فجيره،
در زير آفتاب داغ !
لاله حسين پور
لابد
اين اولين بار نبود که در شهري کوچک، دور افتاده در امارات، فاجعه اي در ابعادي عظيم
به وقوع پيوست. فجيره، نامي که از اذهان حذف نخواهد شد.
لابد
هرسال در فصل معيني، در روز معيني، کاميون هاي حامل دختران نوجوان و احتمالا برخي
پسران نارس، به محل معيني در فجيره مي رسند، آنجا اطراق مي کنند، دختران را که
لابد نحيف و لاغر و رنگ پريده هستند، در زير آفتاب داغ در کنار هم قرار مي دهند، و لابد مرداني با چشم
هاي حريص و با لبخندهاي هرز، آنان را از زير نظر مي گذرانند و انتخاب خود را مي
کنند، چانه مي زنند، قيمت کمتري پيشنهاد مي کنند، تعدادي را مي خرند و مي برند تا شيره جانشان را
بمکند و روح و جسم شان را به زنجير کنند، چند سالي از آن ها سود ببرند و بعد......
مسئولين
حکومت اسلامي که از ابتدا مشخصا در جريان فروش دختران ايراني در فجيره بودند،
آگاهانه با اين بهانه که صلاحيت پي گيري چنين مسئله اي مربوط به پليس اينترپول
است، خود را کنار کشيده و به نظاره نشستند. سفير ايران در امارات، حراج دختران ايراني
را شايعه دانسته و متذکر شده است که اصلا فجيره محل مناسبي براي اينکار نيست!
اکنون اما، ابعاد فاجعه آنچنان دامنه يافته است که ديگر انکار آن عملي نيست. رژيم جمهوري اسلامي هنوز در پيوستن به کنوانسيون
منع و مبارزه با قاچاق انسان يا همان پروتکل پالرمو، که کشورهاي مبدأ و مقصد را پاي بند بعضي قوانين مي کند، شک دارد. هرچند
که پيوستن به اين کنوانسيون نيز قاچاق انسان را منتفي نمي کند و تغييري در علل
موجود در تار و پود جامعه، چه ا قتصادي و چه فرهنگي که باعث بروز پديده هاي
ناهنجاري از قبيل فرار، خودکشي، اعتياد و .... مي شود، نمي دهد. فرار دختران از
خانه روز به روز بيشتر به يک معضل همگاني در جامعه ما تبديل شده است.
اينها
دختراني هستند که خواسته يا ناخواسته از خانه فراري شده اند، يا توسط خانواده و
شوهر خود فروخته شده و به فجيره حمل شده اند. بسياري به کنيزي گمارده شده و از آنان
همانند برده، سوء استفاده مي گردد، بدون اينکه کمترين مزدي به آنان تعلق گيرد.
صاحبانشان آنان را دست به دست فروخته و سود آن را دارا مي شوند. هم اکنون بجز تن
فروشان، 27 ميليون برده در جهان وجود دارد که هرچند بهره برداري جنسي نيز از آنان
صورت مي گيرد، اما رسما در زمره برده و کنيز به شمار مي روند.
اينها
دختراني هستند، اکثرا از خانواده هاي بسيار فقير، اکثرا زير آزار و ستم خانواده،
اکثرا آنقدر جوان و ناآگاه که هيچ تصوري از دنياي بيرون از خانه، بعد از فرار
ندارند. اينها دختراني هستند که حتي اگر بنا به خواسته خود از خانه فرار کرده و
براي يک زندگي بهتر با جسم و روان خود به يک قاچاقچي تسليم شده و حتي استثنائا از
موقعيت خود راضي باشند، نياز بيشتري به کمک، ياري و آگاهي دارند. هرچند که در يک
نظر خواهي، اکثريت چنين دختراني که از خانه خود فرار کرده اند، فرار را به عنوان
راه حل توصيه نمي کنند و بشدت نسبت به شرايط خود متأسف هستند، اما راه برگشت را
بسته مي بينند. اينها نيز همانند آن دختراني که در چمدان ها
جاسازي شده و به کشورهاي امارات و پاکستان حمل مي شوند و يا از جانب خانواده هايشان
به ضرب زور و اجبار به فروش مي روند، قرباني اين فاجعه محسوب مي شوند.
اما
برخي از فعالين دفاع از حقوق زنان، اينجا
و آنجا صحبت از تفاوت اين دو دسته از قربانيان مي کنند. به گمان آنها، دختراني که
به "ميل" خود به فروش مي روند، از "آزادي" خود استفاده مي
کنند و "آگاهانه" چنين زندگي اي را برگزيده اند! اينجا مي توان فاجعه گسترش فروش کليه در ايران
را مثال زد. آيا ريشه هاي اين "آزادي" که انسان را مجبور به فروش کليه
خود مي کند، قابل چشم پوشي ست؟
وقتي
آمار رسمي، از فرار بيش از 60 هزار دختر نوسال، گاها حتي 11 ساله در سال 81 حکايت
مي کند، ديگر نمي توان و نبايد تفاوتي مابين انگيزه و علل فرارها جست. بلکه بايد
انگيزه و علل فرارها را بررسي کرد و راه هاي تخفيف و جهت دادن به آنها را يافت. بايد
آژانس هاي خريد و فروش دختران را که در
تمام شهرهاي ايران رشد و نمو کرده است، شناسايي و افشاء کرد. بايد.......
فاجعه
اي که در فجيره به وقوع پيوست، قطعا اولين بار نيست و آخرين بار نيزنخواهد بود. نه
تنها در فجيره، بلکه در ايران، در افغانستان، در کشورهاي اروپايي و در همه جاي دنيا،
اين فاجعه بطور روزمره اتفاق مي افتد. امروزه تجارت و قاچاق انسان به ويژه کودکان
و دختران در کنار قاچاق مواد مخدر به يکي از منافع پردرآمد نظام سرمايه داري تبديل
شده است. آمار نشان مي دهد که 200 ميليون زن و دختر در اسارت شبکه هاي مافيايي دنيا
هستند و از اين طريق ميلياردها دلار سود نصيب اين شبکه ها مي شود. شبکه هايي که از
دستگاه پليس و سران دولت ها سر در مي آورند.
آنجا ديگر انسان ها مطرح نيستند. آنها کالا به شمار مي روند. آنجا سود و
سرمايه است که حکومت مي کند.
راستي
چه بايد کرد؟ سخن از نابودي نظام پوسيده و متعفن سرمايه داري که هر بار خود را به
گونه اي بازسازي مي کند، بسيار گفته شده است. مظاهر چنين نظامي همين ها هستند که مي
بينيم. جنگ، خون ريزي، خشونت، قتل، اعتياد، فحشاء، بهره گيري از انسان و......
سرمايه
داري تنها از همين طريق است که مي تواند حاکميت خود را بر جهان تأمين کند و جز با يک
مقابله مداوم، توده اي و همه جانبه چنگال خود را از چهار گوشه کره زمين رها نخواهد
کرد.
قطعا
فعالين جنبش دفاع از حقوق زنان در اين ميان، وظايفي بسيار دشوار پيشا روي خود
دارند.