تعامل اصلاح طلبان با دانشجويان

مجيد فراهانى: جبهه اصلاحات مى تواند تريبونى براى دفتر تحكيم باشد

• عبدالله مومنى : معلوم نيست كه جبهه اصلاحات به دنبال چيست

 

 

بخش پايانى

شرق - گروه سياسى: روز گذشته بخش اول از ميزگردى با حضور ابراهيم اصغرزاده، مجيد فراهانى و عبدالله مومنى را كه به تحليل و بررسى فعاليت هاى دانشجويى در ايران اختصاص داشت، خوانديد. در بخش اول اين ميز گرد اصغرزاده، مومنى و فراهانى به مباحثه درخصوص تعامل احزاب اصلاح طلب و جريان دانشجويى  پرداختند و انتقادات خود از يكديگر را مطرح  ساختند. همچنين ابراهيم اصغرزاده در مقام رئيس دوره اى جبهه اصلاحات پيشنهاد پيوستن دفتر تحكيم به اين جبهه را مطرح كرد.در بخش پايانى، فراهانى و مومنى به مباحثه درباره پيشنهاد اصغرزاده مى پردازند.

•••

آقاى فراهانى آيا شما فضا را براى عضويت دفتر تحكيم در جبهه اصلاحات مهيا مى دانيد و دعوت آقاى اصغرزاده از دفتر تحكيم را اقدامى عملى و مفيد مى دانيد؟ علاوه براين از شما مى خواهم كه توضيح دهيد براى ايجاد تعامل ميان اصلاح طلبان و دانشجويان چه قدم هايى بايد برداشته شود؟

 

فراهانى: به نظر من اساساً بحث عضويت دفتر تحكيم در جبهه اصلاحات مطرح نيست. از جريان دانشجويى به عنوان يك جريان پويا كه از تفكر و توانمندى خاصى برخوردار است و به اثرگذارى تئورى هاى خودش اعتقاد دارد، انتظار مى رود كه با تمام جريانات ارتباط و گفت وگو داشته باشد و چه بسا آنها را با ديدگاه هاى خودش هم راستا كند. جبهه اصلاحات تريبونى است كه تحكيم مى تواند بسيارى از آرمان ها و ديدگاه هاى خودش را به شكل مقطعى از طريق آن دنبال كند و در آنجا اثرگذار باشد. به هر حال ما امروز در حوزه هاى مختلف با چالش مواجه هستيم و با اين شرايط بايد وضع موجود كشور تغيير كند و جنبش دانشجويى بيشتر از هر جريانى صلاحيت دارد كه راجع به اين تغيير صحبت كند. براى تغيير وضع موجود چند مدل وجود دارد. به نظر من يك مدل انقلاب تمام عيار است. مدل ديگر انقلاب هاى آرام يا آن چيزى است كه در كشورهاى آسياى ميانه با كمك كشورهاى غربى اتفاق افتاد. يك مدل هم ايجاد اصلاحات در وضع موجود است. من از مدل سوم دفاع مى كنم. ما اگر روش اصلاحات را به رسميت نمى شناسيم در عوض بايد الگوى خود را براى تغيير وضع موجود ارائه كنيم. نمى توانيم همه چيز را در ابهام نگه داريم. البته من مى توانم يك الگو مطرح كنم كه به جز خودم كس ديگرى از آن دفاع نكند. اما الگويى كه جنبش دانشجويى مى خواهد ارائه دهد، بايد از حمايت حداقل دانشجويان و جامعه برخوردار باشد و ما را از وضعيت موجود به وضعيت بهتر سوق دهد.

 

آقاى مومنى شما چه توضيحى نسبت به پيشنهاد عضويت دفتر تحكيم در جبهه اصلاحات داريد؟ به عقيده آقاى فراهانى خروج جريان دانشجويى از جبهه اصلاحات به منزوى شدن اين جريان مى انجامد. آيا شما به چنين تفسيرى اعتقاد داريد؟

 

