گفت و گوی گزارشگران با علی صمد،
بمناسبت سالگرد ۱۶ آذر روز دانشجو
سوال یك:
آقای صمد از شما بسیار ممنونیم كه به درخواست ما پاسخ مثبت دادید.
جواب: من هم
از شما دوستان بابت فرصتی كه برای من فراهم كردید تا بلكه از این طریق بتوانم
نظراتم را برای شما و خوانندگان سایت گزارشگران ارائه دهم، نهایت سپاسگزاری را
دارم.
سوال
دوم: آقای صمد سالروز 16 آذر چند روز دیگر فرا می رسد. نظر شما در خصوص این واقعه
به عنوان روز دانشجو چیست؟
جواب: بله
حق با شماست، چهارشنبه سالگرد 16 آذراست. امسال 52 سال از این واقعه در كشورمان می
گذرد. در واقع این روز در تاریخ جنبش دانشجوئی كشورمان به عنوان سمبل مقاومت و
اعتراض به حكومت كودتا و دیكتاتوری شاه به
شمار می رود و همواره دانشجویان و نیروهای سیاسی این روز را از طریق برگزاری مراسم
های گوناگون و دادن اعلامیه ها گرامی می دارند. در واقع 16 آذر چراغی است كه هیچگاه
در تاریخ مبارزات كشورمان خاموش نخواهد شد..
سوال
سوم: آقای صمد شما مدتهاست كه از نزدیك مسائل دانشجوئی را دنبال می كنید. آگر ممكن
است برای ما كمی در مورد وضعیت كنونی این جنبش بگوئید؟
جواب: متاسفانه
وضعیت كنونی حركت های دانشجوئی در دانشگاه های ایران به دلیل وجود سركوب، اختناق و
تفرقه نسبتا" در موقعیت مناسبی نیست. در واقع مفهوم این حرف این است كه شرایط
فعالیت سیاسی- صنفی در سطح دانشگاه ها و جامعه روزبروز با دشواری های هر چه بیشتری
مواجه می شود. خب سعی می كنم كمی بیشتر در این زمینه توضیح دهم؛ البته برای بهتر
فهمیدن وضعیت كنونی جنبش دانشجوئی مناسب می دانم كمی به گذشته نه چندان دور
برگردم. بعد ازپایان انتخابات 9 اسفند 1381و مشخص شدن نتیجه آن، مشخصا"
محافظه كاران و به ویژه اصلاح طلبان حكومتی با شكست سختی مواجه شدند. در ضمن در این
مقطع بزرگترین تشكل دانشجوئی یعنی دفتر تحكیم وحدت به صورت علنی اعلام كردند كه از
این تاریخ دیگر خود را جز ائتلاف دوم خرداد نمی دانند وبدین طریق رسما" خروج
خود را اعلام كردند. در واقع با منتقد شدن دفتر تحكیم وحدت مشخصا" از سال 82
جریانات دانشجوئی وابسته به جناح های جكومتی به شدت تضعیف می شوند و خوشبختانه ما
دیگر با جنبش دانشجوئی حكومتی در سطح دانشگاه های ایران مواجه نیستیم بلكه در این
دوره رفته رفته جریانات لائیك كه پیش از این درحاشیه دانشگاه ها و در میان فعالین
دانشجوئی و تشكل های آنها فعالیت موثرمیكردند به صورت هرچه علنی تربه دفاع و تبلیغ
ایده های خود در درون جریانات دانشجوئی پرداختند. از این به بعد گفتمان سكولاریسم
و جمهوریخواهی به گفتمان غالب در تشكل های دانشجوئی تبدیل شد. درادامه، جریانات
دانشجوئی بیش از پیش به این امر اگاهی یافتند كه برای گسترش ایده های آزاد، نقاد و
مستقل جنبش دانشجوئی در عرصه های گوناگون نیاز به سازماندهی جدید می باشد. زیرا
انجمن های اسلامی به دلیل ساختار ایدئولوژیك و دینی خود نتوانسته بودند به خواست
ها و تمایلات دانشجویان پاسخگو باشند. به علاوه در آن دوره نیروهای زیادی از دانشجویان به صورت علنی، نیمه
علنی و حتا مخفی در عرصه های مختلف در سطح دانشگاه ها فعالیت می كردند كه اغلب به
دلیل ساخت اسلامی انجمن های اسلامی دانشجوئی عضو این تشكل ها نمی شدند. در واقع
تفكر ایدئولوژیك و دینی رسمی انجمن های اسلامی و بویژه دفتر تحكیم وحدت پاسخگوی
بدنه ایدئولوژی گریز فعالین متنوع دانشجوئی وبه ویژه دانشجویان در كل دانشگاه ها نمی توانست باشد.
