محمود
کویر
صبح صادق ندمد، تا شب یلدا نرود
(سعدی)
صحبت حكام ظلمت شب یلداست
نور ز خورشید خواه بو كه برآید.
( حافظ)
شب يلدا از نمونه جشن های شبانه ايرانيان
است که هنوز زنده و پا برجا مانده است.
يلدا شب تولد خورشيد است. طولانی ترين شب سال سپری می شود و
تاريکی که تا ديروز در روزهای سرد و تاريک، بر نور غلبه يافته بود، جای خود را به
نور می دهد. نور بر تاريکی پیروز می شود و دوره سياهی، تاریکی و تباهی پايان می گيرد. یلدا،آغاز «انقلاب زمستانی» است، در برابر
«انقلاب تابستانی» که از اول تير آغاز می شود.
شب يلدا شب تولد
روشنايی هاست.
ابوریحان بیرونی در
كتاب آثار الباقیه درباره یلدا می نویسد: «این شب در مذهب رومیان عید یلداست و آن
میلاد مسیح است. به جاست كه ما نیز گرامی و زنده اش بداریم. كه در نهاد و آداب و
سنت ما ایران، دنیایی از فلسفه، حكمت و زیبایی نهفته است.»
دی ماه، در ایران کهن، چهار جشن را
در بر داشت : نخستین روز ماه دی و روزهای
هشتم، پانزدهم و بیست وسوم، سه روزی که نام ماه و نام روز یکی بود.
امروز، از این چهار جشن، تنها شب
نخستین روز دی ماه، یا شب یلدا، را جشن می گیرند.
یعنی آخرین شب پائیز، نخستین شب زمستان، پایان قوس، آغاز جدی و درازترین شب
سال. درازای تاریکی نیز پانزده ساعت و
پنجاه و چهار دقیقه است.
واژه یلدا سریانی و به معنی ولادت
است. ولادت خورشید ( مهر، میترا ) و رومیان آن را ناتالیس انویکتوس یعنی روز تولد (
مهر ) شکست ناپذیر نامند. واژه نوئل نیز از همین آمده است.
در برهان قاطع در باره ی واژه یلدا
چنین آمده است: «یلدا شب اول زمستان و شب آخر پاییز است كه اول جدی و آخر قوس می
باشد و آن درازترین شب هاست در تمام سال. و در آن شب و یا نزدیك آن شب آفتاب به
برج جدی تحویل می كند.»
اما این رسم بنا بر مدارك رومی، در ایران
باستان چنین برگزار می شده كه پیران و پاكان به تپه ای رفته، با لباس نو و مراسمی
ویژه از آسمان می خواستند كه آن «رهبر بزرگ» را برای رستگاری آدمیان بفرستد و باور
داشتند كه نشانه زایش آن ناجی، ستاره ای است ، كه بالای كوهی به نام كوه فیروزی كه
دارای درخت بسیار زیبایی بوده است ، پدیدار خواهد شد و موبد بزرگ برای همین نیایشی می خوانده، كه قسمتی از آن در «بهمن
یشت» مانده است:
«آن شب كه سرورم ظهور كند
نشانه ای از ملك آید
ستاره از آسمان ببارد
همان گونه كه رهبرم از راه برسد و
ستاره اش نشان نماید ...»
جشن شب چله، جشن بزرگداشت دانش در
دوران باستان نیز بوده است. نیاكان ما، در ۷٠٠٠سال پیش، به گاهشماری خورشیدی
دست پیدا كردند و دریافتند كه اولین شب زمستان بلندترین شب سال است. آنان دریافتند
كه گاهشماری بر پایه ماه نمیتواند گاهشماری درستی باشد. پس به پژوهش درباره ی
حركت خورشید پرداختند و گاهشماری خود را بر آن پایه گذاشتند. آنها حركت خورشید را
در برجهای آسمان اندازهگیری كردند و برای هر برجی نام ویژه نهادند. آنها
دانستند هنگامی كه برآمدن خورشید با
برآمدن برج بره در یك زمان باشد، اول بهار است و روز و شب با هم برابر است. آنها میتوانستند
در شب ٦ برج را ببینند. از سر شب یكییكی برجها از جلوی چشمها عبور میكنند. برج
بره سپس برج گاو و ... شش برج دیگر كه دیده نمیشوند در آن سوی زمین هستند و
مردمانی در آنسوی زمین شش برج دیگر را تماشا میكنند. آنها دریافتند كه اول پاییز
و بهار روز و شب برابر و در اول تابستان روز بلندتر از شب است. گاهشماری خود را
بر اساس چهل روز، چهل روز تقسیم كردند. در فرهنگ ایرانیان عدد چهل مانند عدد شش و
دوازده اهمیت ویژه ای دارد. واژههای چله نشستن، چل چلی ، اربعین ، چهل گیس و چهل
کلید نشانه اهمیت این عدد در فرهنگ ایرانی است. آنها ماه را به چهل روز تقسیم كردند و نه ماه داشتند.
