزمین بزرگ و پرجمعیتی چون ایران را در دست بی کفایت خود گرفته و سبب ایجاداین همه فجایع برای مردم و میهن ما شدند!) و حتا برای جنگ فتوا می داده اند که شکست در دو جنگ نابخردانه و بر مبنای چنین فتواهایی در برابر  روسیه و از دست دادن بخش های بزرگ و ثروتمندی از خاک ایران(پیمان نامه های گلستان و ترکمانچای مبنی بر شکست و تسلیم ایران)؛  6 سال طولانی کردن جنگ با عراق با لجاجت خمینی و برداشت های داهیانه او که "جنگ نعمت است"(تاریخ چنین ارزیابی داهیانه ای از جنگ و کشتار رابخود ندبده است!)، "کربلا می آییم"، " جنگ 20 سال هم طول بکشد ما دست بردار نیستیم" ، "صدام باید برود"، "جنگ جنگ تا پیروزی" و.. دیگر خواب و خیال ها که به بهای نابودی ها، آسیب دیدگی های بدنی صد ها هزار جوان، خرابی های، آوار و آوارگی های گسترده تمام شده و سرانجامی نیز جزشکست مفتضحانه و نوشیدن جام زهر نداشت؛ از نمونه های بسیار گویای آن است. فتواهایی چون فتوای شرم آور قتل سلمان رشدی، فضاحتی که برای چند کاریکاتور(3) براه انداخته اند، نیز رسوا تر از آن است که نیاز به یاد آوری داشته باشد. این موارد همه از نمونه های آشنای تاریخ سراسر درد و رنج وشکنجه ملت ما بوده است و نقش تنگ بینی و دگم های دینی ـ مذهبی و ایجاد تابوها و مرزهای ممنوعه ساختگی(به مرزهای ممنوعه و کودکانه حاکمان امروز زیر لوای دین و مذهب توجه کنیم) وسیله ملایانی فریبکار، فرصت طلب، قدرت طلب و سود جو بوده است.

 بنابراین، باورمندان فرضن به ایدئولوژی ماتریالیستی، هرگز نمی توانسته اند آشکارا دیدگاه رهبران فکری و ایدئولوگ های خود، درست و یا نادرست، را بیان و منتشر کنند و مثلن تیتر بزنند که: "دین و مذهب افیون توده هاست" چون با خطر مرگ و از دست دادن جان خود روبرو می شدند!

"جمهوری" اسلامی، تکانه های بزرگ

برپایی حکومتی مذهبی و واپس گرا در ایران و تلاش 27 ساله آن برای تسلط و نفوذ حتا بر و در دایره زندگی شخصی و خصوصی افراد جامعه، جور وستم بی حد و مرزی که بر مردم ایران روا داشته است، بی قانونی همراه با فساد وآلودگی باور نکردنی ای که آسیب های بسیار سنگینی به اخلاق همگانی جامعه وارد آورده است، با توجه به همه ادعا های خدا جویی و خدا مداری سردمداران آن، چنان تکانه های بزرگی در جامعه و چنان شکاف هایی در دیوارهای ستبر مقدسات و تابوهای دینی ـ مذهبی ـ خرافی، مانده از قرن ها، پدید آورده است که می توان ادعا کرد که این فجایع و سیاه کار ها ی ناشی از حکومت اسلامی، که برای اولین بار پس از پیدایش اسلام  وبه این شکل در ایران پدید آمده است، مردم ایران را با حقایقی رویرو ساخته است که دو نتیجه مهمش می تواند:

ـ نخست  شناخت گسترده و همگا نی و بی سابقه ای در جامعه، از درون مایه واقعی ملایان قدرت پرست، فریبکار و عاری از هر نوع احساس بشری باشد به شکلی که دیگر به آنها اجازه نخواهد داد که در آینده ایران هرگز جایی داشته و بتوانند نقش خرابکارانه ضد پیشرفت و تمدن خود را همچنان ادامه دهند؛ 

