معجون«جمهوری اسلامی ، مردم سالاری  دینی ، و روشنفکر دینی »،

از منظر جامعه شناسی سیاسی (بخش سوٌم )

تحلیل سخنان آیت الله خامنه ای در بارهً قداست آزادی علم و پژوهش در ایران امروز.

 

 

-   خوانندگان بخاطر دارند ، که در بخش دوم این مقاله  از زبان آیت الله خامنه ای ، رهبر نظام ولایت مطلقه فقیه ،

در پاسخ به پرسش یک دانشجوی بسیجی  ،ضمن تاً کید بر قداست و آزادی علم و پژوهش، اظهار داشتند: اصولأبحث پژوهشی و نفس علم ، دارای قداست و آزادی است و موجب میشود رهبری و غیر رهبری ، دنبال نتایج پژوهش باشند. ایشان  افزودند:در صورتیکه شما در تحقیقات و پژوهشهای خود ، به نتیجه های  رسیدید ، باید ( لطفأ  به کلمهً  باید آقای خامنه ای دقیق بشوید ،ا و چرا این باید را بکار میبرد .  )آنرا هم به رهبری انتقال دهید (ماخذ  سایت باز تاب  اول بهمن 1384-کد خبر 33807)

وقتیکه  آدم این سخنان را از زبان رهبر  جمهوری اسلامی ایران می شنود ، که با یک حکم حکومتی در یک روز ،بستن  80 نشریه رادستور دادند ، آدم حق دارد که از خود بپرسد ، ایا خواب می بینم ، یا حقیقت است ؟ در اینجا ، وارد مسئله قتلهای زنجیره ای  نمیشوم ، که این قربانیان جهل و استبداد ، متفکرین ، وصاحبان اندیشه بودند ،که این چنین مظلومانه  به قتل رسیدند ،و تا کنون  امران و عاملان این جنایتها به ملت معلوم و مشحص نشده است ، آیا واقعأ  در ایران ، نه تنها امروز ، بلکه در طول تاریخ ،علم و تحقیق آزاد و مقد س بود ؟آیا در ایران امروز زیر حاکمیت ولایت مطلقه فقیه یعنی ، شخص آقای خامنه ای  زندانیان عقیدتی وجودندارند  ؟  اگر  درجائی که انسان آزادانه در باره مقولات علمی ، فلسفی ، سیاسی ، مذهبی ، حق  بیان نداشته باشد  ، چگونه میتوانیم ،  جامعه و مملکت را برمبنای عقل ،منطق وعلم  ،اداره بکنیم . اگر علم  از آزادی و تقدس و احترام بر خوردار است ، پس چرا ، بیش از 300 هزار تحصیل کرده دانشگاهی ایران ، در رشته های بسیار با ارزش ، و مورد احتیاج مملکت ،  که خود بزرگترین سرمایه این ملت بودند ، با روی کار آمدن روحانیون ،و متحدان  آنان ، « یعنی روشنفکران  دینی » یعنی استقرار دیکتوری دینی ، مجبور به ترک وطن خود شدند ؟

دربین مقد سین  مذهب کاتولیک ، فردی هست  بنام  :St –Thomas.-توماس مقدس او میگوید ، آنچه را که به چشم می بینم ، بر آن باور دارم ، وگرنه هرگزگفته ها حرفها ی دیگران  باور نمیکنم . خوانند گان ، یک لخظه به این اصل توجه بکنند . اگر روزی ، در بین ما  ایرانیان ، شعور  وآگاهی سیاسی ، به این حد  توماس مقدس میرسید ، که فقط به آن چیزیکه می بینیم ، و به آن چیزیکه  عقل و منطق علم  اجازه قبول و باور میدهند ، باور داشته باشیم ، آیا این روحانیون تشنه قدرت و ثروت ، می توانستند، خود را در جامعه ، بنام : عالم ربانی ، علا مه جا بزنند ،و هر از چند روزی ، این چنین فرمایشات بی پایه  برای مردم فریبی به ملت قا لب بکنند ،وبگوید : ای ملت ، من با امام زمان  ارتباط دارم ، یا پسر عمه من دیشب امام زمان را در خواب دید ،و گفت بروید به فلان کس رای بدهید ؟یا لیست  نمایندگان مجلس را امام زمان امضاءکرده است ؟

