پیش درآمد تغییرات، فشار محافظه کاران
«شهرفرنگ»* سعودی !
- ریچارد چنی
معاون رئیس جمهوری آمریکا، در روز ١٨ ژانویه با ملک عبدالله پادشاه جدید
عربستان دیدار کرد. این ملاقات دلیلی بر استحکام روابط میان ریاض و واشینگتن
است. با وجود این، آن چه برای سعودی ها اهمیت دارد، قبل از هر چیز اوضاع داخلی
کشور و آغاز سلطنت پادشاهی است که بر تحول جامعه، تغییر وضعیت زنان، مبارزه
با فقر و عرضه آزادی های جدید تاکید میکند.
از فرستاده ویژه لوموند دیپلماتیک : آلن گرش
این لطیفه
ورد زبان خبرنگاران متخصص خاورمیانه است. «ارمغان سفر اول، یک مقاله است. در
بازگشت از سفر دوم، روزنامه نگار به فکر نوشتن کتابی می افتد. پس از سفر سوم، این
فکر پیش می آید که سرانجام، ارزیابی از واقعیتی چنین پیچیده، امری ناشدنی است.»
در سال
٢٠٠٠، سوال معاون وزارت اطلاعات که « آیا شما با واقع بینی از عربستان سعودی صحبت
میکنید؟ » ، به تهدیدی میماند. ٥ سال پس از آن، روزنامه نگار آزاد است، او میتواند
در سراسر کشور سفر کند، با هر مخاطبی حتی
برخی روشنفکران ممنوع المصاحبه با مطبوعات ملاقات نماید.
این
بار پرسشگر یک خبرنگار زن روزنامه انگلیسی زبان «سعودی گازت» است که در جده منتشر
میشود. او که علاوه بر روسری، روبندی نیز بر صورت داشت، می پرسد «آیا شما با واقع
بینی از عربستان سعودی صحبت میکند». هیچ نشانه ای از خجالت نه در رفتار او ونه در
شیوه به چالش کشیدن همکار غربی اش ، دیده نمی شد. اخیرا، او مقاله ای
را به روابط مشکل لیبی با عربستان سعودی اختصاص داده است. روابط سیاسی بین دو کشور طی چند ماه گذشته معلق
شده بود. این مقاله که گزارش کاملی است از کنفرانس سران سازمان کنفرانس اسلامی در
مکه مورد پسند مقامات دولتی نیست. او در حاشیه کنفرانس با سران دولت ها و مسئولان
سیاسی ملاقات میکند.
چگونه
باید به این پرسش پاسخ داد؟ چگونه میتوان اطمینان یافت که از کشوری با این همه تفاوت های فرهنگی، با مناطق
گو نا گون چند هویتی، بینشی «واقع بینانه» عرضه میشود؟ حتی ، هنگامی که مانع زبانی
وجود ندارد، چگونه میتوان از پیشداوری های سرسخت و برداشت های کلیشه ای و ساده گیری های دلخوش کننده اجتناب کرد ؟
آیا میتوان
وصف عربستان سعودی را به تبعیض زنان، وزن مذهب و گردن زدن در ملاء عام محدود کرد؟
چگونه میتوان ضمن یادآوری تغییرات اجتماعی یا سیاسی و پیشرفت ها و مجادلات، این
واقعیت ها را از خاطر زدود؟
«کشور
واقعی»
روزنامه
نگاران مجبورند طی اقامت در این
کشور، «برنامه از پیش تعیین شده ای» را
اجرا کنند. آنان با افراد معینی نظیر مقامات سیاسی پرگو، روشنفکران، بازرگانان غربی
مآب انگلیسی زبان و بویژه انگلیسی منش دیدار میکنند. انسان چقدر از شباهت مقالاتی
که حاصل این دیدار هاست دچار حیرت می شود؟ چگونه میتوان با خلاصی از آن ها، از
«کشور واقعی» صحبت کرد؟
«کشور
واقعی» چه در نگاهش به دنیا و چه درعملکردش عمیقا تحت تاثیر اسلام است. یک ناظر
شتاب زده، این کشور را در «وهابیت» خلاصه میکند. با وجود این، شاخه های مذهبی با سنت
های متفاوت نظیر صوفی ها و یا اقلیت پرتحرک شیعه، در عربستان فراوانند. حتی در
درون وهابی های سنی که ابدا همگون نیستند، با بحث های درونی و دسته بندی هائی
مواجهیم که در سال های اخیرشدت یافته است. علاوه بر آن، باید گوش به زنان و مردانی
سپرد که در درون نظام ارزشی دیگری قرار میگیرند ، کلام دیگری جز سخنان ما بکار می
برند و نسبت به مطبوعات غربی که بدرستی آنها را گاهی مخالف اسلام مینامند، با سوءظن مینگرند.