اما پس از مدتی به سی روز تغییر پیدا كرد
و ماه سی روزه شد.
گاهشماری
ایرانیان تا زمان دانشمند بزرگ خیام ادامه داشت. با ورود اسلام گاهشماری قمری تازیان
نیز یكی از گاهشماریهای مورد استفاده سرزمین ایران شد. وزرای ایرانی هر پیشنهادی
را كه برای اصلاح تقویم میكردند از سوی خلیفگان عباسی رد میشد. آنها میگفتند
اگر تقویم شما اصلاح شود باز به آیین و فرهنگ پیشین خود بازمیگردید. اما در زمان
خیام شرایط دگرگون شد. او در ٢٨سالگی هنگامی كه وارد دربار شاه خوارزم میشد، شاه
از جای خود بلند میشد و او را كنار خود مینشاند. احترامی كه پادشاهان به خیام میگذاشتند
باعث شد دست او در اصلاح گاهشماری ایرانیان باز شود. با اصلاح گاهشماری بار دیگر
فرهنگ و آیین ایرانی زنده شد.
پیوند یلدا با میترائیسم
یلدا
زاد روز ایزد مهر یا میترا است. ایزدی که در کیش میترائیسم پرستش می شد و این دین،
یکی از تاثیر گذارترین مذاهبی بود که نخست در شرق و بعدها در غرب و در دین مسیحیت
رد پای بسیاری از خود به جای گذاشت.
در
برخی منابع آمده است که پس از مسیحی شدن رومیان، سیصد سال پس از تولد عیسا مسیح،
کلیسا جشن تولد مهر را به عنوان زاد روز عیسا پذیرفت، زیرا زمان دقیق تولد وی و
وجود واقعی او نیز معلوم نبود. در واقع یلدا یک جشن آریایی است و پیروان میترائیسم
آن را از هزاران سال پیش در ایران برگزار می کرده اند. وقتی میترائیسم از تمدن ایران
باستان به سایر جهان منتقل شد در روم و بسیاری از کشورهای اروپایی روز ٢١دسامبر به
عنوان تولد میترا جشن گرفته می شد ولی پس از قرن چهارم میلادی در پی اشتباه
محاسباتی، این روز به ٢٥ دسامبر انتقال یافت و از سوی مسیحیان به عنوان روز کریسمس
جشن گرفته شد. از این روست که تا امروز بابا نوئل با لباس و کلاه موبدان ظاهر می
شود و درخت سرو و ستاره بالای آن هم یادگاری از کیش مهر است
شب چله به گمانی نیزشب تولد ایزد
مهر، یكی از بزرگترین و فراگیرترین ایزدان هند و ایرانی بوده و این مراسم، به
مناسبت جشن تولد مهر برگزار می شده است.
ایزدمهر، ایزد نگاهبان پیمان ها و
نظم و راستی و پشتیبان سرزمین های آریایی و حامی جنگاوران آریایی، ایزدی است همیشه
بیدار كه همراه با خورشید از مشرق به مغرب می رود و پس از فرو رفتن خورشید نیز به
زمین می آید و بر پیمان ها نظارت می كند. او سرخی پیش از طلوع خورشید و پس از غروب
آن است و بدین گونه است كه سرخی در شب تولد مهر معنای خاصی می یابد. در این شب، ایرانیان
جلوه هایی از این ایزد را در محفل خود گرد می آورند و تولد او را درست در انقلاب
زمستانی گرامی می دارند كه پس از آن، روزها به سمت بلند شدن یعنی به سمت نور و گرمی
بیشتر پیش می روند.
«فرانس كومون» دانشمند فرانسوی، می نویسد كه در دوران قدیم روز
تولد خورشید در مصر و شام روز ٢٥ دسامبر جشن گرفته می شد .