  این جملات  توماس مقد ٌس ، بعنوان ضرب المثل ، وارد زبان محاورهای ملت فرانسه شده است.  ملت فرانسه ،یکی از ملت هائی است ، که هر گز به آسانی به کسی اعتماد نمیکند  ؟ دلیل اش پر واضح است .این ملت را    مدت بیش از یک هزارو ششصد سال ، شاه هان و کشیشانشان  بنام   نام خدا ، دین ،فریب داده و خونشان را مکیده اند. شک و تردید فرانسوی ، بخشی از فرهنگ این ملت است . فیلسوف و ریاضی دان معروف فرانسه  رونه دکارت ، اصل شک وتردید را در مفهوم فلسفی اش ، بنام « شک اسلوبی »، وارد بحث  شناخت از منظر فلسفی کرده است . فرانسویان خصوصآ به گفته های روحانیون و سیاستمداران ، هر گز اعتماد نمیکنند ،و همیشه در یک حالت شک وتردید ، میگویند : عمر بکنیم ، نتیجه وصداقت گفتارشان  را در عمل ببینیم .برای فرانسوی ها در طول تاریخ کشورشان ، ثابت شده است   ، کهبه  این دو قشر ،و گفته هایشان هرگز نباید اعتماد کرد . ا لبته از زمان انقلاب کبیر فرانسه در سال 1789 ، از قدرت کلیسا ،و دخالت اش در امور  ومدیریت علنی  جامعه ، نسبتآ کاسته شده است .

ما ملت ایران هم ، تجربه های بسیار تلخ ، از سیاست بازان ،و روحانیون تشنه قدرت و ثروت ، بخاطر داریم . فقط در همین 27 سال حاکمیت  مطلق روحانیون حکومتی ،و قول و قرار هائی که برای مردم فریبی به ملت داده اند ،و هرگز عمل نکرده اند ، اگر بنویسیم ، به قول معروف ، مثنوی هفتاد من کاغذ شود . در  در اینجا  یک مثال زنده از آقای خمینی  بنیانگذار جمهوری اسلامی می آوریم ، که می بخشید ، اغلب  در مقالاتم ، به آن اشاره کرده ام . در مدت سه ماه و چند روزیکه آقای خمینی در سال 1357 در شروع حرکتهای انقلابی ،در پاریس بودند ، چه قول و وعده هائی به ملت میدادند . آزادی ، برابری ، آب و برق ، نفت  ، حمل و نقل مجانی  ، مسکن ارزان قیمت وووو .....  کاست این سخنرانی ها ، امروز در آرشیو  دوران انقلاب  ،و حتی در سایت ایرانیان وجود دارد. اما   از فردائیکه به قدرت رسیدند ، کاملأ همه این وعده ها را زیر پا گذاشتند ،و بدون ناراحتی  وجدان  ، گفتند  خدعه کردیم ً لنین و استالین هم ، چنین قول و وعده ها به ملت روس داده بودند و میدادند. منتها ، بین لنین ،و آقای خمینی ، یک فرق بزرگ وجود  داشت . لنین یک انقلابی لامذهب بود ، در حالیکه  توده ساده اندیش  و غرق شده در خرافات  ایرانی ، چهره  آقای خمینی را در ماه جستجو میکردند ، و  عنوانش ، روحانی و عالم ربانی ،و امام امت بود . امامی که به امت اش وعده دروغ بدهد ، وای به حال  امت و پیروان چنین امام !

امروز  ملت ایران ، بعد از ا ین همه  تجربه های  تلخ ، چگونه میتواند ، به روحانیون حکومتی ،و دارو دسته آنان اعتماد بکند ، که اصل تقیه ، که در فقه شیعه برای حفظ جان است ، نه برای عهد شکنی ،و فریب مردم ، اعتماد بکند ؟

_ اصل تقیه ، که در حقیقت ، از عقل و خرد و شعور ناشی میشود ، برای حفظ جان ، در مقابل ، متعصبین و کور اندیشانی  است ، که در گذشته ،و حتی امروز ، شخص را بخاطر باورهای مذهبی اش ، می کشتند ،و یا می کشند . چون پیروان مذهب شیعه  دوازده امامی ، در ممالک اسلامی در اقلیت بودند ،و رهبران دینی  این کشورها به خاطر تعصب ، قصد جان  شیعه یان را داشتند،این اصل تقیه را  ، برای حفظ جان  و فقط در این شرایط مخصوص ، و مشخص ، وارد فقه شیعه کرده اند، که آری اگر مسلمانی   درجائی احساس بکند ، که جانش بخاطر باور های دینی اش در خطر است ، میتواند  برای حفظ جانش  به« دروغ شرعی » متوسل شود ، که  آن حکم شر عی  اسمش تقیه است . . منتها آقایان روحانیون حکومتی ،  از این اصل سوء استفاده کرده ، و برای مردم فریبی و عهد شکنی بکار میگیرند ، که در اصل کاملأ مخالف شرع اسلام است.  وفا به عهد و پیمان یکی از اصول بسیار مهم در فقه اسلام است. پیامبر اسلام (ص) با دشمنان خود عهد و پیمان صلح می بست ،و تا روزیکه این دشمنان  به این عهد و پیمان وفا دار بودند ، هرگز  ، عهد خود را نمی شکست. 

