از کودکی تبعیض رادیدم ...

میترا محمودی

 

ا مسا ل در حالی هشت مارس را گرامی می داریم که امریکا واتحادیه اروپا در مقابل حکومت ارتجاعی ایران، کاسه داغتر از آش شده اند

 

آیا می شود این همه ستم رادید،بازفریاد نزد و موضع نداشت؟

از کودکی تبعیض رادیدم و درک کردم دختر وپسر بودن را 

نوۀ پسری بودن ونوۀ ختری بودن را

خشونت جنسی را

بزرگتر که شدم درک کردم محدودیت وکنترل را به جرم دختر بودن

وقتی با پسرها مسا بقه پريدن از روِی د یوارمی دادم،ما درم جیغ می زد ومی گفت:آخر رویم را سیاه می کنی .آن وقتها نمی فهمیدم.

 آری ،همیشه لقمه چربتر برای برادرها بود. 

آری، بارها و بارها از بزرگترها شینیدم ،دختر اینطور توی کوچه بازی نمی کنه، دختر که کله شق نمیشه، دختر اینطور حاضر جواب نمیشه، دختر خوب سربزیر راه می ره ،دخترخوب حرف برادرش را گوش می کنه،دختر خوب توی کوچه وخیابون نمی خنده،دختر خوب لقمه اش رابا برادرش نصف می کنه.

آری دوازده سالی بودم،که دیدم خواهرم فریده خودش رابه آتش کشید.برای اینکه در مدرسه شینیده بود؛ مادرم تن فروش است

سا ل بعد خواهرم مریم رادیدم،که چطور شوهرش موهای بلند او را گرفته ودرکوچه میکشد.  دیدم گلنسا خواهرم را فردای عروسی به خانه آوردند.با صورتی متورم وکبود برای اینکه دختر نبود.

دید م دستمال حجلهً عروس پانزده ساله را که خونی بود ولی کم زنان دیگر با جگر گوسفند غرق خونش کردند.

دیدم ایران خواهرم راکه به اسم کلفت در خانهً دیگران کار می کرد،ولی چگونه موردی خشونت جنسی قرای میگرفت.      

آری،آری آنهامن ،مادرم وخواهرانم بودیم وهیچ نسبتی با شمانداریم. 

آری،بارها دیدم تحقیروسرکوب خودم وخواهرانم را.                                                 

دیدم خواهرم راکه درجمهوری اسلا می نمی توانست اثبا ت کند، دختران پنچ وشش سالیاش مورد تجاوز جنسی پدرشان قراری میگرفتند.به ترکیه فرار کرد ودر آنجا  برای اینکه بتواند شکم خود وکودکانش را سیرکند، به هر درۀ زد. ولی آخر مجبور به تن فروشی شد.        

 می دانی؟ خواهرم هنگام فرار ازایران چگونه توصیت قاچا قچییان مورد تجاوزقرارگرفت.  

می دانی؟خواهرانم درزندان به جرم دگراندیش مورد تجاوز قرار می گرفتند.                

تو می دانی؟خانوادهای بودند، که آرزوی مرگ دخترمبارزه خودراکه درزندان جمهوری اسلامی بودند می کردند.                                                                                            

می دانی؟به چشم خود دیدم زن ومردی راکه در غروب تابستان کودکی را دررودخانه انداختن.   من زهره خواهر شانزده ساله ام را دیدم که چگونه خودکش کرد. برای اینکه می خواستن منیژه دختر عمه ام گا به گا کنند.(مبا دله کردن)                                                           

آری ،آری من دیدم خواهرم را که به جای خون به خانهً شوهر رفت.(زمانی که قتل صورت                                                                                                                                 

 با ثریا درکارخانه آشنا شدم،از نهً سا لگی مورد تجاوزه پدرش قرار گرفته بود وبعد از انقلاب  پدرش رابه جرم گناه محارب کشتن. پدرش می گفت: درخت کاشتم که خودم  ثمرش را ببینم، نه دیگران. هم اکنون ثریا معتاد است، مثل هزاران ثریای دیگر.

آری،آری آنها هیچ نسبتی با شما نداشتن،من،مادرم وخواهرانم بودیم         

دیدم خواهرم راکه به جرم دزدی یک حلب روغن شلاق خورد.

دیدم خواهرم را که با تن فروشی شوهر معتا د وسه کودکش راتامین می کرد چگونه سنگسار کردن.

دیدم زنی راکه به زور مورد تجاوز قرار گرفته بود. ولی بخاطرترس وآبرو هیچ نگفت.

دیدم خواهرکارگرم راصبح تا شب کار میکرد،ولی هنوز نان خورشوهرش به حساب می آمد. وهیچ حقی نداشت که در دخل خرج دخالت کند.

دیدم خواهرم راکه چگونه دو سال بعد از ازدواج خار زلل شد واعتماد به نفسش رااز دست داد.

دیدم خواهرم راکه به جرم دخترزا بودن مورد لعن ونفرین شوهروفامیل بود.در بدترین شرایط زایمان کرد، ولی کودک دختر بود. ای وا دختر.

دیدم بسیاری از خواهرانم راکه سالیان سال باشوهران روانی فقط به خاطری بچه ها وبی پناهی و آبروی داری سوختن و ساختن.

دیدم خواهر عزیزتری راکه در عرض یک سال شوهرش هم دستش هم پایش را شکست و هردو دفعه گفت: از پله ها خوردم زمین.

آری،آری در همین استرالیا  دیدم پروین خواهر حامله ام راکه گوشش پر خون وزیر چشمش کبود بود.

آری،سهیلا ومهتاب خواهرانم را میگویم فردای طلاق از طرف خانواده،فامیل ودوستان ترد شدن و می دیدم زنان شوهردار چگونه از انها دوری می کنند.نه،نه اشتباه نکنید ،آنها جذام نداشتن،موقعیت اقتصا دی بد داشتن ولی جوان وزیبا بودن.

آری،آری دیدم.ای کاشک گور بودم ونمی دیدم،زنی گفتن،مردی گفتن،جنگ، کشتا رجوانان ،

تجاوز،خود کشی،خود فروشی، بیماریهای مختلف روانی ومقاربتی،فروش دختران درکشورهای خلیج نشین،باندهای موادی مخدرآقازادهای دولتی،دربدری ،فرار،مشت ،گرز،کمربند،چک ولگد.

آری،درتلویزین بسیار بسیار دیدم ودرکتابها خواندم. کمربند عفت برای زنان اروپای. کفش چوبی برای زنان چینی،یتم خانه مرگ برای نوزادان  دختر چینی .ختنه دختران برای افریقا وآسیا .به آتش کشیدن زن هندی به جرم بد بودن یا کم بودن جهیزهً یا درآتش سوزاندنش به هنگام مرگ شوهر.

آری،آری میشد گور،لال وکر بود.نشنید ،نه درک کرد ولی نه،نه نمیشود چون آنها مادر وخواهران من بودن.نه،نه دیگر دروغ بس است .خود من بودم.خودم

آیا می شود ؟این همه ستم را با پوست وگوشت کشید،یا حدایقل دید باز ضد سستم مردسالاری وضدجمهوری اسلامی نبود.

فمینیسم،نه شاخ دارید نه د م. پس ببینید  فمینیستهاچه می گویند؟