آنچه مهم است قدرت است!
در باره "پرواز مرگ"، رویداد
دلخراش سقوط هواپیمای سی 130
کوروش گلنام
آدینه 18 آذر 1384ـ 9 دسامبر 2005
آنچه مهم است قدرت است!
این باور سرکردگان"ج" اسلامی از روز آغاز تا امروز است که بی گمان
در آینده نیز و تا آن زمان که جانی در کالبد داشته باشند همین خواهد بود. در همه
این سال ها می توان تنها باور به قدرت و نگاهداری از آن به هر قیمتی حتا نابودی
مردم و میهن ما ایران را در پندار،گفتار،
رفتار و کردار سردمداران این رژیم، به روشنی و آشکارا دید. حتا اگر این رویداد به
دلیل ایراد فنی بوده و توطئه گران حکومتی نیز در آن نقشی نداشته باشند، همه چیز
مورد تردید و بدگمانی است زیرا سابقه چنین توطئه های جنایتکارانه در "ج"
اسلامی چنان زیاد است و سیاهه لیست سیاه کاری ها چنان بلند است که دیگر به هیچ کار
و کردار و گفتار سران این رژیم اعتمادی نیست و حقن هم نباید باشد.
دامنه تردیدها در باره این رخداد
جانکاه بسیار است:
"...اين در حالي
است که به نوشته روزنامه همشهري، برادر آقای حسن حيدري، صدابردار شبکه خبر،
مي گويد که آقاي حیدری قبل از حادثه، با همسرش تماس گرفته و گفته که هواپيما خراب
است و خلبان حاضر نيست پرواز کند. وي همچنين در ادامه، به همسرش گفته که ما ميخواهيم
برگرديم، اما اجازه نميدهند؛ قرار است خلبان را تعويض کنند. همچنين، همسر آقاي عبدياني،
فيلمبردار شبکه خبر نيز ميگويد، ساعت ده و نيم صبح روز حادثه همسرم به من تلفن
کرد و گفت دو ساعت است که در اتوبوس نشستهايم، نه ما را به سوي هواپيما ميبرند،
و نه ميگذارند فرودگاه را ترک کنيم. گويا هواپيما خراب است."(1)
و شرح کامل تر در این باب از روزنامه همشهری:
"...كمي آن طرف تر برادر حسن حيدري صدا بردار صدا و سيما به ديوار
تكيه داده بود و بهت زده به آسمان
نگاه مي كرد. او گفت: «صبح قبل از حادثه با برادرم بودم. ساعت پنج صبح خودرو صدا و سيما به
مقابل در منزلشان آمده بود تا او را به فرودگاه برساند.به ما گفته بود ساعت ۸ پرواز دارد. ساعت ۱۲ و ۳ دقيقه همسرش با تلفن
همراه او تماس گرفته و متوجه شد كه
هنوز در فرودگاه مهرآباد هستند. علت را كه جويا شد حسن گفته بود:«هواپيما خراب است. خلبان حاضر نيست پرواز كند قرار است
خلبان را تعويض كنند. ما مي خواهيم
برگرديم ولي اجازه نمي دهند!» اين برادر داغدار ادامه داد:« ما شكايت داريم اگر قانوني وجود
دارد بايد به فرياد ما برسد. ما از نيروي هوايي، ارتش و مسئولين سازمان صدا و سيما كه مي دانستند پرسنل آنان در خطر
هستند ولي باز اصرار داشتند كه
گروه خبري به چابهار بروند نيز شكايت داريم.اگر مانوري مي گذارند بايد براي آن هزينه كنند. با
يك هواپيماي باري كه نبايد خبرنگارها را به محل اعزام كنند. ما برادرمان را از دست داديم."
"...ديگر پاهايم توان راه رفتن نداشتند. چند دقيقه بعد
كنار همسر خدا عفو عبدياني ۴۵ ساله
فيلمبردار شبكه ۶ نشستم و او از آخرين گفت وگو با همسرش گفت: «ساعت ۱۰ و ۳۰ دقيقه خدا عفو به من زنگ زد و گفت:« دو ساعت است
كه در اتوبوس نشسته ايم نه ما را
به سوي هواپيما مي برند و نه مي گذارند فرودگاه را ترك كنيم. گويا هواپيما خراب است. صدقه
كنار بگذار، دلم شور مي زند.