در اینجا ، به تمام هموطنان ام ، که در طول تاریخ همیشه مورد سوئ استفاده ً صاحبان قدرت و ثروت شده اند ،  لازم میدانم این یاد آوری را بکنم ، که هرگز و وهرگز ، به گفته  هیچ فردی ، اعتماد نکنید ، حتی اگر آن فرد  در لباس روحانیت باشد .آلیوس راشن (Alios RASIN  -تولد1868-مرگ1923 ) انقلابی ،و آزادیخواه ملت چک ،و یکی از قهرمانان آزادی چکسلواکی از یوغ امپراطوری اطریش ، بعد از جنگ اول جهانی ، سخن معروفی دارد ، که میگوید :مبارزان سیاسی ، که برای آزادی ملت شان مبارزه میکنند ، در مقابل ملت خود، دو ظیفه مهم دارند 1- هرگز به ملت خود دروغ نگویند .2- هرگز از طریق نامشروع و سوء استفاده  از مقام  خود ، ثروت نیاندوزند .اگر در طول مبارزات خود اشتباه کردند ، که این خود امری است ، غیر قابل اجتناب ، ملت به خاطر صداقت ، در گفتار و کردار و پا کدامنی این رهبران ، اشتباهات شان  راخوهند بخشید.زنده یاد دکتر محمد مصد ق ، در مبارزات سیاسی اش ، مثل خیلی ها، اشتباه هم داشت ، منتها ، چون انسان پاک ،و شرفتمندی بود ، همیشه ملت از او به نیکی ،و وطن دوستی  یاد خواهند کرد. فقط همین کافی است ، که دشمنی روحانیت متحجر را با این مرد شریف ملاحظه بکنیم ، که حتی تاب تحمل  نام او را ندارند ! در طول 27 سال حاکمیت مطلق  روحانیون حکومتی در ایران ، شما کدام روحانی   مسئول در مقام مسئولت را سراغ دارید ، که به این دو اصل  آلیوس راشن ، پایند بوده است ؟-امٌا چون آقای خامنه ای، حد اقل در حرف  ، علم و تحقیق را مقدس میدانند،  ، لازم است بدانیم ، اولأ علم  چیست ،و کدام علم مقدٌس است  ؟ آیا روحانیون صاحب علم هستند ؟

 

تعرف علم: علم مجموعهً شناخت انسانی از عناصر طبیعت ، انسان ، جامعه ، اندیشه و هنر است، که بوسیله کشف قوانین عینی و پدیده هائیکه از آنها ناشی میشوند ، این شناخت بدست میاید .علم جهانشمول  است، متعلق به این کشور ، یا آنکشور ، این فرهنگ ، یا آن فرهنگ نیست.  بعنوان مثال وقتیکه از علم شیمی صنعتی صحبت میکنیم ، این رشته از علم شیمی دارای ضوابط و مشخصات لازم ، جهت دسترسی به آن ازطریق یک متودولوژی ، (روش شناسی علمی )  را لازم دارد ، که عالم شیمی دان ، به نتایج علمی ، پژوهش های خود برسد.   این روش تحقیق و پژوهش ،ربطی به باورهای دینی  شیمی دان ، ندارد.بعنوان مثال آب  از منظر علم شیمی ، ترکیبی است از یک ملوکول اکسیژن ،و دو ملوکول هیدروژن . شیمی دانی که بخواهد آب  را در آزمایشاگاه تجزیه بکند ، اگر به حرفه و علم خود آشنائی داشته باشد ، با داشتن امکانات  تکنیکی ، در نهایت  کار تجزیه آب ، به دو عنصر اکسیژن و هیدروژن دست خواهد یافت ،  شیمیدان ،چه چینی ، یاروس ، یا فرانسوی باشد ،و چه لامذهب ،و چه مئومن ، در نهایت ، در کار آزمایشگاهی او تاثیر نخواهد کرد. ما در جهان ، شیمی صنعتی  بودائی ، یهودی ، اسلامی ، مسیحی ، کنفسیوسی ، لامذهبی  نداریم .(ای کاش  همین چند سطر راروشنفکراند دینی ، به دقت میخواندند ،و در روی آن فکر میکردند.  و نمی گفتند :بول و غایط را با سه سنگ و یا با سه کلوخ میتوان پاک کرد !. –از احکام طهارت ، در اسلام .(1)

