پنجشنبه ١٠ ارديبهشت ١٣٨٣ – ٢۹ آوريل ٢٠٠۴

اعتراض به سياستهای صدا و سيما نسبت به زنان

مرگ فرمايشی «بانويی ديگر»

 

 

اگر روزی بشنويد که زنی سرطانی قبل از تعطيلات نوروز، به خاطر مريضیاش مجبور شد يکی از سينههايش را جراحی کند و دربياورد و درست در عيد، تلويزيون به پخش سريال «بانويی ديگر» پرداخته، چه فکر میکنيد؟ اگر اين زن با شما صحبت کند و ناگهان بزند زير گريه و بگويد که حس میکند همسرش از او انتظار دارد که برايش زن بگيرد چه احساسی داريد؟

 

آزاده اکبری - وقايع اتفاقيه

 

«لاله صبوری» بازيگر نقش مهری در سريال «بانويی ديگر» سکوت کرد. ناگهان آن همه هيجان و شادی در سکوت غمآلودش گم شد. گفت: «خيلی سؤال تازهای پرسيدی». و بعد دوباره سکوت کرد. «من خيلی ناراحت میشوم چون به اين وجه قضيه اصلا فکر نکرده بودم».

سريال «بانويی ديگر» حدودا يک سال پيش توسط «محمد تيموری» در سيما فيلم مطرح شد. سيما فيلم در واقع با طرح يک نسخه سينمايی ۹۰ دقيقه​​ای موافقت کرد. نام داستان «آنچه مردان درباره زنان نمیدانند» بود و درست يک هفته قبل از کليد خوردن آن، توسط تلويزيون اطلاع داده شد که طرح بايد به صورت يک سريال ۱۳ قسمتی برای تعطيلات نوروز اجرا شود. «رضا مقصودی» در عرض دو هفته فيلمنامه را بازنويسی کرد و کل پروژه در ۲۸ روز فيلمبرداری شد.

 

آغاز جدال

 

بانويی ديگر نه تنها بين زنان سرطانی بلکه بيشتر بين زنان و مردان عادی بحث ايجاد کرد. صبوری میگويد: «اولها خانمها میگفتند آخر اين چه کاری است؟ کدام زنی برای شوهرش زن میگيرد؟ يا آقايان میگفتند اين همان خانم خوبهاست که برای شوهرش زن گرفت. حتی يکبار موقع خريد يک زن و شوهر آمدند پيشم و گفتند شما داريد دوباره برای شوهرتان زن میگيريد؟ چرا؟ من جواب دادم تا آخر سريال را ببينيد تا بفهميد هر کس برای شوهرش زن بگيرد چه بلايی سرش میآيد. يک بار آقايی گفت: خانم صبوری شما هم خيلی حال ما را گرفتيد. با تعجب علتش را پرسيدم و گفت تازه تازه داشتم به زنم میگفتم ببين زن دوم چقدر خوب است که شما مرديد! من خنديدم و گفتم خب هر کسی رسالتی دارد».

داستان سريال «بانويی ديگر» زوجی فرهنگی را نشان میداد که در روزنامهای مدافع حقوق زنان کار میکنند و ۱۲ سال هم هست که بچهدار نشدهاند. «مهری» همسر اول، برای شوهرش زن ديگری انتخاب میکند و بعد هر دوی آنها با فاصله يک هفته باردار میشوند. در قسمت سيزدهم علت همه اين کارها معلوم میشود. مهری مريضی بدخيمی دارد که باعث مرگ او میشود و مهری برای سرگردان نماندن شوهرش تن به تحمل «هوو» داده است. اما اين اولين باری نيست که بينندگان صدا و سيما در قاب جادويی تلويزيون زنهای عجيب و غريب را میبينند. جالب اينجا است که چندين سال پيش، لاله صبوری در نقش «مريم» در ۷۷ در کنار مهران مديری نقش زنی را بازی میکرد که با شيطنت و گاه بدجنسی سعی داشت شوهرش را اصلاح کند. از آن به بعد نقش زنان در سريالهای طنز پررنگتر شد. زنانی ابله که هيچ چيز را نمیفهمند و بايد همه چيز را برای آنها توضيح داد. مثل «ياسمن خانم» پاورچين که همه چيز را دير میگرفت يا کاراکترهای زن سريالهای مهران غفوريان. زنان ديگر آنهايی هستند که اتفاقا تحصيلات عاليه دارند و روشنفکر هم هستند اما در قبال شوهرهايشان کاملا سنتی رفتار میکنند يا حتی سعی میشود تصويری «پخمه» از آنها به نمايش گذاشته شود. شعرخوانیهای «ياسمنگولا» در پاورچين زنی شاعر را تصوير میکرد که زمين و زمان را به هم میبافت و با همان شعرها مشهور و مطرح هم شده بود. شخصيت زن سريال «بوی غريب پائيز» زنی است نويسنده که اتفاقا ناشرش هميشه موقع دعواکردن او با شوهرش تماس میگيرد. اين زن در برابر شوهرش که علنا به او خيانت میکند فقط گريه کردن بلد است و در پايان راه «مهری» را میبينيم زنی شاغل و فعال حقوق زنان که برای شوهرش زن تازهای میگيرد.