لازم به تاكید است كه در این میان همه این تغییرات وموارد گفته شده به دقت مورد
توجه حكومت و دستگاه های امنیتی و اطلاعاتی آن قرار گرفته بود و آنها با دقت از
نزدیك مسائل دانشجوئی را دنبال می كردند. همه شواهد، سیاست ها، برنامه ها و پروژه های رژیم گویای این
است كه حكومت موضوع را خوب فهمیده است كه در دانشگاه ها بازی سیاست در حال تغییر
است و اینكه سكولار های جمهوریخواه در این عرصه نقش اساسی دارند. پس باید هر چه سریعتر
دست به اقدامات اساسی در جهت تضعیف جریانات دانشجوئی سكولار و به ویژه دقتر تحكیم
وحدت بزند و با تفرقه در جهت ایجاد فاصله میان دانشجویان دگر اندیش و سپس با بالا
بردن هزینه كار سیاسی در دانشگاه و در جامعه بطور هم زمان با سازماندهی دستگاه های
امنیتی وقوه قضائیه ونیز با ایجاد هماهنگی میان نیروهای طرفدار نظام در دانشگاه و
در جامعه به مقابله با نیروهای سكولار
جمهوریخواه در سطح كشور روی آوردند. این سیاست های جكومت باعث كاهش و محدود شدن
فعالیت تشكل های دانشجوئی در سطح كشور شد. بالا بردن هزینه فعالیت متشكل و غیر
متشكل دانشجویان در عرصه های مختلف و بی توجهی و نداشتن پروژه مشخص جریانات
دانشجوئی در نوع ارتباط با بدنه خود در درون دانشگاه برای مقابله با ترفندهای رژیم، باعث دوری بدنه
دانشجوئی از تشكل های مستقل دانشجوئی در سطح دانشگاه های كشور شد. درواقع جریانات
دانشجوئی موجود در دانشگاه بدون توجه به خواسته های صنفی، اجتماعی، فرهنگی،علمی،
تخصصی و تفریحی دانشجویان، همچنان نیروی خود را درعرصه سیاست متمركز كردند واین
نوع فعالیت و تلاش در جامعه و دانشگاه باعث ایجاد فاصله میان بدنه دانشجوئی و تشكل های دانشجوئی شد.
حكومت هم از این ضعف جریانات دانشجوئی استفاده لازم را نمود و با بالا بردن هزینه
فعالیت سیاسی و متشكل در دانشگاه ونیز در
جامعه به این روند دوری یا فاصله دامن زد. از سال 82 تا امروز صدها فعال دانشجوئی
دستگیر و به مجازات های گوناگونی محكوم شدند. ده ها تشكل دانشجوئی منحل و امتیاز
تعداد زیادی از نشریات دانشجوئی لغو شده است. حكومت با مجبور كردن دانشگاه به سكوت
و عدم نقادی در جهت به انفعال كشاندن دانشگاه و دانشجویان كه همواره وجدان بیدار
جامعه هستند، عمل كرد. اعمال محدویت های جدید در دانشگاه ها همچون عزل و نصب های بی
قاعده مسئولین دانشگاه های كشور، سپردن امور دانشگاه ها به نیرو های امنیتی و
اطلاعاتی برای كنترل و محدود كردن هر چه بیشترفعالیت های دانشجوئی و نیز حمایت مالی
و لجستیكی از تشكل های دانشجوئی خودی نشانگر پروژهای جدی برای تعرض به دانشگاه و
خاموش كردن صدای دانشجویان و نشكل های آنان می باشد. در این جا شاید بی مناسب
نباشد كه تاكید ویژه كنم كه دانشجویان و تشكل های آنان در این سال ها با تلاش
مصممانه و صادقانه خود به صورت متشكل و فردی و گاه جدا از هم مشخصا" از تیر
1378 تا به امروز با انتشار نشریات علنی و نیمه علنی در عرصه های متنوع و با تیراژ
های گوناگون در عرصه های سیاسی، صنفی، فرهنگی، تخصصی و اجتماعی به تقویت گفتمان
دمكراتیك در سطح دانشگاه های كشورو جامعه یاری رسانده اند. ارتباط با بیرون
دانشگاه و صدور سه بیانیه با روشنفكران، كارگران، زنان و دیگر شخصیت های كشورمان
نشانگر تلاش هماهنگ برای ارائه راهكارهای دمكراتیك و مسالمت آمیز برای بیرون رفتن
از بحرانی است كه توسط جكومت جمهوری اسلامی ایران در جامعه ایجاد شده است. همه
شواهد موجود در كشور حاكی از این واقعیت است كه گفتمان حاضر در دانشگاه های كشور
همچنان دفاع از دمكراسی، آزادی، جمهوری، حقوق بشر، جدایی دین از جكومت است واسناد
و مصوبات تشكل های دانشجوئی در كشور همچنان بر این گفتمان ها تاكید اساسی
دارد.