 

- در جوامع استبدادی ، در آنجائیکه  حق اندیشیدن ، از انسان ،  دانشمندان ،و متفکرین سلب شده باشد ، رشد و شکوفائی علمی ،و تبلیغ   اینکه علم  و پژوهش های علمی آزاد و مقدس است ، به یک نوع شوخی  شبیه است. البته این نکته را نیز باید یاد آوربشویم ، که چون  علم ، به مفهوم تعریفی که در با لا اشاره شد ،چه در گذشته و چه امروز ، هر گز به حوزه ها و مدارس دینی ،  چه در مسیحیت ،و چه در اسلام ،و حتی یهود ، راه پیدا نکرده است ، دفاع روحانیون از علم ،و بیان اینکه علم و تحقیق ، آزاد و مقدس هستند ، را هرگز باور نکنید. در همین مدارس دینی ، فتوای  مهدور الدم دانشمندان ،و فلاسفه را  صادر میکردند ،و هنوز هم صادر میکنند. البته خوانندگان فکر نکنند ، که علم ،و دانش های بشری ،وجود  خدا  را نفی میکنند ، و هر دانشمندی لامذهب و هر لامذهبی دانشمند است .نه هرگز چنین نیست . دانشمندان بسیار با ارزش در سطح جهان هستند، خدا شناس ،و میگویند ، هر قدر ، در عمق این جهان هستی ، از جنبه علمی پیش میرویم ، بر باور ما  مبتنی بروجود آفریدگار این نظم دربطن  کوچکترین ذرًه تا کهکشانهای لایتناهی نقش می بندد .منتها ، با این تفاوت بزرگ ، که خدای این دانشمندان ، خدای  فلان آخوند   نیست که فتوی مرگ دگر اندیشان ،و حکم قطع دست دله دزدان ،و زدن تازیانه به دختر جوان بدهد ، که چون چند تار موی اش از زیر حجاب اسلامی اش بیرون آمده است! . این رفتار ها ، فقط و فقط برای استقرار حاکمیت  استبداد مطلقه  حضرات است و بس ،. بهترین دلیل اش نیز نتیجه معکوسی است ، که این بگیر ببند ها، این فشار واحد های منکرات ، در جامعه بوجود آورده اند.

کسی که از آزادی اندیشیدن ، و داشتن عقل  آزاد و مستقل  از هر نوع پیشداوری ارزشی ، دینی ، سنتی ،و عرفی  محروم باشد ،  نمیتواند ، نه علم را بشناسد ، نه علمی فکر بکند ،و نه به علم احترام بگذارد .انسان به چیزی وقتی  احترام میگذارد ، که آن چیز ،و یا آن معیار را بشناسد.  آیاشما  سراغ دارید، که یک جلاد ، که کار و حرفه اش ، سربریدن است به حیات  انسانی ارزش قائل شود ؟ ، یک فرد دروغگو ، به راستگوئی ارزش  بدهد ؟آیا  کسی ، یا کسانی ، یا یک نظام حکومتی  که بر حیله و نیرنگ ،پایه گذاری شده باشد ، آیا در چنین نظام ، صداقت و پاکدامنی ، احترام به حقوق انسانها جایگاهی دارد ؟

 حتما میدانید ، که هر سال  یک موسسه معتبر جهانی ، لیستی از  کشور ها جهان تهیه میکند ، که درآن لیست ، به ترتیب ، نام کشور ها را ، به نسبت ، گسترش فساد مالی  و ارتشاء در دستگاه حکومتی ،و جامعه را ارائه میدهد .  بنا به  لیست ارائه شده ، هر سال ، کشور های اسکاندیناوی ، چون فنلاند، نروژ ،  سوئد ، دانمارک ، پاک ترین و سا لمترین ، دستگاه های دولتی ، از نظر ارتشاء و فساد مالی را دارند. متاسفانه کشور ما ایران  « کشور شعر و گل و بلبل ، سرزمین اهورائی  کوروش و داریوش بزرگ ،و  کشور بقیته الله و اسلام ناب محمدی، که همه این صفات ها  در واقع برای دل خوش کردن است ! »، در لیست کشور های  است ، که فساد مالی ،و ارتشاء بسیار گسترده است. چرا این چنین است ؟ بلا نسبت از ملت بزرگ ایران ، آیا ایرانی ، ذاتأ  فاسد و روشوه خوار، دزد ، از شکم مادر به دنیا میاید ؟مسلمأ هرگز . وقتیکه به نظام های حکومتی کشور های اسکاندیناوی نگاه میکنیم ، می بینیم ، این کشور ها ، پیشرفته ترین  نوع دموکراسی دنیا را دارند .  به عبارت دیگر، بین فرهنگ اجتماعی ،و نظام حکومتی ، یک رابطه ارگانیک ،وجود دارد . (یک رابطه سازمانی در عین حال زنده . مثل رابطه مغز با قلب  در انسان ، که مغز بدون قلب نمیتواند  به حیات خود ادامه بدهد ، همچنانکه قلب بدون مغز نمیتواند ،  خون را به نکات مختلف منجمله مغزبرساند )

