فعالان سیاسی در گفت و گو با روز:

اعتصاب حق کارگران است

باربد کاوه

۱۶ بهمن ۱۳۸۴

 

 

سرکوب اعتراضات صنفی رانندگان شرکت واحد، توسط فعالان سیاسی، کارگری و دانشجویی کشور محکوم شد. این فعالین که از ملی ها تا چپ های سوسیالیست و از جبهه مشارکت تا دفتر تحکیم وحدت را در بر می گیرد، با انتشار بیانیه ای ضمن محکوم کردن این برخورد، خواستار آزادی رانندگان دربند شدند. خبرنگار روز در این ارتباط با فریبرز رئیس دانا، تقی رحمانی، عبدالله مومنی، محمد سیف و کاظم نصیراف گفت و گو کرده است.

 

امنیت ملی در خطر

 

فریبرز رییس دانا درباره دلیل این برخوردها می گوید: این برخوردها یک دلیل عمومی دارد و آن اینکه در واقع در طول تاریخ نمایندگان سلطه و بهره کشی از منابع انسانی استفاده های غیرانسانی کرده اند. اینها هم افسانه نیست. نه مارکس افسانه است، نه کارگران افسانه اند و نه ظلمی که به این طبقه روا داشته شده است. این یک حقیقت است و بارها هم آن را دیده ایم. همین سه سال پیش مگر در خاتون آباد، کارگرانی را که محل کارشان را ترک کرده و برای اعتراض به شهر آمده بودند، برای یک حرکت مسالمت آمیز به گلوله نبستند؟ از سال های 24 ، 25 به بعد ما مرتب شاهد این صحنه ها بوده ایم.

او می افزاید: سرمایه داری و قدرت های سلطه گر معمولا اجازه نمی دهند کارگران در مورد حقشان صحبت کنند. برای اینکه تعارض و تضاد طبقاتی، یک پدیده ساده و گذرا نیست بلکه پدیده تاریخی است. از طرف دیگر در هر جامعه گاهی اوقات جنبش های کارگری به مرحله ای از آگاهی می رسند که با جنبش های دموکراتیک و نیازهای آزادیخواهانه مردم عجین می شوند. در آن صورت صاحبان سلطه اقتصادی نه تنها به خاطر منافع شان و کینه تاریخی فراموش نشدنی شان علیه طبقه کارگر، بلکه به خاطر ادامه سیطره سیاسی شان دست به برخورد می زنند و مقاومت را به کشتار می کشانند.

رییس دانا خاطرنشان می کند: در تمام تاریخ مبارزات کارگری، معمولا این صاحبان قدرت و صاحبان نیروی نظامی و سیطره گران هستند که صبوری شان را از دست می دهند و به خشونت روی می آورند، اگر نه کارگران اعتصابی و معترض که چیزی نمی گویند. می گویند ما گرسنه هستیم. کارگران شرکت واحد هم می خواهند بگویند زن و بچه تان را به ما سپرده اید و روزی 7-8 ساعت اینها را باید در شهر راه ببریم، در گرمای 40 درجه و در سرما و در این آلودگی و در این فشار، اقلا کمی هم به فکر ما باشید. آقا من زیر خط فقرم. مگر کارگران شرکت واحد کم نامه نوشتند، اما خب به جایی نرسید. حالا جمع شده اند که یک اعتصابی بکنند. بنده اگر یک روز کاره ای بودم هرگز از اعتصاب نمی ترسیدم، بلکه آن را شاخصی می دانستم برای بیان دردهایی که من موظفم به آنها برسم.

این فعال سیاسی اضافه می کند: هروقت در این کشور، دستکم در این 27 سال اخیر، کارگران خواستند حرفی بزنند یک بهانه ای آوردیم. یک دفعه گفتیم آقا، معاون وزیر خارجه آمریکا رفته کویت، الان مشکل داریم حرف نزنید که وابسته به آنها محسوب می شوید. یک بار گفتیم داریم سازندگی می کنیم. یک بار گفتیم در جنگیم، یا حمله شده یا ما می خواهیم حمله کنیم. یک بار گفتیم می خواهیم اصلاحات کنیمف چرا نمی گذارید ما اصلاحات مان را انجام دهیم. پس کی این بیچاره ها بگویند فقیرند، نادارند، بچه هایشان گرسنه اند؟