عربستان
سعودی که بتازگی به سازمان جهانی تجارت پیوسته است، بر موج افزایش بهای نفت سوار
است. درآمد این کشور در سال ٢٠٠٥، به میزان نیم میلیارد دلار در روز افزایش پیداکرده
است. ثروت در همه جا مشهود است. با اوج گیری تحرک اقتصادی، بورس به میزان صد در صد
در سال ٢٠٠٤ و به همان میزان در سال ٢٠٠٥ رشد کرده است. (١) بورس منبع درآمدی برای خانواده های بسیاری شده
است. در ماه دسامبر ٢٠٠٥، ٧/٥ میلیون نفر
سهام شرکت ملی پثروشیمی یابنو را به ارزش کلی نزدیک به دو میلیارد دلار خریداری
کردند.
تماس و
نزدیکی غربی ها با اقشار بالا و میانی آسان تر است. اما وضع دیگر اقشار، «کوچک ها»
و «دون پایه ها»چگونه است؟ از این پس حکومت وجود آن هارا به رسمیت میشناسد. این
مهاجرین که بالغ بر ٣/٦ میلیون نفرند (از کل ٧/١٩ میلیون جمعیت کشور) اکثریت
کارگران را تشکیل میدهند.
ارزیابی
حدت مسئله های اجتماعی دشوار است. نبود
آمار دقیق و جنبش سندیکائی و بیش از آن عدم کارآمدی علوم اجتماعی بومی تخمین میزان
فقر را مشکل تر میسازد. با این حال، مطبوعات کمک غیرمترقبه ای در این زمینه میکنند.
از چند سال پیش، گزارش های مربوط به مسائل اجتماعی مرتبا در روزنامه ها چاپ میشود
و این گرایش از هنگام جلوس ملک عبدالله بر تخت سلطنت در اول اوت ٢٠٠٥، شتاب گرفته
است. بدین ترتیب که گزارش های مربوط به بیکاری، فقر، فحشا، اعتیاد و غیره در
روزنامه ها درج میشود. حتی در روز اول دسامبر، روز جهانی مبارزه با بیماری ایدز،
مطالبی در مورد این بیماری در سطح علنی منتشر شد و در جده، آمبولانس ها به پخش
جزوه های آموزشی پرداختند.
آیا
درآمد جدید و ماندگار نفتی امکان حل مشکلات اجتماعی، آموزشی و بهداشتی را خواهد
داد؟ چالش نخست، ایجاد کار برای همه و از جمله برای قریب به ده میلیون جوان و شمار
روبه افزونی از زنان است که به بازار کار می پیوندند: انتظارات، امیال و یاس آنان بخشی از آینده کشور
را رقم خواهد زد.
کافی
است که در شب های چهارشنبه در کوچه های ریاض، هزاران جوان بیکار را مشاهده کرد که
در شهر بدون سینما، تئاتر و بدون مکانی برای دیدارهای مختلط، پرسه میزنند تا به
آزرده خاطری کسانی پی برد که در ضمن با استفاده از اینترنت، تلویزیون های ماهواره
ای به فرهنگ جهانی نیز راه دارند. جای حیرت نیست که مشکلات تبهکاری و اعتیاد شدت می
یابد. در روزهای آخر هفته، برخی ها برای گریز از یک نواختی و تفریح چند ساعته به
بحرین میروند. این امیرنشین از طریق پل عظیمی با عربستان متصل است. در سال ٢٠٠٤، یازده
میلیون مسافر از روی این پل رد شدند و به شمار آنان بی وقفه اضافه میشود. آنان در پی تفریحاتی که در عربستان در دسترس نیست
به بحرین می روند.
بخشی
از جوانان ونه صرفا بی بضاعت ها راه دیگری را انتخاب می کنند. در سال های ١٩٨٠،
تعداد زیادی از آنان راهی افغانستان شدند تا به خواست حکومت کشورشان و با کمک آمریکا به نبردها بپیوندند. پس از آن، نوبت به کسانی
رسید که بخاطر تنفر از کشتارهای بوسنی یا چچن برای کسب آموزش در اردوگاه های
طالبان به افغانستان رفتند. برخی دیگر که تعدادشان به چندین هزار نفر میرسد، اکنون
در عراق به سر می برند.