نظام حاکم در ایران ، ساخته و پرداخته فرهنگ حاکم در طول قرنها در ایران است ، که حتی ، روحانی بالا مقام ، که باید معلم اخلاق و معنویت باشد ، مثل آب خوردن به ملت دروغ میگوید ،و  اعتراف میکند ، که خدعه کردیم . همین یک عمل ، بظاهر کوچک ، عمق بیماری جامعه ایرانی را نشان میدهد ، که سعدی این  ادیب و در عین حال  متفکر  دنیا دیده  5 قرن پیش در یک بیت ، اندیشه ای را به وسعت دریا ها بیان میکند :

 باران که در لطافت طبعش خلاف نیست  در باغ لاله روید و در شوره زار خس .

 نظام حکومتی  کشور فنلاند ، که از لحاظ پاکدامنی مسئولین مملکتی در  مقام اول در جهان  قرار دارد ، ساخته و پرداخته ملت فنلاند است ، آن وطن بلا کشیده ما که شوره زاری است پوشیده از خس ، ساحته و پرداخته ما ایرانیان است .عجیب اینکه وقتیکه  رادیو تلویزیونها دولتی را  گوش  یا نگاه میکنیم ، دائم ، آیات قران و وعظ روحانیون را میشنویم ، که ملت را به عدل و انصاف ، پاکدامنی ، راستگوئی دعوت میکنند . اما هرگز از خود نمیپرسند ، که چرا فرمایشاتشان  هیچ نتیجه ای نمیدهد؟آیا خودشان ، به عدل ، انصاف ، پاکدامنی ، پای بند هستند؟

چه بسا  حتی با نیت پاک ، بعضی از این آقایان  روحانی ، از درک واقعیت ها عاجز هستند . چون هرگز به خود اجازه نمیدهم حرف بی پایه و بی محتوی  بگویم ، چند مثال زنده  را از بطن خود جامعه ایران ، را در اینجا مثال میآورم.  معمولأ در کشور هائیکه نظام حکومتی ،  با انتخابات آزاد ،و با رای سالم مردم ، برای مدت معلوم ،و در عین حال مسئول در مقابل نمایندگان ملت ، اداره مملکت را بدست میگیرند ، این دولتها سعی میکنند ، هر سال بیلان موفقیت های خود را ، در اختیار ملت بگذارند . تا از ملت کسب اعتماد و اعتبار بکنند . مثلأ  آمار بیکاری را در اختیار ملت میگذارند ،و نشان میدهند ، که از روزیکه حکومت  را بدست گرفته اند  ، نرخ بیکاری را  فلان در صد پائین آوردند ، برای قشر جوانان کار و تخصص و آموزشهای فنی ، فراهم کرده اند .در جمهوری اسلامی ناب محمدی ، آقایون توانستند ، سن فحشا را پائین بیاورند ، و بنا به  نتیجه تحقیق جامعه شناسان دانشگاه تهران ،، که در هفته گذشته در اغلب سایت های کشور ، پخش شد ، بیش از 300 هزار زن و دختر، فقط در تهران  ، متاسفانه  برای امرار معاش خود و سایر نا هنجاری های اجتماعی ،روانی ،  به تن فروشی روی  آورده اند ،و در این بین ، سن دختران تن فروش  به 11 سالگی پائین آمده است !