گذشته از سريالهای طنز و کاراکترهای زن آنها، دو زنه بودن و زندگی کردن دو «هوو» در يک خانه اولين بار به صورت جدی در «مسافری از هند» و «پس از باران» به نمايش درآمد. بعد «بوی غريب پائيز» آغاز شد. چهارشنبه شبها، زنی بیانتخاب را میديديم که در مقابل خيانت همسرش خودخوری میکند و با همه چيز کنار میآيد. در آغازين روزهای سال نو تلويزيون «عشق+۲» را نمايش داد. داستانی از يک مثلث عشقی. فيلمی که کمتر کسی باور میکند سياستهای صدا و سيما اجازه نمايش آن را دهد و شبهای عيد «بانويی ديگر» ميهمان خانههای ميليونها نفر ايرانی شد.

 

صدا و سيما و جنبش روشنفکری

 

صدا و سيما در ساخت سريالهايی که در آن مطبوعاتیها هدف حملهاند سابقه ديرينهای دارد. «بدون شرح» با بازی فتحعلی اويسی روزنامه​​نگارهايی را نشان میداد که کارهای آنها ۹۰ شب بينندگان را به خنده واداشت. داستانهايی که چندان هم با محيط مطبوعات جور در نمیآمد. سريال ديگری خانمی خبرنگار را معرفی میکرد که برای بچهدار شدن از نعمت بينايی میگذرد. محيط مجلهای که خانم خبرنگار در آن کار میکرد بيشتر شبيه اداره ثبت اسناد بود و هيچ شباهتی به روزنامههايی که ما هر روز آنها را میبينيم نداشت.

در ماههای پايانی سال ۸۲ سريال ديگری مردی تازه از فرنگ برگشته را در حال تأسيس روزنامه و مجله نشان میداد. مردی که از منحرفکردن ذهن جوانهای پاک با CDهای مبتذل ابايی نداشت.

«بانويی ديگر» هم در چنين بستری شکل میگيرد. مجله زنان با مديريت زنی فمينيست، از زن و مردها و زوجهای بیشماری تشکيل شده (حالا بماند که کدام مجله ما آن قدر پولدار است که نويسندهها را با راننده به محل کارشان بياورد يا ساختمانی به آن بزرگی اجاره کند) در اين زوجها ما تيپهای مختلفی میبينيم. «مراد» نگهبان دم در است. دو زن دارد و بدش هم نمیآيد که سومی را هم به خانه بياورد. «اسکندر» راننده است و آنقدر مردسالار تصوير شده که همسرش را «تيمور» صدا میکند يعنی به اسم فرزند ذکورش.

زن و مردی آبدارچی مثل سعيد و مهری بچهدار نمیشوند اما با اين قضيه کنار آمدهاند و به قول معروف راضی به رضای خدا. خانم منشی هر روز با همسرش میآيد و میرود و همسر او هميشه به دنبال راهی است تا بفهمد سعيد چگونه همسرش را راضی کرده تا زن دومی را به خانه بياورد.

از اين لحاظ «بانويی ديگر» اگر منصفانه نگاه کنيم سعی کرده تا لااقل تيپهای مختلفی از روابط زناشويی را به نمايش بگذارد.

