هیچ سرکوبی این گام های مصمم برای فردای بهتر را از حرکت باز نخواهد داشت!

 

 

مسعود فتحی

 

روز ۸ مارس امسال با حمله وحشیانه نیروهای انتظامی به تجمعی از زنان در پارک دانشجوی تهران گذشت. چند صد نفر از زنان با پلاکاردهائی در نفی خشونت و خواست برابری و با آرزوی جهانی بهتر و انسانی تر در گوشه ای از پارک گردهم آمده بودند تا همراه با تمام زنان جهان علیه نابرابری و تبعیض قطعنامه صادر کنند و با حضور جمعی شان به جامعه این نقص بزرگ را گوشزد نمایند. تجمع آرام آن ها اما مورد یورش نیروهای انتظامی قرار گرفت. جمعیت حاضر از پیر و جوان مورد هجوم قرار گرفتند و در این میان از جمله شاعر پر آوازه و بانوی غزل ایران خانم سیمین بهبهانی هم از این هجوم بی نصیب نماند. بهانه این تهاجم «غیرقانونی» بودن تجمع اعلام شد. اما خشونتی که علیه این تجمع صورت گرفت، در حد «غیرقانونی» بودن نبود. فحاشی به زنان، تعقیب و ضرب وشتم آنان و حتی رهگذران و اهالی محل، بازپرسی از همه آن ها ربط چندانی به این بهانه نداشت. هدف کسانی که این نیروها را برای اعمال این خشونت اعزام کرده بودند، چیز دیگری گوئی بیشتر درهم شکستن زنان از طریق رکیک ترین توهین ها و خشونت بی حد و اندازه بود.

در جمهوری اسلامی خشونت علیه انسان ها، ضرب و شتم وشکنجه روحی و جسمی امر غریبی نیست. بخصوص در مورد زنان، این خشونت رسمیت قانونی نیز یافته است و نیمی از جمعیت کشور رسما و کاملا «قانونی» از بسیاری از حقوق اجتماعی محروم گشته و به شهروند درجه دو و تابع اراده همسر و پدر و پدربزرگ و حتی فرزند ذکور تنزل داده شده است. آن چه در این روز اتفاق افتاد، پرده دیگری از خشونتی است که برای تحمیل این شرائط غیر انسانی بر زنان کشور ما در پیش گرفته شده است.

 

جهان ما هنوز از جهانی برابر، جهانی عاری از تبعیض بر اساس جنس و ملیت و مذهب و .. فاصله زیادی دارد. اما در این جهان نابرابر هم، شرائط حاکم بر زنان در کشور ما از ویژگی های خاص خود برخوردار است. زنان کشور ما با حکومتی مواجه اند و با یک نظام سیاسی سرو کار دارند که سلب حق برابر از زنان جزو اصول ایدئولوژیک و برنامه سیاسی ان است. از همان آغاز کار نیز، اولین دغدغه رهبران بعد از استقرار حکومت اسلامی لغو قانون حمایت از خانواده بود که بر اساس آن برخی حقوق زنان از جمله حق طلاق و حق حضانت کودکان و ... برسمیت شناخته شده بود. با تشکیل جمهوری اسلامی زنان ایران اولین گروه اجتماعی بزرگ بودند که با حجاب اجباری، پوشش اجباری و ده ها اجبار دیگر مواجه شده و رسما از بسیاری از مشاغل  و دست آخر از حقوق انسانی برابر با مردانشان محروم شدند. اما این امر یک روی سکه واقعیت بود که حکومت اسلامی می خواست. روی دیگر این سکه زنان کشور ما بودند. آن ها مجبور شدند، اما تسلیم نشدند و علیه این بی عدالتی مضاعف از هیچ تلاشی فروگذار نکردند. جهان ناعادلانه آن ها را جمهوری اسلامی ناعادلانه تر کرده بود. اما اراده آن ها برای رهائی از بی عدالنی و نابرابری پا برجا بود و در طول ۲۷ سال گذشته مبارزه روزمره علیه این نابرابری ها چنان باروئی از تجربه و توانائی پی افکنده است که امروز به جرات می توان گفت هیچ گاه در کشور ما زنان تا به این حد نسبت به حقوق خود آکاه نبوده اند. حضور گسترده زنان در تمامی عرصه های زندگی اجتماعی علیرغم همه محدودیت ها، امری کم نظیر و نقش آن ها در سطوح مختلف جامعه کاملا محسوس است.

 

روز جهانی زن در ایران امسال فقط در پارک لاله تهران جشن گرفته نشد. در بسیاری از مراکز علمی و دانشگاهی و در سراسر ایران به گونه های مختلف بزرگ داشته شد و علیرغم تلاش حکومت برای برسمیت نشناختن این روز جهانی، به یک نمایش همبستگی زنان ایران با هم سرنوشتان خود در سراسر جهان تبدیل شد.

روز ۸ مارس امسال با تجمعات و بزرگداشت ها و این سرکوب خشن در تهران در خاطره ها خواهد ماند و نام دولت جمهوری اسلامی نیز به عنوان رژیم سرکوبگر زنان و پاسدار نابرابری و تبعیض علیه آنان برای همیشه در تاریخ این روز جهانی ثبت خواهد شد و به عنوان نمونه خشونت علیه زنان و دشمن برابری انسان ها فراموش نخواهد شد.

جنبش زنان کشور ما با این سرکوب ها از پای نخواهد نشست و تا کنون نیز ننشسته است. این جنبش  امروز بزرگ ترین حرکت اجتماعی در کشور ما و پا برجاترین بستر مبارزه برای ایرانی انسانی تر و عاری از خشونت و برتری طلبی است. اعمال خشونت علیه فعالان این جنبش در روز جهانی زن بیش از آن که بیان قدرت حکومت باشد، نشان استیصال بیش از پیش، در مقابل مبارزات رشد یابنده زنان است. هیچ سرکوبی این گام های مصمم به سوی فردای بهتر را از حرکت باز نخواهد اشت.