خروش سازمانيابي سنديکايی کارگران ايران
علیه موانع موجود
نويسنده : رونالد مولر
(Ronald
Müller )
برگردان: نادرساده
----------------------------
به نقل از: روزنامه آنارکو سندیکالیستی
" آکسیون مستقیم"(ِِDIREKTE AKTION )شماره 173، سال بیست ونهم ( متن آلمانی ضمیمه است
)
اخبارمربوط به ايران که اينروزها توسط رسانه ها ی رسمی انعکاس
می يابد؛ عمدتا حول برنامه هسته ای يا درگيريهای لفظی با آمريکا دورمی زند و
يااينکه اين رئيس جمهورايران است که با
سخنان تحريک آميزيهودستيزانه در مرکزتوجه ها قرارمی گيرد.اماآنچه بسادگی به ورطه
فراموشی سپرده می شودتضادهای اجتماعی – طبقاتی درون جامعه ی ايران است که درسالهای
اخيرشدت بيشتری يافته است .
بی دليل نيست که رهبران جمهوری اسلامی ايران درپس موعظه های
مذهبی شان بيش ازهرچيزمنافع دولت سرمايه داری و سرمايه دار ايرانی را نماينده گی می
نمايندوسياست فلاکت باراقتصادی را همچنان پيش می برند.سياست تشديد خصوصی سازی،
بيکارسازی های گسترده ، حقوق ودستمزدهای
معوقه؛ عدم پرداخت دستمزد کافی که بخشا سطح آن حتي کمترازبيست سال پيش است
، کارکودکان و استثمارمضاعف زنان ايرانی که دستمزدمتوسط آنها 30% کمترازدستمزد
مردان است نمونه ای ازاجرای چنين سياست هايي است..
درايران رسما تنها يک "اتحاديه" وجود دارد: شوراهای
اسلامی کار!. نهادی که اصولا بازوی راست وزارت کاراست و تا کنون عملکرد سرکوبگرانه
وخشن آنها عليه فعالين کارگری شناخته شده است . تحت چنين شرايطی هرگونه فعاليت
مستقل فعالين کارگری برای سازمانيابی و مبارزه برای افزايش دستمزدها ويا مبارزه
برای بهبود شرايط وايمنی محيط کار فعاليتی پرخطر بوده وريسک های جدی را به فعالين
کارگری وکارگران مبارز تحميل می نمايد. با اين وجود هر روزبيشتر کارگران به مخالفت
با وضع موجود بر می خيزند وبا سازمانيابی مستقل متشکل می گردند.
سنديکای شرکت واحد تهران
يکی ازشناخته شده ترين سنديکاهای مستقل در ايران ، سنديکای
راننده گان شرکت واحد است .درشرکت واحد حدود 4000 نفرازراننده گان و کارگران
بخشهای مختلف عضوسنديکا هستند. تاسيس اين سنديکا ازيکسو نشانه ی آشکار اين است که
کارگران، شورای اسلامی کاررا بعنوان يک نهاد کارگری برسميت نمی شناسندوآگاهانه
تشکل آلترناتيو و نماينده گان واقعی خودشان را انتخاب کرده اند و ازسوی ديگر اثبات
اين واقعيت است که آگاهی طبقاتی دربين کارگران ايران روبه رشد است وکارگران برخلاف تبليغات سوء توسط دولت و تهديد وارعاب
ها مصمم اند سرنوشت خود را خود بدست گيرند .
سنديکا ازهمان آغازتاسيس مورد هجوم وحملات ماموران پليس و
اعضای شوراهای اسلامی کارقرارگرفت . دامنه
ی حملات روی دفترسنديکا متمرکز واخراج تعدادی ازفعالين شناخته شده ی سنديکا از
شرکت را در پی داشت . فراخون تجمع کارگران اما درحقيقت فراخوانی جز سازمانيابی
مستقل و پيگيری مقاوله نامه 87 سازمان جهانی کار(آی.ال .او) نبود که آنها را
قانونا محق می کرد با دولت و کارفرما مزاکره تابه مشکلاتشان رسيده گی شود و جلوی
اخراجها ی بی رويه را گرفته و پرداخت دستمزدهای کافی را طلب نمايند. زمانيکه
تلاشهای آنها برای مزاکره تا ماه سپتامبر
بی نتيجه ماند و با وعده های توخالی مديران شرکت روبرو شدند، قاطعانه تصميم گرفتند
برای اولين باراعتصاب کنند.