به نوشته كومون، این جشن همان جشن نوئل مسیحیان شده است كه در
آن، شمع روشن می كنند و درخت سرو آریایی را با تزیینات بر پا می دارند. مهرپرستی
به صورت آیینی جدا از دین زردشتی پیش از میلاد مسیح وارد سرزمین های اروپایی شد و
در امپراتوری روم گسترش یافت.
این آیین در سده های نخستین میلادی
در اروپا به چنان درجه ای رسید كه مدت
زمانی این تردید را به وجود آورد كه ازمیان این دو آیین مهر و مسیحیت، پیروزی با
كدام است. وسعت قلمرو مهر، اروپا و آسیا و
آفریقا را فرا می گرفت. در هیچ قرنی هیچ ایزد
یا پیامبری به شهرت مهر نبوده است .اما سرانجام آیین مسیح، دین نوپایی كه حتا از
سوی بنیادگزارانش ، هیچ آداب و دستور و كتابی نداشت، به پیروزی رسید و آداب و رسوم
یا به عبارتی شكل ظاهرش را از آیین كهنسال مهر، كه بیشتر از سیصد سال در امپراتوری
روم دوام آورد، گرفت.
برخی از پژوهندگان در تفسیر پیروزی دین
مسیح، بر آنند كه آیین مهر دینی مردانه بوده و زنان را به آن راهی نبوده است، حال
آنكه زن در انتقال دین و فرهنگ به خصوص به نسل بعدی نقشی اساسی دارد. دین مسیح چنین
محدودیتی نداشت، اما آن هم در آغاز بیشتر مردانه بود و تقدیس حضرت مریم، بعدها به
منظور بقای دین وارد آداب آن شده است. به هر حال مسیحیت پیروزی خود را می تواند
ابتدا مدیون حمایت زنان و سپس مدیون حمایت كنستانتین، امپراتور روم باشد. كنستانتین
كه به دین مسیح گرویده بود، در سال ٣٢٤ میلادی به سلطنت رسید و به كشتار مهرپرستان
و نابود كردن آثار آنان پرداخت. با روی كار آمدن كنستانتین و جسور شدن مسیحیان،
مهرپرستان چنان کشتار شدند كه امروزه آثار اندكی از آیین ها و رسوم آنان به جا
مانده است. هنوز هم آثار معابد مهری كه از زیر خاك كشف می شود، دلیل شكستن و سوختن
به وسیله دشمنان آن است.
با این حال، مهرابه ها (نیایشگاه های
مهری) و نقش برجسته هایی كه در اروپا از این آیین كشف شده، از جمله نقش برجسته ای
در كونییك ، یوگسلاوی، بسیاری از رازهای این آیین را كه شباهت ها و تفاوت های در
خور توجهی با پرستش مهر در ایران دارد، گشود. مانند: فدیه و نیاز و باوربه رستاخیز
و پل صراط و برزخ و بهشت و دوزخ و ثواب و گناه. به علاوه بسیاری از آداب و جشن های
آن، چون: جشن تولد مهر به صورت عید نوئل، غسل تعمید، جشن بهارانه مهرپرستان به
صورت عید پاك، نامگذاری روزهای هفته با نام ستارگان و مقدس بودن روز یكشنبه كه روز مخصوص خورشید بوده است.
در هنگام ستایش و نیایش مهر، آهنگ می
نواختند و در مواقع مخصوصی از زنگ استفاده می كردند و به هنگام ستایش زانو می زدند.
استفاده از ارگ و ناقوس و زانو زدن را در مراسم كلیسایی نیز می بینیم. در آیین
زردشتی، موبدان نان و آب تقدیس شده و آمیخته با گیاه هوم را به هنگام مراسم مذهبی
می خوردند. این رسم ایرانی نیز به اروپا منتقل شد و جای گیاه هوم را شاخه های درخت
انگور و تدریجا شراب گرفت و نان و شراب نماد گوشت و خون مسیح شد.
باید گفت این وام گیری ها ابتدا از
سوی مسیحیان آسیای صغیر و ارمنستان صورت گرفت، یعنی همان دو منطقه ای كه مهر از
زمان های بسیار قدیم پرستیده می شد. به این ترتیب، پس از رواج دین مسیح در این
منطقه، آداب مهری وارد دین مسیح شد و تدریجا در این دین فراگیر شد تا جایی كه از
قرن چهارم میلادی، ٢٥دسامبر به روز تولد مسیح تغییر یافت.