مومنى: جريان دانشجويى بايد بر مبناى گفت وگو و استدلال عمل كند. هيچ ايده اى به خاطر طرح از ناحيه افراد خاصى نبايد داراى برترى ويژه باشد. اما نگاه برادران بزرگتر ما در جبهه اصلاحات به تحكيم وحدت اينگونه نبوده است. آنها فكر مى كردند كه تحكيم به عنوان يك جريان آماتور سياسى بايد سكوى پرشى را براى اصلاح طلبان به درون ساختار قدرت فراهم كند. ما از اين به بعد سكوى پرش هستيم اما براى پرش از وضعيت اقتدارگرايانه به وضعيت دموكراتيك نه سكوى پرش براى يك گروه خاص سياسى. تحكيم در چند سال گذشته همه مباحث و مدعيات خود را مطرح كرده است. در انتخابات رياست جمهورى هم، همه صحبت هاى خود و دلايل عدم شركت در انتخابات را مطرح كرده بود و بنابراين در درجه اول اينگونه نبوده كه تحكيم به جزيره اى متروك و جريانى منزوى تبديل شود. اما از اين مسئله كه بگذريم قطعاً ارتباط تحكيم با جبهه اصلاحات مى تواند به تقويت جريان اصلاحات بينجامد و به نفع دموكراسى خواهان ايران خواهد بود. اما اكنون جريان اصلاحات دچار نوعى سرگشتگى و بحران استراتژى است و مبناى گردهم آمدن اين دوستان در جبهه اصلاحات هنوز مشخص نيست. به اندازه اى كه دفتر تحكيم وحدت با مجمع روحانيون به دبيركلى موسوى خوئينى ها فاصله دارد به همان اندازه هم جبهه مشاركت با مجمع روحانيون فاصله دارد. اتفاقاً عمده انتقادات اخير موسوى خوئينى ها متوجه جبهه مشاركت بود تا دفتر تحكيم وحدت. بنابراين مى خواهم بگويم كه اولاً معلوم نيست كه جبهه اصلاحات به دنبال چيست؟ اگر به دنبال به قدرت رسيدن صرف است كه دفتر تحكيم با آنها همراه نمى شود. ولى اگر به دنبال تحقق اصلاحات در جامعه ايران با تكيه بر نيروهاى داخلى و از طريق اصلاحات از پايين يا همان جامعه مدنى و تقويت نهادهاى مدنى است، قطعاً دفتر تحكيم هوادار و حامى اين جريان اصلاحات خواهد بود. اما اگر باز هم جبهه اصلاحات به دنبال اصلاحات از بالا و لابى هاى داخل قدرت كه قبلاً شكست خورده است باشد، باز هم محكوم به شكست است. اگر به دنبال آن هستيم كه همان بازى هاى دوران اصلاحات در جامعه تكرار شود قطعاً دفتر تحكيم در اين بازى شريك نمى شود. ما آن اقدامات را تنها بازى مى دانستيم نه اصلاحات واقعى. براى همين هم در انتخابات گذشته با اصلاح طلبان همراه نشديم.

 

 

فراهانى: خب، جريان دانشجويى در اين زمان چه كرد جز اينكه بر طبل تحريم انتخابات كوبيد تا كسانى كه مى توانند نتيجه را عوض كنند، حضور نيابند. سهم شما چه بوده است؟

 

مومنى: ما مشكل را ساختارى مى دانيم. فردى را موفق تر از خاتمى نمى دانستيم كه در همين ساختار موجود عمل كند. ما معين، هاشمى و ديگر گزينه ها را برتر از خاتمى نمى دانستيم. آقاى معين يك وزير دولت خاتمى بود كه به اندازه خاتمى نه از حمايت هاى داخلى برخوردار بود، نه مى توانست فضا را تغيير دهد و نه از پايگاه جنبشى برخوردار بود.

 

فراهانى: چرا مثل دوم خرداد جريان دانشجويى يك كانديدا معرفى نكرد؟

 

مومنى: تحليل ما اين بود كه معرفى يك كانديدا در درجه اول به پيروزى او نخواهد انجاميد و در درجه دوم، حاكميت يكدست را براى كشور و آينده اصلاحات مفيدتر مى دانستيم.

 

فراهانى: مگر حالا بعد از ۴ سال چه اتفاقى قرار است بيفتد؟

 

مومنى: اگر احزاب اصلاح طلب برنامه داشته باشند و روابط خود را بر اساس عقل جمعى تنظيم كنند و روشنفكران و نخبگان جامعه از طريق گفت وگو به جمع بندى مشترك برسند، امكان اينكه جريان اصلاحات بتواند بار ديگر خودش را زنده كند وجود دارد. اما اگر بر شيوه سابق اصلاح طلبى اصرار شود قطعاً جريان به نفع اصلاحات پيش نخواهد رفت.