روند نگاه صدا و سيما به مسائل زنان و نقش آنها در سريالهای مختلف، کمکم جامعه زنان را تکان داد تا آنجايی که گروهها، انجمنها و تشکلهای غيردولتی طرفدار زنان تصميم گرفتند در يک تريبون آزاد به نقد اين عملکرد بپردازند. در جلسه هماهنگی اين تريبون، انتقادات شديداللحنی عليه صدا و سيما صورت گرفت. انتقاداتی که انتهای آنها به «بانويی ديگر» ختم میشد. ترويج چند همسری، استفاده ابزاری از زنان، ابتذال و... از عمدهترين انتقادات مطرح شده بود.

 

ترويج چند همسری

 

«ما؟ ما میخواستيم چند همسری ترويج کنيم؟ فکر کنم خانمها سريال را با دقت تماشا نکردهاند». رضا جودی، تهيهکننده «بانويی ديگر» (کسی که دوران سرکشی را هم در کارنامهاش دارد) انگار هيچ وقت به ذهنش هم نمیرسيده که چنين حرفی در مورد سريالش بزنند. او ادامه میدهد: «موضوع ما در مورد چندهمسری، نگاهی است که به نگهبان دم در يعنی مراد داريم. اين مرد در فلاکت کامل زندگی میکند، اصلا زندگی ندارد».

مرتضی جودی، مجری طرح و روابط عمومی اين سريال میگويد: «اين عين بیانصافی است که بگوييم ما رواج چند همسری داشتهايم. ما در اين سريال به انواع تفکر و انديشهها پرداختيم و در نهايت از برآيند آنها يک تفکر ناب و خالص بيرون آمد. ای کاش اين سريال محدويت زمانی نداشت و ما میتوانستيم بهتر حرف بزنيم. ما انديشه مردسالار اسکندر را به شدت زير سؤال برديم. چرا يک نفر به اين اشاره نمیکند که ما اين مرد را توسط همين زنها اصلاح کرديم؟ چرا نمیگويند که چگونه ما تفکر سنتی تعدد زوجات را مورد وهن قرار دادهايم؟»

لاله صبوری به اين که اعتراضها به خاطر درست نديدن سريال است اشاره میکند و میگويد: «اگر من در پايان سريال نمیمردم و اين سه نفر خيلی خوب و خوش زندگی میکردند، شايد میشد گفت که ترويج چند همسری بوده اما اين کار با تراژدی شروع میشود. اين زن با قضيه بچهدار نشدنش کنار آمده و لحظهای که احساس کرده دارد میميرد، چون از عشق عظيم شوهرش نسبت به خودش آگاه بوده اين کار را میکند.

او میدانست که ممکن است شوهرش بعد از او حتی به خودش اجازه ندهد که زندگی نکند. شايد اين را شنيده باشيد که زن در بالاترين مرحله عشقش نسبت به مرد، با او مثل فرزندش رفتار میکند.

همانطور که مادر موقع بيرون رفتن از خانه همه چيز را برای بچههايش آماده میگذارد، مهری هم، میخواست شوهرش بیسروسامان نماند. اين مرحله بالای عشق است».

صبوری در ادامه میگويد که چون اين سريال مخصوص تعطيلات نوروز ساخته شده بود، اصلا قرار نبوده که کسی در آن بميرد اما مقامات ارشد صدا و سيما اصرار کردهاند که «مهری» حتما بايد در پايان سريال بميرد. رضاجودی، تهيهکننده ضمن تأييد اين حرف میگويد: «بله، آنها خودشان گفتند مهری بايد بميرد وگرنه تبليغ چند همسری میشود».

 

مهریهای واقعی

 

«طبق تحقيقی که ما کرديم اتفاقا در خانوادههای خيلی روشنفکر اين مسائل را ديديم. اين قضيه در خانوادههای سنتی به همان شکل سنتی اتفاق میافتد. اصلا اين قضيه به اين شکل مخصوص اين طبقه بود. مگر در همين سريال مرد نمیگفت «مرد اونه که دست زنشو بگيره بگه همينه که هست» ما در خانوادههای مذهبی روشنفکر هم همين را داريم. موردی داشتيم که يک زن برای شوهرش يک همسر شهيد را خواستگاری کرده بود تا همسر شهيد تنها نماند و اتفاقا زندگی خيلی خوبی هم داشتند». اينها را مقصودی نويسنده فيلمنامه میگويد.

