گفتگوهای گزارشگران با محمد مسعود سلامتی صاحبنظر در مسائل جنبش دانشجوئی

جنبش دانشجویی سابقه ای همپای احزاب نوین سیاسی ایران دارد

 

  • یکی از غمناک ترین مسایلی که امروز در کشورمان با آن درگیر هستیم بحث زندانیان سیاسی است . چقدرشرم آوراست انسان که خود را درجایگاه عالیترین موجودات زنده روی زمین می بیند آنهم در عصری که وجدان و افکارعمومی دردنیا در سطحی است که انسانها برای تضییع حقوق انسان دیگر در دور افتاده ترین نقاط هم لب به اعتراض می گشایند اما عده ای را آنهم حکومت که قرار است حافظ جان و مال آنها باشد تنها و تنها به جرم سخن گفتن و یا قلم زدن از نخستین حقوق انسانی محروم کند و آنها را به بند کشد یا بدتر از آن در رنج و آزار نگاه دارد.

 

 

http://www.gozareshgar.com

 

 

گزارشگران:

سوال بی موریست در ارتباط با شما اما به رسم گفتگوهای اینترنتی اگر تمایل دارید خود را معرفی نمائید.

محمد مسعود سلامتی:

سال 1344 در شهرستان بهشهر متولد شدم. در رشته های ادبیات زبان ایتالیایی و علوم سیاسی تحصیل كردم. جزو اولین گروههایی بودم كه پس از انقلاب فرهنگی درسال 1363 وارد دانشگاه تهران شدم. و آخرین سال حضورم در دانشگاه (آزاد ) درسال 1380 بود. بواسطه مشکلاتی كه من و برخی دانشجویان در خصوص فعالیت در انجمن اسلامی دانشجویان داشتیم. به همراه دوستانم ازسال 1364 تاسیس اتحادیه دانشجویان و دانش آموختگان را تدارك دیدیم . با تحولاتی كه در فضای سیاسی كشور ایجاد شد و بنا به ضرورت و شرایطی كه محتاج بحثی مجزاست در سال 76 در تاسیس جبهه متحد دانشجویی شركت نمودم. دوبار در سال 78 و یكبار در سال 81 به سبب این فعالیتها بازداشتگاه نیروی انتظامی و زندانهای توحید و اوین را تجربه كردم. و اكنون نیز محكومیت تعلیقی سه ساله دارم. در زمینه مطبوعاتی نیز با نشریات پیام دانشجو ، ندای دانشجو ، هویت خویش و روزنامه گزارش روز همكاری داشتم كه متاسفانه اكنون جملگی در محاق توقیف و تعطیل می باشند.

 

گزارشگران:

همانطور كه بر شما واضح است جنبش دانشجوئی بنابر خود ویژگی هایش همواره در فراز و نشیب بوده است و به همین دلیل تحلیل اوضاع این جنبش نیز نیازمند بازبینی های مكرر در دوره های مختلف سیاسی است. بنظر شما هم اكنون این جنبش در چه موقعیتی قرار دارد؟

 

محمد مسعود سلامتی:

جنبش دانشجویی در كشورمان سابقه ای همپای احزاب نوین سیاسی ایران دارد لذا نظربه تجربه گرانسنگی كه بر دوش می كشد به باور من توانمندی و ظرفیت هدایت جنبش های اجتماعی را در كشورمان داراست. قرار نیست این جنبش جایگزین احزاب شود اما اگر در تاریخ معاصرمان تدقیق كنیم مگر احزاب سیاسی در كشورمان (به استثنای شمار اندكی از آنان) همگی از دانشگاه بپا نخواستند. آیا دهه 40 كه خاستگاه جنبش چریكی و تغییر استراتژی احزاب بود نقطه اتكا آن دانشگاه نبود؟ بعد از انقلاب 57 نخستین آتشفشانی كه فوران كرد دانشگاه نبود؟ كدام جنبش اجتماعی را در كشورمان سراغ دارید كه این حجم از سركوب را تحمل كرده باشد و همچنان سرزنده باشد؟ كدام حزب سراغ دارید كه در طول چنددهه فعالیت مستمر داشته و با هر سركوبی گسست وسیع زمانی در تحركاتش را نداشته باشد.