دورجديد سرکوب
روز5 شنبه برابربا 22 -12 -2005 بين ساعات 5 الی 6 صبح 8 تن
ازنماينده گان تشکل مستقل کارگران ، قبل ازاينکه منازل شان را به قصد رفتن
سرکارترک کنند توسط ماموران اطلاعاتی دستگيرشدند. درواکنش به اين دستگيريها فعالين
کارگری تصميم به اعتصاب نا محدود درروز25.-12-2005 گرفتند تا رژيم مجبوربه آزادی
رفقای دستگيرشده شان گردد و خواست های ديگر منجمله کارمجدد به همکاران اخراجی را
مطرح کردند. دراين روزقريب به 2500 نفردراعتصاب شرکت کردند و درمحل های مختلف تجمع
خود به مشورت پرداختند.
در روزاعتصاب تعداد 1000 اتوبوس شهری درانبارو پارکينگ های
شرکت بی حرکت ماندند وخيابانهای تهران غرقِ راه بندان وترافيک خودروها شد.اين يک
پيروزی جزيی برای سنديکا بود، حادثه ای که منجربه پشتيبانی وحمايت های وسيع در بين
اقشارمختلف مردم گرديد..
ازجانب رژيم و نهادهای دولتی اما يک کمپين گسترده تبليغات ضد
سنديکايی وعليه فعالين آن براه افتاد. به فعاليتهای آنها برچسب فعاليت سياسی زده
شد ؛ و کارگران مبارز، بعنوان عوامل تحريک خارجی ها معرفی گرديدند و خواست های بر
حق آنها بارديگرغيرقانونی خوانده شد. ازاين طريق دولت جمهوری اسلامی تلاش کرد
همبستگی جامعه را درهم بشکندو جوارعاب وتهديد را گسترش بدهد. همزمان نماينده گانی
ازرژيم روش مزاکره با اعتصابيون را پيش گرفتند و در25-12-2005 شب هنگام قبل
ازاينکه روز26-12-2005يعنی دومين
روزاعتصاب فرارسدبه کارگران قول دادند که دستگيرشده گان بزودی آزادمی شوند وبه خواستهای ديگرکارگران هم رسيده گی
خواهد شد. همين مسئله باعث اعلام خاتمه ی اعتصاب ازسوی کارگران شرکت واحد هم شد.
تعداد دستگيرشده گان به 17 نفرافزايش يافته بود و طی 48 ساعت بعدی کليه دستگيرشده
گان بجزمنصوراسانلوکه قبلا هم بشدت زخمی شده بود آزاد شدند. او قبلا نيزدراثرحمله
عناصرشوراهای اسلامی به تجمع سنديکا بشدت موردضرب وشتم قرارگرفته بود ومهاجمين
تلاش کردند زبانش را ِببُرند.هم اينک
منصوراُسانلوهمچنان در بازداشت قراردارد وبايد اتهامات سنگينی مبنی بر حمل سلاح
وارتباط با خارجيان را پاسخگوباشد.اين اتهامات بدين معناست که رژيم قصد دارد علت
بازداشت وی را بی ربط به فعاليتهای سنديکايی اش جلوه دهد.اين نمونه ازپرونده سازی
و پيامد های آن نشان خواهد داد که آيا رژيم با اين ترفندها به نتيجه ای خواهد
رسيد؟ و آيا سياست وحشت بياندازوحکومت کن بازهم پيروزخواهد شد؟يااينکه جنبش جوان
ورو به رشد کارگری عليرغم همه فشارها راه خودش را خواهدگشود. قبل ازچيز،به نقدمسلم
است که ، فعالين سنديکايی کوتاه نمی آيند واعلام کرده اند: اگرمنصوراسانلو فورا
آزاد نگردد،29.-12-2005 دوباره دست ازکار می کشند.