او اذعان می کند: من اقتصاددانم و به شما می گویم درآمد متوسط کارگران شرکت واحد 30 درصد زیر خط فقر مطلق است، یعنی جان خودشان و زن و بچه شان در خطر است. چنین کسی چطور می تواند زن و بچه من و شما را در این شهر این ور آن ور ببرد؟ اما چون این اعتراض چون آگاهی اجتماعی را برمی انگیزد، یک کسانی به خشم می آیند، زیرا دلشان نمی خواهد هیچ کس آگاه باشد.

رییس دانا مشکل دیگر کارگران اتوبوسرانی را، بادمجان دورقاب چین هایی می داند که با دستگیری و ضربه زدن به کارگران می خواهند برای بالا دستی هایشان خوش خدمتی کنند. او می افزاید: اینان خوش خدمتی می کنند تا بگویند بله قربان، دیدید اگر ما نبودیم آنها الان همه چیز را به هم زده بودند؟ اینها برای اینکه خودشان را، مواجب شان را و منافع حقیرشان را که به زیان منافع توده های ملت است حفظ کنند، این داستان ها را ایجاد می کنند. واقعا لطمه ای که ضاربان و عاملان دستگیری کارگران شرکت واحد به این نظام و به این کشور و به حیثیت ملی ما می زنند، کمتر از آنچه که سعید امامی کرد، نیست. آن ها نمی دانند که حفظ وطن مان در گرو رضایت خاطر زحمتکشان است. و کسی که امنیت کشور را به خطر می اندازد، کسی است که امنیت زحمتکشان را به خطر می اندازد. همه ما می دانیم که الان در معرض داوری ها و مداخله های بی شرمانه امپریالیسم جهانی هستیم و همه می دانیم در چنین شرایطی نباید نارضایت تراشی کرد. این کارگران که به خاطر انرژی هسته ای به میدان نیامدند که، این کارگران سال هاست ناراضی اند. چون حقوقشان عقب افتاده. 5/17 میلیارد صندوق ذخیره ارزی ما 6 ماه پیش پول داشته، الان شده منهای 500 میلیون دلار. یعنی درحدود 18 میلیارد دلار دولت ذخایر ارزی ما بال درآورده و فرار کرده است. دولت عدالت پرور احمدی نژاد می گوید می خواهم 7/7 میلیارد دلار ببخشم به بخش خصوصی. چرا؟ پول ها را برداشتند فرار کردند رفتند دبی ، خانه خریدند، دفتر خریدند، زن گرفتند.... بیایید پاسخ این ها را بدهید. چطور می شد کمی از این پول را اتوبوس می خریدید که مردم در رفاه باشند؟ این آلودگی پدرمردم را درآورد. چه می شد اگر کمی رضایت کارگران شرکت واحد را تامین می کردید؟

 

وی می گوید: من اعلام می کنم اگر ما به امنیت ملی و حاکمیت ملی مان و حیات سیاسی اجتماعی ملت ایران اعتقاد داریم، یک روز هم یک کارگر نباید در زندان بماند. یک روز هم یک روشنفکر نباید در زندان بماند. این به زیان حاکمیت ملی است. آخر هم همین کارگران هستند که باید از مملکت دفاع کنند. سرمایه داران پول هایشان را در چمدان می گذارند فرار می کنند. همیشه رفتند، بعد هم خواهند رفت. این کارگران هستند که وطن شان ، خانواده شان و زندگی شان در همین جا است. اینها را نباید زندانی کنیم، باید بگذاریم حرفشان را بزنند. این کارگران بودند که سینه شان را در تاریخ معاصر جلوی دشمنان سپر کردند. در طول جنگ تحمیلی کارگران بودند که در جبهه ها کشته شدند. کارگران بودند که از محل ذخایرشان در صندوق سازمان تامین اجتماعی تمام پول ها را پرداختند و همین دولت بدهکار است به صندوق تامین اجتماعی. حرف آخر اینکه یک کسانی دارند نارضایتی تراشی می کنند. یک کسانی دارند فضای ما را ازدرون، در حالیکه امپریالیست ها و صهیونیست ها برای سلطه گری هرچه بیشتر دندان تیز کرده اند، دارند نارضایتی تراشی می کنند. پیشنهاد من این است که همین امروز کارگران شرکت واحد را آزاد کنید، فردا خیلی دیر است.

