جمعه ۴ ارديبهشت ۱۳۸۳ – ۲۳ آوريل ٢٠٠۴

توسعه تشکيلات

سعيد حجاريان

رويداد

در شرايطی قرار گرفتهايم که لازم است به بازنگری تشکيلات در جهت گسترش کمی و کيفی آن بپردازيم. برای گسترش پايگاه اجتماعی و سازماندهی بدنه هوادارن و علاقهمندان يک سازمان سياسی روشهای گوناگونی را میتوان تصور کرد.

قاعده بر اين است که احزاب دو نوع تشکيلات در جوار خود به راه میاندازند. يکی سازمانها اقماری Mass Organizations و يکی سازمانهای جبههای Front Organizations تشکيل سازمانهای جبههای توسط احزاب به معنای آن است که احزاب تلاش میکنند در مجموعهها و سازمانهای موجود اعضای خود را به صورت فراکسيون سازماندهی کنند و اداره آنها را در اختيار گرفته و در جهت برنامههای حزب از توان و ظرفيت اين نوع سازمانها استفاده نمايند. معمولا ارتباط احزاب با سنديکاها و اتحاديههای صنفی و نهادهای مدنی به اين صورت تعريف میشود. سنديکاها و اتحاديههای صنفی به موازات احزاب يا پيش از آنها موجودند و رهبری حزب اعضا و هوادارن خود را در اين سنديکاها و اتحاديهها سازماندهی میکند تا قدرت نفوذ خود را در سنديکای مربوطه بالا ببرد و رفته رفته اداره امور و سياستگذاریهای آن سنديکا را در اختيار خود بگيرد.

سازمانهای اقماری حزب،مجموعههای کاملا مرتبط با حزبند که تمام اعضای آن را اعضای حزب يا هوادارنی که به هر دليل نمی توانند در ساختار اصلی حزب حضور يابند تشکيل میدهند. ارتباط اين سازمانها با هسته اصلی حزب ارتباط ارگانيک و مستقيم است و در حقيقت اين سازمانها متناسب با تعاريف و هدفگذاریهای خود برنامه های مورد نظر حزب را به پيش میبرند. سازمان جوانان احزاب يا سازمان کارگری احزاب را می توان به عنوان نمونهای از سازمانهای اقمارييک حزب نام برد.

علاوه بر اين دو نوع سازماندهی جهت توسعه تشکيلاتی بايد از ائتلافهای حزبی نيز ياد کرد. ائتلاف با اهداف گوناگونی ميان گروههای سياسی و اجتماعی ممکن است صورت پذيرد که عمدهترين آنها گسترش پايگاه اجتماعی، فعاليت جبههای و تشکيل اکثريت برای به دست گرفتن قدرت سياسی است.

نوعا ائتلافها هنگامی صورت میپذيرند که احزاب و سازمانها برای رسيدن به اهداف و منافع مشترک میپذيرند که اهداف و منافع خود را به صورت حداقلی مطرح نمايند.

در حال حاضر جبهه مشارکت برای توسعه تشکيلاتی خود با اين سه فرايند مواجه است. حزب ما بايد تمام امکانات موجود را در جهت سر و سامان دادن به اين سه فرايند بسيج نمايد.

اولا در خصوص سازمانها و شاخههای اقماری حزب ظرفيتهای موجود نظير شاخه جوانان، شاخهکارگران، شاخه اصناف و شاخه فرهنگيان را تقويت نمايد و دستور کارهای مشخصی را برای اين شاخهها طرحريزی کرده به عمل درآورد.

ثانيا با سازماندهی اعضا و هواداران خود در نهادهای مدنی، اجتماعی و صنفی موجود تلاش نمايد که سازمانهای جبههای خود را شکل داده و از توان آنها استفاده نمايد. اين سازمانها میتوانند سازمانهای مستقل صنفی مدنی باشند يا سازمانهای واسط ميان دولت و جامعه مدنی نظير نظام مهندسی يا اتاقهای اصناف و بازرگانی يا نظام پزشکی.

در عين حال میتواند در موضوعات و اهداف گوناگون اجتماعی و مدنی سازمانهای مستقلی با همراهی ساير نيروهای علاقهمند و مرتبط با هدف تشکيل دهد. به عنوان نمونه میتوان از صورتدادن به يک سازمان ديدهبان حقوق بشر ملی تا ايجاد يک نهضت مدرسهسازی در اين زمينه ياد کرد.

نکته ديگر در رابطه با ائتلافهای سياسی است که حزب میتواند در آنها وارد شود.

اگر نيروهای سياسی ايران در داخل و خارج کشور را در يک طيف ببينيم که سر آن فاشيستها هستند و سمت ديگر آن راديکالها در اين ميان چهار جريان ديگر را میتوان برشمرد. محافظهکاران (Conservatism ها) ، همنواها (Conformist ها) ، اصلاحگرايان (Reformerها) و اصلاحطلبان (Reformistها).

با کنار گذاشتن فاشيستها و محافظهکاران که مدافع وضع موجودند و هيچگونه انتقاد و اعتراضی را نسبت به روندهای موجود نمیپذيرند، چهار جريان همنواها (جرياناتی که در ظاهر امر انتقادات نرم و صوری را به وضع موجود میکنند اما بيش از آنکه قصد تغيير اوضاع را داشته باشند به دنبال کسب امتياز و توزيع قدرت با محافظهکاران در وضع موجودند) ، اصلاحگرايان (منتقدانی که جهتگيری آنان در انتقاداتی که مطرح میسازند اصلاح برخی روندها در جهت حفظ و تثبيت وضع موجود است) ، اصلاحطلبان (جرياناتی که به وضع موجود معترضند و با طرح انتقادات و استفاده از ظرفيتهای قانونی موجود به دنبال تغييرات هستند) و راديکالها (جرياناتی که تغييرات پر شتاب و آنی را در نظم موجود ولو به قيمت کنار گذاشتن شيوههای مسالمت​​آميز و مدنی دنبال میکنند.) جرياناتی هستند که هر يک به تناسب اهداف خود پارهای از انتقادات را نسبت به وضع موجود ابراز میدارند.

در اين ميان جبهه مشارکت تنها میتواند با جريانها و افراد اصلاحطلب (Reformist ها) وارد ائتلاف شود. جريان راديکالها به دليل مشی سياسی آنان و نيز نداشتن پايگاه اجتماعی در داخل به هيچعنوان نمیتوانند در زمره مؤتلفين جبهه مشارکت قرار گيرند. در عين حال اصلاحگرايان (Reformer ها) نيز اگر چه میتوانند در برخی مسيرها و برنامهها با جبهه مشارکت همراه باشند اما مؤتلفان خوبی برای جبهه مشارکت نيستند. طبيعتا تکليف همنواها (Conformist ها) نيز در اين بين روشن است.

با اين توصيف جبهه مشارکت در جهت ائتلاف با جريانات اصلاحطلب ديگر اولا لازم است آن دسته از افراد همفکری را که تا کنون به هر دليل به عضويت تشکيلات در نيامدهاند و به اين کار تمايل دارند در درون تشکيلات وارد نمايد و با گستردهتر کردن در عين حال تفکيک جبهه اصلاحطلبی موجود به اصلاحگرايان و اصلاحطلبان ائتلاف قدرتمندی از اصلاحطلبان را تشکيل دهد.