افرادی
که قبلا علیه شوروی یا آمریکای دشمن بسیج
شده بودند، اکنون بر علیه رژیم سعودی موضع گرفته اند، بویژه پس از آن که در سال ١٩٩٠
عربستان سعودی نیروهای آمریکا را برای مقابله با عراق فراخواند. از آن پس، بحث
درباره جهاد، موقعیت اسلام و تعصبات افراطی شدت گرفته است. بویژه از ماه مه ٢٠٠٣، از زمانی
که پادشاهی سعودی خود هدف امواج سوءقصدها قرار گرفت (٢). در نشست سران سازمان کنفرانس اسلامی که در ٧ و ٨
دسامبر ٢٠٠٥ در مکه برگزار شد بیانیه ای تصویب شد که در آن بر اسلام متعادل ( وسطیه)
تاکید شده بود و هر نوع تعصب و تنگ نظری را مردود اعلام میکرد، این نشست موجب تقویت موقعیت شخص پادشاه شد.
شیخ
سلمان العوده، یکی از وعاظ محبوب کشور، بیش از هر کسی این تحول را نمایندگی میکند.
برنامه روزانه او در تلویزیون ماهواره ای ام بی سی در ماه رمضان، موفقیتی چشم گیر
کسب کرد بویژه که این برنامه تنها به موعظه محدود نمیشد و موضوع های وسیع تر خصوصی و شخصی نظیر زیبائی را نیز
طرح میکرد. این برنامه با انتقادات چندی از سوی محافل محافظه کار روبرو شد. شیخ در
آستانه منزل خود از ما استقبال کرد. او از نماز عصر که در مسجد مجاور امامت کرده
بود، بر می گشت. در راهرو خانه، یک معلم خصوصی به سه فرزند جوان او تدریس می کرد. شیخ
میگفت «آموزش مهم ترین چیز است». اثاثیه دفتر وی ساده بود. یک قالیچه نماز، یک
کتابخانه و تصاویری از درختان بر روی دیوار نیز در آن قرار داشت.
وی که
دارای فرهیختگی خاصی بود با قهوه بو نداده، خرما و شکلات از ما پذیرائی کرده و با
لبخندی از آن به عنوان «نشانه سنت و تمدن» یاد کرد. شیخ العوده یکی از بانیان جنبش
«صحوه»(بیداری) است که در پایان سال های ١٩٨٠ و طی سال های ١٩٩٠ با تجدد خواهی
اسلامی به آن امکان داد که از جمله بر «لیبرال ها» و طرفداران «تجدد» (مدرنیسم) که
در آغاز سال های ١٩٨٠ موقعیت بهتری داشتند، پیشی جوید.
با
بحران خلیج در سال های ٩١ – ١٩٩٠ مناقشات از زمینه فرهنگی به زمینه سیاسی منتقل
شد. از این پس، مناسبات با آمریکا و اوضاع داخلی کشوربه مسئله اصلی آنان تبدیل میشود.
سرانجام در سال ١٩٩٤، شیخ العوده
دستگیر شد و ٥ سال در زندان گذراند. (٣) آیا عملیات انتحاری جهادگران اسلام گرا یا
سوءقصدهای ١١ و گشایش فضای سیاسی از سوی ولیعهد شاهزاده عبدالله، مدت ها پیش از
جلوس او بر تخت سلطنت ، پیامد های بازداشت شیخ نبوده اند ؟ دلیل این امر هرچه باشد، شیخ با حفظ اعتقادات عمیقا
مذهبی اش، متحول شده و موعظه هایش ملایم تر گشته است. در ضمن، او قرائت جهادطلبی را
که برخی ها از مذهب ارائه میدهند، مردود میداند. « نوع رابطه مسلمانان با غیر
مسلمانان در قرآن مشخص شده است. ولی گاهی افراد ساده، قادر به خواندن نیستند یا
وضعیت را درک نمی کنند. مثلا در آیه چهارم سوره محمد چنین میخوانیم: « پس چون با
کافران [حربی] روبرو شوید [لقیتم] ، گردن هایشان را بزنید تا اینکه ایشان را به
زانو در آورید [و در دست شما اسیر شوند] و آنگاه بند [هایشان] را سخت استوار کنید»
**؛ اما نمیتوان این متن را خارج از وضعیت
آن که هنگام نبرد است فهمید. در اینجا لقیتم به معنی ملاقات و روبرو شدن نبوده و
بلکه به معنی «نبرد» است. از سوی دیگر، تاریخ اسلام را درمد نظر داشته باشیم. در زمان
پیغمبر (صلی اله علیه)، مسلمانان در خطر تهاجمات قرارداشتند ولی آنان راهنمائی نیز
داشتند. آنان بدنبال انتقام نبودند، زیرا برخلاف تعالیم اسلام بود. آیا شما میدانید
در تمام دوره بیست وسه ساله رسالت پیامبر
چند نفر در نبردها کشته شدند؟ ٢٥٠ الی ٤٠٠ نفر در بیست غزوه، در حالی که امروز در
کوچکترین درگیری ها، خیلی بیش از این
قربانی میشوند.»
