شنبه ۱۹ ارديبهشت ١٣۸۳ - ۸ مه ٢٠٠۴

ارتش های ماهواره ای در جنگهای نسل هفتم

 

فاضل قاسمی

وقايع اتفاقيه

 

بعد از جنگ جهانی اول و موج جديد پيشرفت فناوری تسليحاتی، پديدهای نوين در ميان ارتشهای جهان آغاز شد که از سويی موجب کاهش وابستگی آنان به نيروهای انسانی و از سويی ديگر سبب افزايش توانمندی و کارآمدی آنها از طريق اتکا به نيروهای حرفهای و تسليحاتی پيشرفته شد. بنابراين با تغيير محيط امنيتی جهان پس از جنگ سرد دولتها به سوی تشکيل ارتشهای کوچک و قابل انعطاف روی آوردند.

 

در جنگهای امروزی، کشوری از قدرت حمله برخوردار است که دارای بزرگترين نيروی نظامی از لحاظ تکنولوژی باشد نه تعداد بيشترين افراد ذخيره.

امروزه ماهوارهها جای ژنرالها را گرفتهاند، موشکها جای سربازان را و مغزهای متفکر به جای بازوهای قوی نشستهاند.

بنابراين برای تحقق اين اهداف تمامی کشورهای قدرتمند جهان اقدام به تشکيل ارتشی کوچک، پيشرفته و کارا کردهاند. بنابراين برای تشکيل ارتش مدرن دست به کاهش نيرو و افزايش فناوری پيشرفته نظامی زدهاند.

از نظر نظامی جهان شاهد يک انقلاب فناوری بوده است که ايده داشتن يک ارتش بزرگ جای خود را به يک ارتش کوچک، حرفهای و مدرن داده است. باتوجه به چنين تصويری از جهان، استراتژی امنيتی ايالات متحده نيز به عنوان ابرقدرت نظامی جهان بهمنظور حفظ برتری خود تغيير کرده است. بنابراين استراتژيستهای نظامی چگونگی ماهيت برخوردهای نظامی در قرن ۲۱ را در صدر مطالعات و پژوهشهای خود قرار دادهاند. لذا بايد به اين سوال پاسخ داده شود که درصورتی که روند کنونی اوضاع جهان ادامه يابند، چشم انداز ارتشهای آينده جهان چگونه خواهد بود؟ و چه نقشها و الزاماتی در اثر تغييرات احتمالی ظهور خواهند کرد؟

بنابراين تأثيرات جهانی شدن و اوضاع اقتصادی آشفته و عدم تحمل پذيرش تلفات از سوی افکار عمومی به عنوان يک مانع عمل خواهند کرد. در آينده دشمنان بهتر از صدامحسين عمل خواهند کرد، و در صورت مداخله ايالات متحده در مناقشات آنها متحمل خسارات گستردهای خواهد شد. زيرا بسياری از کشورها راه کشتن سربازان آمريکايی را به خوبی بلد خواهند شد. همچنين پيشرفت سريع تکنولوژی جهانی در زمينه تسليحاتی احتمال جنگهای متعارف را کاهش داده است و ارتش های متعارفی به سبک امروزی وجود نخواهد داشت. بلکه در ارتشهای آينده تکنولوژی نقش اساسی ايفا خواهد کرد.

در آينده استراتژی « جنگ پيشگيرانه » خواهد بود که مشتمل بر يک رشته مأموريتهای نظامی دفاعی مانند کنترل مهاجرت عمليات ضد تروريسم، نگهداری نيرو در خلال مأموريت های زيست محيطی و انسان دوستانه و حفاظت در برابر سلاحهای کشتار جمعی خواهد بود. ارتشهای منظم متعارف نيز اهميت خودشان از دست میدهند و بطور کامل صحنه را ترک میکنند.

