در اعتراض به بازداشت همکاران و خانواده های آنها
رانندگان
شرکت واحد اتوبوسرانی روز جمعه از رفتن به سر کار خودداری می کنند
مصاحبه با همسر یعقوب سلیمی:
جریان هجوم شبانه ماموران مسلح جمهوری اسلامی به منزل کارگر
اعتصابی شرکت واحد اتوبوسرانی
درپی سرکوب
اعتصاب رانندگان شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه و بازداشت صدها تن از کارگران
این صنف، خانواده های زندانیان و فعالان سندیکای کارگران شرکت واحد دست به صدور یک
اطلاعیه زدند. در این اطلاعیه گفته می شود که کلیه رانندگان شرکت واحد روز جمعه
هفته جاری از رفتن به محل کار خودداری خواهند کرد. بر اساس این اعلامیه خواسته های
کارگران آزادی کلیه بازداشت شدگان سندیکایی، آزادی فعالیت سندیکایی و انعقاد پیمان
دسته جمعی است. غلامرضا میرزایی سخنگوی خانواده های بازداشت شدگان و از
اعضای سندیکا در مصاحبه با رادیو فردا می گوید: عده ای پا در حریم مقدس
خانواده کارگران نهاده و عده ای از همسران همکاران ما را به همراه کودکان آنها
دستگیر و حتی بعضی از کودکان و مادران را مورد ضرب وشتم قرار داده اند. ما تاکنون
خیلی تحمل کرده ایم. اما اجازه تجاوز به حریم خانواده هایمان را به احدی نمی دهیم.
نیوشا بقراطی
(rm) صدا | (wma) صدا [ 2:50 mins ]
درپی سرکوب اعتصاب رانندگان شرکت واحد اتوبوسرانی
تهران و حومه و بازداشت صدها تن از کارگران این صنف، خانواده های زندانیان و فعالان
سندیکای کارگران شرکت واحد دست به صدور یک اطلاعیه زد. در این اطلاعیه گفته می شود
که کلیه رانندگان شرکت واحد روز جمعه هفته جاری از رفتن به محل کار خودداری خواهند
کرد.
نیوشا بقراطی (رادیو
فردا): بر مبنای اطلاعیه روز دوشنبه فعالان سندیکای شرکت واحد که توسط
غلامرضا میرزایی سخنگوی خانواده های بازداشت شدگان و از اعضای سندیکا برای رادیو
فردا قرائت شد، اعلام شد که کلیه کارگران، کارمندان و رانندگان شرکت واحد روز جمعه
14 بهمن ماه جاری با استفاده از تعطیلی قانونی و هفتگی خود از حاضر شدن در محل کار
خودداری خواهند کرد. آقای میرزایی در قرائت بخشی از این اطلاعیه می گوید:
غلامرضا میرزایی:
شاهد بودیم که عده ای خواسته یا نا خواسته پا در حریم مقدس خانواده کارگران
نهاده و عده ای از همسران همکاران ما را به همراه کودکان آنها دستگیر و حتی بعضی
از کودکان و مادران را مورد ضرب وشتم قرار داده اند. ما تاکنون خیلی سالیان گذشته
و ماههای پیش خصوصا در روزهای اخیر انواع تهمت های سیاسی که به هیچ وجه در شان ما
کارگران نیست را تحمل کرده ایم. اما اجازه تجاوز به حریم خانواده هایمان را به
احدی نمی دهیم.
ن.ب: غلامرضا میرزایی
از اعضای سندیکای شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه خواسته های رانندگان اعتصابی
را چنین برشمرد: 1) آزادی کلیه بازداشت شدگان سندیکایی. 2) آزادی فعالیت سندیکایی
و 3) انعقاد پیمان دسته جمعی با حضور نمایندگان منتخب سندیکا، کارفرما و وزارت کار.
آقای میرزایی که تاکنون چند بار از سوی مراجع قضایی و امنیتی فراخوانده شده، می
گوید در صورت دستگیری از همان ابتدا دست به اعتصاب غذا خواهد زد.
غلامرضا میرزایی:
با توجه به مسولیتی که از طرف همکاران بر دوشم نهاده شده و اینجانب را
نماینده خود برگزیده اند، وظیفه انسانی و اخلاقی خود می دانم از کیان همکاران و خانواده
شان دفاع نمایم. لذا از لحظه دستگیری یا معرفی خودم به نیروهای امنیتی و پلیس دست
به اعتصاب غذا زده و نه چیزی می خورم و نه چیزی می آشامم. مگر اینکه کلیه همکاران
زندانی آزاد شده و بدون قید و شرط بر سر کارهایشان برگردند.
ن.ب: اعتصاب رانندگان شرکت واحد در تاریخ هشتم بهمن ماه جاری با دخالت
نیروی انتظامی در هم شکسته شد و تعداد بسیاری از کارگران مذکور به زندان اوین
منتقل شدند.
