پنجشنبه ۳ ارديبهشت ۱۳۸۳ – ۲۲ آوريل ٢٠٠۴

وقتي که نام زندگان هم در امان نيست

 

 

                                                                                                                                  سهراب مختاري

 

 

 

نيچه، فيلسوف آلماني مي گويد: " با گشتن در پي سرآغازها، آدمي به خرچنگ بدل مي شود (که پس – پس راه ميرود.) خميني، اما خرچنگي بود که مي خواست يک جهان را هم شکل خود ساخته و به عقب براند.

آقاي پيام يزديان!

شما در آلمان زندگي مي کنيد و بد نيست اين شعار جنبش مترقي مبارزان آلمان را نيز بدانيد:

Nie wieder Krieg!

Nie wieder Faschismus!

 

خميني، نمادِ فاشيسم مذهبي و بنيانگذار رزيمي ست از همان نوع که طي بيست و پنج سال گذشته، دهها هزار مبارز راه آزادي را قرباني کرده است.

فراخوانِ کانون نويسندگان ايران ( در تبعيد ) و انجمن قلم ايران در تبعيد، اعتراضي ست به اين نمادِ توحش ديني و نه هيچ چيز ديگر. چرا که اينان " عدوي او نيستند، انکار او هستند. "

نکتهء ديگر آنکه، بد نيست به اين گفتهء پدر من دقيق شويد: " و آن که صبر و نور هديهء شکم ها مي کند، عباي تنگش را گشادتر مي دوزد*." شعر و هنر در گرو آزادي ست، اما " سلطانِ وحش، تيزي شمشير را فرازِ آزادي گرفته است.** "

کانون نويسندگان وانجمن قلم ايران در تبعيد، به سلطان وحش و تيغهء شمشيرش اعتراض کرده اند، نه به هيچ چيز ديگر. سلطانِ وحشي که حرمت انسان را سنگسار مي کند.

آقاي يزديان عزيز!

شما درک حضور ديگري را با درک حضورِ فاشيسم در قدرت، اشتباه گرفته ايد.

با نيچه شروع کردم، بد نيست با بنيامين تمام کنم: " اگر خصم پيروز شود، حتا مردگان نيز در امان نخواهند بود. و اين خصم هنوز از پيروز شدن، دست نکشيده است."

 

 

 

* منظومهء ايراني. محمد مختاري.

** همانجا.