در گفت و گو با محمود دولت
آبادی، محمد شمس لنگرودی، عبدالعلی دستغيب و... بررسی شد
شاعر ملی چه کسی است؟
·
منوچهر آتشی: «شاعر ملی بايد
توانسته باشد، مردم يک کشور را گرد مليت خود جمع کند و اگر چنين نباشد شاعر ملی
نيست.»
·
عبدالعلی دستغيب: «شاعر ملی
شاعری است که شعرش در قهوه خانه ها، روستاها، کاخ سلطان و در بين طبقات مختلف
جامعه خوانده شود و به احساسات عميق جامعه پاسخ دهد.»
·
محمود دولت آبادی: «شاعر ملی به
قرار سابق است مگر غير از فردوسی شاعر ملی ديگری داريم.»
فرزانه ابراهيم زاده
http://www.chn.ir
ميراث فرهنگی
ميراث خبر، سرويس هنر _ شعر شاعر ملی بازتاب روحيه
يک ملت است و شاعر ملی شاعری است که بتواند يک ملت را به صورت جمع نشان دهد.
مساله انتخاب يک شاعر به عنوان شاعر ملی و يک روز
به نام روز ملی شعر، دغدغه ای است که از مدت ها پيش، ذهن بسياری از صاحبنظران و
کارشناسان و شخصيت های فرهنگی، سياسی کشور را به خود مشغول کرده است. در اين ميان
کارشناسانی معتقدند نبايد به طور خاص يک نفر را به عنوان شاعر ملی انتخاب کرد و
همه شاعران، شاعران ملی هستند. اما جدای از اين نظريه، هر کشوری در تاريخ ادبيات
خود يک شاعر برجسته دارد که می تواند او را به عنوان شاعر ملی برگزيند. اما اين که
بين تمام شاعران کدام يک يا کدام شاعران را می توان انتخاب کرد بايد ابتدا به يک
تعريف کامل و جامع رسيد. اين که شاعر ملی بايد واجد چه خصوصياتی باشد که او را از
سايرين برجسته تر کند.
محمد شمس لنگرودی شاعر معاصر در تعريف شاعر ملی می
گويد: «شاعر ملی شاعری است که به نيازهای عاطفی يک ملت پاسخ دهد.»
او می گويد: «شاعرانی که توانسته باشند به نيازهای
عاطفی مردم پاسخ دهند و مشغله ذهن مردم شوند، شاعران ملی هستند.»
بيشتر شاعران و کارشناسان شاعر ملی را بازتابنده
روح جمعی يک ملت می دانند. حافظ موسوی شاعر آشنای ديگری در اين باره می گويد:
«مفهوم شاعر ملی به خصوصياتی که در شعر يک شاعر است برمی گردد. شاعر ملی شاعری است
که بتواند در شعر، ملت را به صورت يک جمع نشان دهد. شعر شاعر ملی بازتاب روحيه يک
ملت است. اگر شاعری توانسته باشد، اعم از يک مقطع تاريخی يا در مسير طولانی تاريخ
يک کشور، ويژگی های يک ملت را در اشعار خودش نشان دهد به طوری که شعرش در هر کجای
دنيا خوانده شود، نشانگر عناصر ملی ملتی باشد؛ او شاعر ملی است.»
منوچهر آتشی نيز معتقد است: «شاعر ملی بايد
توانسته باشد، مردم يک کشور را گرد مليت خود جمع کند و اگر چنين نباشد شاعر ملی
نيست.»
عبدالعلی دستغيب نيز با اشاره به سادگی و روان
بودن شعر ملی می گويد: «شاعر ملی شاعری است که شعرش در قهوه خانه ها، روستاها، کاخ
سلطان و در بين طبقات مختلف جامعه خوانده شود و به احساسات عميق جامعه پاسخ دهد.»
به تعريف شاعران و کارشناسان شعر، شاعر ملی بايد
بتواند ويژگی ای را به ادبيات ايران اضافه و بازتاب دهنده دردهای اجتماع باشد.
از ديد بسياری از کارشناسان وجه غالب انتخاب يک
شاعر به عنوان شاعر ملی تلاشی است که در حفظ زبان و ادبيات يک کشور می کند. دکتر
ميرجلال الدين کزازی می گويد: «شاعر ملی سخنوری است که باعث ماندگاری فرهنگ مردمی
باشد.»
منوچهر آتش نيز معتقد است: «آنچه يک شعر و شاعر را
متمايز از ديگران می کند، حفظ هويت زبانی يک کشور است.»
با اين تعاريف همه کارشناسان معتقدند که شاعر ملی
بايد منعکس کننده روح جمعی يک ملت و نگهدارنده زبان و ادبيات آن مملکت باشد. اما
در ميان شاعران ما کدام شاعر يا شاعرانی چنين خصوصياتی را در شعر خود دارا هستند.
بسياری از کارشناسان و افراد درگير در ادبيات
فارسی در پاسخ به اين سوال برای انتخاب شاعر ملی در کل تاريخ ايران بی هيچ کلام
ديگری يک نام را بر زبان می آورند: ابوالقاسم فردوسی.
جعفر مدرس صادقی نويسنده و محقق ادبيات فارسی می
گويد:« من تنها يک اسم را می گويم اين اسم تمام پاسخ ها را در برمی گيرد، حکيم
ابوالقاسم فردوسی.»
حافظ موسوی نيز می گويد: «برای انتخاب يک شاعر در
کل تاريخ ايران به عنوان شاعر ملی تنها به يک نام می رسيم آن هم فردوسی است، چرا
که فردوسی، مساله اش، مساله هويت ملی بود.»
