پنجشنبه ۱۵ مرداد مرداد ۱۳۸۳ - ۵ اوت ۲۰۰۴



تحقق دموکراسی ، هيچ قرابتی با قدرت مندان فعلی درعراق ندارد!

مهرنوش کيان

 

نيروی اشغالگر آمريکا بالاخره در پايان ماه ژوئن امسال قدرت را بطور تشريفاتی به دولت موقت عراق واگذار نمود. اما بر خلاف انتظار نيروهای اشغالگر واگذاری صوری قدرت نه تنها به ايجاد امنيت در کشور کمک نکرد بلکه ناامنی را در ابعاد گسترده ای افزايش داده است. اينکه نيروهايی که بر عليه آمريکا مبارزه می کنند چه کسانی هستند و از چه تمايلات سياسی ريشه می گيرند بحثی جداگانه است. اين مطلب تلاشی است برای شناساندن نيروهايي که هم اکنون در قدرت سهيم هستند و يا اميدوارند در آينده سهمی داشته باشند. در اين ميان پيشينه درخشان!!! تعدادی از قدرت مداران امروزی نيز روشن تر خواهد شد. نگاهی کوتاه به اين گروه بندی ها، دشواری همراهی و همکاری نيروها را بدون در نظر گرفتن وابستگی های آنان برای ايجاد دولتی يکدست که بتواند مشکلات عظيم موجود را حل کند نشان می دهد.

 

1. کنگره ملی عراق

Iraqui National Congress (INC)

احمد چلبی رئيس سابق بانک پترا در اردن و شهروند انگليس در سال 1992 در منطقه کرد نشين عراق با دعوت از گروه های مخالف صدام ائتلاف بزرگی را تشکيل داد. چلبی پس از سال ها ارتباط نزديک با سيا و دولت بوش پدر با هدف متحد کردن نيروهای اپوزيسيون و حمله گاز نبری از شمال و جنوب و بالاخره از ميان بردن صدام اين ائتلاف را بنيان گذارد. در اين کنگره سه نفر در کميته مرکزی ائتلاف انتخاب شدند: بدر العلما يکی از رهبران ميانه رو شيعه که کمتر شناخته شده است، ژنرال سابق حسين نقيب و مسعود بارزانی. چلبی به عنوان رئيس اين کميته انتخاب شد. نيروهای دو حزب کرد در شمال، ارتش رسمی کنگره ملی را شکل دادند. در اين ائتلاف نيروهای شيعه مثل مجلس اعلای انقلاب اسلامی در کنار گروه های سنی مذهب همکاری می کردند. در همان سال همزمان آمريکا و انگليس با ايجاد مناطق ممنوع پرواز تلاش کردند فعاليت نيروی هوايی صدام را کاهش داده  مناطق آزاد کرد نشين  در شمال و شيعه نشين در جنوب ايجاد کنند. با شکست بوش و روی کار آمدن کلينتون سياست آمريکا در برابر عراق تا حدی تغيير کرد و چلبی از حمايت عملی کمتری برخوردار گرديد. همچنين زدو خوردهای دو حزب کرد با يکديگر و ديگر گروه بندی ها بر سر سهم بيشتر در قدرت نهايتا در سال 1994 ائتلاف را به شکست کشاند. امروزه چلبی همچنان در راس سازمانی با همين نام قرار دارد. کنگره ملی عراق و شخص چلبی در حال حاضر مورد غضب بخشی ازنمايندگان مجلس سنای آمريکا قرار گرفته است. دولت بوش ادعا می کند که يکی از دلايل آغاز جنگ با عراق تکيه بر اطلاعات ارائه شده از طرف اين حزب در باره سلاح های کشتار جمعی صدام بوده است. عليرغم اين جنگ زرگری چلبی همچنان از حمايت بی چون و چرای نئو ليبرال ها برخوردار است.