سوال
چهارم: انتخابات اخیر ریاست جمهوری به نظر شما چه تغییراتی در روند مبارزات
دانشجوئی بوجود آورد؟
جواب:
انتخابات اخیر و پیروزی احمدی نژاد منجر به یكسری انتقاد ها و تغییرات به نحوه نگرش و عمل تشكل های دانشجوئی و از
جمله دفتر تحكیم وحدت در فعالیت های خود در درون و بیرون دانشگاه شد كه من در اینجا
سعی می كنم چند مورد را كه به تغییر سیاست وروش در قعالیت های دانشجوئی منجر گشت
را متذكر شوم. 1- بعد از روی كار آمدن
احمدی نژاد به عنوان رئیس جمهور، دانشجویان با تحلیل شرایط جدید ومراجعه به مواضعی
كه پیش از انتخابات اتخاذ كرده بودند متوجه این شدند كه سیاست با زندگی و معاش
مردم گره خورده است و توجه صرف به توسعه سیاسی بدون تاكید به عدالت اجتماعی باعث
فاصله افتادن ارتباط ها میان جنبش دانشجوئی و اقشار زحمتكش جامعه می شود. امروز دفاع از اقشار زحمتكش جامعه و
تاكید ویژه به عدالت اجتماعی در صدر برنامه ها و سیاست های جریانات دانشجویی قرار
گرفته است. 2- گسترش ارتباط تشكل های
دانشجوئی در جهت همبستگی و دفاع از اقشار مختلف جامعه همچون جوانان، زنان، كارگران،
روشنفكران و دیگر شخصیت های جامعه. 3- احیای
قعالیت های دانشجوئی یعنی برگشت به درون دانشگاه در جهت دفاع و كمك به گسترش تنوع
در میان دانشجویان و دفاع از خواسته های سیاسی و صنفی دانشجویان و نیز تقویت فعالیت
های مشترك و گوناگون برای تقویت بدنه دانشجوئی و گفتمان های دمكراتیك. 4- حكومت در حال حاضر علاوه بر سیاست های سركوب
گرایانه خود دست به ایجاد یكسری تغییرات و انتصابات با كمك همه جناح های جكومتی در
سطح دانشگاه های كشور برای هر چه منزوی كردن تشكل های دانشجوئی از طریق بالا بردن
هزینه كار سیاسی و یا هر گونه فعالیت متشكل دانشجویان زده است. تشكل های دانشجوئی
راه مقابله با این ترفند های حكومت را از طریق مقاومت و اعتراض و متحد عمل كردن
همه جریانات دانشجوئی در داخل دانشگاه می دانند. 5- حفظ و گسترش ارتباط با بیرون
دانشگاه در جهت دقاع مصممانه ازایجاد تغییرات ساختاری در جامعه و دفاع از ارزش های
دمكراتیك. 6- ارجح دانستن منافع ملی ایرانیان
به عنوان یك اصل اساسی. 7- این تشكل دیگر خود را از مدتها قبل به عنوان نماینده
جنبش دانشجوئی محسوب نمی كند بلكه خود را به عنوان بخشی از جنبش دانشجوئی می داند.
البته می توان موارد دیگری را نیز در اینجا برشمرد كه برای طولانی نشدن مصاحبه از
طرح آن می گذرم.
سوال پنجم: علت افت و خیزهای جنبش دانشجوئی را
چه می بینید؟
جواب: در
جوان بودن این جنبش، ضعیف بودن جامعه مدنی، شرایط غیر دمكراتیك جاكم در جامعه، عدم
انتقال تجربه نسل های گذشته به نسل های جدید دانشجوئی، بالا بردن هزینه فعالیت سیاسی
درجامعه از طریق سركوب، عدم وجود تحزب در جامعه، عدم وجود دمكراسی و حكومت قانون
در كشور، وجود استبداد، سنت و فرهنگ دینی غیر دمكراتیك در جامعه، پراكندگی جریانات
دانشجوئی و غیره را می توان تیتروار نام برد.