حتا در ساختمان كلیساها هم آثاری از
معابد مهری به جا مانده است. كلیساها طوری ساخته شده اند كه همه مسیحیان جهان به
طرف مشرق یعنی محل طلوع خورشید می ایستند و می دانیم كه مهر و خورشید به خصوص در آیین
های مهری ارتباط نزدیكی با یكدیگر دارند و این نزدیكی چنان بوده كه در ایران، مهر
معنای خورشید یافته است.
از طرفی، فضای دالانی و غار مانند كلیسا،
بی شباهت به معابد مهری كه در غارها یا زیرزمین ساخته می شد، نیست. بر دیوار
مهرابه ها تصاویری از ایزدمهر با هاله نوری دور سر آن در حال كشتن گاو وجود داشت. امروزه
نیز در كلیساها تصاویری از حضرت مسیح و حضرت مریم با همان هاله های نورانی دیده می
شود. در كنار در ورودی كلیسا ظرف پایه داری پر از آب متبرك قرار دارد كه بازمانده
معابد مهری است. مهرپرستان یكدیگر را برادر خطاب می كردند و پیروان دین مسیح نیز
در آغاز یكدیگر را برادر می گفتند. در آیین مهر درجات مذهبی وجود داشته، به ترتیب:
كلاغ، عروس، سرباز، شیر، پارسی، پیك خورشید و «پدر» عالی ترین مرتبه. مشابه این
رتبه بندی روحانی در دین مسیح نیز وجود دارد، القابی چون كشیش، اسقف و پاپ . از
همه مهمتر آنكه پیروان دین مسیح،صلیب، مظهر شكنجه و وسیله ی کشتن پیامبر خود را
ستایش میكنند. صلیب نماد قدیمی خورشید است كه در فارسی به آن چلیپا می گویند و در
نقش برجسته های به جا مانده از آیین های مهر از جمله همان نقش برجسته كونییك به
عنوان تصویری مقدس به چشم می خورد و این نماد خورشید امروزه به نمادی از حضرت مسیح
تغییر یافته و مورد تقدیس و پرستش همه مسیحیان جهان شده است. بازمانده های صلیب یا
چلیپا که همان گردونه حورشید یا مهر باشد از چند هزار سال پیش بر سنگ ها و ظرف ها
و پیشانه ی آتشکده ها باقی مانده است.
اما در استوره های کهن ایرانی چنین
آمده است که،
ماه، دلداده مهر است و این هر دو راهی
جدا دارند . زمان ماه شب است و مهر روزها بر می آید. ماه بر آن است که سحرگاه، راه
بر مهر ببندد و با او در آمیزد، اما همیشه در خواب می ماند و روز فرا می رسد که
ماه را در آن راهی نیست. سرانجام ماه تدبیری می اندیشد و ستاره ای را اجیر می کند،
ستاره ای که اگر به آسمان نگاه کنی همیشه کنار ماه قرار دارد و عاقبت نیمه شبی
ستاره، ماه را بیدار می کند و خبر نزدیک شدن خورشید را به او می دهد. ماه به
استقبال مهر می رود و راز دل می گوید و دلبری می کند و مهر را از رفتن باز می دارد.
در چنین زمانی است که خورشید و ماه کار خود را فراموش می کنند و عاشقی پیشه می
کنند و مهر دیر بر می آید و این شب، «یلدا» نام می گیرد. از آن زمان هر سال مهر و
ماه تنها یک شب به دیدار یکدیگر می رسند و هر سال را فقط یک شب بلند و سیاه وطولانی
است که همانا شب یلداست.
یلدا در افسانه ها و اسطوره های ایرانی
حدیث میلاد عشق است که هر سال در «خرم روز» تکرار می شود.
در زمان ابوریحان بیرونی به دی ماه،
خورماه نیز می گفتند که نخستین روز آن خرم
روز نام داشت و ماهی بود که آیین های بسیاری در آن برگزار می شد. از آن جا که خرم
روز، نخستین روز دی ماه، بلندترین شب سال را پشت سر دارد، پیوند آن با خورشید معنایی
ژرف می یابد. از پس بلندترین شب سال که یلدا نامیده می شود خورشید از نو زاده می
شود و طبیعت دوباره آهنگ زندگی ساز می کند و خرمی جهان را فرا می گیرد. ایرانیان نیز
که همواره دوستدار شادی و شادمانی و زنذگی بودند، این شب را را با شور و سور و دست
افشانی و پایکوبی سپری می کردند.