 

2. توافق ملی عراق

Iraqi National Accord (INA)

حزب توافق ملی عراق رسما در سال 1990 توسط اياد علوی (نخست وزير دولت موقت عراق) و با کمک های سيا تشکيل گرديد. علوی بر خلاف چلبی با ايده شورش فراگير از شمال و جنوب مخالف بوده  بيشتر به دنبال ترور شخص صدام و ايجاد ناامنی در کشور و در نتيجه فراهم آوردن شرايط سقوط وی بود. او با کمک عربستان سعودی و سيا کودتای نافرجامی بر عليه صدام انجام داد. پس از آن با يک سلسله بمب گذاری در شهرهای مختلف سعی در نا امن کردن وضعيت نمود. در تعدای از اين بمب گذاری ها افراد غير نظامی کشته و زخمی شدند. نشريه نيويورک تايمزدر 9 ژوئن 2004 نوشت که برنامه دکتر علوی برای ايجاد امنيت بيشتر و قطع بمب گذاری ها «دو پهلو» است. چرا که او خود سابقه درخشانی در اين زمينه دارد.

 علوی در دهه 70 عضو فعال حزب بعث بود و در دوران دانشجويی اش در انگليس به عنوان مامور اطلاعاتی مخابرات (ساواک عراق) فعاليت می کرد. در واسط دهه 70 از حزب بعث استعفا داده و به همکاری با وزارت اطلاعات انگليس پرداخت. علوی برای سيا به دليل ارتباطات وسيعش با مقامات بلند پايه رژيم صدام از جايگاه ويژه ای برخوردار بود. او همچنين با استخدام متخصصين روابط عمومی از اواسط دهه 80 بطور سيستماتيک به کار لابی در دستگاه دولتی آمريکا و گسترش روابطش با کشورهای عرب منطقه پرداخت.

علوی به همراه صالح عمر ال تکريتی از مقامات بلند پايه دولت صدام که از عراق فرار کرده بود «توافق ملی» را بنيان گذارد. اين حزب در ابتدا عمدتا افسران بعثی ارتش عراق را که کشور را ترک کرده بودند به عضويت می پذيرفت. او از سال 1992 مستقيما با سيا همکاری های اطلاعاتی می کرد. سيا وی را برای محدود تر کردن نقش چلبی تحت حمايت خود قرار داد. برای درک اهميت اين مهره برای آمريکا همين بس که بدانيم وی  با فشار رسمی آمريکا(برمر کانديداتوری آقای شهرستانی را شديدا رد کرد) وبراهيمی رئيس هيئت اعزامی سازمان ملل در اين پست قرار گرفت. براهيمی بعدا از پست خود به دليل عدم توافق با سياست های اتخاذ شده استعفا کرد و در مصاحبه ای با مجله گرين لفت گفت: "مطمئنم کسی ناراحت نمی شود که بگويم آقای برمر ديکتاتور عراق است. او پول دارد، حق امضا دارد و چيزی بدون توافق وی انجام نمی شود."

در يک همه پرسی در عراق از طرف نيويورک تايمز حدود 40 درصد عراقی ها با علوی مخالف هستند. رابطه او و سيا و حمايت های مستقيم دولت بوش نمايانگر جايگاه سياسی وی است. کنث پولاک تحليل گر جنگ ايران  و عراق در باره علوی در نيويورک تايمز 9 ژوئن گفت" دزدی را بفرستيد که دزدان ديگر را دستگير کند."

 

3. مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق

The Supreme Council for Islamic Revolution in Iraq (SCIRI)

مجلس اعلا به رهبری آيت الله محمد باقر حکيم پسر آيت الله محسن حکيم که در سال 1955 تا 1970 مرجع تقليد شيعيان بود، بنيان گذاشته شد. حکيم خود ابتدا عضو حزب الدعوه بود اما با وجود آن که در 1960 رسما از اين حزب استعفا داد  اما همکاری اين دو حزب در مسائل مختلف همچنان ادامه دارد. او پس از فرار به ايران در دهه 80 مجلس اعلا را به عنوان حزبی فراگير که در نظر داشت سازمان های کوچک تر شيعيان را متحد کند تشکيل داد. اختلاف نظر حزب الدعوه و مجلس اعلا بر سر شکل حکومت اسلامی است. هر دو اصل ولايت فقيه به سبک ايران را قبول دارند. مجلس اعلا از ابتدا عمل گرايانه تر با مسائل برخورد کرده و خواهان تشکيل حکومت اسلامی از نوع ايرانی آن نيست. بياتی يکی از رهبران حزب مستقر در لندن در مصاحبه ای گفت که « در کشوری که اقليت های ديگر هم زندگی می کنند نمی توان حکومت شيعه برقرار کرد.»