از این جهت به تصور من جنبش دانشجویی به این لحاظ موقعیت ممتازی را داراست. این جنبش بازوی اجرایی احزاب نیست اما می تواند حلقه واسط مناسبی بین روشنفكران و توده ها باشد. یك نكته دیگر اینكه در هر برهه جنبش دانشجویی ظرف مناسبی را طلب می كند و امروز نباید فعالان این جنبش با ظرفی كه زمان آن بسر آمده فعالیتهای خود را سامان بخشند. اگر جنبش دانشجویی بخواهد پویایی خود را حفظ كند چاره ای جز بسط این ظرف نیست. كنفدراسیون یا پارلمان یا ظرف مشابه از نیازهای حیاتی این جنبش است.

 

 

گزارشگران:

شما در مقاله اخیرتان بر ارتباط تنگاتنگ شعار آزادی و عدالت اجتماعی تاكید داشته اید. آیا این ارتباط در تاریخچه جنبش دانشجوئی منعكس نبوده است؟ چه مختصات جدیدی را در عرصه سیاسی و اقتصادی كشورمان میبینید كه اكنون را از گذشته متمایز میكند؟ لطفا در اینمورد بگوئید؟

 

محمد مسعود سلامتی:

اتفاقا تاكید نوشته من بر همین موضوع بود كه یكی از شعارهای تاریخی این جنبش آزادی و عدالت اجتماعی بوده و اتفاقی كه در این چند سال اخیر رخ داده آن است كه این جنبش دچار یكسو نگری شده است. انبساط فضای ابراز عقیده هر چند نسبی و كوتاه مدت، شوكی بر این جنبش وارد نمود كه یک پایه شعار تاریخی خود را فراموش كرد و تنها به مقوله آزادی پرداخت هرچند كه این مقوله مهمترین دغدغه روشنفكران بوده و هست اما توده ها آنقدر كه فقدان عدالت اجتماعی را لمس می كنند در این زمینه حساسیت لازم را ندارند . لذا به این سبب در برابر سركوب و فشار طاقت فرسایی كه براین جنبش وارد شده آنگونه كه باید واكنش نشان نمی دهند. 18 تیر،قتلهای زنجیره ایی، زندانهای بلندمدت دانشجویان و فعالان سیاسی و مطبوعاتی ...اینگونه حوادث پاسخ مناسبی از لایه های اجتماعی نمی یابد . این به سبب فقدان آگاهی توده ای نیست . امروز مردم به رغم محدودیتها بر همه امورآگاهی لازم دارند اما حساسیتهای اجتماعی با حساسیتهای روشنفكری به دو سنخ متمایز تبدیل شده و باید این شكاف را تدبیر نمود. بحث من در آن مقاله این بود و من احساس می كنم رویكرد كنونی جنبش دانشجویی به این سمت می باشد و این امید بخش است.

 

گزارشگران:

صفبندی های سیاسی جدید جنبش دانشجوئی در داخل كشور چگونه است؟

 

محمد مسعود سلامتی:

اكنون تشكل های دانشجویی را از یک منظر به دو دسته كلی می توان تقسیم نمود . گروههایی كه با حمایت گسترده مالی ، تبلیغاتی و حتی اداری دولت فعالیت می كنند. دسته دیگر گروههایی كه پشتوانه دانشجویی دارند اما از هر گونه امكانات محرومند و حتی مجوز حضور فیزیكی در دانشگاهها را ندارند. خوشبختانه برخی از این گروهها از گذشته امكاناتی داشته اند كه برغم اعمال فشارها آن امكانات را از دست نداده اند. اما آنها هم تحت فشارند بعنوان مثال در خصوص مراسم روز دانشجو آن انجمنهایی كه دفتر دارند در دانشگاهها می بینیم در خبرها كه در موارد متعدد به آنها هم اجازه برگزاری مراسم نمی دهند . از منظری دیگر صف بندی که می توان بلحاظ خط مشی های سیاسی در بین گروههای دانشجویی تمیزداد چنین است : در یک سو گروههایی هستند که تلاش بر ایدثولوژیک شدن عرصه سیاسی می کنند بسیج دانشجویی ، جامعه اسلامی دانشجویان را می توان در این رده جای داد . گروهی دیگر از تشکل های دانشجویی هستند که گرچه از ادبیات اقتدارگرایی فاصله گرفته اند اما همچنان داعیه دار روشنفکری دینی می باشند. بخشی از دفتر تحکیم وحدت و انجمن های اسلامی دانشجویان در این طیف قرار دارند. سرانجام گروههای دانشجویی که دمکراسی خواهی محور فعالیت های آنان بوده و در عرصه سیاسی سکولاریا لاییک می باشند که البته توجه دارید که این موضوع برخلاف تفسیرهای ناصحیحی که بعمل آمده با آته ثیسم متفاوت است . به تصور من دفتر تحکیم وحدت شاخه علامه و جبهه متحد دانشجویی را می توان در این بخش جای داد.

