معجون «جمهوری اسلامی ، روشنفکر دینی ،مردم سالاری دینی»
از منظر جامعه شناسی سیاسی (بخش دوم )
-
در پایان بخش اول ، به این نتیجه
رسیدیم ، که روحانیون حکومتی ، سعی دارند
با تکیه بر امکانات قدرت حکومتی ، مالی و تکنیک تبلیغاتی ، ، این دو
شبه تئوری کاملأ بی پایه را، که در واقع ،
ایده ئولوژی رسمی و حکومتی آنهاست ، بجای اندیشه های سیاسی و باورهای ایمانی و دینی ، بر جامعه تحمیل بکنند .
وهرکس نیز بر این ایده ئولوژی حکومتی انتقاد بکند ، آن شخص را با انواع انگ های لامذهبی
، تهدید ها و محدودیت ها از میدان بدرکنند. این دو شبه تئوری ، که در واقع دکترین حکومتی ولایت مطلقه فقیه
است ،عبارتند از :
-
1-نسبت دادن روحانیون حکومتی خود را، به خدا وپیامبر و اهل بیت ، و ارتباط
با نیروهای ماورا! الطبیعه ، بخواب دیدن و ارتباط
مکرر ،با امام زمان (عج ) خصوصآ
در روزهای انتخابات مهم مملکتی ، وتبلیغ این
فکر ، که آقای خامنه ای جانشین پیامبر(ص ) اسلام است.
-
2-تثبیت حضور و خود نمائی در جامعه ، به عنوان «یک کا ست عا لم و علامهٌ ، با تقوا ،و فضیلت ،و
منزه و برتر از سایر شهروندان ، » و تلاش همه جانبه ً آ نان ، که باید جامعه ، این برتری روحانیون را نسبت به سایر اقشار را
، باطیب خاطر قبول بکند .
اگر تاریخ همین قرن بیستم را دقیقأ مطالعه
بکنیم ، در دو نظام حکومتی ، که هردو ، در جامعه شناسی سیاسی ، بعنوان نظام های تمامیت خواه ( Totalitarisme)، شناخته میشوند ، دقیق بشویم ، خطوط فکری و ایده ئولوژیک این دو شبه تئوری را، به راحتی میتوانیم ببینیم
. این دو نظام عبارت بودند : نظام کمونیستی
اتحاد جماهیر شوروی ،و نظام ناسیونال سوسیا لیزم آلمان هیتلری ، که هر دو نظام ،
با بجای گذاشتن ، ملیونها کشته ، وخرابی و ویرانی مادی و معنو ی ، درسطح ملی و بین
ا لمللی ، از صفحه روزگار بر چیده شدند. فراموش نکنید ، که مبلغان دو رژیم توتالیتر،
کمونیستی ،و نازیسم هیتلری ، به صورت
نمادین در شخصیت های «لنین کبیر، استالین رهبر پرولتاریای جهان ،و آدلف
هیتلر رهبر نژاد برتر آریائی !» ، به دنیا
معرفی می شدند، خصوصأ اینکه هر دو رژیم
این شخصیت های تراژیک را در دورهً قدر
قدرتی شان ، بعنوان نوابغ بشریت معرفی
میکردند، که راه سعادت ، وخوشبختی را برای
تمام بشریت روی زمین ، باز خواهند کرد !