زن سرش را به
ديوار پشت سرش كوبيد و گفت:«او نمي خواست برود. ناراحت بود. خدايا كمكم كن تا مرگش را تحمل كنم. به بچه ها چه
بگويم؟
خدا عفو سه
فرزند ۲۰ ساله، ۱۶ ساله و ۱۲ ساله دارد كه ديگر پدرشان را نخواهند ديد." (تاکیدها
از من)
"علل احتمالي سقوط
تاخير ۵ ساعته هواپيما به علت نقص فني، اعتراض خلبان به نقص فني و عدم ايمني
هواپيما، انتقال خبرنگاران با هواپيماي نظامي و غيرمسافري و عدم اجازه فرود به
هواپيما در فرودگاه هاي نزديك ازجمله مسائل و نقاط ابهام انگيزي است كه
مردم، رسانه هاي جمعي و شخصيت هاي سياسي و فرهنگي خواستار رسيدگي و
روشن شدن آنها شده اند."(2)
" چه كسي «پاسخگو» خواهد بود؟
پس
از وقوع حادثه تلخ سقوط هواپيما اطلاعات دقيقي درخصوص مسائل مربوط به اين
حادثه به روزنامه رسيده است. از جمله اظهارات كاركنان خدوم و پرتلاش برج مراقبت
فرودگاه كه منكر تقصير خود و شايعه موجود هستند و از مسائل ديگري سخن مي گويند.
روزنامه همشهري ضمن حفظ محرمانه منابع اين اطلاعات به دليل حساسيت شرايط در حال
حاضر از انتشار آنها تا زمان اعلام نتيجه قطعي اقناع كننده افكار عمومي خودداري
مي كند .طبيعي است در صورتي كه اين بار نيز بدون پيگيري جدي مقصران، چون
هميشه پاسخهاي فرمايشي و بي حاصل به افكار عمومي عرضه شود روزنامه همشهري
به وظيفه حرفه اي خود بدون ملاحظه عمل خواهد كرد."(3)
تاکیدها از من است.
رویداد تلخ تازه، میوه ای است که هر روزه از این مرداب آلوده و بویناک بدست می
آید. همه نشانه ها تا کنونی خبر از این دارد که :
1 ـ هواپیما دچار ایراد فنی و کمبود بوده است.
2 ـ به همین دلیل خلبان اصلی از پرواز خود داری می کرده است و سرانجام خلبان
جوان و کم تجربه ای به جای او پرواز می کند.
3 ـ مسافران ساعت ها دیر کرد پرواز داشته اند.
4 ـ از بازگشت مسافران و ترک فرودگاه به شدت جلوگیری شده است.
5 ـ گونه ای ترس و هراس و تردید در جان آنها که پیش از پرواز مرگ با
خانواده خود تماس گرفته اند، وجود داشته است.
6 ـ با وجود آشکار بودن ایراد و کمبود، تلاش شده است که پرواز همآن روز انجام
گیرد و به هیچ گونه، تن به تغیر برنامه نمی داده اند.
7 ـ آیا این موردها نمی تواند نشان از این باشد که برنامه ای از پیش طرح ریزی
شده بوده است؟ و اگر آری آیا این برنامه ریزی فاجعه بار چند هدفه نیوده است که یکی
از آنها برخورد با سالروز 16 آذر، روز دانشجو، و ترس از خیزش دانشجویی و برای
انحراف افکار همگانی نبوده است؟
8 ـ از دید یک کارشناس، سرگرد خلبانی در رژیم گذشته که پیشینه5000 ساعت پرواز
با ابن گونه هواپیما را دارا است، داده های فنی در باره دلیل سقوط هواپیما با
حقیقت و جودی و کاربردی این گونه هواپیما هم خوانی نداشته و از کار افتادن یک
موتور هواپیما نمی توانددلیل سقوط باشد:
"قباد حسیبی سرگرد خلبان نیروی هوایی پیش از انقلاب که مدت
زیادی هواپیماهای هرکولس یا سی 130را هدایت کرده بود، در
مصاحبه با رادیو فردا می گوید پرواز هواپیمای سقوط کرده در تهران در ارتفاع
پائین کمی عجیب است چون این هواپیماها حتی در صورت ازکار افتادن یکی از موتورهای
خود نیز می توانند به پرواز ادامه دهند. وی می گوید: بطور کلی هواپیمای هرکولس یا سی 130یکی از بهترین هواپیمایی است که تا حالا ساخته شده. این هواپیما قادر
است همه کار بکند، در زمینهای کوتاه بنشیند و بلند شود. می تواند تا 175 هزار تن
بار را بلند کند و تا ارتفاع 28 هزار پا پرواز کند." (4)
پرسش های زیر به پیچیدگی بیشتر ماجرا می افزاید:
1 ـ چرا پس از فاجعه، از ورود خبرنگاران برای تهیه گزارش به محل این رویداد
تلخ جلوگیری نموده و حتا تنی چند از آنها را کتک زده اند؟
2 ـ چرا به سرعت نیروی های لباس شخصی، امنیتی و نظامی منطقه را به محاصره در
آورده اند. نیروهای امنیتی و لباس شخصی در آنجا چکار می کرده اند؟
3 ـ چرا تا کنون نیز حاضر نشده اند آگاهی های درستی در اختیار مردم بگذارند؟