 

تعهدات آقای خاتمی

 

تقی رحمانی از فعالان ملی ـ مذهبی، تشکیل سندیکا و فعالیت سندیکایی را حق مسلم کارگران می داند و می گوید: دولت ایران در زمان آقای خاتمی این حق را پذیرفت، اما متاسفانه امروز این حق رعایت نمی شود. در واقع در این زمینه دو مسئله داریم : اول اینکه یک تشکل موازی به نام خانه کارگر وجود دارد که به فکر منافع کارگران نیست. اگر طرفدار واقعی آن ها بود باید به دفاع از آن ها برمی خاست، اما متاسفانه اینگونه نیست. ضمن آنکه اصولا روند تشکیل خانه کارگر دموکراتیک نبوده و این تشکل یک تشکل حکومتی است تا کارگری.

و دوم خود آقای خاتمی، که به عنوان کسی که دولتش قبول کرده این تشکیلات سندیکایی شکل بگیرند، حالا باید از دولت امروزی بخواهد به این قانون گردن بنهد و به توافق وزیر کار دولت قبلی با کارگران احترام بگذارد.

رحمانی،البته اعتقاد دارد دلیل اصلی این برخورد ها با کارگران، نبود حوزه عمومی قوی و نهادهای مدنی قدرتمند است. وی تصریح می کند: در جامعه ما دولت های شبه مدرن مشکل ساختاری دارند و به عبارتی و به خاطر ساختار غیرتولیدی و به خاطر اتکا به پول نفت معمولا رفاهی ـ امنیتی هستند. در چنین حالتی چه به مردم سوبسید دهند و چه پول نداشته باشند و ندهند، نقش شان این است که نماینده نمی پذیرند و چون نمی پذیرند بنابراین حوزه عمومی و نهاد مدنی را نمی پذیرند. در این صورت راحت می شود با توده های بی شکل برخورد کرد. رفتار شهردار تهران با اعتصابیون، معرف این نمودار است.

وی می گوید: با توجه به اینکه می دانیم حقوق رانندگان شرکت واحد کم است و تحت فشار هستند و خواسته شان هم صنفی است، و وابستگی سیاسی خاصی هم به گروهی ندارند، جای سئوال است که چرا با اینها برخورد می کنند. ما وضعیت معیشتی این ها را می دانیم و اگر شعار عدالت می دهیم یا باید حقوقشان را بدهیم یا اگر نداریم که بدهیم اجازه بدهیم که تشکل خودشان را داشته باشند. تا این تشکل ها به رسمیت شناخته نشوند نمی توانیم به سمت عدالت برویم. تا نهاد مدنی در جامعه شکل نگیرد، امکان گفت و گو و انعکاس مطالبات مردم به دولت وجود ندارد.

تقی رحمانی مشکل دیگر را نسبت روشنفکران و جریان های سیاسی با کارگران می داند و می گوید: گروه های سیاسی باید استقلال حرکات صنفی را به رسمیت بشناسند و در عین حال از حمایت های مالی و معنوی دریغ نکنند. این کوچکترین دینی است که می توانیم به اقشار فقیر بپردازیم.

این فعال سیاسی درخصوص چگونگی کمک به زندانی های کارگر برای آزادیشان می گوید: از طریق انعکاس اخبار، پیگیری احزاب و همه کسانی که معتقدند که این ها حق دارند، باید به اشکال مختلف، شرایط آزادی کارگران را فراهم کرد.

 

برخورد غیر قانونی

 

محمد سیف زاده عضو کانون مدافعین حقوق بشر و کانون وکلا درباره این برخوردها ابتدا یک سئوال مطرح می کند: باید ببینیم آیا این تجمع قانونی بوده یا نه؟ و خود سپس اینگونه جواب می دهد: اصل 26 قانون اساسی، تشکیل احزاب و گروه ها و سازمان ها را به رسمیت شناخته و اصل 27 قانون اساسی راه پیمایی و تجمع را قانونی دانسته است. این در قانون اساسی ما است. در ضمن ما کنوانسیون بین المللی را هم قبول کرده ایم. در آنجا هم حقوق کارگران، از جمله حق اعتصاب به رسمیت شناخته شده است.