نشان بارز ديگر اين عمل گرايی و تلاش برای کسب قدرت رابطه نزديک آن با آمريکا است. روابط متقابل ميان آنها از سال 1989 آغاز گرديد. اين حزب رسما در ايران تشکيل و از حمايت رژيم اسلامی برخوردار بوده است. بازوی مسلح آن به نام سپاه بدر توسط سپاه پاسداران تعليم و مسلح شده است(ارتش بدر مسلح به سلاح های سنگين مثل تانک و توپ است). حتی برخی از رهبران مجلس اعلا در دستگاه دولتی ايران دارای مقام هستند. آيت الله شاهرودی عضو مجلس اعلا رئيس قوه قضائيه در ايران است! در سال 1992 آمريکا مجلس اعلا را به رسميت شناخت. آمريکائيان با ضمانت چلبی متمايل به برقرای روابط متقابل شدند. حتی در سال 1998 آمريکا مجلس اعلا را در ليست گروه های اپوزيسيون عراقی که می توانند از کمک های مالی آمريکا برخوردار شوند قرار داد. محمد هادی يکی از رهبران عالی رتبه مجلس اعلا در سال 2001 در تهران اعلام کرد که از حرکت آمريکا برای ازميان بردن صدام استقبال می کنند. در سال 2002 پس از قطعی شدن جنگ، هيئتی به رهبری عبدالعزيز حکيم(برادر محمد باقر)، ابراهيم حمودی و بياتی (رئيس دفتر لندن) به همراه رهبران پنج گروه اپوزيسيون ديگر به واشنگتن سفر کردند. نتيجه اين سفر امکان شرکت در کنفرانس لندن در همان سال و اشغال 15 کرسی از 65 کرسی مجمع موقت حاکم بر عراق بود.

مجلس اعلا از همان ابتدای تشکيل خود با انتخاب شورايی 110 نفره از ميان اعضای خود در واحدهای نظامی، روابط بين المللی، تبليغات، اطلاعات و تحقيق، خدمات اجتماعی و امور مالی مشغول فعاليت شد. مجلس از روابط بين المللی بسيار گسترده ای برخوردار است. بزرگترين دفتر آن در تهران وهمچنين در شهرهای لندن، دمشق، ژنو، وين و شهرهای منطقه کردستان نيز دفاتری مستقر نموده است. همگی اين دفاتر بخصوص در تهران در طی سال های گذشته مانند سفارت عراق عمل کرده و با ديپلمات های کشورهای مختلف رابطه داشته اند. مجلس اعلا با حزب و شخص چلبی نيز رابطه نزديکی داشته است. در 1991 با شرکت در کنفرانس برگزار شده از طرف چلبی در کردستان در شورش همه جابنه در عراق شرکت کرد. سپاه بدر در همان سال با گذشتن از مرز و ورود به عراق سعی در ايجاد شورش عليه صدام کرد اما با صدمات سنگينی روبرو شد. پس از حمله آمريکا به عراق آمريکا تا سه هفته از ورود به منطقه دياله خودداری کرد. در اين زمان ارتش بدر با ورود به منطقه با نيروهای وفادار به صدام و سازمان مجاهدين خلق درگير شده و در شهرهای خانقين، مندلی، شرابان و خاليس مستقر گرديد.گر چه ارتش آمريکا با ورود به منطقه و در گير شدن با نيروهای مجلس کنترل را در دست گرفته و سلاح های فراوانی را مصادره کرد اما اين گروه همچنان در منطقه از نفوذ بسياری برخوردار است. سکوت نسبی درجنوب عراق در طی حمله آمريکا و پس از آن را آمريکائيان بيشتر مديون نفوذ آيت الله سيستانی و سپس مجلس اعلا هستند. قابل توجه است که دفتر مجلس در بصره از بزرگترين مراکز آن در عراق است.