موسوی معتقد است: «در دوره تاريخی که فردوسی ظهور
می کند و شاهنامه را می نويسد، ملت ايران در آستانه يک تحول بزرگ است. ملتی که با
پيشينه تاريخی و فرهنگی و هنری درخشان دچار يک تحول عظيم شدند و از گوشه و کنار
بعد از گذشت چند قرن سلطه بيگانه می خواهند دور هم جمع شوند تا خودشان را تعريف
کنند و به حيات جمعی خودشان ادامه دهند و هويت از دست رفته خود را به دست آورند.
فردوسی در شعرش به اين تعريف نزديک شده است. تمام هويت های ايرانی را بازتاب داده
است. در حالی که به نظر من نه مولانا نه سعدی و نه حافظ در اين مورد با او قابل
قياس نيستند.»
محمود دولت آبادی نويسنده و داستان سرای ايرانی
نيز می گويد: «شاعر ملی به قرار سابق است مگر غير از فردوسی شاعر ملی ديگری
داريم.»
البته نظر ديگری نيز مورد شاعر ملی وجود دارد که
برخی از پژوهشگران و صاحب نظران به آن معتقد هستند، و آن اين که حتی اگر يک نفر را
شاعر ملی بدانيم، در هر عصر و دوره هم يک يا چند شاعر جداگانه می توانند لياقت
شاعر ملی بودن را داشته باشند.
دکتر سيد محمد دبير سياقی، معتقد است:«اگر چه
اشعار فردوسی در زمان خودش باعث حفظ زبان فارسی شد. اما در زمان او مساله مليت
وجود نداشت، پس نمی توان او را به طور خاص شاعر ملی دانست. رسيدن به تعبير شاعر
ملی بعد از مشروطيت رواج يافت و نخستين کسی که چنين لقبی گرفت عارف قزوينی بود.»
محمد شمس لنگرودی نيز معتقد است: «درست است که در
زمان گذشته سعدی و فردوسی و حافظ به نيازهای عاطفی مردم پاسخ داده اند، اما از
مشروطيت همه چيز تغيير کرد و شاعران و هنرمندانی با معيارهای ديگری وارد عرصه هنر
و ادب شدند. در اين ميان عده معدودی بودند که توانستند به نيازهای عاطفی مردم پاسخ
بدهند.»
شمس لنگرودی با اشاره به نام برخی از شعرا معتقد
است: «سهراب سپهری، احمد شاملو و فروغ فرخزاد شاعر ملی هستند. حال اگر کسی فکر می کند
که شخص ديگری شاعر ملی است بايد درباره آن بحث کرد که بر اساس شاخصه های موجود به
کدام نياز پاسخ داده و آيا وارد خلوت مردم شده است؟»
البته شمس لنگرودی در نهايت با اشاره به اين که،
احمد شاملو در ميان تمام شاعران ما جايگاه ويژه ای دارد، می گويد: «شاملو تنها
شاعری است که در طول تاريخ ادبيات فارسی برای همه نسل ها شعر دارد. وقتی بچه هستيم
«بارون مياد جرجر، رو پشت بوم هاجر» را می خوانيم؛ بزرگ تر که می شويم «پريای»
شاملو را زمزمه می کنيم، جوان تر که هستيم و آبکی عاشق شده ايم، اشعار عاشقانه و
آبکی او را می خوانيم. وقتی هم که پا به سن می گذاريم از خواندن «در آستانه» شاملو
آرام می شويم. شاملو تنها شاعر تاريخ ادبيات است که به نيازهای مردم ايران در سنين
مختلف پاسخ داده است.»
حافظ موسوی در تعريف شاعر ملی، در مقاطع کوچک تر و
محدودتر می گويد: «به نظر من شاعری که روحيه يک ملت را در خودش بازتاب دهد، يا به
عبارتی در شعر يک شاعر ويژگی های روح ملی يک ملت را ببينيم و آن شاعر عمده ترين
مسايل ملی را بازگو کرده باشد، چنين شاعری، شاعر ملی است.»
با اين تعريف حافظ موسوی معتقد است: « فکر می کنم
از اين نظر نيما يک شاعر ملی است، برای اين که تمام ويژگی های نوجوی مدرنيت ملت
ايران را از مشروطه تا زمان خود در شعرهای او می بينيم. شعر نيما به يک عبارت، شکل
نمايشی هنری بيان هنری از تمام دوره نوزايی ايران از مشروطه به بعد را شامل می
شود.»
البته به نظر حافظ موسوی شاملو را به دليل آن که
ويژگی ده های چهل تا شصت را در شعرهايش بازتاب داده و اخوان ثالث به دليل تجسم
روحيه سرخورده بعد از ۲۸ مرداد، می توانند شاعران ملی دهه های بعد باشند.
اما در اين ميان يک سوال پيش می آيد که شاعر ملی
را چه کسی می تواند برگزيند. صاحبنظران معتقدند شاعر ملی را مردم بايد برگزينند و
اين گزينش در طول تاريخ از طرف مردم بيشترين پيوند را با نام حکيم ابوالقاسم
فردوسی دارد.
دکتر ميرجلال الدين کزازی می گويد: «آن روزی که به
نام روز شعر بايد نام بگيرد، بی هيچ گمان آراسته به نام فردوسی بايد باشد و اگر به
نام کس ديگری ثبت شود يا از سرستيزه با فردوسی است که ستيزه با او ستيزه با ادب
پارسی است و يا از سر علاقه به شاعری خاص، که آن هم نمی تواند دليل خوبی برای اين
انتخاب باشد.»