 

جنگ خليج فارس انقلاب نظامی قرن بيستم

 

جنگ ۱۹۹۱ خليج فارس تأثير عميقی بر تفکر نظامی غرب بر جای گذارد.آزادسازی کويت در سريعترين زمان ممکن، کم ترين تلفات جانی صورت گرفت. در آن عمليات تقريبا دو سوم ارتش عراق منهدم شد. اين انقلابی شگرف در نظام گری جهان بود. اين انقلاب حاصل جمع آوری اطلاعات، هدايت و تکنولوژی دفاعی هوايی بود. اين امر باعث شد تا بسياری از نظريه پردازان بر اين باور باشند که تکنولوژی های جديد انقلابی را در عرصه جنگ پديد آورده است.

در جريان جنگ خليج فارس اشتباهات عراقیها نظير همان اشتباهاتی مرتکب شدند که در جنگهای قرن بيستم ديده میشد، ضعف ادغام و هماهنگی ميان نيروهای، ناتوانی در جابجايی و تحرک و آتش گسترده و ناتوانی در کمين و پوشش. اشتباهات تاکتيکی همراه با قدرت تخريب بالای سلاحهای جديد، پيروزی يک طرفه را در جنگ ۱۹۹۱ باعث گرديد.

قرن بيستم قرن تحول در تکنولوژی بود. البته در حقيقت تحول در تکنولوژی ويژگی اصلی محيط نظامی جديد است از ۱۹۰۰ رشد سريعی در سرعت، هدفگيری، قدرت تخريب و جمع وری اطلاعات صورت گرفته است و مسأله پاسخ به اين تحول سريع محور اصلی انديشه نظامی بوده است.

عکس العمل به تحولات تکنولوژيک همچنان يک امر مهم تلقی میگردد. ارتشها اصول تاکتيکی و دکترينهايی را که در طول قرن بيستم پديد آمده بود، همچنان در سالهای ابتدايی قرن بيست و يکم به کار میگيرند. آتش گسترده، ادغام نيروها، هماهنگی نزديک ميان جابجايی و تحرک نيروها و آتش گسترده و استفاده از کمين و پوشش و ايجاد عمق دفاعی نيروهای ذخيره همچنان در يک نبرد نظامی از کارايی بالايی برخوردار است. با هر موج تکنولوژی اين تفکر مطرح میگرددکه جنگ کاملا متحول شده و تحت روشهای جديد قرار گرفته است.

 

جنگ برای اقتصاد

 

در حال حاضر مبارزه جهانی شدن بين جبهه سرمايه جهانی و نيروهای بازار هماهنگ و نيروهای سياسی عمدتا داخلی به شدت ناهماهنگ در جريان است. بين اين دو، خلاء سازمانی و گستره پر دامنهای از ابتکارهای پراکنده مبتنی بر « آزمون و خطا » و نيز تجربيات نيمه موفق و يا ناموفق، در زمينه مشارکت و يا مقاومت وجود داشته است. در چنين فضايی، گونه جديدی از جنگ به راه افتاده که درهمين چارچوب قابل درک است که آنها را میتوان تحت دو عنوان «جهانیسازی» و «جنگهای ناشی از جهانی شدن» نام برد.

شايد که بهانه اوليه تمامی جنگهايی که تا امروز روی داده است و پايمال شدن حقوق بشر بوده ولی اگر که قرار است اين جنگها همين طور ادامه پيدا کند از کره تا ترکيه و از آفريقا تا چين، درگير نبرد خواهد شد، اما واقعيت چيز ديگری است، دعواها همه بر سر اقتصاد کشورهای ضعيف و سيطره بر اين کشورهاست. بنابراين هدف اصلی پشت تمام تصميم گيرهای جنگی، گشودن کشورهايی است که درهای خودشان را بر روی جريان جهانی سرمايه، پول و کالا بسته است.

از اين جهت جهانی شدن شيوه جديدی در جنگيدن را نيز به وجود آورده است.

