جمعی از فعالين سوسياليست جنبش کارگری

مبارزات کارگران شرکت واحد

و تاکيد بر برخی ضرورتهای عاجل

 

 

بيش از سه هفته از دور تازه مبارزات کارگران شرکت واحد می گذرد. کارگران واحد و سنديکای آنان در اين مبارزه با نيرويی به مراتب قدرتمندتر از خود مواجه بودند. با اين حال آنها تاکنون توانسته اند با نشان دادن يکپارچگی و وحدت و با درايت و تدبير نه تنها قاطعيت خود را در دفاع از خواستهای خويش به نمايش گذاشته و ترفندهای دولت و مقامات مسئول را خنثی کنند، بلکه همچنين حقانيت مبارزه مستقل کارگران و شايستگی آنان را در سطح وسيعی در جامعه طرح کنند. اين مبارزه ای است دشوار که در يک سوی آن کارگران واحد و سنديکای آنان و در سوی ديگر آن تمام نيروی دولت چه به عنوان کارفرما و چه به عنوان ارگان سرکوب و پاسدار نظم سرمايه رودرروی هم قرار گرفته اند. منصور اسانلو، دبير سنديکای واحد يک ماه است که بدون هيچ اتهامی در سلول انفرادی اوين به سر می برد و دفتر سنديکای خبازان مهر و موم شده است. همه اينها اما ذره ای خلل در اراده کارگران واحد در دفاع از تشکل و فعالين خود و سرانجام در دفاع از خواستهايشان وارد نکرده است. ترديدی در اين نيست که تعرض دولت به کارگران واحد ادامه خواهد يافت. دولت در اين تعرض خود عليرغم جناح نمائی ظاهری به سياست واحدی روی کرده است. چماق و شيرينی دو روی سکه اين سياست واحد است. اين سياست نشان دهنده ترس دولتيان از نيروی متحد کارگران است. در عين حال اين سياستی است پيچيده تر که دفع وقت و کشاندن کارگران به يک نبرد فرسايشی و انجام ترفندهايی از قبيل خصوصی سازی و قطعه قطعه کردن شرکت واحد می تواند اجزاء ديگر آن را تشکيل دهد.

ايستادگی کارگران واحد و مقابله هوشيارانه آنان با ترفندهای تاکنونی دولتيان قابل ستايش است. اين مبارزه نمونه برجسته ای از حرکت طبقه کارگر ايران در راه واقف شدن به منافع طبقاتی خود و در راه دست يافتن به ضرورت وحدت و تشکل طبقاتی مستقل خود است.

زمان وقوع اعتصاب و موقعيت ويژه کارگران واحد به ايجاد موجی از حمايت در جامعه انجاميد که بايد آن را گرامی داشت. از حمايت کارگران بخش های مختلف تا دانشجويانی که فداکارانه در پخش خبر اعتصاب و کمک به گسترش آن شرکت کردند تا هنرمندان و روشنفکرانی که به اعلام حمايت علنی از مبارزه کارگران واحد برخاستند، همه اينها شواهدی از تکوين يک صف بندی نوين در مبارزات اجتماعی در ايران است که طبقه کارگر متشکل می تواند در قلب آن قرار داشته باشد.

 

رفقا، فعالين جنبش کارگری

مبارزه کارگران شرکت واحد تنها نقاط قوت جنبش کارگری را به نمايش نگذاشت. ما شاهد ضعفهای مزمنی نيز شديم که جنبش ما از آن رنج می برد. جنبش ما به هيچ وجه در موقعيتی قرار نداشت که احساس وسيعا رايج همبستگی طبقاتی در ميان کارگران را تبديل به نيرويی مؤثر در حمايت از مبارزات کارگران واحد کند. فقدان تشکلهای توده ای کارگران در محيط کار، سنديکاها و شوراهای مستقل کارگران و تشکلهای مشابه، تاثيرات منفی خود را در شکل گيری حمايت از کارگران شرکت واحد بر جا گذاشته است. سنديکای واحد امروز از معدود تشکل های توده ای و علنی مستقل کارگران در محيط کار است. از همين رو است که حمايت فعالين دلسوز و صديق کارخانجات ديگر توان فرا رفتن از حمايت معنوی و سياسی صرف و تبديل شدن به نيرويی واقعی را نيافته و نخواهد يافت. اين يک نقطه ضعف واقعی جنبش کارگری ايران در مقطع کنونی است و مادام که جنبش ما بر اين ضعف غلبه نکرده باشد، مبارزات کارگران در واحد های مختلف منفرد، تنها و جدا از هم خواهد ماند و با دشواری هايی به مراتب بيشتر روبرو خواهد بود. تصور اين حالت چندان دشوار نيست که در صورت حمايت کارگران واحدهای ديگر توليدی و خدماتی مبارزه کارگران شرکت واحد امروز در وضعيتی مناسبتر قرار داشت. طرح اين سؤال به جاست که آيا عليرغم همه مشکلاتی که بر سر راه ايجاد تشکلهای توده ای علنی از نوع سنديکای واحد در محيط کار وجود دارد، امکان پيشروی های بيشتر در اين زمينه در دو سال اخير فراهم نبوده است؟ چه عواملی باعث شده است که ما امروز شاهد ده ها سنديکا و شورای کارگری مستقل و تشکل توده ای علنی ديگر در کارخانجات و واحدهای توليدی و خدماتی نيستيم؟

 