اول ماه مه در ايران
هجوم دولت جمهوری اسلامی ايران به سنديکای شرکت واحد درتهران
،تنها يک نمونه ازاقدامات سرکوبگرانه وضدکارگری اش می باشد. در اول ماه مه 2004
نيزتعدادی ازفعالين کارگری يک تشکل مستقل کارگری ديگردرشهرسقزکردستان ايران که سعی
در برپايي مراسمی داشتند دستگيرشدند.قبل ازبرگزاری مراسم 40 تن از شرکت کننده گان
دستگيرشدند و تعدادی ازآنها برای آزادی موقت مجبوربه پرداخت زمانت های مالی سنگين
شدند. سرانجام پس از18 ماه جنگ اعصاب و رفت وآمد به دادگاه 5 تن از آنها به
زندانهای سنگين محکوم شدند.محمود صالحی 5 سال زندان و 3 سال تبعيد، جلال حسينی 3
سال زندان ، محسن حکيمی 2 سال زندان، محمدعبدی پور2 سال زندان ، وبرهان ديوانگر2
سال زندان.همه اينهااز فعالين کارگری شناخته شده وياعضوکميته هماهنگی برای
ايجادتشکل مستقل کارگری در ايران هستند.نهادی کارگری که با سنديکای شرکت واحد
تفاوت هايی دارد. بعنوان مثال هر گونه سازش با نهادهای دولتی را ردمی کندوبرای
خودسرنوشتی کارگران ايران و برعليه استثمار وستم سرمايه دارانه مبارزه می
کنند.آنها استوار ومحکم تاکيد می کنند که مبارزه شان بخشی ازمبارزه بين المللی
استثمارشده گان است وبهمين سبب نيزمهم است حمايت ها وهمبستگی بين المللی بنمايش در
آيد و رژيم اسلامی تحت فشارافکارجهانی به
عقب رانده شود!
***
Gegen alle Widerstände.
gewerkschaftlicher Aufbruch im Iran
Ronald Müller
Der Iran ein Land über das zur Zeit viel zu lesen und zu hören in ist
in Presse und Fernsehen.Meistens dreht es sich bei diesen Nachrichten um das
Atomwaffenprogramm des Iran und den dazugehörigen Streit mit den U.S.A oder der
Iranische Präsident rückt sich mal wieder mit einer antisemitischen Hetzrede in
den Mittelpunkt des weltweiten Interesses.Was dabei leicht in Vergessenheit gerät
sind die sozialen Konflikte innerhalb
der iranischen Gesellschaft die gerade in den letzten Jahren immer mehr an Schärfe zunehmen . Nicht ohne Grund , die islamische
Republik Iran ist ,auch wenn
ihre Führer dies hinter religiöser
Rethorik verstecken, ein kapitalistischer Staat und als solcher vertritt er zu
erst und vor allem die Interessen des Iranischen Kapitals. Symptome dieser Politik sind : eine strikte Privatisierungpolitik,
Massenarbeitslosigkeit, Nichtauszahlung von Löhnen ,Niedriglöhne die zum Teil
auf dem Niveau von vor 20 Jahren liegen , Kinderarbeit und die doppelte
Ausbeutung der iranischen Frauen deren Löhne
nur bei 30 Prozent des männlichen Durchschnittslohns liegen. Es gibt im
Iran offiziell nur eine Gewerkschaft die islamischen Arbeiterräte die im
Prinzip die rechte Hand des Arbeitsministeriums sind und immer wieder durch
brutale Angriffe ihrer Mitglieder auf ArbeiteraktivistInnen von sich reden
machen. Ein selbstorganisierter Widerstand der ArbeiterInnen gegen bspw.