« کارزاری برای آرامش»
شیخ العوده در ژوئیه ٢٠٠٣، در اولین گفتگوی سامان یافته از
سوی شاهزاده عبدالله، ولیعهد وقت (٤) شرکت کرد. او با رهبران مذهبی شیعه در مقابل
دوربین های تلویزیون ملاقات کرد و در آن زمان، حرکت او عملی شجاعانه بود، چراکه بسیاری
از سنی ها، شیعه ها را ملحد و حتی غیر مسلمان به حساب می آوردند.
این روامداری بزرگ ، در رفتار شیخ عبدالعزیزالقسیم بنیانگذار
دیگر« صحوه» نیز دیده میشود، در مسیر
اصلاحات ، او حتی از این هم فراتر رفته
است. استفان لاکروآ (پژوهشگر) او و چند تن دیگر را «اسلامی- لیبرال» مینامد، (٥)
لقبی که خود آنان رد میکنند. آنان تمایلی
برای جداشدن از اجماع اسلامی ندارند. برای جوانانی که اغلب فاصله چندانی با روش های
رادیکال نداشتند، او به عنوان مرجع محسوب میشود. این جوانان از این پس تلاش میکنند
که اسلام و لیبرالیسم سیاسی را آشتی دهند.
شیخ القسیم مدیر یک موسسه حقوقی است که انتشاراتی در زمینه
حقوق و شریعت دارد. او با متانت و ایمان صحبت کرده و با خوشحالی از سفر خود به
فرانسه یاد میکند و امیدوار است که بار دیگر از فرانسه دیدن کند.
از نگاه او «بزرگنرین تحول، گشایش درهای حوزه های دینی به روی گفتگو است.
دولت همواره خواسته است که بر نهادهای مذهبی کنترل داشته باشد. از این پس تلاش دولت
در جهت گشایش فضای این نهادهاست. به خصوص
که مرگ شیخ عبدالله بن باز و شیخ محمد صالح بن عثیمین که از علمای بزرگ با نفوذ بودند و در مرجعیت شان جای هیچ شک و شبهه ای نبود، خلائی
ایجاد کرده است که هیچکس نمی تواند پر کند. این امر استفاده از نهادهای مذهبی را
برای حاکمیت دشوار میکند ( امری که در سال ١٩٩٠ برای استمداد از نیروهای آمریکا از
آن استفاده کرد) . از آن جائی که نهادهای مذهبی بخشی از اعتبار خود را از دست داده
اند. شورای علمای بزرگ مجبور شد با بازنشسته شدن تعدادی از اعضایش موافقت نماید.
تاآن زمان، این امر هرگز اتفاق نیافتاده
بود. »
خالد کارمند وزارت امور مذهبی است. او همچنین مدیر یک موسسه
ارتباطات نیز بوده و در ساعات بیکاری به عنوان روزنامه نگار کار میکند. او به نسل جدید
مسلمانان تعلق دارد که مومن اند ولی به تغییرات نیز حساس هستند. وی به اتفاق چندتن
از دوستانش، یک سال و نیم پیش حمله السکینه ( که میتوان «کارزار برای آرامش» ترجمه
کرد) را براه انداخته است تا از طریق اینترنت جوانانی را که تحت تاثیر ایده های
رادیکال قرار گرفته اند، «بیدار» کنند. او میگوید «من در عرض ٦٣ هزار ساعت با هزار
نفر گفتگو داشتم. ما موفق شدیم ٥٩٠ نفر از
آنان را کم و بیش تغییردهیم. . اغلب ، بدلیل واضح امنیتی بحث ها با اسم مستعار
صورت میگیرد. گاهی مخاطبین ما می ترسند. ما مقوله جهاد را که به معنای شریعت یعنی
سلوک مسلمانان با دیگران است ، برای آن ها توضیح میدهیم».
خالد متاسف است که گاهی منطق «سیاه و سفید» را حتی لیبرال
ها نیز پذیرفته اند. آن ها فکر میکنند که باید میان لیبرالیسم و اسلام یکی را انتخاب
کرد.« ما موافق نیستیم. ما در ضمن این که مسلمان هستیم، لیبرال نیز می باشیم.»
فرهنگ گفتگو نمیتواند به این سادگی جای پائی برای خود باز
کند. باید با نهادن سنگ روی سنگ ، آن را بنا کرد. « "ما و دیگران" به منزله جهان بینی ملی همگانی برای عمل دوجانبه
با تمدن ها در پهنه جهان است». این موضوع پنجمین گفتگوی سراسری اعلام شده از سوی
ولیعهد بود که اکنون به پادشاهی رسیده است. در این برنامه، در اواسط دسامبر گذشته،
ده ها روشنفکر و مسئولان انجمن ها و روحانیون در شهر ابها گردهم آمدند. برای نخستین
بار، بحث ها به طور مستقیم و زنده از طریق
تلویزیون پخش شد.