سوال
ششم: در مورد تشكل های مستقل موجود دانشجوئی و چشم انداز آنها برای ما بگوئید و اینكه
چه تحولات جدیدی در دفتر تحكیم وحدت رخ داده است؟
جواب: در دانشگاه های ایران تشكل های دانشجوئی
بسیاری وجود دارند كه در عرصه های سیاسی، صنفی، علمی، فرهنگی، مطبوعاتی، تفریحی و
تخصصی با درجات متفاوت به اشكال گوناگون با توجه به وضعیت هر دانشگاه یا
دانشكده فعالیت می كنند. در اینجا من سعی
می كنم به بزرگترین تشكل دانشجوئی ایران
بنا به سوال شما بپردازم تا ازاین طریق بتوانیم هر چه بهتر به تغییرات انجام شده
در تشكل مربوطه، آشنا شویم. دراوایل انقلاب، انجمن های اسلامی دانشجوئی طرفدار آیت
الله خمینی در دانشگاه ها برعكس جامعه دراقلیت بودند. در آن زمان سازمان دانشجویان
پیشگام كه هوادار سازمان چریك های فدائی خلق ایران بود به عنوان اولین ویكی از
بزرگ ترین جریانات دانشجوئی كشور محسوب می شد و این امر چندان مورد خوشایند جكومت
و انجمن های اسلامی آن دوره نبود. انجمن های اسلامی و بویژه دفتر تحكیم وحدت برای
مقابله با دانشگاه و دانشجویان با هماهنگی حاكمیت دست به انقلاب فرهنگی در مراكز
آموزش عالی زدند تا بلكه از این طریق بتوانند آن دانشجویان واساتید مبارز را از
صحنه دانشگاه پاكسازی كنند. از نظر من می توان اهداف انجمن های اسلامی(دفتر تحكیم
وحدت) را در آن دوره چنین جمع بندی كرد؛ 1- اسلامی كردن تمام مراكز آموزشی به ویژه
دانشگاه ها. 2- تقویت نفوذ روحانیت حاكم در مراكز آموزشی. 3- هماهنگ كردن دانشگاه
با حاكمیت. 4- حذف نیروهای دگر اندیش دانشحوئی از صحنه فعالیت های سیاسی، صنقی،
اجتماعی و نیز از محیط دانشگاه. 5- تبدیل انجمن های اسلامی به تنها جریان دانشجوئی
در دانشگاه ها.
با انقلاب
فرهنگی دانشگاه های ایران به مدت 3 سال تعطیل شد. حكومت و انجمن های اسلامی با سیاست
انقلاب فرهنگی به شعار سیاسی و محوری جنبش دانشجوئی كه همواره آزادی بوده است ضربه
اساسی وارد كرد. از طرفی دیگر حذف جریانات دانشجوئی از محبط دانشگاه ها، برای
جامعه خسارت آفرین بود و جامعه سال ها از توسعه، رشد و تكامل باز ایستاد. زیرا جنبش دانشجوئی از جایگاه خود خارج شد و بدین
ترتیب این جنبش فاقد ویژگی های عام جنبش دانشجوئی گردید و بیشتر به عنوان اهرم و
ابزار اعمال اراده حاكمیت در دانشگاه ها به كار گرفته شد. در تمام سال های دهه 60
و اوایل دهه 70، فعالیت های دانشجوئی در انحصار انجمن های اسلامی دانشجوئی طرفدار
نظام در آمده بود. در مقطع ریاست جمهوری رفسنجانی دفتر تحكیم وحدت به دلیل مواضعش
به حاشیه حكومت رانده شد و این امر باعث این گردید كه در طی چند سال این تشكل تا
حدودی به فعالیت های گذشته خود بیاندیشد و سپس با سیمایی نسبتا" بازتر از
گذشته به فعالیت جدید بپردازد. این تشكل در اوایل سال 76 به دفاع از جامعه مدنی و
دیگر شعار های انتخاباتی خاتمی روی آورد و بدین طریق توانست نیروی بزرگی از دانشجویان
را در آن زمان به سمت فعالیت های خود بكشاند. در ادامه این نیروی دانشجوئی با كار
توضیحی توانست نیروی زیادی از جوانان، زنان و دیگر اقشار اجتماعی را تحت تاثیر خود
قرار دهد و بدین ترتیب سهم اساسی در به پیروزی رساندن خاتمی به قدرت ایفا كرد. از