 

گزارشگران:

چشم انداز نزدیك این جنبش را چگونه ارزیابی میكنید؟

 

محمد مسعود سلامتی:

به روندی كه این جنبش در پیش گرفته خوشبینم . عقلانی شدن این جنبش ، حساسیت هایی كه نسبت به حفظ استقلال آن در گروههای دانشجویی شكل گرفته، در سطح کلان شكستن پوسته تعلقهای جناحی و ایدئولوژیك و یك بعد مهم دیگر نیز حفظ شور دانشجویی و عدم فرسایش در برابر فشارهای وارده بلكه آبدیده ترشدن آن و اینكه این جنبش مترصد است تا در عمق جامعه ریشه های خود را بگستراند جملگی نشانگر حركت به سوی بالفعل شدن شایستگی های ذاتی آن برای هدایت جنبش های اجتماعی است. من باور دارم كه این جنبش راه خود را یافته و دیگر هیچ اقدام محدود كننده ای قادر به توقف آن نیست .

 

گزارشگران:

زمانی فعالین دانشجوئی در غالب تشكلهای سازمانی اغلب بر این باور بودند كه با رفتن به كارخانجات و مراكز تولیدی میتوانند ارتباط میان جنبش دانشجوئی و طبقات محروم جامعه را برقرار كنند. آیا با توضیحاتی كه در مقاله اخیرتان داده اید شما نیز بر این باورید؟

 

محمد مسعود سلامتی:

مثالهای من برای تقریب ذهن بود. راهكارها در حین عمل خود را نشان خواهد داد مهم آن است كه چنین اراده ای باشد . اگر جهت گیری در راستای پیوند طبقات اجتماعی با این جنبش باشد اگر مردم احساس كنند كه دانشجویان با فقر و فلاكت آنا ن همدردند آنوقت ممکن است بسیاری از وقایع سیر دیگری بیابد. من باز در خصوص تفاوت رویکرد احزاب و جنبش دانشجویی تاکید میکنم. مهمترین کار ویژه احزاب فتح قدرت است . اما جنبش ها درصدد غلبه بر فرهنگها هستند. زمانی بود که ما احزاب بقول دوورژه خواص داشتیم این احزاب باکمک متنفذین سیاسی و مالی درصدد کسب قدرت بودند دوره ای دیگراحزاب عوام وتوده ای آمدند اینها فتح قدرت را از قبل عضو گیری وسیع و نفوذ درلایه های اجتماعی دنبال می کردند اما اکنون مدتهاست که عمر اینگونه احزاب بسرآمده اکنون احزاب صرفا دنبال رای می باشند و بنابر این رسالت تحول اجتماعی بر دوش جنبش هاست . این درست نیست که ما تصور کنیم با تقویت حوزه عمومی فعالیتهای اجتماعی دانشجویان کاسته خواهد شد . بستر اصلی فعالیت دانشجویی که می تواند اهداف جنبش را محقق سازد همین پیوند با جامعه است. اما اینکه رویکرد عملی این پیوند چگونه باید باشد این محتاج تئوری معطوف به عمل است. شاید حضور دانشجو در مراکز تولید شاید حضور دانشجو در کلبه ها و خانه هایی که تنها نام خانه بر آن جاری است و نه تنها در شهرهایی دور افتاده بلکه در مراکز استانی و حتی حاشیه تهران بتوان سراغ نمود و... این ارتباط و پیوند باید به نوعی برقرار شود

 

گزارشگران:

وضعیت دانشجویان زندانی در زندان چگونه است؟ آخرین آمار این بخش از زندانیان سیاسی چه بوده است؟

