پنجشنبه ۲۵ تير ١٣٨٣ – ۱۵ ژوئيه ٢٠٠۴

مرگ دختران نوجوان بر اثر سقط جنين

 

مهرانگيز ميناخاني

 

خبرگزاري ايسنا 9 تير خبر از مرگ دختران زير 16 سال بر اثر سقط جنين مي دهد . از هر ده دختر زير شانزده سال که سقط جنين مي کند يکي بر اثر سقط جنين مي ميرد .

  سالهاست که گوشمان از خبر خريد  و فروش دختران و زنان جوان ايراني پر شده است .هيچوقت نمي توان مطبوعات را ورق زد و خبري از کشف يک باند قاچاق يا يک باند فحشا در آن نديد .دختران ايراني در فجيره همچون بردگان به صف شده و فروخته شدند ، فاجعه اي که آب را از آب تکان نداد .

 

 

             

 

  در کشوري که در يک زلزله معمولي در هزاره سوم ميلاد ، 50 هزار کشته مي شوند ، بر اثر سهل انگاري قطاري منفجر و صدها کشته به جا مي گذارد يا تانکر نفت در اتوبان بيش از صد نفر را جزغاله مي کند .خيابانها و جاده هايش بيشتر از همه جاي دنيا کشته مي دهد . خبر مرگ دختران نوجوان بر اثر سقط جنين چه کسي را تکان مي دهد ؟!

  جان آدمي در اين آب و خاک بي ارزش تر از ماسه هاي بيابان شده است . بينديشيم بر سر مردم ما چه آمده است .غيرت و غرور و هويت مردم ما کجا رفته است . به جز اقليتي دانشجو که گاو پيشاني سفيد دانشگاهها شده اند که آنها هم يا در زندان ها اسيرند يا در دادگاههاي رنگارنگ  سرگردان هستند ، اکثريت مردم آيا غمي از رنج مردم و محروم و درمانده به دل دارند ؟ نمي توان گفت که نه . البته يک کمي ، ولي نه آنقدر که زندگي روزمره شان از مسير عادي خارج شود . آکثريت مردم مي توانند براي اعتراض با اتومبيلهايشان در خيابان بوق بزنند ولي اگر اين بوق زدن هم هزينه اش بالا برود ، برميگردند خانه ، مينشينند پاي ماهواره پاتيناژ نگاه مي کنند و با تلويزيونهاي لوس آنجلسي سرگرم مي شوند .

معلمها، پرستارها ، کارگران کارخانه ها تجمع مي کنند و به حق ، حقوق معوقه خويش را مطالبه مي کنند .ولي هر کس سنگ خود را به سينه مي زند، کمي که امتياز گرفت و قسمتي از حقوقش که به حساب واريز شد بر مي گردد خانه . براي فردا خدا کريم است . وقتي مشکلات زياد شد ، سقره حضرت ابوالفضلي ، آجيل مشکل گشايي يا نماز امام زماني مشکل را حل مي کند ، مشکل که حل شد مي فهمي که خدا چقدر مهربان است .

 ولي وقتي که مسائل حل نمي شوند و هر روز بدتر از روز گذشته مي شود به نقطه اي مي رسي که ديگر جزو طبقه نجس جامعه مي شوي ، آدمهايي که خدا نخواسته کمکشان کند ، آدمهايي که اصلأ از اول بدکاره بوده اند . آنقدر گيج مي شوي که فقط بايد به نان همان روز فکر کني ، فرزندت را براي پول در آوردن به خيابان مي فرستي . براي فروش راهي دبي و امارات و پاکستان مي کني .

  چرا؟ چرا؟ فاجعه فجيره کسي را تکان نداد . چرا خبر دختران خياباني که بر اثر سقط جنين مي ميرند کسي را تکان نمي دهد . فقط به اندازه خبري کنار اخبار ديگر ؟  چرا مردم نمي آيند يک روز به خاطر دختران بيچاره و بي پناه ، به خاطر دختراني که در پاکستان و امارات بردگي مي کنند ، در خيابانها با اتومبيلهايشان راه پيمايي کنند و بوق بزنند .