ـ و نتیجه روشن دوم نیز آماده شدن زمینه گریز و جدایی از دین و مذهب مداخله جو ی پرخاشگر خشونت خو ی خونریز ویرانگر، و سنت و خرافه های ناشی از آن، و در نتیجه افزایش تردیدها و پدید آمدن پرسش های گوناگون و تلاش و خواست فراوان به دست یافتن به پاسخ ها و واقعیت هااست. این جدایی و گریز از باورهای مذهبی خشونت گرا و خونریز، به آن اندازه در ایران "اسلامی" امروزآشکار است که امامان جمعه دست چین شده و دست نشانده همین حکومت و دیگرانی از مسئولین حکومتی، بارها و بارها هراسناک از روی گردانی هرچه بیشتر نسل جوان وآینده تیره و تاریک خود، به آن اشاره کرده اند. این همآن چیزی است که سبب شده است که روشنفکران مذهبی نیز با کوشش، موشکافی و ژرفای بیشتری با حقیقت های زمینی بر خورد کرده و حتا به روشنی و آشکار و برای نخستین بار با تکیه بر داده های تجربی ـ تحقیقی ناشی از حکومت اسلامی(کاریرد واژه جمهوری از آغاز نیز پوسته و پوششی گمراه کننده و فریبکارانه بوده است برای قدرت کسانی و گروهی ویژه و پیشبرد همآن هدف هایی که همه با آن آشنا هستیم)، از جدایی دین و مذهب از قدرت و حکومت سخن بگویند. کار به جایی رسیده است که امروز به سادگی بسیار بیشتری از گذشته، می توان ازکوتاه کردن دست این گونه ملایان قدرت پرست از دامان مردم، خصوصی بودن باورهای دینی ـ مذهبی ـ ایدئولوژیکی و عدم دخالت آن در تدوین قانون اساسی نوین آینده( شورای نظارت 5 و یا هر چند ملای دیگر بر قانون اساسی برای برابری آن با "شریعت اسلام" و از این قبیل ترفندهای ملایان را باید به زباله دان تاریخ سپرد و درقانون اساسی آینده ایران، اصولن جایی برای به میان آوردن دین و مذهب رسمی  باقی نگذاشت و دست شیادان را برای همیشه کوتاه کرد.)و عدم دخالت این باورها درقدرت و حکومت را به میان آورد. اینک زمان آن فرا رسیده است که مرزهای ممنوعه و تقدس نمایی های دروغین، که با حاکمیت ملایان در ایران همه به درون مایه دروغین آنها به خوبی آشنا شده و آنرا از نزدیک با پوست و گوشت و استخوان خود لمس کرده اند، درهم شکسته شده، به روشنی با آنها بر خورد کرده و بساط فریب کاری های منجر به ایجاد"امام"، "چهره امام در ماه"، "وجود امام پنهان در جبهه ها" و آن داستان های ساختگی در این باره، و.. بر چیده شود. برای ازبین بردن زمینه های و جودی آنها و برای بستن کارخانه تولیداتی چون "امام امت"، "رهبر معظم"، "ولایت مطلقه فقیه"، ادعاهای کودکانه و مضحک تماس با "امام پنهان" و تایید های او بر این و آن، "سگ گریان پناهنده به حرم امام رضا"، "هاله نور"، "چاه جمکران"، رمل و اسطرلاب و جادو وجنبل، معجزه و جنجال و هوچیگری های ناشی از آن و.. از این دست شعبده بازی ها و شیادی ها، می بایست تلاش بازهم بیشتر و هر روزه ای انجام شود. گمراهی ها و سستی هادر خود ما و در جامعه مااست و چاره کار نیز در دست خود ما. باید عیب و دردهای خود را شنا سایی و آنها رادرمان کنیم. داروی درد ما شناخت از خود و معرفت به خود است. داروی دردما دانش است و آگاهی است؛ داروی درد مابرکندن ریشه بی سوادی و نا آگاهی وناداری و برآوردن خواست ها و نیازهای نخستین انسانی برای یک زندگی در خور انسان امروزاست (آزادی، امنیت تحصیلی،کاری، مالی، بهداشتی، فردی و اجتماعی و...) تا زمینه های وجودی شیادی و شیادان، خرافه، خرافه جویی، خرافه سازی، خرافه پرستی، خرافه خوری در جامعه ریشه کن شود. داروی درد ما خشکاندن اندیشه های پوسیده و استبدادی در جامعه است که در فرد فرد ما وجود دارد که پی درپی مستبد، حکومت استبدادی، زندان، زندانبان، شکنجه گر، آدمکش و امثال خمینی، خامنه ای، رفسنجانی، لاجوردی، شیخ مصباح، محسنی اژه ای، علی فلاحیان، پورمحمدی، سعید اسلامی، قاضی مرتضوی، حسین شریعتمداری، و یا همین کودکی که امروز قبای بسیار گشاد ریاست جمهوری را تنش کرده اند و صدها چون اینان تولید می کند.   