در ا بتدا ، در نظر داشتم ، این بخش دوم را ، به ماهیت نظامهای تو تا لیتاریسم اختصاص بدهم ، تا خوانند گان ، ماهیت نظام «جمهوری اسلامی ولایت مطلقه فقیه
» را بشناسند ،و متوجه بشوند ، که در منطق و ساختار نظامهای توتالیتاریسم ، امکان
اصلاحا ت وجود ندارد. فقط به این نکته ً مختصر ، در اینجا اشاره میکنم . خوانندگان اگر بیاد داشته باشند ، میدانند ، که
، یکی از نکات ضعف اقتصاد دولتی اتحاد جما هیر شوروی ، کشاورزی این کشور عظیم
بود . قبل از انقلاب 1917 ، روسیه را
انبار غله اروپا مینامیدند. اتحاد جماهیر شوروی
،میتوانست پرقدرترین ، سلاحها و موشکهای
قاره پیما را تولید بکند ، امٌا ، مایحتاج
غذائی ، خصوصأ ، گندم مصرفی مورد احتیاج
مردم را نمیتوانست در کشورپهناور خودفراهم
آورد . قبل از اینکه ، میخائل گور باچف ، رئیس
دولت شوروی بشود ، مدتی ، وزیر
کشاورزی این کشور بود . وضع تاً سف بار
کشاورزِی ، اور را بر این داشت ، که سعی بکند ،
این کشور را از وابستگی غذائی ، به
خارج ، خصوصآ گندم تولیدی
کشورهای سرمایه داری، آزاد سازد
. اما موفق نشد. در یک مصاحبه ، بین
خانم مار گارت تاچر ، نخست وزیر سابق انگلستان ، با میخائل گورباچف ، خانم
تاچر ، از آقای گور باچف میپرسد ، از کی ، وضع کشاورزی اتحاد شوروی این چنین درهم
ریخته است ؟ گورباچف ، که خود از دوران
کودکی و نوجوانی تربیت شده نظام کمونیستی
بود ،و نسبت به ملت و وطن خود ، بی اندازه
علاقمند است ، درجواب خانم تاچر میگوید :
از 1917.یعنی از انقلاب بلشویکی لنین ،و اشتراکی کردن اجباری زمین ها ی کشاورزی در
زمان استالین رهبر پرولتاریای جهان !.
همین گورباچف ، وقتیکه سعی کرد ،این نظام
توتالتاریسم را ا صلاح بکند ، رژیم مثل
درخت پوسیده فاقد ریشه فروریخت . همین علت را باید در طبیعت نظام های توتالیتر جستجو کرد.
نظام کمونیستی اتحاد جماهیر شوروی ، در مقابل
ارتش هیتلری ، به زانو در نیامد ، برای اینکه ملت برای دفاع از شرف و ناموس ملی و
میهنی خود می جنگیدند ، اما چون نظام
از منطق عقل و خرد ،و واقعیت های
زمان پیروی نمیکرد ،و فقط در چهار چوب یک
اید ئولوژی ، خود را کور کرده بود و وانگهی ، با تکیه بر نظام پلیسی ،و خفقان
،پایگاه مردمی نداشت ، از هم فروپاشید. اگر نظام ولایت مطلقه فقیه هم ، واقعیت های
درون جامعه و جهان امروز را درک نکند ، عاقبتی
جز عاقبت نظام های کمونیستی ،و یا نازیسم ،نخواهد داشت .
-قداست و آزادی علم و پژوش و الویت آن حتی بر رهبر جامعه اسلامی!
.....
-همانطوریکه در بالا اشاره کردم ، بخش
دوم ، این تحلیل را میخواستم ، در باره طبیعت
نظامهای توتا لیتاریسم ، اختصاص بدهم . اما در این دو هفته ًگذشته ،دو اتفاق مهم افتاد ، که اگر مسئولین
در جه اول مملکت ، واقعأ بر این دو موضوع
صادقانه ا یمان داشته باشند ، چه بسا
ممکن است ، وطن و ملت ما ، در این مرحله حساس حیاتی خود ، ناشی از بحرانهای داخلی
،و خارجی ،- که خود هیئت حا کمه مسببین این بحران ها هستند- را ، با دور اندیشی و
وفاق ملی نجات بدهند.ولی کوتاه بینی ، تعصب ،و انحصار طلبی ، شهوت قدرت و ثروت
ایکه ، در طول 27 سال حاکمیت انحصاری ، روحانیون از خود نشان داده اند ، این
نوع انتظار ، از هیت حاکمه را، باید به حساب خوشباوری گذاشت .