خانم سهیلا حمادزین العابدین که آماده پرواز به ابها بود میگوید
«ماباید ابتدا یاد بگیریم که در بین خود تبادل نظر بکنیم. وظیفه ما این نیست که تعیین
کنیم چه کسی کافر است و چه کسی نیست. این امر به خدا تعلق دارد». دیگران او را به
لائیسیته متهم می کنند. امری که در این کشور عملا با کفرمترادف است. با تمام این
حرف ها، نمیتوان سنتی تر از این زن را یافت.
چه در گفتار سیاسی و چه در رابطه با رعایت اصول و رسوم مذهبی، دائما توطئه های صهیونیستی
را می بیند. اما، او در مورد حقوق زنان خستگی ناپذیر است.
خانم حمادزین العابدین معتقد است که « اسلام حقوق با اهمیتی
برای زنان قائل شده است، بیشتر از آن چه زنان غربی از آن بهره مند هستند. با وجود این در عربستان
سعودی، سنت ها و تفکراتی حاکم هستند که ربطی به مذهب ندارند. زنان باید حق داشته باشند که پول خود را خرج
کنند. زنان پیغمبر نیز از چنین حقی برخوردار بودند. آن ها بدون مشاورت با وی، به
معامله می پرداختند. ولی ما به حضور یک محرم نیاز داریم. آن چه ما میخواهیم،
بازگشت به اسلام واقعی است؛ دولت با ماست، این جامعه است که مقاومت میکند.
شرایط زنان تحول می یابد. اگر عربستان سعودی را با دیگر
کشورها مقایسه کنیم. عقب ماندگی کاملا چشم گیر است و چنین تبعیضی میان زن و مرد در
هیچ جای دیگر دیده نمیشود. درصد زنانی که کار میکنند، بسیار ضعیف است و زنان برای
انجام بیشتر امور به حضور پدران یا شوهران خود نیاز دارند. اما اگر تغییرات صورت
گرفته از دو سال پیش را مد نظر بگیریم، این تغییرات واقعی است. از این پس، زنان می
توانند بدون اجازه کفیل کارت
شناسائی دریافت کنند.. آنها در بخش بازرگانی حضور دارند و در راس هیئت هائی به
خارج سفر می کنند.
انتخابات جدید اطاق بازرگانی و صنایع جده یک واقعه تاریخی
به شمار می آید. پادشاه جدید، پس از بدست گرفتن قدرت، انتخابات را که موعدش
سپتامبر بود، به تاخیر انداخت تا زنان نیز بتوانند نامزد انتخابات شوند. دو ماه پس
از آن، باوجود تبلیغات مخالف چندین امام، در میان ١٢ عضو منتخب اطاق، دو زن حضور دارند. علاوه برآن، وزارت
بازرگانی و صنایع دو زن را به عنوان عضو هیئت امنای شش نفره انتخاب کرد.
خشونت های زناشوئی
خانم هتون اجواد الفاسی، روشنفکر لیبرال خوشنود به نظر میرسد.
او در دانشگاه ملک سعود کار میکند ولی از ٥ سال پیش ممنوع التدریس شده است. دلیل
آن را نیز نمیداند. او مرتبا در روزنامه ها مقاله مینویسد. وی که به زبان های انگلیسی
و فرانسه تسلط دارد، از سفر هایش به فرانسه حرف میزد. خانم الفاسی از هنگام سفر به
فرانسه تصمیم گرفته است که در سفر هایش به کشورهای خارجی فقط روسری بر سر کند. او
میگوید «ما نسبت به پادشاه جدید خوش بین هستیم.
نشانه های مهمی از وی دیده میشود. نخست آنکه، او به هنگام جلوس به سلطنت دو
گروه چهل نفری از زنان را به حضور پذیرفت. آنان کارکنان وزارت آموزش و روشنفکرانی بودند که با پادشاه بیعت کردند. این
واقعه بی سابقه بود و تلویزیون گزارش تصویری
آن را پخش کرد.»
جامعه سعودی به سوی شفافیت گام بر میدارد. مشکلات خشونت های زناشوئی
نیز در سطح جامعه مطرح میشوند. گزارش انجمن ملی حقوق فردی از ٥ هزار مورد خشونت
خبر میدهد. سی درصد از این پرونده ها به خشونت
های زناشوئی مربوط میشود. از این به بعد روزنامه ها نیز خبر این خشونت ها را
درج میکنند. روزنامه های جده، گزارش های
نگران کننده ای از پدیده روبه رشد رها کردن نوزادان توسط مادران شان درج کرده
اند...