 

جنگها چگونه خواهند بود؟

 

جنگهای آينده ارتش مدرن از شيوه جنگی «بزن و دررو» استفاده میکنند اساسیترين ويژگی آن مصون ماندن نيروها و کاهش آسيب پذيری آن است.

ارتشهای مدرن از فن آوری نوينی بهره میبرند. اين نيروها، ارتش کوچک و کاملا حرفهای هستند که تسليحاتی را بکار میگيرند که مستلزم تخصص بالا، مهارت فوق العاده و آموزش های طولانی است. نظامی گری حرفهای، تفاوت چندانی با ديگر مشاغل ندارد. نظاميان حرفهای مانند ديگر شغلها، استخدام شده و يا اخراج میشوند و « رضايت شغلی » عاملی مهم در کارايی آنان به شمار میآيد.

بنابراين دوره ارتشهای تودهای مبتنی بر خدمت نظام وظيفه، بسيج ايدئولوژيکی، شور و هيجان ميهن پرستانه و فداکاری آرمانی به سر آمده است.

در گذشته عامل اساسی و بلند مدت پيروزی، در نهايت روحيه سربازان و مردم بود، همچنين احساس تنفر نسبت به دشمن پايه اساسی بسيج ايدئولوژيک در جنگ به شمار میرفت . اما امروز زور توسط گروه منتخبی از نظاميان حرفهای که دارای احساساتی تجاری هستند و برای آنها نوع « هدف » تفاوتی ايجاد نمیکند، اعمال میشود. همدردی يا عدم همدردی اين نظاميان حرفهای در نتيجه عمليات تفاوتی ايجاد نمیکند همان گونه که موسيقی مورد علاقه کارگران يک کارخانه توليد « سی - دی » ارتباطی با نحوه کار آنان با ماشينآلات پرس آن کارخانه ندارد و با کارايی آنان در زمينه انجام وظيفه کاریشان مرتبط نمیباشد.

برای نيروهای رزمی مدرن، جنگ در شبوروز تفاوتی ندارند. توان زرهی، قدرت آتش و سرعت تانکهای امروز بسيار بيشتر از دوران جنگ جهانی دوم است. اين تانکها علاوه بر تحولات کمی، به لحاظ دقت سلاحهايشان هم متحول شدهاند. کاليبر توپهای آنان بهتر شده و تعديلی در نفرات موجود در آن صورت گرفته است در عين حال استفاده از سيستمهای ليزری جنگافزارها را قادر به تشخيص مسافت هدف کرده است، و می توانند در اولين نوبت ضربات خود، تا فاصله چند کيلومتری را مورد حمله قرار دهند.

برخی اوقات، تحولات صورت گرفته اساسا جنگ را دگرگون میسازد. امروزه اولين شب حملات هويی بسيار متفاوت از آن چيزی است که در دوران جنگ سرد و يا جنگ کره و ويتنام رخ داد. در شب اول، حملات هوايی میتواند سيستم دفاعی هوايی دشمن را از کار بيندازد. سلاحهای بسيار دقيق، امروزه کاربرد فراوانی در حفظ برتری در جنگ دارند. نيروی هوايی امروزه کارايی به مراتب برتر و مهم تر از گذشته دارد. اين نيرو امروزه میتواند اقداماتی صورت دهد که در گذشته امکان آن به هيچ وجه وجود نداشت. بنابراين امروزه میتوان با شناسايی و برنامهريزی و يک حمله دقيق هوايی، سيستمهای ارتباطی دشمن را از کار انداخت. در گذشته حتی تصور چنين اقداماتی نيز دشوار بود.

بنابراين دوران ارتش توده وار، بزرگ و سنگين گذشته است . همانگونه که ارتش چهارم جهان از لحاظ بزرگی در سال ۱۹۹۱ يعنی عراق در جنگ خليج فارس از بين رفت.