جریان هجوم
شبانه ماموران مسلح جمهوری اسلامی به منزل کارگر اعتصابی شرکت واحد اتوبوسرانی: مصاحبه
با همسر یعقوب سلیمی
ماموران اطلاعاتی
با هجوم به خانه یعقوب سلیمی عضو سندیکای شرکت واحد، در ساعت چهار بعد از
نیمه شب شنبه، همسران چند تن از رانندگان بازداشت شده را نیز دستگیر کرده بودند که
پس از چند روز حبس، با گرفتن تعهد و «اعتراف» آنها را آزاد کردند. منصوره شیرزادفر
همسر یعقوب سلیمی در مصاحبه با رادیو فردا می گوید از آنجا که رانندگان فعال در
سندیکای کارگری دستگیر شده بودند، از همسران آنها و بچه ها دعوت کرده بود شب را
برای اینکه خود او و آنها تنها نباشند در منزل او بگذرانند که نیمه شب ماموران
امنیتی بدون داشتن حکم دادستانی به خانه آنها ریختند. وی گفت: باتوم به دست و
پوتین به پا آمدند داخل و حتی روی پتو و رختخوابها آمدند و پتو را از روی زنها و
بچه ها کنار زدند و با توهین و ضرب و شتم آنها را دستگیر کردند.
امير آرمين
(rm) صدا | (wma) صدا [ 3:17 mins ]
شماری از همسران رانندگان بازداشت شده شرکت واحد اتوبوسرانی
تهران و حومه که توسط ماموران اطلاعاتی و امنیتی بازداشت شده بودند، آزاد شدند.
ماموران اطلاعاتی با هجوم به خانه یعقوب سلیمی عضو سندیکای شرکت واحد، در ساعت
چهار بعد از نیمه شب شنبه، همسران چند تن از بازداشت شدگان را نیز دستگیر کردند و
پس از چند روز با گرفتن تعهد و اعتراف آزادشان کردند.
منصوره شیرزادفر
همسر یعقوب سلیمی در مصاحبه با رادیو فردا از نحوه دستگیری
خود و فرزندانش، از جمله کودک دو ساله اش توسط ماموران جمهوری اسلامی می گوید.
منصوره شیرزادفر
(همسر یعقوب سلیمی عضو سندیگای شرکت واحد): من با خانم حیات غیبی و
خانم رضوی تلفنی تماس گرفتم، چون شوهران آنها را از قبل گرفته بودند. بعد گفتم
بچه ها تنها هستند، احساس تنهایی نکنند. گفتم بیایید پیش ما هم شما تنهایید هم من.
چون من هم در واقع شوهرم را نگرفته بودند، ولی یک هفته بود از او بی اطلاع بودم.
حال به قول معروف مخفیانه عملیاتشان را انجام می دادند. آنها آمدند و دور هم بودیم
حدود ساعت سه و ربع نیمه شب بود که دیدم در کوچه کسی بلند گو دستش بود مثل این که.
داد می زد سلیمی، سلیمی. همزمان با این گفتن زنگ در حیاط هم به صدا درآمد که من از
پنجره آشپزخانه نگاه کردم و دیدم که چند مامور ایستادند. گفتند آقای سلیمی؟ گفتم
نیستند منزل. گفتند کجاست: گفتم خبر ندارم. گفتند در را باز کن. گفتم نمی توانم در
را باز کنم، شوهرم خانه نیست. گفت من با شما کار دارم، شما در را باز کنید. به هر
حال من در را باز کردم و همین که در را باز کردم هلم دادند سمت حیاط. گفتم چرا
همچین می کنید؟ به من گفت زودباش، زودباش برو لباسهایت را بپوش می خواهیم برویم.
من هر چه التماس کردم که حکمتان را به من نشان دهید، نشان ندادند.
امیر آرمین
(رادیو فردا): لباس شخصی بودند یا لباس ماموران پلیس تنشان بود؟
منصوره شیرزادفر: نصفشان لباس
شخصی بودند و نصفشان لباس نیروی انتظامی بود. من گفتم حرفی ندارم من فقط حکم را
ببینم، در را باز می کنم قدمتان روی چشم. گفت زیادی صحبت نکن، خفه شو و برو کنار.
دستش را روی سینه ام گذاشت و هلم داد. حتی با آرنجش گذاشت روی سینه ام و هلم داد
من هم عقب عقب از پله ها رفتم بالا. دیگر در باز شد و اجازه ندادند که من به
مهمانانم بگویم که روسری بپوشند. چون خانمها معمولا موقع خواب لباس راحتی می
پوشند. اجازه ندادند همینطور آمدن تو. با کفش و باتوم به دست و پوتین به پا آمدند
داخل و حتی روی پتو و رختخوابها آمدند. پتوها را از روی بچه ها می کشیدند کنار که
ببینند؛ آن زیر کی خوابیده. من می گفتم آقا محترم یعنی چی شاید اینها لخت باشند،
چرا پتوها را کنار می زنید، گفتند ساکت شو. بچه ها را نگاه کردند یکی از آن آقایان
لباس شخصی که کت طوسی به تن داشت، ولی اتیکت نداشت که من اسمش را بدانم، گفت این
بچه ها را معلوم نیست از کجا جمع کردند. گفتم آقای محترم حرف دهنتان را بفهمید.
بچه ها را از کجا جمع کردیم؟ از کدام کوچه جمع کردیم و آوردیم؟