-موضوع
اول – همان بیان قداست و آزادی
علم و پژوهش و الویت آن حتی بر رهبر جامعه اسلامی
است . آیا این بیانات ، نوعی از ترفندها ی
سیاسی ، رایج در کانون قدرت در نظام ولایت فقیه ، متکی بر تقیه فقه شیعه است ، یا واقعأ حقیقت دارد؟ برای اینکه خوانندگان عین گفتار آیت الله خامنه را از مد نظر بگذرانند و خود در
آن بیانات عمیقأ بیاندیشند ، عین بیانات ایشان را در اینجا میآوریم .
-پاسخ رهبر انقلاب به سئوال مهم یک دانشجوی (دانشگاه ) امام صادق (ع)
خبر نگار (بازتاب ) گزارش داد :رهبر انقلاب در سخنرانی خود در جمع دانشجویان دانشگاه
امام صادق (ع) ،بر قداست و آزادی علم و پژوهش و اولویت آن حتی برای رحبر
جامعه اسلامی تاکید کردند.بنا بر گزارش ،
روز پنجشنبه و همزمان با عید سعید غدیر ، دانشجویان ، اساتید و مسئولان دانشگاه
امام صادق (ع) با آیت الله خامنه ای
دیدار کردند . در این دیدار ، پیش از بیا نات رهبر انقلاب ، شماری از استادان
و دانشجویان این دانشگاه ، به طرح سئوالاتی از ایشان پرداختند.این گزارش می افزاید ،همچنین
یکی از اعضای بسیج دانشجوئی این دانشگاه
،در خصوص رسالت بسیج دانشجوئی ، سئوالاتی را
از رهبر انقلاب مطرح کردند. وی توضیح داد : عده ای ترویج و تفسیر اندیشه ها و بیانات رهبری را وظیفهً بسیج می دانند . اما عده ای دیگر
معتقدند ، ما باید مستقلأ به تحقیق و پژوهش بپردازیم ، که البته در این صورت
ممکن است ، نتیجه این پژوهش ، در راستای بیانات ولی فقیه باشد و ا لبته ممکن است
در تعارض با بیانات رهبری باشد. وی پرسید : در صورت تعارض ، وظیفه ما
چیست ؟ ( خوانند گان حتمآ میدانند ، که نظام های نازیسم و کمونیزم ، یکعده از جوانان را بعد از مطالعات در روی شخصیت وروحیه آ نها در سازمان جوانان خود
وارد میکرد دند .)
آیت الله خامنه ای در پاسخ به پرسش این
دانشجو ،ضمن تاً کید بر قداست و آزادی علم و پژوهش
اظهار داشتند: اصولأبحث پژوهشی و نفس علم ، دارای قداست و آزادی است و موجب میشود
رهبری و غیر رهبری ، دنبال نتایج پژوهش باشند. ایشان افزودند:در صورتیکه شما در تحقیقات و پژوهشهای خود
، به نتیجه های رسیدید ، باید ( لطفأ به کلمهً
باید آقای خامنه ای دقیق بشوید ،ا و چرا این باید را بکار میبرد . )آنرا هم به رهبری انتقال
دهید (ماخذ سایت باز تاب اول بهمن 1384-کد خبر 33807)
قبل از اینکه بیانات
آقای خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی را
در باره ً علم ،و آزادی و قداست آن توضیح
و تفسیر بکنیم ، به موضوع دوم میرویم ،که درست در رابطه با سئوا ل آن دانشجو
و جواب آقای خامنه ای و جایگاه علم در جهان
اسلام امروز است ، و بعلاوه ما
باید ، روشن بکنیم ، آن کدام علم است ، که باید در جامعه از آزادی تحقیق و پژوهش
،و بیان آن بر خوردار باشد ؟ آیا روحانیون
حکومتی ، تاب و تحمل ، علم ،و آزادی اندیشه و بیان آنرا در سطح جامعه ایران را
دارند؟
موضوع دوم : در 19 ژانویه 2006 دانشمندان
جهان مستقر در امریکا ، سفینه ای پژوهشی بنام :« New
Horizons :افق جدید » را با موفقیت ، به سیٌارهً پلوتن ،
که با فاصله 5 ملیارد400 ملیون کیلومتر از خورشید فاصله داردفرستاند.حکیم ناصر
خسرو ایرانی هزار سال پیش ، چه خردمندانه
گفته است:

درخت تو گر بار دانش
بگیرد –به زیر آوری چرخ نیلوفری را.