 من نمیدام چرا بعضی از آقایان روحانیون حکومتی ، که اغلب  امام زمان خودشان را در روزهای  انتخبات مهم کشور به خواب می بینند، و از آن امام زمان خودشان لیست نمایندگان مجلس ، رئیس جمهور آیند مملکت را میپرسند، چرا حتی برای یکبار هم که شده ، از امام زمان خودشان  نمی پرسند ، یا حضرت ما چکار بکنیم ، که این معضلات اجتماعی ،و سقوط اخلاقی را ، که به حدی رسیده است ، که حتی دختر بچه های 11 ساله هم تن به خود فروشی میدهند، این کودکان معصوم را  از این بدبختی نجات بدهیم ؟ آقایان به فکر این کودکان مظلوم نیستند ، چون فرزندان خودشان نیست . به درک که  تن به خود فروشی میزنند .در یکی از سایت های درون کشور ، خواندم ، نمایند گان دوره هفتم مجلس شورای اسلامی  ،  افزایش 85 در صدی ، حقوق و درآمدشان را  میخواهند ، تصویب بکنند ، در مقابل ، ببینید ، با کارگران شرکت واحدو زنان و کودکان آنان چه رفتاریدارند،و چه بلائی بر سر کوکان این اسانها  در آورده اند   ؟

این کودکان مظلوم، که درسنین 11 سالگی تن به خود فروشی میدهند ، ساخته و پرداخته ای نظامی است که خط فکری آن  از جامعه عشیره ای  چهارده قرن پیش  مایه میگیرد . دو نمونه در این جا ، برای اطلاع خوانند گان میآوریم .

در آوایل انقلاب ، که هنوز مرحوم آیت الله سید کاظم شریعتمداری ، یکی از شخصیتهای مهم ، در درون کشور ، برای  حاکمیت اسلام  و قوانین آن، همراه با سایر روحانیون تلاش میکرد ، در آن موقع یکی از  خواسته های  روحانیون ، لغو قانون  حمایت از خانواده بود ، که در رژیم پهلوی ،  به تصویب  رسیده بود ،و این قانون تعد دزوجات را منع کرده بود . یاد آوری میکنم ، که تعدد زوجات تاکنون در بعضی از کشور های مسلمان  لغو شده است .روزی یک رونامه نگار فرانسوی ، همراه با مترجمی ، پیش ، مرحوم شریعتمداری  رفت ، و از ایشان  این سئوال را کرد : حضرت آقا ، این حقیقت دارد ، که شما روحانیون میخواهید ،  قانون  حمایت از خانواده را  لغو بکنید ،و بجای ان تعدد زوجات را که یک حکم، ویا عرف و عادت در اسلام است ، جایگزین بکنید ؟آقای شریعتمداری جواب دادند ، بلی ما میخواهیم احکام اسلام در این مملکت حاکم باشد . روزنامه نگار پرسید ، فکر نمیکنید ، که تعدد زوجات، باعث از هم پاشیدگی  خانواده  میشود ،و ظلمی نسب به زنان ایران است ،و از این عمل ، کودکان  آسیب ببینند ؟ جواب آقای شریعتمداری ، که یک شخصیت بسار مهم در جامعه روحانیت ایران بود ، و حتمأ هم بخش مهم روحانیون فعلی هم ، مثل آن مرحوم فکر میکنند ، در آینده، در کتابهای تاریخ نوشته خواهد شد.  ایشان گفتند ، نه تعد زوجات  امری است طبیعی ، کافی است شما به یک مرغ دانی نگاه بکنید ، یک یا دو خروس برای دهها مرغ کافی است ، که تخم آنها را بارور بکند ، وانگهی ،  این همه قتات و چاه های آب ، که ما در ایران داریم ، کدام یکی از آنها ، به دست زنان کنده شده اند !

 حقیقت این است ، که من هم به عنوان یک ایرانی ، بخاطر بیعدالتی ها و استبداد حاکم ، در نظام محمد رضا شاهی ، که سا لهای قبل از انقلاب،  ایران را ترک کرده ام ،  بر این باور بودم ،  که قشر روحانی ایران ، بخشی از  تحصیل کرده های این مملکت هستند،و هدفشان در انقلاب  اجرای عدالت و حاکمیت اخلاق ،و معنویات و پاک دامنی در جامعه خواهد بود . اما وقتیکه این سخنان را از زبان ، شخصیتی  آن چنا ن معتبر در حوزه های علمی ، در باره زنان ایران ، یعنی 50 در صد جامعه ایران شنیدم ، متوجه شدم ، حاکمیت  این طرز فکر واین اندیشه ها جامعه ایران را به قهقرا خواهد کشید .همین حضرات یک لحظه فکر کردهاند ، که هرکدام شان ، از بطن یک مادر پا به دنیا گذاشته اند ؟ حدا قل 9 ماه در شکم مادرشان ، از شیره جان و روح آن تغذیه کرده اند؟