در ارتشهای مدرن پياده نظام از تجهيزات و سلاحهای بسيار پيشرفته استفاده میکند و اين تحول در سطح آنان به وضوح ديده میشود. سرباز پياده از تفنگ های خودکار، دوربين حرارتی، مسافتياب ليزری،لباس ضد تشعشع حرارتی، جليقههای ضد گلوله، پوتينهای مقاوم درمقابل مينهای ضد نفر، وسايل ارتباطی، کلاه هلمت مجهز به آنتی بیسيم و دوربين ويدئويی، نقاب شيشهای ضد گلوله که اطلاعات مورد نياز منطقه عمليات به صورت ديجيتالی به روی شيشه آن منعکس میشود، رايانه مچی بر روی دست و... بهرهمند شود و طرز استفاده از آنها را بداند.

 

تحول در ارتشهای جهان

 

اغلب نيروهای نظامی در جهان بطور قابل ملاحظهای علاقه خود را برای متحول کردن نيروهای مسلح مطرح کردهاند. که با تشکيل ارتشهای کوچکتر و استفاده از فناوری، دکترين و سازمانهای جديد ارتش مدرنی را داشته باشند.

آمريکا: با ارتشی فراتر از امروز

نيروهای مسلح ايالات متحده، در حرکت به سوی پژوهش و تجربه روشهای جنگی نوين پيشتاز بودهاند و دولت بوش نيز در تلاش برای بهرهبرداری مناسب ازانقلاب اطلاعاتی، جهشی عمده در فناوری را وعده داده است. با وجود اين تلاش با مخالفات نيرويهای سنگگرا مواجه شده است.

ارتش آمريکا در جهت متحول نمودن خود، گامهای بزرگی برداشته است . نيروهای عملياتی متحدين، طی جنگ ناتو در يوگسلاوی، بر فقدان واحدهای کوچک و سريع و پرقدرت ارتش ايالات متحده صحه گذاشت. اين تجربه، ژنرال اريک شينسکی، رئيس ستاد ارتش ايالات متحده را بر آن داشت تا در جهت دگرگونی ارتش ايالات متحده و تبديل آن به يک نيروی سيالتر، اما در عين حال توانمندتر، تلاش نمايد. در اکتبر سال ۱۹۹۹، او هدف خود مبنی بر سازماندهی مجدد اين نيرو و تبديل آن به يک نيروی نيمه سنگين را اعلام نمود. نيروی مورد نظر از قابليت استقرار يک تيپ ۵۰۰۰ نفری درهر نقطه از جهان (ظرف ۹۶ ساعت ) برخوردار بود. دو تيپ از اين نيرو، تانکهای شنیدار ابرامز M-۱A۱ و خودروهای جنگی برادلی ام - دو خود را با خودروهای زرهی ال ای و وی ۳ مبادله کردند.

از آنجايی که نيروهای نيمه سنگين در نبرد با تانکهای دشمن فاقد زرهپوش خواهند بود، لذا میبايست از توانايی لازم برای شناسايی و درگيری با نيروهای دشمن برخوردار باشند؛ قبل از اينکه دشمن بتواند با آنها درگير شود. بنابراين مستلزم پشتيبانی ماهوارهای است.

نيروی دريايی ايالات متحده در تحول خود، از ناوگانی که برای جنگ در آبهای آزاد طراحی شده به ناوگانی که قادر به کنترل آبهای ساحلی و اعمال قدرت در سواحل باشد، تبديل کند و به حفظ مناطق ساحلی در صورت وجود توانمندیهای تدافعی مستحکم بپردازد.

نيروی هوايی ايالات متحده، نيرويی که تکنولوژی هواپيماهای باسرنشين در آنها جا پيدا کرده است، در وفق دادن خود با هواپيماهای بدون سرنشين (UAVs) عليرغم برخورد با مشکلات، موفق بوده است.