4 ـ چرا از چنین هواپیمای باری با
وجود فرسودگی و داشتن ایرادهای فنی استفاده کرده، مسافران را مجبور به
پرواز کرده اند؟
5 ـ جعبه سیاه کجاست؟ یورش شتابزده بسیجیان به محل رویداد و نقش آنها در این
ماجرا چیست؟
6 ـ آیا بیت رهبری، این لانه فساد و توطئه در جریان کار قرار نداشته است ؟
بر دانشجویان، خانواده های قربانیان و همه دلسوختگان است که این رویداد دردآور
را از همه گوشه ها و زاویه ها مورد ارزیابی قرار دهند و نگذارند خون این هم
میهنان، با هر ایده، باور و مرامی که بوده اند(حتا اگر باورمند به "ج"
اسلامی بوده اند)، چون هزاران ایرانی دیگر که در توطئه های گوناگون رژیم، چه وسیله
آدمکشی هایی چون قتل های زنجیره ای ویا رستوران میکونوس؛ و یا با شیوه های گوناگون
دیگری چون تزریق آمپول هوا و سم به بدن قربانیان، اصطلاحن"ماشینی یا کامیونی
کردن" قربانیان، خرابکاری در اتوموبیل تعدادی از قربانیان و نابود کردن آنها،
دستکاری در هواپیما برای ساقط کردن آن و... ده ها و صدها مورددیگر، پایمال شود (آیا
هرگز روشن شد که چرا هواپیمای تعدادی نماینده مجلس، نمایندگان مجلس ششم که از جناح
محالف بودند، سقوط کرد؟توطئه هایی چون برنامه ریزی برای انداختن اتوبوس نویسندگان
وهنرمندان (نخبگان جامعه) به دره و برنامه قتل فرج سرکوهی و.. را فراموش نکنیم). ارزیابی
آنچه که در زیر می آید، مهم است و باید از خود پرسید که آیا در میان قربانیان:
ـــ کسانی بوده اند که آگاهی های
زیادی در باره برنامه های پنهانی رژیم و یا سران رژیم داشته اند که رژیم از افشای
آن هراس داشته است؟
ـــ کسانی بوده اند که تصمیم به دست زدن به افشاگری و دادن آگاهی به جامعه را
داشته اند؟
ـــ کسانی از وابستگان رژیم(چه خبرنگار و چه نظامی) بوده اند که بتدریج به
ماهیت درونی رژیم پی برده و آغاز به مخالفت خوانی کرده بوده اند؟
ـــ کسانی بوده اند که بنوعی مانعی بر سر راه سیاه کاری ها وخلاف کاری ها ی گروه
های مافیایی بوده و عنوان"مزاحم" یافته بوده اند؟
و پرسش های دیگری که آنها که در ایران زندگی می کنند بیش از نگارنده با آنها آشنا
بوده و می توانند به میان آورند.
مردم ایران سر انجام باید تکلیف خود را با این رژیم روشن نمایند. این رویداد
تلخ یکبار دیگر نشان داد که جان انسان ها کمترین ارزشی برای این آدمخواران ندارد.
ببینید چه وضعی در این مملکت به وجود آورده اند و چاپلوسی و زبونی و بیچارگی آدمیانی
از میان ما ایرانیان به کجا رسیده است که موج تسلیت نامه های آبکی و کلیشه
ای، که بیشتر مردم ایران از آن بیزار هستند، خطاب به رهبر! یعنی عامل اصلی این
فاجعه ها و بدبختی ها، سرازیر شده است! و این رفتار چاپلوسانه چه نمکی است بر
درد و زخم خانواده های قربانیان!
اکنون تلاش می شود از سویی با انتشار داده های دروغین و نادرست، و از سویی
دیگربا "شهید" نامیدن از دست رفتگان و اجرای مراسم های ظاهری و توخالی،
این ندانم کاری ها، سهل انگاری ها، بی برنامگی ها و در یک کلام عدم ارزش برای جان
مردم (اگر روشن شود که توطئه ای در کار نبوده است) رازیر پوشش برده و مانع از پی
گیری ماجرا شوند. خوبست مردم و خانواده قربانیان این پرسش را با بانگی رسا بیان کنند که اگر علی خامنه ای، رفسنجانی و
یا همین رئیس جمهور نادان و یاوه گو که
خود را خاکی و نوکر مردم می داند، می خواستند با هواپیما برای بازدید از مانور
کذایی پرواز کنند، با چنین هواپیمایی پرواز کرده و به همین شیوه با آنها رفتار می
شد؟ چرا مردم ما به این زبونی ها تن می دهند؟ تا کی می خواهیم شاهد چنین فجایعی
باشیم؟آیا هنوز هم تردید داریم که برای این رژیم آنچه مهم است قدرت است و نه هیچ
چیز دیگر!؟
زیر نویس:
1 ـ سایت رادیو فردا، پنجشنبه 17 آذر 1384
2 ـ روزنامه همشهری، بخش سیاسی، 17 آذر 1384
3 ـ روزنامه همشهری، بخش اجتماعی، همآن تاریخ
4 ـ سایت رادیو فردا، 17 آذر 1384