سال 76 دفتر تحكیم مشخصا" نه به حاكمیت بلكه به یك جناح ازحكومت وابسته ماند. بعد از حادثه 18 تیر 1378
و رویدادهای بعد از آن، اصلاح طلبان حكومتی در هراس از رادیكالیسم موجود در جنبش
دانشجوئی و غیر كنترل بودن آن، بر سركوب خونین و سعبانه دانشجویان چشم پوشاندند و
از سیاست فشار از پایین دست برداشتند و به سیاست آرامش فعال روی آوردند و نیز بر
تلاش های خود برای وابسته نگه داشتن تشكل های دانشجوئی به دولت یا جناحی از حاكمیت
و دنباله رو كردن این تشكل ها به ویژه دفتر تحكیم وحدت افزودند. تحكیمی ها كه
توانسته بودند در 2 سال اول دولت خاتمی اعتماد دانشجویان و جوانان را به خود جلب
كنند با همراه شدن با سیاست اصلاح طلبان حكومتی مجددا" به رابطه خود با نیروهای
فوق ضربات اساسی وارد كردند
سوال هفتم: قبل از اینكه شما صحبت های خودتان
را ادامه دهید علاقمند هستیم به ما توضیح دهید كه ویژگی اصلی جنبش دانشجوئی را شما
چگونه می بینید؟
جواب: از نظر من ویژگی اصلی جنبش دانشجوئی نقد و روشنگری، نقد ایدئولوژی
ونقد دولت است. و شرط انجام این كار، استقلال سیاسی این جنبش است. در ضمن چون جنبش
دانشجوئی در دانشگاه ها رشد و گسترش می یابند بالطبع شرط استقلال سیاسی دانشگاه نیز
مطرح می شود. اگر چنانچه حركت دانشجوئی یك نوع حركت دمكراتیك باشد خود به خود كمتر
تحت تاثیر این یا آن جریان خارج از دانشگاه قرار می گیرد. زیرا این جنبش علاوه بر
خواست های عمومی سیاسی، یكسری خواسته های صنفی و گروهی را نیز با خود دارد و این
در واقع هویت مستقل این جنبش است. این هویت
به تفكرات متنوع در میان دانشحویان، امكان و فرصت گسترش می دهد. پس با این حساب می
بایست به تفكرات و جریاناتی كه در درون خود وجود دارد بیشتر اهمیت قائل شد تا به
تفكرات بیرون از جنبش. در اینجا وقتی از رابطه جنبش دانشجوئی با قدرت سیاسی صحبت می
كنیم منظور استقلال این جنبش و عدم وابستگی به قدرت و دولت است ونه جدایی از جنبش
های سیاسی، اجتماعی و فكری! در واقع استقلال از ساخت قدرت جزئی از ماهیت جنبش
دانشجوئی است. پس بدین ترتیب استقلال برای جنبش دانشجوئی بسیار اساسی و حیاتی
است. در اینجا به ادامه
بحث خود در پاسخ به سوال ششم می پردازم. دو سال سكوت تحمیل شده به دانشجویان و رو
آوردن بخشی از فعالین دانشجوئی به كارهای فكری باعث شد تحكیمی ها به سیاست های خود
بیشتر بیاندیشند و از طرف دیگر عدم موفقیت اصلاح طلبان حكومتی در دولت برای پیش
بردن قول های انتخاباتی و نیز برخورد خشن نیرو های ذوب در ولایت، باعث ایجاد تغییرات
اساسی در دفتر تحكیم شد. از نظر من این تغییرات و تحولات در این تشكل جدی، همه
جانبه، عمیق و صادقانه است. اما برای من هنور روشن نیست كه چرا این تشكل با وجود
تغییرات و نیز عوض شدن رهبری همچنان نتوانسته به رفتار غیر دمكراتیك خود در سال های
آخر دهه50 و 60 بپردازد. چنانكه روشن است میراث غیر دمكراتیك و منفی گذشته این
تشكل در واقع از رهبران اولیه این جریان به نسل های بعدی رهبری، رسیده است. برخورد
رهبری كنونی به گذشته این تشكل می تواند چهره هر چه دمكراتیكی را از این جریان
دانشجوئی در حوزه سیاسی بوجود آورد.