(اما چه دانشی ؟ آن دانشی که در حوزه های
علمی جهان اسلام تدریس میشود ؟اصل سخن این جا ست )
( ناصر خسرو-فیلسوف
و شاعر ایرانی تولد 394–مرگ 481هجری قمری)
حکیم ناصر خسرو این فیلسوف و سخنور ،پرآوازه ایرانی ،که در قرن
11 میلادی زندگی میکرد،انسان آزاد ه و وفرهیختهً و فیلسوف پر آوازه ای بود ، که در
دوران زندگی اش از دست گزمه های شاه و شیخ
،و تنگ نظران خرافی ،که قصد جان او را داشتند، مجبور بود، ، شهر به شهر ، دیار به دیار آواره وسرگردان ،زندگی بکند. با یک
نگاه عمیق به این شعر پرمعنی ،و با ارزش و
قدرت علم ودانش در جوامع پیشرفته ًامروزی ، میتوانیم به علل عقب ماندگی های
کشورهای اسلامی را ، که از اندونزی تا
مراکش ، یک ملیارد و دویست ملیون ، انسان گرفتار نظامهای فاسد و مستبد هستند ، به
روشنی درک بکنیم. تاً سف آور اینکه در تمام این کشور ها ، نیروی بازدارنده رشد
عقلانی وانسانی جامعه را ، در درجه اوٌل «روحانیون
قشری » هم پیمانان با لقوه و با لفعل آنان
، یعنی مستبدان فاسد و دنیاپرست رنگارنگ
تشکیل میدهند.
روز 19 ژانویه
2006،دانشمندان علوم فضائی آمریکا ، سفینه ای مجهز به انواع دستگاه های مطالعاتی و
محاسباتی را به سیاره پلوتون (pluton ) دور ترین سیارهً
منظومهً شمسی ، که از خورشید ،بیش از 5،4 ملیارد کیلومتر فاصله دارد، فرستادند.
این سفینه فاصله5،4 ملیارد کیلومتری را در طول 9 سال ، طی کرده ، و در حدود سال 2015 به این سیاره خواهد رسید ،
وعلاوه بر اینکه در طول این مسافرت ، دانشمندان ،این سفینه را از زمین هدایت
خواهند کرد ، بعد از وارد شدن این سفینه در مدار پلوتن ، و فرود آمدن این سفینه در آن سیاره ، دستگاه های علمی مجهز
دراین سفینه ، اطلاعات علمی مریوط به این
سیاره را از فاصله 5،4،ملیارد کیلومتربه زمین
خواهد فرستاد . آیا همین دانشها وتسلط به علوم ، بیان سخن پر نغز حکیم ناصر خسرو نیست ،که هزار سا ل پیش ، وقتیکه اروپا غرق ، خرافات
و تنگ نظری پا پ ها بودند ، این دانشمند ایرانی میگوید: درخت تو گر بار دانش بگیرد ، به زیر آوری
چرخ نیلوفری را ؟ آیا با دیدن این روشن بینی یک دانشمند ایرانی ، آیا
ایرانیان ا مروز حق ندارند که با دید ن
وطن و ملت شا ن که در گیر جهل و خرافات یک مشت
انسانهای تشنه قدرت و ثروت شده اند ، تا جائیکه امروز بنا به گفته جامعه شناسان و محققین دانشگاهی ا یران ، حتی دختران
11 ساله هم بخاطر فقر مادی و معنوی و حاکمیت نظام جهل و خرافات در ایران دست به خود فروشی میزنند ، خون گریه بکنند
؟ (ماًخذ :سایت ایران ما. سه شنبه 4 بهمن 1384 عنوان مقا له
:سن فحشا ء در ایران 11 تا 17 و حد اکثر 18 سال است )
موفقیت دانشمندان غربی فقط درزمینه مطالعات
و مسافرتهای کیهانی در ابعاد ملیارد ها کیلومتر و هدایت این سفینه ها ،از این
فواصل نجومی منحصر نمیشود ،در رشته نانوتکنولوژی .Nanotechnologie
، که یک رشتهً
جدید در تکنولوژی میکروسکپی است ، پیشرفت
های بزرگی کسب کرده اند.نانونمتر Nanomètre ،واحد اندازه گیری در این تکنولوژی ، برابر با یک ملیونیم
متر است . این دانشمندان دستگاه هائی
میسازند ، با ابعاد ، یک هزارم میلیمتر
، تقریبأ به اندازه یک سلول حیوانی ،و گیاهی است ،و این
دستگاه را که در واقع در حدود یک هزارم ته
یک سنجاق کاغذی به مساحت یک میلیمتر مربع است
، برای مطا لعات پزشکی و ژنتیک ، بکار
میبرند .