Lohnsenkungen oder schlechte Arbeitsbedingungen wird damit sehr erschwert und
ist immer mit einem hohen Risiko für die Beteiligten verbunden.
Trotzdem wagen es immer mehr ArbeiterInnen
aufzubegehren und sich in Unabhängigen Gewerkschaften zu organisieren.
Die Teheraner Busfahrergewerkschaft
Eine der bekanntesten unabhängigen Gewerkschaften im Iran ist die der
Teheraner Busfahrer. In der Firma "Company Vahed" sind 4000
ArbeiterInnen aus allen Betriebsteilen Mitglied der Gewerkschaft. Die Gründung
dieser Gewerkschaft bedeutete einerseits eine offene Ablehnung der islamischen
Arbeiterräte mit ihrem Alleinvertretungsanspruch und zeigt außerdem deutlich
das es unter der iranischen Arbeiterschaft ein wachsendes Klassenbewußtsein
gibt das sie gegen alle Staatspropaganda und alle Bedrohungen dazu treibt ihr
Schicksal endlich selbst in die Hände zu nehmen. Schon die Gründungsversammlung
der Gewerkschaft war von Angriffen durch Polizei und Mitglieder der islamischen
Arbeiterräte Betroffen später folgten weitere Angriffe auf ihr Büro und
Entlassungen von bekannten Gewerkschaftsmitgliedern. Die Gewerkschafter
beriefen sich eigentlich nur auf ihr recht sich frei zu organisieren welches ihnen nach dem Abkommen 87 der
iranischen Regierung mit der Internationalen Arbeitsorganisation (ILO) zusteht und
versuchten nun mit der Regierung und dem Arbeitgeber zu verhandeln um ihre
Forderungen nach Wiedereinstellung der Entlassenen und einer tariflichen
Bezahlung durchzusetzen .Nachdem sie so bis zum September mit leeren
Versprechungen hingehalten wurden entschlossen sie sich erstmals zu streiken.
Eine Neue Welle der Repression
Am Donnerstag den 22.12.2005 zwischen 5.00 und 6.00 Uhr wurden 8
Vertreter der Unabhängigen Gewerkschaft bevor sie das Haus verlassen konnten um
zur Arbeit zu gehen, vom Geheimdienst verhaftet. Als Reaktion auf die Festnahmen
entschlossen sich die Gewerkschaftsaktivisten am
25.12. in den unbefristeten Streik zu treten bis ihre verhafteten
Genossen wieder frei wären. Gleichzeitig forderten sie erneut die
Wiedereinstellung aller entlassenen Gewerkschaftsmitglieder .
Noch am selben Tag versammelten sich darauf hin 2500 Busfahrer und andere
Angestellte des Betriebes um Steikposten zu beziehen und sich über ihr weiteres
vorgehen zu beraten. An diesem Tag blieben 1000 Busse im Depot und die
Teheraner Innenstadt versank im Verkehrschaos. Ein kleiner Sieg für die
Gewerkschaft der aus der Bevölkerung viel Unterstützung und Sympatie erfuhr.