 

محمد مسعود سلامتی:

یکی از غمناک ترین مسایلی که امروز در کشورمان با آن درگیر هستیم بحث زندانیان سیاسی است . چقدرشرم آور است انسان که خود را در جایگاه عالیترین موجودات زنده روی زمین می بیند آنهم در عصری که وجدان و افکارعمومی در دنیا در سطحی است که انسانها برای تضییع حقوق انسان دیگر در دور افتاده ترین نقاط هم لب به اعتراض می گشایند اما عده ای را آنهم حکومت که قرار است حافظ جان و مال آنها باشد تنها و تنها به جرم سخن گفتن و یا قلم زدن از نخستین حقوق انسانی محروم کند و آنها را به بند کشد یا بدتر از آن در رنج و آزار نگاه دارد. هیچ منطقی نمی تواند مدافع این عمل تقبیح شده باشد و آنقدر این مساله محکوم و مطرود هست که هیچ حکومتی نمی گوید زندانی سیاسی داریم چون می داند که این مساله بهیچوجه قابل دفاع نیست. اما متاسفانه ما شاهدیم که شماری از فرهیخته ترین انسانها که بخاطر میهن و مردمشان از راحت زندگی می گذرند امروز در کشورمان در حبس اند .من تعجب می کنم که روی تعداد این زندانیان بحث می شود یک روز فردی در دفاع از اینها می گوید شمارشان 50 نفر بیشتر نیست. یک روز در سایت خود اسامی 250 نفر از آنها را می زند و اسامی بیش از 600 نفر از آنها که آزاد شدند را می آورد ما اصلا بحثی در تعداد نداریم. قابل قبول نیست حتی یک نفر بعنوان زندانی سیاسی داشته باشیم. آن حکومتی که یک زندانی سیاسی دارد همان یک نفر سند محکومیتش هست . من جمله زیبایی را از جان استوارت میل دیدم گفته بود: اگر همه نوع بشر منهای یک نفر جملگی بر یک عقیده بودند همانطور که آن فرد (اگر قدرت داشت) حق نداشت صدای نوع بشر را خاموش کند بشریت هم حق نداشتند صدای او را خاموش کنند. آن کسانی که به نام حفظ امنیت ملی مساله ای به نام زندانی سیاسی را ایجاد می کنند که از یکسو دنیا آنرا محکوم می کند و از سوی دیگر مردم و وجدانهای بیدار مخالفت می کنند خود قضاوت کنند آن جمله که نقل کردم موجب امنیت ملی و رضایت خاطر عمومی را فراهم می کند یا این رویکرد بگیر و ببند. امیدوارم حکومتگران به رشدی برسند که این مسایل رادرک کنند. متاسفانه من آمار دقیق از زندانیان سیاسی ندارم و توصیه می کنم دراین زمینه خبرهای کمیته دانشجویی دفاع اززندانیان سیاسی را پوشش دهید اما تنها بعنوان نمادی از این افراد باید از طبرزدی و گنجی یاد کنم که قلم و سخن موجب به بند آمدنشان گردید.

 

گزارشگران:

از وضعیت كنونی جبهه متحد دانشجوئی و دفتر تحكیم وحدت برای ما بگوئید؟

 

محمد مسعود سلامتی:

همانطور که می دانید با پایان یافتن دوران دانشجوییم در سال 80 دیگر مسوولیتی در جبهه متحد دانشجویی ندارم . جبهه متحد که پس از سال 76 شکل گرفت اکنون به علت تضییقاتی که وجود دارد مکانی داخل دانشگاهها ندارد . عمدتا متکی بر فعالیت دانشجویانی است که از طریق امکانات دنیای مجازی و در خارج از دانشگاه به بحث و نقد و نظر مسایل دانشجویی می پردازند و در داخل دانشگاهها از داشتن یک تریبون محرومند. بخشی از رهبران این گروه نیز در زندانها بسر برده یا بواسطه فشارهای وارده ناچار به خروج از کشور گردیدند. بلحاظ استراتژی تا سال 81 مبارزه فعال که در برابر مشی آرامش فعال مطرح شده بود استراتژی این تشکل بود اما پس از آن مشی تعمیق جنبش دمکراسی خواهی در دستور کار قرار گرفت . اکنون بلحاظ جهت گیری های سیاسی من تعارضی چندانی بین این گروه و شاخه علامه دفتر تحکیم وحدت نمی بینم.