من راقم این سطوربه عنوان یک ایرانی ، به سه دلیل ، از پیشرفتهای علمی جهان غرب ،
کوچکترین احساس خود کم بینی نمیکنم .و
نباید هر گز هیچ ا یرانی ، در مقابل این پشرفتهای علمی غرب ،و عقب ماندگی ، جهان
اسلام از این علوم احساس کوچکی بکند ،
بلکه باید در درجهً اول مسببین این فقر
علمی را بشناسند ،و آنها را به ملت معرفی بکند، شاید ، آنها هم روزی این واقعیت را با چشم حقیقت ببینند. در ضمن فراموش نکنید ، در همین غرب هم
قرنها ، پاپ هاو و کاردینال ها ، بنام خدا
و دین دانشمندان را در مقابل کلیسا، زنده
زنده میسوزاندند.
-
دلیل اول – من بر
این باور هستم ،و عملأ نیز برایم ثابت شده است ، که پروردگار عالم ، یا طبیعت ، هر
گونه که بارو دارید ، هیچ قوم و ملتی را با هوشتر ،و یا کودن و کم ذهن نیافریده
است . رشد عقلی ،و علمی هر قوم و هر ملت ،
بستگی به شرایط مناسب و مستعدی است ،که دانشمندان
،و صاحبان علم و دانش میتوانند ، به راحتی ، دور از هرگونه تهدید های جانی ،و نا امنی های مالی ، برای بشریت ،و
ملت و وطن شان خدمت بکنند . بخش مهم
دانشمندان مهم و معتبر سازمان مطالعات فضائی
آمریکا را دانشمندان خارجی ،و همچنین هموطنان ایرانی ما تشکیل میدهند ،که متاسفانه
در وطن خود شرایط مساعد برای تحقیق و مطالعه ، خصوصأ زندگی آرام ، دور از
گزمه های دینمداران وشریعتمداران ،
نداشتندو مجبور به ترک زادگاه خود شدند .
-
دلیل دوم -. ترقی
و توسعه علم به معنی واقعی آن ؛ در یک مرحله
از تاریخ جهان اسلام وجود داشته است
،که تمام مورخین و دانشمندان بی غرض ،
جهان ، این مرحله از شکوفائی علمی را در
دنیای اسلام ، خصوصآ ، در بین ایرانیان ، ومصریان ،و
اسپانیای مسلمان را تائید میکنند. آن شعر بسیار نغز ناصر خسرو ، : درخت تو گر بار دانش بگیرد به زیر آوری چرخ نیلوفری را ، این
مرد فرهیخته ، از روی باد معده
بر روی کاغذ نمیآورد . او معنی و مفهوم علم واقعی را میدانست . در حالیکه بنا به آمار
یونسکو تعداد کتاب های منتشر
شده در کل جهان اسلام ، در 57 کشور ، با جمعیت یک ملیارد و دویست ملیون نفر ، ، به مراتب کمتر از تعداد کتاب های منتشر شده در انگلستان امروز با 62 ملیون نفر است ، به این شعر همین ناصر
خسرو در باره ارزش معنوی کتاب های علمی
را بیان میکند ، تو جه بکنید . تیغ سانسوری که در وطن بلا دیده ما ایرانیان ،
توسط روحانیون حکومتی ، که هر کدام عنوان های : علما ی اعلام و
علاٌمه ، باخود یدک میکشند ، نفس متفکرین و دانشمندان را بریده اند ،و اگر دستشان
برسد ، متفکرین را بنام دین ، کارد آجین میکنند ، هرگز و هرگز ربطی به خدا ، دین و
ایمان ندارد . بلکه این حضرات باید پایه های قدرت خود را بر جامعه بیسوای و نا
آگاه وجهل ، و ترس و ارعاب بنا بکنند ، تا
بتوانند ، بر تخت قدرت و ثروت تکیه بدهند .ناصر خسرو در باره ارزش کتاب های علمی ، هزار سال پیش چنین بیان میکند.
