تکرار من در من

 

در حجم پر عطش ضربان سينه‌ام

ديگر هيچ اندوهي را شادي نيست

ديگر هيچ جنوني را عطش شيون نيست

مي‌خواهم پنجره بگشايم تا تو را لمس کنم

تو را در آن سوي دري که ميهمانم مي‌شوي

در تمام کوچه‌باغ‌هاي دلم

تا تمام کوچه‌باغ‌هاي فردا.

 

تو را که آرام جانم تويي

و مي‌خواهم به‌صداي دوستت دارمت گوش بسپارم

در ذرات زمين و هوا ضرب‌آهنگ تو را دريابم

تو را                                   آغاز و انجام من!

تو را                                   سير و سفر من!

تو را                                   هم اين و هم آن من!

 

تو را

که با تو گم شدنم

پيدا شدنم ست

 

تو را

که بي‌تو

هيچ طغياني نيست.

 

 

 

با من و در من

تو صحبت پنهان هر صدايي

تکرار هر نامي

با تو آسمان و زمينم

چشمه‌ي جوشان جنونم

شهوت گستران تکرار خيالم

ضرب هر ضرب‌آهنگم

رقص هر رقص‌آهنگم

با تو در آهنگ و در رقصم.

 

با تو که با تو مايم

با تو که با تو با هم و در هم ماييم.

 

 

 

 

رويا مقدس

فاروم 2005