 وقتیکه این حضرات  مادران ، خواهران ،و دختران خود را با مرغ و خروس ورابطه آنها  در مرغ دانی ها  مقایسه میکنند ، آیا من  ایرانی مسلمان زاده حق ندارم  که نسبت به فرمایشات ، آقای خامنه ، در باره  آزادی علم ،و قداست آن  شک بکنم .  اگر علم در ایران آزاد و مقدس بود ،  در درجه اول ، خود حضرت آیت الله خامنه ای ، هرگز  رهبر سیاسی مملکت، آ ن هم دائم العمر و مطلق ، نمی توانستند بشوند .  مملکت داری  به ذات خود لازمه اش  تحصیل علوم واقعی ، در رشته های چون اقتصاد ، سیاست ، دیپلماسی ، فلسفه سیاسی ، حقوق بین المللی است  ، که نه آقایان  خمینی ،  شریعتمداری ، و نه آقای خامنه ای به چنین  علومی آشنائی دارند .

وبلا خره به یک وآقعه اسف انگیز ، و نمونه بیعدالتی و ظلم ، که بنام دین و شرعیت در ایران امروز رایج است نظری میآندازیم ، آنرا، تفسیر  میکنیم .  آیت الله  خمینی در توضیح المسائل ، چنین می نویسد :تنها اگر قانون قصاص ، دیات ، حدود اسلام ، یکسال عمل شود، تخم بیداگری ، دزدی ها ، بی عفتی ها ی خانمانسوز از کشور برچیده میشود .(ماًخذ  مقاله ای با عنوان :موعظه ی روشنفکر مذهبی و رمان  به قلم مهدی استعدادی شاد. سه شنبه 28 تیر ماه 1384 .سایت ایران امروز ) 27 سال است که در ایران ولایت مطلقه فقیه  قوانین قصاص ، دیات ، حدود اسلام اجراء میشود و در عین حال جنایات  ،دزدی ،  فساد ، فحشا ، اعتیاد ، بی عفتی ، بنا به گفته و آمار مسئولین اداری کشورکاملأ بر عکس باور  آ یت الله  زعیم عالیقدر و رهبر مستضعفان جهان !!!، روز بروز بیشتر شده است . معلوم میشود که  آیت الله  خمینی و جانشینان ایشان ، از مدیریت جامعه و مملکت آ گاهی علمی و تجربی ندارند ، و متاسفانه ، هنوز که هنوز است با عناد  ، عدم لیاقت خود را در این کار بزرگ ، یعنی کشور داری ، اعتراف نمیکنند..سیاست و مدیریت کلان علم است ، ربطی به فقه و شرعیات ندارد .

باورهای خارج از منطق و عدم آگاهی آیت الله خمینی ، از  قوانین حاکم در جامعه ،وکشور داری ، به یک واقعیت  بسیار دلخراش ناشی از عملی کردن باورهای آقای خمینی در رابطه با دیات و حدود اسلامی ، نظر خواهیم افکند ،  که امروز جامعه ایران را به نابودی اخلاقی ،و نبود عدالت واقعی کشیده است . ما ماجرای  خانم  اعظم فریاد قره شیران را که در سلول زندان در انتظار مرگ نشسته است ، در بخش سوم ، مورد مطالعه قرا میدهیم ، تا  خوانندگان، خصوصأ «روشنفکران دینی » خود به قضاوت بنشینند و ببیند ، که این اندیشه های قرون وسطائی  چگونه ملت و مملکت را به نابودی کشیده و میکشد .وآن  «روشنفکران دینی » که  تا دیروز ، و بعضی از آنان حتی امروز هم ،آقای خمینی را با القاب آفتاب دیروز و کیمای امروز، برزبا ن و قلم میآوردند ،و میآورند ، این واقعیت ها را ببینند ،و وجدانشان را به قضاوت بنشانند،و از خود بپرسند ، آیا آنچه که از نظام اسلامی انتظار داشتند، این  واقعت های تلخ بودند ، یا راه دیگری هم هست ، که در اداره جامعه قوانین دنیوی را نباید ، با قوانین دینی و ایمانی مخلوط کرد؟(ادامه دارد)