تحکیم وحدت هم چند شاخه می باشد یکی بخش عمده آن که گرایشات دمکراتیک دارد و موسوم به شاخه علامه هست.

عمده فشارهایی که اقتدارگرایان وارد می کنند در جهت تضعیف و اضمحلال این جناح تحکیم می باشد اما من تصور می کنم بعلت پایگاه دانشجویی این جناح این فشارها راه به جایی نخواهد برد . دو جناح دیگر هم یکی موسوم به شیراز و دیگری هم در سطح محدودی از دانشگاههای تهران هستند که در واقع در پی روشنفکری دینی هستند و با اینکه نمیتوان گفت وابسته به حاکمیت اند اما برخی عملکردهایشان مورد اقبال اقتدارگرایان واقع می شود.

 

گزارشگران:

آیا با توجه به مولفه های جدید از جمله انتصاب یك روحانی به ریاست دانشگاه، امنیتی شدن فضای دانشگاهها، بالا رفتن نقش حراست و جهتگیری میلیتاریزه شدن دانشگاهها، چه واكنشی را در آینده از دانشجویان برخواهد انگیخت و بنظر شما چه باید كرد؟

 

محمد مسعود سلامتی:

همانگونه که تجربه تاریخی در ایران و سایر کشورها نشان داده است . اقدامات نظامی امنیتی در کوتاه مدت ممکن است آرامش دلخواه حکومتگران را ایجاد کند اما این آرامش معمولا سست بنیاد وزمینه سازطوفان می شود . به تصورمن همانگونه که دانشجویان پیوند های خود با لایه های اجتماعی را تقویت می کنند باید بین تشکلهای دانشجویی همگرایی ایجاد شود . ممکن است برخی احزاب ازاین همگرایی خرسند نباشند اما هرگروه دانشجویی درطول فعالیتهای خود دچاراشتباهاتی گردیده که این ناشی از طبیعت چنین فعالیتهایی است ضمن درس آموزی ازگذشته باید به امروز و آینده اندیشید . اکنون خطری کیان همه گروههای مستقل دانشجویی را تهدید می کند . باید این موضوع را جدی گرفت . قدر مسلم آنکه دانشجویان ازراههای مسالمت آمیز و بدورازخشونت مطالبات خود راپیگیری می کنند وبرغم ابرهای تیره من افق را روشن می بینم.

 

گزارشگران:

از حامیان جنبش دانشجوئی در خارج از كشور چه انتظاری میتوان داشت و چه پیامی برای آنها دارید؟

 

محمد مسعود سلامتی:

یکی ازمشکلات عمده گروههای مستقل دمکراسی خواه فقدان رسانه ای برای انعکاس صدای آنهاست . حامیان جنبش دانشجویی درخارج ازکشورامکاناتی دارند که درداخل کشورموجود نیست ازآن امکانات برای رساندن صدایی که تلاش می شود بگوش دنیا نرسد استفاده کنند. ضمنا درتحلیل های خود تفاوت فضای داخل وخارج ازکشوررا درنظر آورند و نسبت به اخباری که بگوش می رسد قضاوت احساسی نکنند. نه تنها حامیان جنبش دانشجویی بلکه بطور اعم مدافعان دمکراسی برای ایران درخارج ازکشوربدانند که هرگروه با حفظ عقاید خود می تواند درآن درد مشترک با گروههای دیگر همکاری نماید. نقاط افتراق نباید موجب شود که درد مشترکمان را ازیاد ببریم . چرا برخی مترصدند که با برداشتن سنگ بزرگ کاری را غیرممکن جلوه دهند شاید ائتلاف واتحاد از مساثلی بظاهر کم اهمیت اگرشروع شود کمکی باشد که درمسائل اساسی ترنیزدرجه موفقیت بیشترباشد.

 

گزارشگران

با سپاس از شما

 

من هم ازفرصتی که دراختیارم نهادید سپاسگزارم وبرای شما آرزوی موفقیت دارم

 

متن اصلی:

http://www.gozareshgar.com/?location=read&id=5436