-
-
مرا یاری است چون تنها نشینم.
-
سخنگوئی امینی ، راز داری
-
به هر وقت از سخن های حکیمان
-
به رویش بر ببینم یادگاری .
-
سخن گوید بی آواز و لیکن
-
نگوید تا نیابد هوشیاری .
-
نگوید تا برونش ننگرم من ،
-
نه چون هر ژاژ خای باد ساری .
دلیل سوم . ، اگر
حمل بر خود ستائی و برتری نژادی نباشد ، در
طول زندگی نسبتأ طولانی ام در غرب ، بارهاو
بارها ، در محیط های علمی ،و دانشگاه های
معتبر دنیا ، به چشم خود دیده ام ، هرموقع که برای ایرانیان در تحصیل علوم مختلف و حتی
بسیار پیچیده ، شرایط مناسب و مساوی
با سایر ملت ها فراهم شده است ، ایرانیان
استعداد وشایستگی خود را به نفع
احسن وچشمگیر نشان داده اند. فقر فرهنگی ،
علمی ، اقتصادی وحاکمیت جهل و خرافات ، مسئله جبری نیست و هرگز نیز نبوده است، اگر در ایران شرایط مناسی علمی
فراهم بود ، ا یرانیان هم ، به تمام این علوم دست میافتند . تا روزیکه فرانسویان ،
روحانیون متحجر مسحیت را از دانشگاه سوربن ، بیرون نریختند ، این دانشگاه به یکی
از معتبر ترین دانشگاه های دنیا تبدیل نشد
(1) .
-نگاهی
به جایگاه علم در حوزه های دینی ،در ایران ایران امروز .
آیت الله خمینی، دریکی از سخنرانی های
معروف شان گفته بودند : علم از قم بر میخیزد .گرچه
وقتیکه بنیانگذار انقلاب اسلامی ، به بستر
بیماری افتادند ، مسئولین عالی رتبه ً نظام ، برای معالجه ایشان ، از قم عالم ودانشمند و پزشک نیاوردند ، بلکه دست به دامن پزشکان
و متخصصین ، کشور اطریش ، (کشور کفر ، نجس ، این اوآخر به قول آیت الله احمد جنتی
، کشور حیوان جماعت ! ) متوسل شدند .
در بارهً شخصیت علمی روحانیون و آثاری که در مدارس و حوزه های دینی در ایران و
تمام کشور های مسلمان تدریس میشوند،و آنرا بنام علم و دانش ، به ملتهای مسلمان
تحمیل میکنند، چند سطر از نوشته های آیت الله دکتر علی گلزاده ً غفوری را، بعنوان
سند اینجا میآوریم. فراموش نکنید که آ قای گلزادهً غفوری هم روحانی
و هم حقوق دان هستند . و دورهً دکترای حقوق را از یکی از دانشگاه های پاریس گرفته
اند. بعبارت دیگر حد ا قل چند سا لی یکی از
مراکز مهم علمی و فرهنگی جهان معاصر را از نزدیک دیده اند، و معنی واقعی عا لم و
علم و مراکز علمی را خوب میدانند. ایشان در هفته نامهً « کتاب هفته »شمارهً 38 شنبه
15 دی 1380 ، صفحهً 18 چاپ تهران چنین
میگوید :قران یعنی «خوانده شده »،و کتا ب ، یعنی « نوشته شده »، تنظیم آورده های
دینی باید بر اساس معرفت زمان و توجه به زمینه پذیرش باشد. مخصوصأ اینکه با توجه
به ترجمه های ا حیانأ نا رسایی که هست، جوان وقتی قران را باز میکند،با اولین
چیزیکه پس از سورهً حمد بر خورد میکند «ذلک الکتاب
لاریب فیه » است. جوان میپرسد
« لا ریب فیه » یعنی چه ؟ یعنی «شک ندارد » .جوان از خود میپرسد : یعنی چه ؟ من حق
شک کردن ندارم؟!در صورتیکه من اولین سوره را در تنظیم اولین سوره نازل شده آورده
ام یعنی «اقر باسم ربک الذی خلق »من در آ
ثارم قرانی اندیشیدن را توصیه میکنم . اگر به خواننده حق سئوال بدهید ، احساس شخصیت
میکند، و اگر به او گفتند« تو نمیفهمی » شاید از نظر عا طفی بپذیرد، اماٌ در خرد
خود نمی پذیردو بسیار فاصله است از عاطفه ً دینی و خرد دینی..