اخیرا" شورای مركزی دفتر تحكیم وحدت انتخاب و شروع به كار كرد و لازم
می دانم از این فرصتی كه در این مصاحبه برای من ایجاد شد، استفاده كنم و انتخاب شورای مركزی دفتر تحكیم وحدت را به این
دوستان دانشجو صمیمانه تبریك بگویم و امیدوارم
كه این تشكل دانشجوئی بتواند بر مشكلات و مسائل داخلی خود غلبه كند و با حفظ یك
پارچگی و تنوع در میان خود هر چه بیشتر به گسترش دمكراتیسم درون تشكیلاتی و نیز در
سطح دانشگاه ها بپردازد. به نظرم تنها در چنین شرایطی است كه این دوستان دانشجو می
توانند فعالیت ها و ارتباط های خود را تا حد بیشتری در دانشگاه و نیز در میان
دانشجویان گسترش دهند. بخش زیادی از جنبش دانشجوئی چنانكه پیشتر متذكر شدم در بخش
های صنفی، فرهنگی، علمی و مطبوعاتی در دانشگاه فعال هستند و به نظرم در صورت
سازماندهی مجدد جنبش دانشجوئی استعداد و امكان زیاد برگشت به فعالیت های سیاسی را
دارند. البته این موضوع را حكومت و دستگاه های امنیتی آن به خوبی می دانند و به همین
خاطر است كه هزینه فعالیت سیاسی و یا هر گونه فعالیت متشكل را آنقدر بالا برده اند
كه دیگر این دسته از دانشجویان فعال در عرصه های فوق جرات بازگشت به فعالیت سیاسی
به سرشان نزند. دفتر تحكیم وحدت برای مقابله با این ترفند جكومت می تواند با اتخاذ
سیاست ها و روش های دمكراتیك ترفند های جكومت را خنثی كند. به عنوان نمونه با توجه
به تمام تحولات مثبت در این تشكل دانشجوئی هنور دختران راهی به رهبری این تشكل
ندارند و به نظرم این به شدت غیر دمكراتیك است. به خصوص اینكه امروزه بیش از 62
درصد دانشجویان سراسر كشور دختران جوان هستند. البته توجیه این سیاست كه جامعه و
قوانین اجازه این امر را نمی دهد به نظرم كمی ساده كردن قضیه است. ابتكار جدید
دفتر تحكیم وحدت در جهت زدن یك كمیسیون دفاع از حقوق زنان كه خوشبختانه مسئولش یك
دختر جوان دانشجو است قابل توجه اما ناكافی است. من در عین تاكید بر مشكلاتی كه در
دانشگاه ها وجود دارد لازم می دانم این را نیز متذكر شوم كه دانشجویان دختر به
همان اندازه دانشجویان پسر با مشكلات مواجه هستند. چرا نباید به نیروی زنان دانشجو
توجه نشان داد؟ در واقع چنین سیاستی باعث دوری دختران فعال دانشجواز دفتر تحكیم
وحدت می شود. دمكراتیسم باید از انحصار مردان خارج شود و رنان یا دختران دانشجو هر
چه بیشتر به صحنه مبارزه برای ایجاد تغییرقوانین و سنن غیر دمكراتیك موجود در
جامعه تشویق شوند. دانشجویان پسرو تشكل هایی چون دفتر تحكیم وحدت باید راه را برای
فعالیت دختران جوان دانشجو هموار كنند. در ضمن نیزباید بر این اصل تاكید شود كه بدون حضور دختران
دانشجو امكان و توان گسترش فعالیت دانشجوئی به شدت محدود و یا كاهش می یابد. دفتر
تحكیم وحدت برای گسترش فعالیت های خود می بایست مشاركت همه دانشجویان فعال دختر
وپسر را با خود به همراه داشته باشد. در هیچ شرایطی نمی بایست هیچ نیروی دانشجوئی
را به دلیل جنسیت، قومیت وغیره ازمشاركت وسیع
در سطح رهبری جریانات سیاسی كنار گذاشت. جكومت امروز برای ماندن در قدرت
متحد عمل می كند و جا دارد نیروی دانشجوئی نیز به صورت متحد در درون دانشگاه ها
عمل كند!