(1)-در  دوران دبستان، آن موقع که در کلاس چهارم ابتدائی بودم (سالهای 1329-1330)درسی داشتیم ، بنام قران و شرعیات . قران شامل سورات ساده و کوتاه بود ، که البته آموزگار ، آنرا میخواند ،و ما بچه ها هم مثل بز اخوش ، بدون آنکه معنی و مفهوم متن را بدانیم تکرار میکردیم .البته آموزگار ما هم معنی و مفهوم ،  آیات قران را نمیدانست .فقط  روخوانی میکرد. این عمل ،  قرنها در جهان مسحیت واسلام ، رایج بود و رایج است ، که مردم عادی نباید ، از معنی و مفهوم انجیل یا قران  با  خبر باشند . خوداین عمل  یک سیاست کاملأ حساب شده است ، البته در جهان مسحیت بعد از مبارزات طولانی لوتر و پروتستانها ، بلاخره امروز هر ملتی ، با زبان خود انجیل را مطالعه کرده،و ودر زبان خود به پروردگارش عبادت میکند  . البته میدانید   ، که روحانیون ، حتی در جهان مسحیت و اسلام ، سخت مخالف سواد آموزی و تحصیل ملت ها بودند  . برای اینکه باید ملت بیسواد بماند ، که آقایان بتوانند ، در جهان جهل و بیسوادی، به عنوان عالم و علامه ، اظهار وجود بکنند . در این باره در آینده مطالبی خواهم نوشت . امًا آنچه که  بنام شریعت  بما کودکان 10 ساله یاد میدادند  نمونه اش در احکام طهارت ، این بود : بول و غایط را میتوان با سه سنگ ، یا سه کلوخ پاک کرد. اولأ به کلمات عربی این  حکم طهارت دقیق بشوید ، که برای کودک 10 ساله غیر عرب ، معنی بول ، و غایط چیست ،و چگونه آموزگار،  آن موقع که در دبستانها اغلب  زن بودند ، در جامعه ایرانی ،متکی به حجب و حیا ، این کلمات را به کودک ترجمه بکند ؟ ایا اصلاأ خود آموزگار معنی این کلمات را میدانست ؟   بول ، یعنی ادرار ، غایط ،یعنی مدفوع .  بعلاوه این است بهداشت اسلامی ، در قرن بیستم ، برای کودکان ایرانی ، که در سالهای  1950 ،ایران  بزرگترین تولید کننده نفت در خاورمیانه بود ؟ چرا به کودکان ایرانی ،  دستورات بهداشتی این چنینی یاد میدهند ؟  این دستورات مال 1400 سال پیش در جامعه عشیره عربستان خشک و لم یزرع است ، که  آنچنان ، از نظافت و بهداشت  غافل بودند ، که رهبران دینی شان ، دستور میدهد ، که ای مرد ، حد اقل  بعد از قضای حاجت ، فلان جایت را با سنگ وکلوخ پاک  کن ، که بوی گند و کثافت ندهی . اما وظیفه معلم ایرانی در قرن بیستم ، انتقال این مزخرفات  ، و هجویات ،بنام دین و طهارت نیست. ، بلکه  آگاهی دادن است ، که ، ایرانی امروزی شایسته است و حق دارد ، هم مثل فلان آلمانی ، هلندی ، فرانسوی، باید در خانه اش حمام ، داشته باشد ، و هروز ، تن و لباس اش را تمیزو پاکیزه نگاه دارد .   اما نباید فراموش کرد ، حضرات روحانیون ، اگر قرنها ملت را با این اراجیف سرگرم نمیکردند ، امروز در حمامهای مرر کاخ  های نیاوران ، سعد آباد ،و کاخ مرمر نزول الاجلال نمیکردند،و با هواپیمای 60 ملیون دولاری ، تشریفاتی جا بجا نمی شدند . اما شما خوانندگان عزیز فکر میکنید ، آقایان روحانیون حکومتی ، و « روشنفکران دینی! » از این مردم فریبی ها دست کشیده اند ؟ اگر چنین باور دارید سخت در اشتباه هستید. آقای  دکتر محسن کدیور«روشنفکر دینی! » ، در 3 فوریه ، 2006 در سایت  اعتماد ، در مقا له ای با عنوان :دین مطالعه موردی دیدگاه مهندس مهدی بازرگان ،را مطالعه بکنید ، که همین آقای محسن کدیور ، کتاب مطهرات و نجاسات در اسلام آقای بازرگان را نقد ،و تائید میکند .  مسلمأ برای آقایان مهدی بازرگان وکدیور ، بول وغایط را میتوان با سه سنگ وبا سه کلوخ پاک کرد.ولو اینکه در قرن 21 رندگی میکنیم  !  9فوریه 2006  

-به قلم کاظم رنجبر . دکتر در جامعه شناسی سیاسی .

Kazem.randjbar@wanadoo.fr

-اقتباس بطور کامل ،و یا به اختثار ، با ذکر نام نویسنده ،و سایت عصر نو ، بلا مانع است .

معجون « جمهوری اسلامی ، مردم سالاری دینی ،وروشنفکر دینی »

از منظر جامعه شناسی سیاسی .(بخش چهارم )

(ادامه دارد )