گرچه بحث ها در مورد مسایل اجتماعی گسترش می یابد، اما در
زمینه سیاسی تحول چندانی صورت نگرفته است. این تحول به حسن نظر پادشاه بستگی دارد
و امکان دارد که هر پیشرفتی روز بعد زیر سوال برود. زیرا قواعد عملکرد سیاسی هنوز
نامعلوم است. انتخابات شهرداری ها نمونه بارزی از این بی ثباتی ها ست.
انتخاباتی که در طی سال های گذشه بارها وعده برگزاری اش را
داده بودند، سرانجام در سال گذشته و در فاصله فوریه و آوریل در ایالات مختلف انجام
شد. در این انتخابات، نیمی از اعضای ١٧٨ شورای شهر انتخاب شدند. نیمه دیگر را
مقامات دولتی منصوب میکنند.
رقابت های انتخاباتی در ایالات شرقی گرم تر از نقاط دیگر
بود. بندر قدیمی قطیف در کرانه خلیج [فارس] مرکز شیعه سیاسی و مذهبی است. در ٥حوزه انتخاباتی این شهر، ١٤٨ نامزد در کارزار
انتخاباتی شرکت داشتند. تعداد حائزین شرایط بالقوه ١٢٠هزارنفر بود. از ٤٤ هزار نفر ثبت
نام کرده، ٣٥ هزار نفر در انتخابات شرکت
کردند. و این بالاترین درصد شرکت در انتخابات سراسر کشور بود.
سنت های سیاسی که در مناطق دیگر کشور سابقه ای ندارد، در این
ناحیه مجاور عراق ریشه کهنی دارد. از سال های ١٩٥٠ ببعد، شکل های مختلف فعالیت سیاسی
نظیر ناسیونالیسم عرب، کمونیسم، اسلام گرائی و غیره از کشور همسایه به این منطقه
سرایت کرده است.
جعفرالشایب از نامزدان منتخب و نزدیک به روحانیون شیعه توضیح
داد که «من ٢٤ هزار رای کسب کردم. دوره کارزار تبلیغاتی بسیار کوتاه ولی مرحله تدارک طولانی تر بود. کمیته های محلی
تلاش بسیار کردند که چگونگی ثبت نام و رای دادن در انتخابات را آموزش دهند. آنان
در مساجد بدنبال اهالی میرفتند که به ثبت نام آنان کمک کنند یا آنها را تشویق به
رای دادن کرده و به حوزه های انتخاباتی راهنمائی کنند. قریب به صد جلسه در منطقه برگزار
گردید. در حوزه انتخاباتی ما «تاروت» سه بار میان نامزدها مناظره انجام شد.
هرکس به معرفی برنامه خویش می پرداخت و سپس مدعوین به
طرح سوالات خود می پرداختند.»
پس از انجام انتخابات، ٨ ماه ضروری بود تا نظام نامه داخلی
و مزایای شوراهای شهر منتشر شود. باید خاطرنشان شد که این شوراها صرفا جنبه مشورتی
دارند. دو هفته بعد، دولت نیمه دیگر اعضای شوراهای شهر را منصوب کرد . اینان اغلب
از میان معتمدین باکفایت انتخاب شدند.
در قطیف، آقای الشایب به عنوان رئیس شورای شهر انتخاب شد.
(البته شهردار انتصابی است). در نقاط دیگر، شهردار انتصابی ریاست شورای شهر را نیز
بر عهده دارد.
در سالن پذیرائی عظیم یک ویلای بزرگ در قطیف، شیخ حسن الصفار با ما دیدار کرد.
وی مردی است آراسته ، لاغر با ریشی بسیار مرتب و با عمامه سفید ویژه روحانیون شیعه بر سر. او
برغم ظاهرجوانش، از سابقه مبارزاتی طولانی برخوردار است. شیخ در سال ١٩٨٠ بدنبال
شورش شیعه ها پس از انقلاب ایران در سال ١٩٧٩ از کشور خارج شد. او در سال ١٩٩٥، پس
از امضای پیمانی با حکومت به کشور بازگشت. با اینکه قدرت تحرک وی افزایش یافته ولی
به پیچ و خم های سیاست بستگی دارد. بعضی از کتاب های او در عربستان سعودی انتشار یافته
اند ولی وی مجبور شده که برخی را در لبنان
چاپ کند.
شیخ ، پیش از همه نسبت به تبعیضات وارد بر شیعیان حساسیت دارد.