محمد باقر حکيم در 29 آگوست در يک بمب گذاری در نجف به قتل رسيد. اين اقدام به ناسيوناليست های عرب  به دليل همکاری مجلس با نيروهای اشغالگر نسبت داده می شود. رهبری حزب به عبدالعزيز حکيم برادروی واگذار شده است ولی او از محبوبيت محمد باقر برخوردار نيست. عبدالعزيز حکيم در حال حاضر عضو حکومت موقت و شورای بازسازی ملی است. حزب او وزارت خانه های مسکن، ورزش و جوانان را تحت کنترل خود دارد.

 

4. حزب الدعوه

اين حزب در سال 1958 از طرف علمای نجف و برای مبارزه با کمونيسم تشکيل گرديد. رابطه حزب الدعوه با ديگر احزاب سنی همواره بسيار نزديک بوده است. همانطور که گفته شد عليرغم اختلاف حزب الدعوه با مجلس اعلا، اين جريان همچنان از حمايت های ايران برخوردار است. رهبران آن ابو بلال ال اديب، عبدالرزاق ال خادمی و دکتر حيدر ال عابدی می باشند. شيوه مبارزاتی حزب از ابتدا با مجلس اعلا متفاوت بود. بر خلاف مجلس، حزب الدعوه نيروی نظامی اش را به صورت ميليشيا شکل داد و به جای برخورد مستقيم با رژيم عراق سعی در ترور صدام داشت. دو اقدام حزب در سال های 1982 و   1987 با حمايت عربستان سعودی به شکست انجاميد .اين حزب در ميان تکنوکرات های شيعه طرفدارانی دارد ولی در ميان کل شيعيان از محبوبيت وسيعی برخوردار نيست. در سال های اخير انشعابات فراوانی در آن صورت گرفته و منجر به تضعيف حزب شده است.

 

5. حزب کمونيست عراق

Iraqi Communist Party (ICP)

حزب کمونيست عراق يکی از قديمی ترين احزاب در عراق است. سال ها ممنوعيت وعدم تماس مداوم با داخل عراق و نبود رهبری قوی در داخل منجر به انشعابات مختلف در حزب و تضعيف آن گرديده است. حزب کمونيست عليرغم مخالفت رسمی با اشغال عراق، با آمريکائيان روابط نزديکی دارد. همين مسئله موجب کاهش محبوبيت آن در اذهان عمومی گرديده است.

 

6. احزاب کرد

مسعود بارزانی پسر ملا محمد بارزانی موسس حزب دمکرات کردستان ، رهبر دولت در کردستان عراق است. مناطق تحت نفوذ اين حزب بيشتر در شمال عراق و در مرز ترکيه قرار دارد. بارزانی خواستار خودمختاری برای کردها است. حزب دمکرات روابط نزديکی با آمريکا داشته و بر سلاح های ارسالی از طرف اسرائيل تکيه دارد. بارزانی در مصاحبه ای با فرانکفورتر روندشاو در16 سال 2003 گفت که با ورود نيرهای بين المللی برای تضمين صلح در عراق مخالفتی ندارد. همچنين در همان مصاحبه تمايل خود برای شرکت پيشمرگه های کرد به عنوان هسته ارتش نوين عراق اعلام کرد.

دومين حزب بزرگ در کردستان به رهبری جلال طالبانی اتحاديه ميهنی کردستان خوانده می شود. طالبانی با رژيم ايران و ترکيه روابط خوبی دارد. موضع او در قبال اشغال عراق توسط آمريکا از اظهارات او در مصاحبه ای با گاردين 22 مارس 2003 آشکار می گردد. او در مورد بلرو بوش اظهار داشت:" تونی بلر سمبل شجاعت، فراست و آينده نگری است. جورج بوش وينستون چرچيل دوم است، قهرمانی که نه تنها عراق بلکه خاورميانه را از شر ديکتاتورها آزاد می سازد."!