نيروی زمينی، دريايی و تفنگداران دريايی، هواپيماهای بدون سرنشين را، برای شناسايی و مراقبت استفاده مینمايند. آنها به دنبال توسعه طرحهای پيشرفته شامل هواپيماهای بدون سرنشين کوچک قابل حمل با دست، جهت شناسايیهايی تاکتيکی و همچنين سيستم عمود پرواز، هستند. بر اساس برآوردهای ارائه شده در يک بررسی حدود ۵۰ شرکت در ايالات متحده، در حال توسعه و تکميل بيش از ۱۵۰ طرح مربوط به هواپيماهای بدون سرنشين میباشند.

نيروهای مسلح ايالات متحده، به طور فزايندهای بر دستاوردهای فضايی خود در زمينه شناسايی نظارت و مراقبت، ارتباطات و ناوبری، متکی هستند. توانايی و دستاوردهای فضايی ايالات متحده، طی ۱۵ تا ۲۰ سال گذشته، ثابت کرده است که به طور فزايندهای میتواند ضريب قدرت مهمی باشد. در حالی که استفاده نيروی نظامی آمريکا از فناوریهای فضايی نشانگر قدرت قابل توجه اين کشور است، با اين وجود هنوز افراد زيادی اين امر را نشانه رشد آسيب پذيری نيروهای نظامی میدانند.

روسيه: بیپول به دنبال ارتشی مدرن

نظريه پردازان نظامی شوروی، اولين افرادی بودند که پيش بينی کردند توسعه فناوری اطلاعاتی به معنای بذرافشانی برای تحقق انقلاب در امور مختلف نظامی خواهد بود. تحليلگران نظامی روسيه، چنين روندی را تداوم بخشيدهاند و با جديت در پی يافتن آنند تا دريابند انقلاب اطلاعاتی چگونه میتواند ويژگی و نحوه اداری جنگ را دگرگون سازد. با اين حال ضعف اقتصادی روسيه، مانع از بهرهوری مناسب نيروهای مسلح اين کشور از انقلاب اطلاعاتی شده است . تداوم جنگ در چچن و تمرکز گسترده بر تجهيز نيروهای ضد شورش، توجه آنها را از مورد فوق منحرف نموده است. در حدود هفتاد درصد بودجه دفاعی روسيه، صرف حفظ آمادگی نيروهای موجود میشود و تنها ميزان ناچيزی برای ايجاد تحول و نوسازی باقی میماند. به هر صورت درماه نوامبر، مسکو طرحهايی برای کاهش حجم نيروهای مسلح روسيه تا سقف ۶۰۰ هزار نفر را اعلام نمود. گرچه عناصر نظامی روسيه درمقابل چنين حرکتی مقاومت میکنند، ولی پوتين اظهار داشت که در پيشبرد اين بحث پيروز شده است.

 

همچنان عقب است

 

اختلاف موجود بين چين و تايوان همراه با احتمال مداخله ايالات متحده در درگيری تنگه تايوان در راس مسائل استراتژيک چين و تلاشهای مدرنيزهسازی قرار دارد.

تحليل گران چينی، توجه ويژه خود را به جنگ اطلاعات، به عنوان عاملی مؤثر در وقوع انقلاب در امور نظامی به طور کلی و به عنوان يک راه ارزان برای مقابله با تفوق تکنولوژيکی ايالات متحده، به طور خاص، معطوف نموده​​اند.

اين کشور در حال مطالعه نحوه بکارگيری تهاجمی اطلاعات جنگی درمقابل اقتصاد خارجی، لجستيک، فرماندهی، کنترل، ارتباطات، کامپيوتر و اطلاعات است و همچنين علاقهمندی خود را برای پژوهش درباره روشهای داخل کردن ويروسهای کامپيوتری به شبکههای کامپيوتری ديگر کشورها نشان داده است.

چين، بسترهای لازم برای توليد نسل جديدی از موشکهای بالستيک را فراهم کرده است؛ اين موشکها از دقت بالايی برخوردارند و توسط علائم سيستم ماهوارهای تعيين موقعيت جهانی (GPS) هدايت میشوند.