سوال
هشتم: در جنبش كارگری مشاهده می كنیم كه همراه با گذشت زمان و تعمیق تجارب
كارگران، نقش شوراهای اسلامی به اصطلاح كارگری هر روزه ضعیف تر و كم رنگ تر می
شود. آیا در جنبش دانشجوئی نیز این روند را می توان مشاهده كرد؟
جواب: به
نظرم مثال شما در خصوص شوراهای كارگری با وضعیت انجمن های اسلامی دانشجوئی را نمی
توان به دلایل گوناگون با هم مقایسه كرد. زیرا این شوراهای كارگری اغلب به ارگان
های جكومتی وابسته هستند و اعضایشان تغییر نمی كنند و از سیاست های جكومت همواره
حمایت می نمایند. اما در بخش دانشجوئی هر ساله انجمن های اسلامی دانشجوئی نیروهای
تازه می گیرند و اینكه اغلب انجمن های اسلامی در دانشگاه ها دچار تحولات اساسی شده
اند و نیز در سال های اخیر جز نیروهای وابسته به جكومت محسوب نمی شوند بلكه هر روزی
كه می گذرد فاصله شان با جكومت افزایش می یابد و به همین خاطر است كه جكومت فضا و
هزینه فعالیت متشكل در عرصه های گوناگون را برای این جوانان بالا برده است و مدام آنها را با فشارهای امنیتی
و قضائی مواجه می سازد تا بلكه با ایجاد رعب و وحشت، كسی از این جوانان نتوانند از
خط های قرمز جكومتی بگذرند. البته می شود جور دیگر سوال شما را نیز تفسیر كرد ومن
سعی می كنم به اختصار توضیحی دیگرو كوتاه به شما ارائه دهم. امروز نیروی بسیار
اندكی از دانشجویان همچنان به دنبال تك صدایی كردن محیط دانشگاه هستند. این نیرو
خواب سالهای شروع انقلاب فرهنگی رژیم را در سر دارد و چنانكه پیشتر توضیح دادم می
خواهد نماینده و اجرا كننده سیاست های رسمی
حكومت در دانشگاه ها باشد و به یك عبارت می خواهد قوانین اسلام ناب محمدی را در
سطح دانشگاه های كشور پیاده كند. این نیرو از همه گونه كمك مالی، لجیستكی برخوردار
است. این نیرو توسط باند های انصار حزب الله و ارگان های امنیتی و نظامی رژیم حمایت
همه جانبه می شود. در حال حاضر جریاناتی چون بسیج دانشجوئی و جامعه اسلامی دانشجویان
این پروژه را دنبال می كنند. اگر منظور شما این طیف باشد باید بگویم كه نیرویشان
در سطح دانشگاه های كشور بسیار ناچیز است. اما به شدت از درون جكومت مورد پشتیبانی
واقع می شوند و از همه جور آزادی عمل در سطح دانشگاه ها برخوردارند و در ضمن با
برنامه و سازماندهی حركت می كند. در واقع این نوع تشكل ها از نوع شوراهای اسلامی
كارگری با درجاتی از تفاوت می باشند. دومین گروه جریاناتی هستند كه با گروه اول
تفاوت دارند واغلب از دفترتحكیم وحدت انشعاب كرده اند یا با كمك ارگان های اطلاعاتی
رژیم آنها را انشعاب داده اند. این گروه ها هنوز خود را جز نیروهای درون حكومتی یا
خودی تعریف می كنند. تشكل هایی همچون دفتر تحكیم وحدت- طیف شیراز(امروز فقط اسمی
از آنها باقی مانده است)، دانشجویان طرفدار جبهه مشاركت اسلامی و بخشی از طیف سنتی
دفتر تحكیم وحدت كه مدتی قبل با برگزاری نشستی غیر قانونی در دانشگاه تهران كه طبق
شواهد و اسناد موجود فاقد حد نصاب تشكیلاتی بود را می توان نام برد. این جریانات
در چارچوب حكومت و قوانین آن عمل می كنند وبه شدت خود را به جناح های اصلاح طلب
حكومت وابسته یا بسیار نزدیك می دانند. این بخش از دانشجویان نیز از امكانات و
رانت های جكومتی برخوردار هستند و امروز درسطح
دانشگاه های ایران نیرویشان بشدت تضعیف شده است. این نیرو با سازماندهی بسیار
پایینی دردانشگاه های كشور فعالیت می كند و در بسیاری از دانشگاه ها دارای سازمان