« به یقین باید به این تبعیضات پایان داد. آشتی ملی برخی از دیوارهای موجود بین سنی
ها و شیعه را فروریخت. ولی ما در حد بحث درجا میزنیم. فشار های زیادی از سوی محافل
محافظه کار در نهادهای مذهبی بر علیه این تماس ها اعمال میشود. و وی اضافه میکند که گاهی در میان خودشان نیز تنش هائی وجود
دارد. من با شیوخ با نفوذ سنی نظیر سلمان العوده ملاقات کردم. او نکات مثبتی را
طرح کرد و به عقیده من وی نیز متحول شده است. اما او تحت فشار محافظه کاران قرار
دارد و مایل نیست که نفوذش را از دست بدهد. برای این که بتوانیم روند تحولات را بین
سنی ها و شیعیان تسهیل کنیم، به یک ابتکار عمل مشترک نیاز داریم.
شیخ الصفار در جمع بندی اش میگوید «ما طرفدار تغییرات سریع نبوده و نمی خواهیم
کشور را به الجزایر دیگری تبدیل کنیم. اما قدرت حاکمه باید برای گرایشات مختلف حق
بیان قائل شود تا تناسب نیروها برای اصلاحات مساعد گردد. باید قواعد بازی سیاسی را
تعیین کرده و نیروهائی را که به آن تمایل دارند، بسوی آن جلب نمود. در حال حاضر، طرح
مشخصی وجود ندارد. نشانه های مثبت هم صرفا روی کاغذ باقی مانده است.»
میتوان نظیر این بد بینبی را در میان بسیاری از روشنفکران و
مبارزان یافت. در اواخر ٢٠٠٣، عمدتا به ابتکار جنبش اسلام گرا فراخوانی برای اصلاح
قانون اساسی منتشر شد. بنا بر گفته پرفسور عبدالله الحامد، یکی از سخنگویان جنبش،
این حرکت ها می خواستند بر حضور مستقل خود تاکید کنند.«ما خواهان دگرگونی سلطنت
مطلقه به سلطنت مشروطه بودیم. فراخوان ریاض ترغیبی در راستای مدارا، وحدت و انسان دوستی بود. این فراخوان
عمدتا حاصل کارکسانی بود که خود را منتسب به اسلام میدانستند، زیرا من فکر میکردم
که تثبیت یک جنبش مذهبی مساعد با دموکراسی اهمیت دارد چرا که از این طریق می توان
با کشیدن فرش از زیرپای طرفداران سرنگونی رژیم، خشونت را به عقب راند. ما فکر میکنیم
که دولتی میتواند اسلام گرا باشد که دموکراتیک بوده و تابع قانون اساسی باشد.»
ملاقات با پادشاه
آیا خواست اصلاح قانون اساسی ، فراتر از تمایل رژیم به پیش
میرود؟ واقعیت هر چه باشد، سرکوب جنبش طرفدار اصلاحات در سال های ٢٠٠٢ و ٢٠٠٣ که
توافق ضمنی شاهزاده عبدالله را نیز با خود داشت، بر فضا سنگینی میکند. بویژه که این جنبش در اثر «یکه
تازی» اسلام گراها دچار انشعاب شده بود. علی الدمینی (شاعر) میگوید که «دستگیری ما
غیرقانونی بود چراکه هیچ قانون شکنی از ما سر نزده بود. حق دفاع از ما سلب شده بود. حتی ، پلیس یادداشت
هائی را که ما در زندان برای دفاع از خود تهیه کرده بودیم، از سلول های ما جمع آوری
کرد. خوشبختانه خانواده های ما رونوشت آن ها را دراختیار داشتند. قاضی در پشت درهای
بسته، ما را محاکمه کرد». البته این حقیقت
دارد که نحوه برگزاری نخستین جلسه دادگاه
باعث انتشار مقالات انتقادی بسیاری علیه حکومت در مطبوعات و نیز بویژه در اینترنت شد.
سه نفر به زندان های سنگین محکوم شدند: پرفسور متروک الفالح
(ناسیونالیست عرب) به شش سال زندان، پرفسور عبدالله الحامد (اسلام گرا) به هفت سال
و علی الدمینی (شاعر- کمونیست پیشین) به ٩ سال زندان. هیچکدام جرمی مرتکب نشده
بودند، هیچ یک به تبلیغ خشونت نپرداخته بودند و همگی طرفدار اصلاحات آرام بودند.
چرا ولیعهد مانع این کارها نشد؟ رایج ترین توضیح ، جنگ درون
حاکمیت را به پیش میکشد و نیز مشکلاتی که شاهزاده عبدالله برای تثبیت قدرتش با آن
مواجه بود. آیا رسیدن وی به سلطنت و محبوبیت بسیار زیاد وی اوضاع راتغییر داده
است؟ ( او از لقب «اعلیحضرت» صرف نظر کرده و دست بوسی را هم لغو کرد. این حرکت ها
با اقبال مردم روبرو شده است.)