-
سئوال –(سئوال روزنامه نگار )در همین
ارتباط، کیفیت فعالیت حوزه را در زمینه تا لیف متون آ موزشی و عمومی دینی چگونه می
بینید؟
من ده سال در حوزه و بیشتر در قم بودم ، در آ غاز بار ها تذکر دادم ، که این
کتابها اغلب مربوط به قرن چهارم و پنجم و
ششم هجری است(یعنی مربوط به اندیشه های هزار
سال پیش .! توجه بکنید به دانشی که بیش هزار سال است در همان حا ل باقی ما نده
است ،در حوزه ها تدریس میشود تاکید از نویسنده ) ، نزدیکترین و تازه ترین کتاب
، مربوط به دو قرن پیش است . در گذشته ، مدیریت حوزه ، بدون توجه به نویسنده و هدف
او ، از این آ ثار استفاده میکرد. حجیم بودن، غیر ضروری بودن بعضی از متون درسی - مثل زبان عربی کهن – وقت طلاب را بسیار تلف میکند.
در حوزه باید مفهوم اجتهاد ، به منظور دین شناسی
بیشتر مورد توجه و عنایت باشد . طللاب باید با تو جه به ارزش خدمات
شان از حا لت وابستگی و تقلید محض از گذشته خارج شوند؛ واز اطاقهای در بسته بیرون بیایند، عا لم به زمان
باشند، وابستگی اقتصادی نداشته باشند، جزو مردم و اهل مردم باشند ، و با یک استقلال فکری ، با مراکز علمی دنیا
و فن آوری جدید در ارتباط باشند ، چه بسا برای یاد گیری چیزی که در حال حاضر ده
سال عمر خود را صرف میکنند، بتوانند، در چهار سال یا حتی کمتر ، به نتیجه بهتری برسند.
(بخشی از مصاحبهً آقای دکتر علی گلزاده غفوری ). اگر ما به این جملات دقیق بشویم ،
ریشهً تمام بد بختی های ملتهای مسلمان را درست در این جملات خواهیم یافت
. آقای دکترگلزاده غفوری که خود روحانی هستند،
، آشکارا میگوید ، : طلا ب از اطاق ها ی
بسته بیرون بیایند عا لم به زمان باشند، و
وابستگی ا قتصادی نداشته باشند .
درد مسلما
نان درست در بیسوادی و طفیلی بودن بخشی از
روحانیون مسلمان است که آقای گلزار غفوری
به آن اشاره میکند، که برای این آقایان
دین به عنوان معنویت ، تقوی و فضیلت ،
پاکی ،و درستکاری ، تبدیل به یک وسیله
امرار معاش ، کسب قدرت و ثروت ،و بلا خره
، استقرار استبداد شده است . در اروپا نیز پاپ ها، خود را نماینده خدا بر روی زمین قلمداد میکردند
، و برای تداوم قدرت و حاکمیت استبدادی خود، جنگهای خونین مذهبی به راه انداختند.