این حقوقدان سپس می افزاید: مطالباتی که کارگران شرکت واحد دارند مطالباتی مدنی است از جمله افزایش حقوق و غیره. اینها قانونا حق دارند برای تحقق این خواسته هایشان اعتصاب، تجمع و راهپیمایی کنند. مجوز ندادن وزارت کشور به این سندیکا برای راهپیمایی، این تجمع را غیرقانونی نمی کند. یعنی نمی توانیم بگوییم چون از وزارت کشور مجوز نگرفتند، اعتصاب شان و تجمع شان غیرقانونی است. این تجمع از لحاظ حقوقی درست است.

وی می افزاید: کسانیکه به کارگران حمله می کنند باید پاسخ دهند که چرا به یک تجمع قانونی حمله و کارگران را دستگیر کردند. تصورم این است که ظاهرا به این دلیل این کار را کردند که این خواست ها و مطالبات به اقشار دیگر تسری پیدا نکند.

سیف زاده اظهار کرد: این روزها مقارن است با 22 بهمن. داریم به سالروز پیروزی انقلاب می رسیم. من خودم از کسانی هستم که برای تحقق این نظام از سال 39 با آیت الله خمینی بودم. آن زمان مطالبات مان از رژیم سرکوبگر شاه را از طریق راهپیمایی ها مطرح می کردیم.

 

وی می افزاید: اعتصاب از حقوق مدنی کارگران است و طبق قانون مشروع است. اما نمی دانم با توجه به مشکلات بین المللی که با آن روبرو هستیم، کدام مصلحت اندیشی گفته این مقابله صورت بگیرد. من حمله به کارگران را در راستای اهداف انقلاب و ملی ارزیابی نمی کنم.

او ضمن بیان این مطلب که کارگران مرتکب جرمی نشدند و باید آزاد شوند، می گوید: آن کسی که باید دستگیر شود، آنهایی هستند که به کارگران حمله کردند. مسئولین مملکت، قوه قضاییه و دیگران باید دست به کار شوند و نگذارند که این مطالبات به این صورت پاسخ داده شود. باید خواسته های مردم را محقق کرد.

 

دموکراسی خواهان از کارگران دفاع کنند

 

عبدالله مومنی دبیر سابق دفتر تحکیم وحدت نیز درباره دلیل این برخورد معتقد است: باتوجه به فشارهایی که از ماه ها پیش روی بخش هایی از جنبش اجتماعی مخصوصا دانشجویان و کارگران داشتیم، باید بگویم که این فشارها با هدف مرعوب کردن فعالین این بخش ها صورت می گیرد؛ و از آنجایی که جامعه کارگری اقدام به تشکیل سندیکا و نهادسازی کرده و به سمت گسترش فعالیت های سازمانی رفته، برای حکومت ایجاد حساسیت کرده است. حکومت از هرگونه حرکت سازمانی و متشکل، در هراس است و احساس می کند اگر نهادهای مدنی تقویت شوند و پایه های دموکراسی گردند، به ضرر حکومتی است که تمایلی به دموکرات شدن ندارد. به همین خاطر طبیعی است که با هرگونه تشکل مخالفت می کند و هزینه اش را هم می پردازد. اگر این دلیلش نیست پس چرا با اعتراض کارگران کارخانه های دیگر چنین برخوردی نمی کند؟ چون آنها سازمان یافته نیستند. حکومت با این کارها می خواهد هزینه فعالیت صنفی و سازمان یافته را بالا ببرد و فعالان سیاسی را از حضور منسجم منصرف کند.

این فعال دانشجویی سپس به سراغ اصلاح طلبان و نیروهای دموکراسی خواه می رود و با ذکر این نکته که آن ها دچار سرگشتگی هستند و از یکپارچگی برخوردار نیستند، می گوید: اما برای آزادی این کارگران، باید بخش های مختلف دموکراسی خواه را جمع کرد و به یک اجماعی رسید. گرچه تا زمانی که اصلاحات از درون خود را نقد نکند و راهکار های واقعی و منطبق بر واقعیت های جامعه ارائه ندهد، نمی تواند موفق شود؛ اما باید روی نقاط اشتراک که همان دفاع از حقوق شهروندی است دور هم جمع شوند و از تشکل ها، حقوق کارگران و در نهایت از دموکراسی دفاع کنند.