موشکهای کوتاه برد يا M-۹) يا (CSS-۶ (DC-۱۵ و موشکهای سيار که میتوانند ۵۰۰ کيلوگرم مواد منفجره را تا برد ۶۰۰ کيلومتر حمل نمايند. موشکهای کوتاه برد (Css-X-۷M۱۱) خود را که برد تقريبی آن ۳۰۰ کيلومتر است. انواع توسعهيافته موشکهای (CSS- ۷ Mod۲) با برد بيشتر اين موشکها قادر خواهد بود مواد منفجره متعارف از سوخت هوايی (FAE)، کلاهک های خوشهای و کلاهکهای ضربان الکترومغناطيسی (EMP) را حمل نمايد.

درباره تلاش و سختکوشی چين برای توسعه سطح تکنولوژی های پيشرفته ترديد اندکی وجود دارد. اما تلاشهای مدرن سازی اين کشور با پارهای از محدوديت های مختلف مواجه است که عبارتند از : اندوخته سرمايهای فرسوده و اندک، فساد اداری گسترده و صنايع دفاعی ضعيف . باتوجه به اين امور، چين راه زيادی در پيش رو دارد.

 

اروپا، آرام آرام

 

اعضای اروپايی ناتو، نسبت به ايالات متحده، اشتياق کمتری به انقلاب اطلاعاتی ( به عنوان روشی برای دگرگونی در نحوه اداره جنگ ) از خود نشان میدهند ؛ اين در حالی است که اغلب کشورهای جهان، به سرمايهگذاری در تکنولوژی های پيشرفته، از جمله هواپيماهای رادارگريز، تسليحات هدايت شونده و تأسيسات فضايی خود پرداختهاند. اعضای اروپايی ناتو به طور کلی رويکرد ديگری را برای مدرنيزه سازی نيروهای خود اتخاذ نمودهاند. اغلب آنها نيروهای خود را برای پاسداری از صلح و انجام درگيریهای کم شدت و يا مأموريتهايی که در آنها نياز چندانی برای استفاده از تکنولوژی پيشرفته نيست،ترکيب بندی نمودهاند. از آنجايی که اعضای اروپايی ناتو، توان عمليات مشترک خود با ايالات متحده را ارتقا میبخشند و اين امر موجب دگرگونی نيروهای نظامی آنها میشود، از انگيزههای مناسبی برای يافتن روشهای جديد جنگ برخوردار هستند.

با وجودی که دولتهای اروپايی در پی کسب تسليحات با تکنولوژی بالا هستند، اغلب احساس میکنند که بايد به مأموريت پاسداری از صلح و اداره بحران توجه بيشتری داشته باشند. درماه نوامبر، وزرای دفاع اروپا تجهيزات و نفرات لازم برای تشکيل يک نيروی قوی کنترل بحران، متشکل از ۶۰ هزار نفر تا سال ۲۰۰۳ رامتعهد شدند. اين نيرو از واحدهايی تشکيل شده است که هم اکنون موجود بوده، آموزش ديده و تجهيز شدهاند و مهمتر آنکه به ناتو متعهد هستند. تحول در اين نيروها عمدتا سازمانی میباشد و اين واحدها چه به نيروهای جديد اتحاديه اروپا اضافه شوند و چه نشوند، نيازمند ارتقاء هستند. با اين وجود، تحول سياسی و سازمانی همزمان با آغاز به کار اين نيرو ممکن است روند تلاشهای مدرنيزه سازی را کند کرده و يا آن رامتوقف سازد. محدوديت منابع، مانع ديگری برای دگرگونی محسوب میشود. هيچ دولت اروپايی برای تأمين اينگونه هزينهها تمايلی به افزايش هزينه های دفاعی نشان نمیدهد. درواقع بعضی از کشورهای اروپايی همچنان در حال کاستن بودجه دفاعی خود میباشند.

قدرتهای منطقهای - به ويژه آنهايی که بر مشکلات عينی استراتژيک يا عملياتی تمرکز داشتهاند - همواره در نوآوری بسيار موفق بودهاند.