دانشجوئی نیستند. سومین گروه دفتر تحكیم وحدت كه به طیف علامه معروف است. این جریان
در حال حاضر بزرگ ترین جریان دانشجوئی در سطح دانشگاه های كشور است كه اخیرا"
با برگزاری دو نشست، شورای مركزی و برنامه یكساله خود را انتخاب و تصویب كرد. این
تشكل به طور روشن از سال 1382 با تغییر
رهبری و تفكر خود توانست به عنوان جریانی مستقل، آزاد و منتقد حكومت در آید. لایسیته
در میان این نیرو بسیار گسترش یافته است. دفاع و تلاش شجاعانه این تشكل برای پاسداری از آرمان های آزادی خواهانه و
دمكراتیك امروز بر كسی پوشیده نیست. این نیرو در اغلب قریب به اتفاق دانشگاه های
كشور دارای تشكیلات علنی است. ارگان های امنیتی رژیم در سال های اخیر به شدت در پی
محدود كردن فعالیت این تشكل، تفرقه انداحتن میان فراكسیون های آن و انحلال این جریان
هستند. متاسفانه به دلیل توطئه ها و ترفند های ارگان های امنیتی و بالا بردن هزینه فعالیت سیاسی در جامعه و اهمیت
بسیار به كار سیاسی توسط فعالین تحكیمی و بی توجهی به امور صنفی، اجتماعی، فرهنگی،
مطبوعاتی، علمی، تفریحی و تخصصی باعث گردید كه به رابطه این تشكل با بدنه دانشجوئی
خدشه وارد شود. من درپاسخ به سوالات شما فقط تشكل های علنی دانشجوئی را مورد تحلیل
قرار دادم و به تشكل های نیمه علنی یا به
اصطلاح غیر قانونی نپرداختم.كه امیدوارم در فرصت دیگر به این طیف از دانشجویان نیز
توجه لازم صورت گیرد.
سوال
نهم: گفتمان جمهوری خواهی تا چه اندازه درمیان این جنبش بسط و گسترش یافته است؟
جواب: به
نظرم در دانشگاه و در میان دانشجویان گرایش جمهوری خواهی مشخصا" از تیر 1378
نطفه اولیه اش ریخته شد. در واقع با سركوب تمایلات دانشجویان دگراندیش درواقعه 18
تیر، تمایلات سیاسی- اجتماعی جدیدی در میان بخش هایی از دانشجویان بوجود آمد. بین
سال های 81-1378 بیش از چند هزار نشریه دانشجوئی در سراسر دانشگاه های كشور به
انحای مختلف انتشار می یافت. در این نشریات گفتمان های زیادی میان دانشجویان انجام
گرفت. گفتمان جمهوریخواهی، لایسته و حقوق بشری در سطحی گسترده در میان دانشگاهیان
افزایش یافت. البته گرایش و گفتمان جمهوری خواهی یك شبه درسطح دانشگاه های كشور
بوجود نیامد بلكه حاصل تلاش فكری میان اندیشه ها وتجربیات متفاوت است. دردانشگاه
ها ما با انجمن های دانشجوئی جمهوریخواه مواجه هستیم.كه اگر ساختار موجود دانشگاه
ها و قوانینی كه برای تشكیل تشكل های دانشجوئی وجود دارد اجازه می داد؛ ما امروز
با تعداد بسیار زیادی از انجمن های جمهوریخواه مواجه می شدیم. امروز انجمن های
جمهوریخواه به شدت تحت فشار حكومت هستند. این را هم اضافه كنم كه گذاشتن نام جمهوری
در كنار انجمن های دانشجوئی نشانگر یك انتخاب سیاسی و نظری در دانشگاه ها است. در
ادامه دانشجویان در اعتراضات، تظاهرات و نشریات خود به صورت علنی شعار جمهوری واقعی
را از اوایل دهه80 در ایران با صدای بلند در خیابان ها و در درون دانشگاه ها طرح
كردند. در واقع گفتمان دانشگاه و دانشجو همچنان جمهوری خواهی، آزادی خواهی، دمكراسی
خواهی، حقوق بشری و جدایی دین از دولت است. ظرف یك سال گذشته سه بیانیه در داخل
كشور توسط آزادی خواهان كشور انتشار یافته است كه هر سه بیانیه سمتگیریش در چارچوب
جمهوری خواهی است. گفتمان های پیش گفته هنوز سمتگیری اصلی مبارزین و از جمله
دانشجویان در داخل كشور است.
14 آذر 1384
مصاحبه سایت گزارشگران با علی صمد