Von staatlicher Seite begann nun ein wahrer Propagandafeldzug gegen die
Gewerkschaft und ihre verhafteten
Aktivisten. Sie wurden als politische Aufrührer und vom Westen
beeinflusste Provokateure dargestellt und Ihren Forderungen wurde jede
Legitimität abgesprochen. So versuchte der Iranische Staat die Solidarität der
Bevölkerung zu brechen indem er Angst vor Repression schürte. Gleichzeitig nahmen
Vertreter der Regierung Verhandlungen mit den Streikenden auf und versprachen schließlich in der Nacht vom
25.12 auf den 26.12. das alle Verhafteten bald freigelassen werden und auch
ihre weiteren Forderungen erfüllt werden , was vorerst zur Beendung des Streiks
führte. Seltsam nur das die Zahl der Verhafteten am folgenden Tag dann noch auf
17 stieg bevor dann doch nach 48 Stunden alle bis auf den
Gewerkschaftsvorsitzenden Mansoor Osanloo freigelassen wurden. Mansoor Osanloo
der bereits in der Vergangenheit schwer verletz wurde als Mitglieder der
islamischen Arbeiterräte bei einem Angriff auf eine Gwerkschaftsversammlung
versuchten ihm die Zunge abzuschneiden, bleibt weiter in Haft und sieht sich
nun mit dem schweren Vorwurf konfrontiert er hätte Kontakte zu ausländischen
Kräften und hätte bei seiner Verhaftung eine Pistole bei sich gehabt. Aus
Regierungskreisen heißt es nun auch seine Verhaftung habe gar nichts mit seinen
gewerkschaftlichen Aktivitäten zu tun. Der Verdacht kommt auf das hier ein
Exempel statuiert werden soll ob der Iranische Staat damit Erfolg haben wird, wird sich wohl auch daran entscheiden ob die junge soziale
Bewegung des Iran weiter Druck aufbauen kann oder ob die Politik der Angst
siegt. Vorerst geben die Gerwerkschafter jedenfalls nicht auf sie küdigten
bereits am 29.12 an ihre Aktionen noch auszuweiten sollte Mansoor Osanloo nicht
freikommen.
1.Mai im Iran
Der Angriff der Regierung auf die Busfahrergewerkschaft in Teheran ist
nur einer von wenigen. Bereits am 1.Mai 2004 kam es zu Verhaftungen von
Aktivisten als Mitglieder einer unabhängigen Gewerkschaft in der kurdischen
Stadt Saggez versuchten eine Demonstration durchzuführen. Kurz vor Beginn der
Demonstration wurden 40 der Teilnehmer verhaftet und viele von ihnen erst nach
Zahlung hoher Kautionen wieder freigelassen. Nach 18 Monaten Nervenkrieg durch
das Gericht wurden 5 von ihnen schließlich zu hohen Haftstrafen verurteilt.
Mahmoud Salehi zu 5 Jahren Gefängnis und 3 Jahren Verbannung, Gelal Hoseini zu
3 Jahren Gefängnis, Mosen Hakimi zu 2 Jahren Gefängnis, Mohammad Abdipour zu 2
Jahren Gefängnis und Borhan Diwangar zu 2 Jahren Gefängnis. Sie alle sind
Mitglieder des Koordinierungskomitees zur Gründung einer Arbeiterorganisation.
Einer Gruppe von Gewerkschaftsaktivisten die, anders als beispielsweise die
Teheraner Busfahrergewerkschaft, jeden Kompromiss mit den staatlichen Organen
des Iran ablehnt und für die Selbsbestimmung der Iranischen ArbeiterInnen gegen
Ausbeutung und Unterdrückung kämpft. Sie betonen stehts in ihren Veröffentlichungen
das ihr Kampf nur als Teil eines internationalen Kampfes aller ausgebeuteten
Menschen zu sehen ist und so ist es nun auch wichtig international Solidarität
mit den iranischen ArbeiterInnen zu zeigen und öffentlichen Druck auf das
Regime auszuüben.
----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
Die GewerkschaftsaktivistInnen im Iran brauchen unsere Unterstützung.
Schreibt Protestbriefe und Faxe an die Iranische Botschaft in Deutschland:
Botschaft der
Islamischen Republik Iran
Podbielskiallee 65/67, 14195 Berlin
Tel: 030 - 84 353-0
Fax: 030 - 84 353 – 535
Iran.botschaft@t-online.de
Oder spendet für die Verurteilten und die Familien der Entlassenen auf
folgendes Konto:
Workers Fund Iran
Treasurer Trust Fund
Branch number 0912
Account Number 703 59661
Weitere Informationen zum Thema im Internet findet ihr unter:
_http://www.komiteyehamahangi.com/
http://www.icftu.org/displaydocument.asp?Index=991219239&Language=EN_
_http://www.etehadchap.org/english/
http://www.syndicavahed.org/