 هر دو حزب حاکم بر کردستان در شورای دولت موقت نماينده داشته و با تضمين آمريکا می توانند هر سياستی که بر عليه خودمختاری کردها گرفته شود را وتو کنند. رقابت دو حزب کرد برسر گرفتن امتيازات وقدرت بيشتر خود عاملی است که هر کدام اين احزاب را به قدرت های مطرح در عراق نزديک تر کرده است. در گيری های اين دو حزب با يکديگر تا کنون بيشتر از کل حملات رژيم صدام به منطقه کردستان عراق  تلفات داشته است.

 

7. کنفرانس ملی برای عراقی متحد و مستقل

National Conference for an Independent and Unified Iraq (NCIUI)

کنفرانس ملی گروهی تازه تاسيس است. در 19 دسامبر 2003 کنفرانسی برای ايجاد ائتلاف ميان نيروهای مختلف مذهبی، اقليت های نژادی و تمايلات ناسيوناليستی و سکولار برگزار گرديد. در اين کنفرانس ابتدا کميته ای از دانش پژوهان مختلف برای همکاری تشکيل گرديد. به نظر اين گروه سيستم در صدی برای شرکت نمايندگان در دولت مثل سيستمی که بر اساس آن شورای موقت تشکيل گرديد غلط است و ميان اقليت ها جدايی می افکند برای همين اين گروه معتقد به انتخاب مستقيم نمايندگان برای شرکت در دولت از طرف مردم می باشد.

 

علاوه بر گروه های فوق گروه های کوچکتر و محلی نيز وجود دارند که از شرکت در دولت عراق محروم هستند اين حرکت ها مثل گروه مقتدا ال صدر، حرکت دمکراتيک اسلامی، حزب فاديلا، سازمان عمل اسلامی و حرکت وفاداران به قانون اساسی از طيف وسيع طرفداران برخوردار نيستند.

همانطور که از مجموعه فوق ديده می شود سال ها ديکتاتوری مهر خود را بر همه ارکان هايی که می توانند دمکراسی را توسعه بخشند زده و مردم عراق به هزاران تکه تقسيم شده اند و هر کدام معتقدند که نسخه لازم برای بيماری مملکت را فقط خود در دست دارند. از طرف ديگر آمريکائيان می خواهند حکومتی آمريکائی ماب از طريق گماشتن تعداد ی مهاجر عراقی که سال ها در انگليس و آمريکا زندگی کرده اند ايجاد کنند. «کوندوليزا رايس» يکی از مشاورين بوش در مصاحبه ای گفته بود که ما می خواهيم"فکر مردم عراق را عوض کنيم"!

 با توجه به اينکه تمامی مراکز کليدی اقتصادی در دست آمريکائيان و يا عوامل وفادار به آنان است حکومت موقت نقشی به جز فراهم آوردن شرايط مناسب برای ادامه و تثبيت برنامه های آمريکا ايفا نمی کند. مردم عراق به حکومت موقت اطمينانی ندارند و در عين حال آلترناتيو فراگيرو قابل قبولی نيز در اختيارشان قرار ندارد.

هويت مردم عراق آگاهانه بر اساس خطوط مذهبی و نژادی تقسيم گرديده است و چنين تقسيماتی هر چه بيشتر تمايلات کوتاه بينانه قومی را تقويت خواهد کرد. برقراری دمکراسی واقعی در چنين فضايی نه تنها ممکن نيست بلکه بيشتر از هميشه دور از دسترس به نظر می رسد.

 

منابع مورد استفاده:

Al-Ahram Weekly

New York Times

Washington Post

Guardian

Wiafaq.com

Middle East Intelligence Bulletin

Die Zeit

 

لطفا نظرات و انتقادات خود را به آدرس

Mehrnoosh_kian@yahoo.com بفرستيد.