رفقا، فعالين جنبش کارگری

تجربه شرکت واحد در تداوم تجربه های ديگر، از جمله تجربه کارگران شاهو و نساجی کردستان نشان می دهد که اين کارگران متشکل در محيط کارند که قادر به مقاومت در مقابل تعرض سرمايه داران و دولت خواهند بود. حقيقتی که کارگران واحد در بيانيه خود اعلام کرده اند، مبنی بر اين که "زور ما در قوت کار ماست" نبايد نياز به تاکيد مجدد داشته باشد. اين زور متحقق نخواهد شد مگر با تمرکز نيرو و پرداختن به کار دشوار و بی جنجال برای ايجاد تشکلهای توده ای در محيط های کار و ايجاد ملزومات آن. هزاران کارگری که از ايجاد کميته پيگيری و کميته هماهنگی حمايت کرده اند، تنها بخشی از نيرويی را تشکيل می دهند که آمادگی خود را برای چنين تحولی اعلام کرده اند. اين ضرورت عاجل امروز و وظيفه هر فعال متعهد و صديق جنبش کارگری است.

و سرانجام سخنی با فعالين سوسياليست درون جنبش کارگری. رفقا، حقيقت اين است که سوسياليسم در جدال جاری، آن نقشی را که بايد ايفا نمی کند. حقانيت مبارزات کارگران شرکت واحد در درجه اول در اصالت طبقاتی اين حرکت و در آن است که اين کارگران به نيروی خود و با اتکا به سازمانی که خود ايجاد کرده اند و تحت هدايت رهبرانی که خود برگزيده اند به دفاع از منافع طبقاتی خويش برخاسته اند. برای يک سوسياليست همين خصلت طبقاتی اصيل دليلی کافی برای دست زدن به يک حمايت عملی همه جانبه از يک حرکت کارگری است. نه شکل سازمانی که کارگران در مبارزه به خود داده اند و نه سطح مطالبات و نه تاکتيکهای مبارزاتی کارگران، هيچ کدام عواملی تعيين کننده در اعلام حمايت بی قيد و شرط و مشارکت در مبارزه برای موفقيت آن نيستند. اگر وضعيتهايی در تاريخ وجود دارند که در آنها "يک گام عملی بهتر از دهها دوجين برنامه است"، موقعيت کنونی در ايران و جايگاه مبارزه کارگران شرکت واحد و سنديکای آنان در تثبيت حق تشکل آزادانه طبقه کارگر بهترين مصداق چنين وضعيتی است.

پيروزی مبارزه کارگران شرکت واحد در تامين خواستهايشان و در تثبيت و استمرار تشکلشان است. طبقه کارگر ايران در مبارزه سنگين و طولانی پيش روی خود نمی تواند به موفقيتهای گذرا اما ناپايدار بسنده کند. اين مبارزه ای است طولانی و آنچه در جريان اين مبارزه اهميت تعيين کننده دارد استمرار، قوام و پيشروی بنيادی آن است و اين نيز برای هر بخش مقدمتا به معنای تثبيت و تحکيم دستاوردهای تاکنونی است. هر تشکل تثبيت شده کارگران به نوبه خود سنگ بنای تشکل بعدی و سنگ بنای اشکال فراگير تر و عالی تر سازمانيابي و تحزب کارگران خواهد بود. از اين نقطه نظر، دفاع بی قيد و شرط از حق ايجاد تشکل ها به طور کلی و دفاع عملی همه جانبه از مبارزات کارگران شرکت واحد در شرايط کنونی وظيفه تخطی ناپذير هر فعال سوسياليست جنبش کارگری است.

رفقا، مبارزه کارگران شرکت واحد تنها مصافی سنگين برای اين کارگران و سنديکای آنان نيست. اين مصافی برای کل طبقه کارگر و سوسياليسم در ايران نيز هست. اين نبرد را نبايد تنها گذاشت. جای فعالين سوسياليست در مقابله باعوامل تضعيف و تخريب اين مبارزه و در تلاش برای برپايی تشکلهای پايدار کارگران خالی است. بابرپايی دهها و صدها تشکل توده ای، سنديکا، شورا و ...، در محيط های کار، از راه آهن تا ايران خودرو، و از معلمين تا پرستاران، بايد که اين جای خالی را پر کرد. قدرت جنبش ما اينجاست. عروج تشکل های کارگری در محيطهای کار نه تنها به کمک کارگران شرکت واحد در اين جنگ تن به تن خواهد شتافت، بلکه همچنين با به عقب راندن تعرض طبقه حاکمه و دولت آن، طبقه ما را در آستانه ايفای نقش تاريخی خود قرار خواهد داد.

 

يوسف آبخون، يوسف اردلان، مانوئل اسماعيلی، مرتضی افشاری، آذر اديبی، انوشيروان احمدی، علی اشرافی، هوشنگ انصاری، امير پيام، نصرت تيمورزاده، رامين جوان، خديجه (هلند)، محسن خوش بين، يداله خسروشاهی، ناصر سعيدی، عباس سماکار، آرش شکيب، صمد شکوهی، بهمن شفيق، محمد صفوی، سارا طاهری، مظفر فلاحی، پويان فرد، فرامرز فيضی، اصغر فتاحی، عباس فرد، علی دروازه غاری، حسن رحيمی، بهزاد کاظمی، فاروق کنعانيان، علی شيرمبارکی، سيامک مويدزاده، جليل محمودی، جلال مجيدی، عليرضا نوايی، مظفر يونسی

 

15-1-2006