در اینجا به این سخن معروف میرسیم که میگوید
: تاریخ ملتها قبل از هر چیز ، تاریخ
اندیشه های این ملل است .«جمهوری اسلامی » همراه با ولایت مطلقه فقیه ، که در آن
یک نفر برای یک ملت70 ملیونی تصمیم میگیرد، که چه بخواند ، چه بیپوشد ، چه بخورد
و چه بنوشد ، سرنوشتی بهتر از این نخواهد
داشت ، که فقر ، بیکاری ، اعتیاد ، فحشا ،
مثل خوره ، تمام ارکان جامعه را به نابودی میکشد . ؟ ، آن علمی که آیت الله خمینی میفرمودند ، که از قم بر
میخیزد، نتیجه و میوه اش غیر از این نمیتواند باشد . و بعلاوه باید این اصل را نیز
قبول کرد ، خود همین آقایان روحانی ، و اندیشه ها و باورهای آنان ، ساخته و
پرداخته همین جامعه ایرانی ست
(ادامه دارد )
(1) دانشگاه سوربن ، در ابتدا
، در سال 1257، توسط مرد خیری ، بنام
روبرت دو سوربن ( Robert
de Sorbon ) برای
تعلیم و تربیت کودکان یتیم و بی سرپرست ،
بنا شد. روبرت دو سوربن خود یک روحانی بود
. . بعدأ این مدرسه دینی، کاملأ در اختیار
روحانیون قرار گرفت ،و در عین حال ، دارای بزرگترین داد گاه دینی اروپا ، همطراز
با واتیکان را صاحب بود . در دوران سیاه قرون
وسطی ، در همین سوربن ، یکعد ه از دانشمندان ،و متفکرین ،و حتی ، روحانیون روشن بین و دور اندیش را ، در داد گاه های این
« حوزه علمیه مسحیت ، بمانند حوزه علمیه
قم در ایران امروز » از بین بردند . این مدرسه عالی الهیات ، در قرن شانزدهم ، به مخالفت با فرقهً ژزوئیت ها ، در قرن هیفدهم ، به مخالفت ،
با فرقه ژانسنیست ها ، ودر قرن هیجدهم ، به مخا لفت ،با فلاسفه دوره عصر روشنگری برخاست ،و علیه اندیشه
های آنان نظریه داد،و آنها را تکفیر کرد
. تا اینکه بلاخره با انقلاب کبیر
فرانسه در سال 1789 ، انقلابیون ،روحانیون
متحجر وتاریک ا ندیش را، از دانشگاه سوربن
بیرون ریختند، واز آن تاریخ فکر و اندیشه ، علم ،و تجربه های علمی ، با تمام آزادی و احترام نسبت به
دانشمندان ،دور از تهد ید و انگ زنی های دادگاهای
دینی پا پ ها ، در این دانشگاه جایگزین شد .،و بمرور ، به یکی از معتبر ترین مرکز
علمی دنیا تبدل گردید . در مقابل ، اگر فراموش نکرده باشم ،و تا چه حد
حقیقت دارد ، در مطبوعات خواندم ، که بعد از
انتخاب آقای دکتر احمدی نژاد، به عنوان
رئیس جمهور کشور ایران ، یک فرد روحانی ، که گویا حتی دیپلم دبیرستانی هم ندارد ،
بعنوان رئیس دانشگاه تهران ، یعنی دانشگاه مادردر ایران ، بر گزیده شده است ، که
به نحوهً آموزش علوم ، از جنبه فقه اسلام شیعه و ولایت مطلقه فقیه نظارت بکند
!. (آیا واقعأ این انتصاب حقیقت دارد ؟ )
به قلم : کاظم رنجبر . دکتر در جامعه شناسی
سیاسی kazem.randjbar@wanadoo.fr
-اقتباس بطور کامل ،و یا به اختصار ، با ذکر نام نویسنده
،و سایت عصر نو ، بلا مانع است .
معجون«جمهوری اسلامی ، مردم سالاری دینی
،و روشنفکر دینی »
از منظر حامعه شناسی سیاسی .(بخش سوٌم )
تحلیل سخنان
آیت الله خامنه ای در باره ًقداست و آزادی علم و پژوهش در ایران امروز .
(ادامه دارد )