کوشش نگارنده برای به میان آوردن واژه آتئیسم" نه خدایی" در همین راستا و برای به میان کشیدن تابوها و در هم شکستن آنهاست. هیچ نیرویی نمی تواند و نباید از پرسش و جستجو برای درک وشناخت درست از آنچه در پیرامون ما هست جلو گرفته و آزادی اندیشه و بیان را از بین ببرد. و هیچ موضوع و نیروی مقدسی نیز وجود ندارد که نتوان در باره آن پرسش و بررسی کردونوشت و گفت و کاریکاتور کشید. کسانی که از به زیر پرسش بردن باورهایشان و آنچه برایشان مقدس شده است ترس دارند، بیش از هر چیز باید از نا آگاهی، سستی، کمبود و گونه ای واماندگی و درماندگی خود از چرخه پیشرفت و تمدن ترس داشته باشند زیرا آنکه به خود، دیدگاه و باور خود استوار بوده و اندیشه ودیدگاهش زیر بنای حقیقی، هم سو با دانش و آگاهی های علمی و ثابت شده و دارای ارزش داشته باشد، از پرسش و پاسخ و گفت و گوی بردبارانه، مسالمت جویانه، انسانی وبر مبنای دانش با دگر اندیش، هراسی به خود راه نداده و نه تنها از جامعه ای رنگین با باورهایی گوناگون گریزان نبوده بلکه خواستار آنست و برای آن تلاش می کند.

 پایان بخش نخست

 

زیرنویس:

 

1 ـ Ateism

2 ـ psykologi sAteismen / اثر  Ignace Lepp فرانسوی با تیتر اصلی"  moder  éismhtA de L sychanalyseP" ، برگردان به سوئدی از مارگارتا ادگارد(1961)

3 ـ این کاریکاتورها در سپتامبر سال گذشته یعنی حدود 6 ماه پیش انتشار یافته اند! ملایان حاکم در ایران چشم براه نتیجه آخرین نشست آژانس جهانی انرژی اتمی بودند. زمانی که نتیجه روشن شد و آینده را تیره و تار دیدند، به وسیله دست های خودکه مست بوی خوش پولند و براحتی باورمندان ساده دل و بی خبر را به دنبال خود می کشند، برنامه تهیه شده درچند ماه پیش خود در کنفرانس کشورهای اسلامی را با همدلی و همراهی رژیم متزلزل دیگری چون سوریه، که برای ترساندن غرب، گرفتن امتیاز و پیش گیری از فرستادن پرونده پنهان کاری ها و خلاف کاری های خود به شورای امنیت و پی آمدهای آن، تهیه شده بود را به اجرا گذاشتند که همه از نتیجه تا به امروز آن و قربانی شدن تعدادی بی گناه نا آگاه در کشورهای گوناگون اسلامی با خبریم.