در اسطوره های دیگر از لرستان، مهر
مرد است و ماه، زن. این دو در سی ام هر ماه با هم، می آمیزند و هر وقت كشاورزی كاری
داشته باشد كه آن را تمام نكرده است به خورشید می گوید: «زنت دختری زایید» و آن
روز خورشید دیرتر به خانه می رود! در اسطوره ای دیگر زمان وصال مهر و ماه آخر ماه
است؛ اما خورشید همانا زن و ماه مرد است. در همه این اسطوره ها مهر و ماه از چاه
بر می آیند و در چاه می شوند یا از دریا بر می آیند و به دریا می روند و چگونگی
بازگشت آنان روشن نیست. «جاندار انگاری» مهر و ماه كه از گذشته بسیار دور ریشه می
گیرد، موجب تقدیس مهر و ماه است و از روزگار گسترش نیایش عناصر طبیعت سخن می گوید.
از
آیین های شب یلدا در ایران،فال با دیوان حافظ است. مردم دیوان را با نیت بهروزی و
شادکامی می گشایند و فال دل خویش را از او طلب می کنند. در برخی دیگر از نقاط ایران
نیز شاهنامه خوانی رواج دارد. نقل خاطرات و قصه گویی پدر بزرگ ها و مادر بزرگ ها نیز
یکی از مواردی است که یلدا را برای خانواده ایرانی دلپذیرتر می کند. اما همه این
ها ترفندهایی است تا خانواده ها گرد یکدیگر جمع شوند و بلندترین شب سال را با شادی
وسرور سحر کنند.
در سراسر ایران زمین، جایی را نمی یابید
که خوردن هندوانه در شب یلدا جزو آداب و رسوم آن نباشد. در نقاط مختلف ایران،
انواع آجیل و خوراکی ها مصرف می شود اما هندوانه میوه ای است که هیچ گاه از قلم نمی
افتد، زیرا عده زیادی باور دارند که اگر مقداری هندوانه در شب چله بخورند در سراسر
چله بزرگ و کوچک یعنی زمستانی که در پیش دارند سرما و بیماری بر آنها پیروز نخواهد
شد.
مردم شیراز در شب یلدا به شب زنده
داری می پردازند و برخی نیز دوستان و بستگان خود را دعوت می کنند. آنها در این شب
سفره ای می گسترانند که بی شباهت به سفره هفت سین نوروز نیست و در آن آینه و انواع
و افسام آجیل چون نخودچی، کشمش، مغز گردو، انجیر خشک، حلوا شکری، رنگینک و خرما و
میوه هایی چون انار و به و بخصوص هندوانه
را جای می دهند.
در آذربایجان مردم هندوانه چله (چیله
قارپوزی) می خورند و باور دارند که با خوردن هندوانه لرز و سوز و سرما به تن آنها
تاثیری ندارد.
در اردبیل مردم، چله بزرگ را قسم می
دهند که زیاد سخت نگیرد و گندم برشته (قورقا) و هندوانه و مغز گردو و نخودچی و
کشمش می خورند.
در تبریز نیز هنگام یلدا «عاشیق ها» می
نوازند. عاشیق ها خنیاگرانی هستند که به هنگام اجرای برنامه، داستان می خوانند، فی
البداهه شعر می سرایند و ساز می زنند. قصه هایی كه عاشیق ها در شب یلدا می گویند ریشه
در افسانه های كهن ایرانی دارد. داستان قهرمانی
مانند کوراوغلو و افسانه های دده قورقود از این دسته اند.
در گیلان هندوانه را حتمن فراهم می
کنند وگمان دارند که که هر کس در شب چله هندوانه بخورد در تابستان احساس تشنگی نمی
کند و در زمستان سرما را حس نخواهد کرد.
هم چنین در گیلان «آوكونوس» میوه ای
است كه در شب چله مصرف می شود و روش تهیه آن هم به این شرح است كه در فصل پاییز
ازگیل خام را در خمره می ریزند، خمره را
پر از آب می كنند و كمی نمك هم به آن می افزایند و در خم را می بندند و در گوشه ای
خارج از هوای گرم اطاق می گذارند.