تهيهکننده و بازيگر مهری يعنی جودی و صبوری هر دو اتفاقنظر دارند که چنين مسألهای، مسأله روز جامعه ماست. مرتضی جودی، مجری طرح میگويد:«ممکن است اين سريال برای جنس زنها تلخ و دردناک باشد اما اين يک واقعيت دردناک اجتماعی است. ما امروز مردانی را میبينيم که در عين داشتن خانواده، به دليل تغيير موقعيت اجتماعی و به تبع آن جايگاه طبقاتیشان همسر جديد اختيار میکنند و به قول قديمیها شلوارشان دوتا میشود. چند همسری در بسياری از استانهای ايران عادی شده».

صبوری میگويد: «ايراد شخصيت مهری اين بود که اصلا نقطه ضعف نداشت. شايد بگويند کار او نشاندهنده خريت يا بدذاتی است. ولی من قصه را خيلی عاشقانه ديدم. يعنی به نظرم پيام اول قصه عشق بود. ما در جامعهای زندگی میکنيم که گاهی اوقات میبينيم زنهايی که حتی جوان و زيبا هستند و بچههای تپل و خوشگل هم دارند مورد خيانت واقع میشوند؛ زنهايی که اصلا هم قرار نيست بميرند.»

به نظر میرسد عوامل «بانويی ديگر» آن را کاملا داستانی خاص میدانند، نه الگويی عام. داستان زنی عاشق و فداکار؛ اما الگوپذيری مردم چه میشود؟

 

الگوپذيری

 

رضا مقصودی، فيلمنامهنويس میگويد: «اين م…شکل برای همه فيلمها ممکن است پيش بيايد. يکبار يک نفر به روابط عمومی صدا و سيما زنگ زده بود و گفته بود چرا در فلان برنامه، فلان بچه با ولع موز خورده؟ بچه من ديده و من ندارم که موز بخرم. خيلی از اين موارد استثناست. اگر اينطوری فکر کنيم نبايد هيچ فيلمی نمايش بدهيم. مگر بعد از نمايش شوکران، پرستارها اعتراض نکردند؟

ممکن است خيلیها مورد اعتراض و قضاوتهای بد قرار بگيرند اما اين قضاوتها قابل اعتنا نيست. خيلیها همچنين اعتراضی نکردند. در تماسهايی که روز آخر پخش سريال با روابط عمومی شبکه پنج گرفته شده بود زنها عموما مدافع سريال بودند».

رضا جودی تهيهکننده، قضيه را با خنده جواب میدهد: «خب، اگر کسی با ديدن اين سريال تصميم گرفته زن بگيرد، خب بگيرد. مگر زن میتواند جلويش را بگيرد؟» صبوری هم فکر میکند اگر مردی با ديدن يک سريال چنين فکری به سرش بزند اصلا ارزش زندگی کردن ندارد.

رضا مقصودی در مورد کاراکتر سريال «بوی غريب پائيز» میگويد: «اتفاقا اين زن برخوردهای خيلی مناسبی با شوهرش میکند. خيلی از روانشناسها معتقدند زنی که شوهرش چنين رفتارهايی کند بايد مدارا کند. من با بعضی از اين زنها حرف میزدم و به خيلی از آنها سفارش شده که در کنار شوهرشان قرار بگيرند نه در مقابلش. اين زن کاری را که درست است انجام داد».

مرتضی جودی، مجری طرح هم اعتقاد دارد: «مردها نسبت به آينده زنشان اينطور نگاه نمیکنند که بخواهند بعد از مرگشان برای او همسر پيدا کنند چون فرهنگ و اعتقادات ما اجازه نمیدهد اما عکس آن وجود دارد چون محدوديتی وجود ندارد و در فرهنگ ما جايگاه دارد. طبيعی است که ما به اين موضوع بپردازيم».

چهارشنبه، ۹ ارديبهشت زنان دور هم جمع میشوند تا از حق خود دفاع کنند. حقی که تضييع آن ۱۳ روز آنها را آزار داده است. در پايان اين گردهمايی بايد تصميمی گرفته شود.

تصميمی قيمتی برای همه زنها، آيا مهری عاشق بود يا سنتی؟ آيا ما تيپهای روابط زناشويی را ديدهايم يا ترويج چند همسری را؟ «بانويی ديگر» آمد و رفت. بانويی که واقعا با ديگران تفاوت داشت.