آقای الدوماینی اظهار داشت «پس از آزادی از زندان، ما
خواستار دیدار خصوصی با پادشاه شدیم. هدف ما، تحکیم رابطه خود با او بود تا وی را
در ادامه راه ترغیب کنیم. ولی فقط موفق به دیدار او در حضور جمع شدیم. هر کدام از
ما سخنان کوتاهی ایراد کرد و بر پشتیبانی خود از اصلاحات، دست دردست و همدل با او
تاکید کردیم. پادشاه پاسخ داد که ما شهروندان خوبی بوده و پسران و برادران او هستیم»
. آقای الدومینی امیدوارست که بتواند هرچه زودتر با پس گرفتن گذرنامه اش به مسافرت برود.
«کلئیدسکوپ» «لوله
ای است استوانه شکل، که الوان در لابلای آینه های کوچکی که به طور مورب به هم چسبیده
اند، سیر میکند. این دستگاه که روزگاری بسیار رایج بود (١٨١٨)، سریعا کاربرد ی مجازی تداعی میکند که بازگوی ایده
جایگزینی سریع و متغیر از احساس و ادراک است » (٦) در پایان این گردش رنگارنگ، چه
تصویری در مخیله خواننده نقش برجسته خواهد داشت؟ چهره زنان دربند را یا آنانی که خود را رها می
کنند؟ چهره حاکمیتی اصلاح طلب یا قدرتی که در محافظه کاری خویش محبوس است؟ چهره
جامعه ای بسته یا در تحرک؟ در هر صورت، امیدواریم که طرح کلی، هرچند مبهم ولی
رنگارنگ جامعه و کشوری را داده باشیم که نمیتوان آن را به صورت «سیاه و سفید» ترسیم
نمود . باید این کشور راکشف کرد.
---------
توضیحات مترجم:
* عنوان این مقاله Kaléoidscope saoudien (کالئیدوسکپ
سعودی) است. کالئیدوسکپ در فرهنگ فرانسه –
فارسی سعید نفیسی چنین معنی شده است: «استوانه ای که در طول آن چند آینه گذاشته
اند و اشیاء کوچک رنگین که در وسط لوله باشد به اشکال مختلف قرینه دار جلوه می کند.»
در فرهنگ های انگلیسی – فارسی کلمه کالئیدوسکپ را « لوله شکل نما – لوله اشکال نما
- تغییر پذیر بودن » ترجمه کرده اند. ما
در اینجا عنوان «شهر فرنگ» سعودی را انتخاب کردیم که تا حد زیادی منظور نویسنده را
القا میکند.
** ترجمه این آیه عینا از« قرآن کریم» ترجمه
بهاءالدین خرمشاهی نقل شده است.
----------
پاورقی ها:
١ – در مقایسه با سال ١٩٩9، که کشور از مرحله سختی بیرون می
آمد، شاخص بورس ده برابر شده است. هم اکنون روزانه، ٦٠ میلیون معامله انجام میشود
در حالی که سال پیش از آن، این رقم فقط به ده میلیون میرسید
٢ – لوموند دیپلماتیک در ماه آینده مسئله تروریسم در
عربستان سعودی را در ارتباط با وضع منطقه و از جمله عراق بررسی خواهد کرد.
٣ – در مورد شیخ و حوادث سال ١٩٩٤، به لوموند دیپلماتیک،
اوت ١٩٩٥، مقاله «پایان سلطه در عربستان سعودی» مراجعه نمائید.
٤ – این گفتگوها به ترتیب در ریاض (ژوئیه ٢٠٠٣ ، مشکلات
عمومی)، در مکه (دسامبر ٢٠٠٣، برای گفتگوی روشنفکری)، در مدینه (ژوئن ٢٠٠٤ در مورد
زنان)، در ایالت شرق (دسامبر ٢٠٠٤، در مورد جوانان) و درشهر ابها (دسامبر ٢٠٠٥،
گفتگو با دیگران) انجام شد.
٥ - به مطلب زیر مراجعه نمائید:
Stéphane Lacroix," Islamo-liberal politics in Saudi Arabia", in
Paul Aarts & Gerd Nonneman, Saudi Arabia in the Balance, Hurst é Company,
London, 2005.
٦ – از فرهنگ لغات تاریخی زبان فرانسه
– ربر، پاریس، ١٩٩٢.
لوموند
دیپلماتیک، فوریه ٢٠٠٦.
ترجمه:
بهروز عارفی