ازگیل سفت و خام، پس از مدتی، پخته و
آبدار و خوشمزه می شود. آوكونوس ازگیل در اغلب خانه های گیلان تا بهار آینده پیدا
می شود و هر وقت هوس كنند ازگیل تر و تازه و رسیده و خوشمزه را از خم بیرون می
آورند و آن را با گلپر و نمك می خورند.
در لرستان مردم در شب چله «گندم شیره»
می خورند كه گندمی است كه در شیره می خیسانند و زردچوبه و نمك را با آن مخلوط می
كنند سپس آن را روی ساج برشته می كنند و همراه خلال بادام، گردو، كشمش، سیاه دانه
و كنجد مخلوط می كنند و می خورند. یكی دیگر از رسوم زیبای لرها به این شكل بوده كه
پسران كوچك و نوجوان، شب یلدا بر پشت بام خانه ها می رفتند و كیسه ای را به همراه
طنابی از سوراخ دودكش خانه ها به داخل خانه آویزان می كرده اند و شعری محلی می
خواندند با این مضمون كه صاحب خانه، انشاالله خیر به خانه ات ببارد و كدخدای خانه
ات نمیرد چیزی بده این پسر كوچك بیاورد. صاحبخانه از آجیلی كه برای شب چله تدارك دیده
بود، داخل كیسه می گذاشت و گاهی پیش آمده كه صاحبخانه برای مزاح، دختر خردسال
كوچكش را در كیسه گذاشته و آن پسر كیسه را كشیده بالا و این آشنایی در خیلی از
موارد باعث ازدواج در بزرگسالی می شده است.
نزد زرتشتیان، زمستان به دو چله کوچک
و بزرگ تقسیم می شود. چله بزرگ از اول دیماه تا دهم بهمن ماه را در بر می گیرد و
از ده بهمن به بعد را چله کوچک می گویند. یلدا، شب نخست چله بزرگ است.
زرتشتیان
در این شب جشن می گیرند و فدیه می دهند: فدیه، سفره ای است که در هر خانه گسترده می
شود و در آن خوراکی های شب یلدا چیده می
شود. زرتشتیان در این شب دعایی به نام «نی ید» را می خوانند که دعای شکرانه نعمت
است. خوراکی هایی که در این جشن مورد استفاده قرار می گیرند، گوشت و هفت میوه خشک
شده خام (لورک) می باشد.
آشوریان نیز در شب یلدا آجیل مشکل
گشا می خرند و تا پاسی از شب را به شب نشینی و بگو بخند می گذرانند . در خانواده
های آشوری فال با دیوان حافظ نیز رواج دارد.
از همه شگفت انگیزتر شب چله در شهرستان سنندج است كه با سنت شهرهای دیگر
كردستان تفاوت دارد.
از سه ماهپیش از یلدا، سنندجی ها در
فكر شب چله اند. انگورها به بند كشیده و
امرودها انتخاب شده و سیب خریداری و نگه داری شده است. از همه مهم تر خربزه را در
خم ترشی انداخته اند . شب چله هم دلمه كلم می خورند.
بسیاری
از خانواده های سنندجی در سال فقط یك بار كلم می خورند آن هم دلمه كلم.
به شب چله در سنندج،شب خربزه ترش و
دلمه كلم می گویند.
این جشن در روسیه نیز از دیر باز، از
روزگاری که هنوز مسیحیت به آن جا راه نیافته بود، به مدت دوازده روز پر سرور و پر
آئین با آداب ویژه ای برگزار می شده است . گویا هنوز هم در میان دهقانان و روستائیان
رایج است. در روسیه جشن یلدا، عید سالانه دهقانان و روستائیان بود. پختن نان شیرینی
محلی به صورت موجودات زنده، بازی های محلی گوناگون، کشت و بذر پاشی به صورت تمثیلی
و باز سازی مراسم کشت، پوشانیدن سطح کلبه با چربی، گذاشتن پوستین روی هره پنجره
ها، آویختن پشم از سقف، پاشیدن گندم به محوطه حیاط، ترانه خوانی و رقص و آواز و مهم
تر از همه قربانی کردن جانوران از آیین های ویژه این جشن بوده و هست.
شب یلدا، سفره ی خانه های همه پر از
لبخند و ترانه. پر از بادام و پسته. پر از شادی و امید. روزگارتان سبز و سرخ و
روشن باد چونان هندوانه های رقصان یلدایی!