وی همچنین معتقد است: اگر حرکتی منجر به عقب نشینی حکومت شود، همین اجماع بخش های مختلف نیروهای دموکراسی خواه است. آن هم در شرایطی که دولتی با شعار دفاع از اقشار فرودست روی کارآمده، اما در سیاست هایش نه تنها هیچ توجهی به این قشر نشان نداده که با مطالبات صنفی آن ها نیز برخورد کرده است.

مومنی درباره چاپ نشدن اخبار مربوط به کارگران شرکت واحد در روزنامه های اصلاح طلب کشور می گوید: یکی از دلایل بازداشت گسترده و عدم اعتنای حکومت به کارگران و خشن تر شدن سرکوب کارگران و برخورد با خانواده اینان، سکوت و خاموشی مطبوعات و رسانه های داخلی است؛ و اصلی ترین دلیل خاموشی اینها هم محدودیت ها و ملاحظات حکومتی است. به گونه ای که از برخی از دوستان شنیدم انتشار اخبار کارگران اتوبوس رانی را ممنوع کرده اند. اما این بخش جامعه مدنی باید بی توجه به سانسورهای حکومتی، اقدام به پخش اخبار این برخورد بکنند. اگر این حرکت جدی تر شود و نیروها اجماع کنند، مطمئنا مطبوعات هم عکس العمل نشان می دهند و خط قرمزها را می شکنند.

 

کارگران باید آزاد شوند

 

کاظم نصیراف، دبیرکل جمعیت کارکنان ایران نیز در این باره می گوید: با آنکه خواسته ها و اعتراضات رانندگان شرکت واحد به حق و منطقی است اما متاسفانه به خواسته ها و اعتراضات آن ها توجه نشد و آنها هم راهی جز راهپیمایی و اعتصاب برای بیان اعتراضات خود پیدا نکردند. اعتصاب و راهپیمایی هم در همه جای دنیا به رسمیت شناخته شده و قانونی است. در قانون اساسی ما هم این حق به صراحت آمده است.اما تاکنون اجازه استفاده از این حق قانونی را به کارگران نداده اند. بسیاری از کارگران ما در شرایط خوبی نیستند و برای اداره خانواده خود با سختی و مشکل مواجه هستند و این واقعیت تلخی است.

وی می افزاید: خط فقر حدود 250 هزار تومان است، درحالیکه کارگران قراردادی حداکثر 170 هزارتومان می گیرند و بسیاری هم 120 هزار تومان و بسیاری هم که بدون قرارداد هستند با 12 ساعت کار در روز، ماهیانه 60 هزار تومان می گیرند. این حقوق نه منصفانه است و نه انسانی. علاوه بر این بسیاری از کارگران کارخانجات 6 ماه تا یک سال دستمزد نگرفته اند. آنان در این شرایط چه باید بکنند و چه کسی باید پاسخگوی اینها باشد؟ آیا چنین شرایطی برای کارگران و چنین برخوردهایی با آنها عادلانه است؟ انسانی است؟ و منطبق با آموزه های دینی است؟ آیا شعار عدالت محوری و مهرورزی آقای احمدی نژاد در عمل اینگونه خودش را نشان می دهد؟

وی سپس تصریح می کند: فقط دولت نیست که عملکرد خوبی در این ارتباط نداشته، بلکه مجلس و نهادهایی مثل خانه کارگر نیز عملکردخوبی نداشته اند. اگر آنها خوب عمل می کردند امروز با چنین مشکلی روبرو نبودیم.

نصیراف درپایان از ریاست جمهوری تقاضا می کند که دستور آزادی کارگران و رسیدگی به معیشت آن ها را صادر کند و علاوه بر آن به هر استانی کمیته ای برای رسیدگی به وضعیت کارگران بفرستد.

 

http://roozonline.com/01newsstory/013898.shtml