ازنگاه ِمحمدايل بيگی
(سال ۸۲)
(۱) (۲) (۳) (۴) (۵) (۶) (۷) (۸) (۹) (۱۰)
(سال ۸۱)
(۱) (۲) (۳) (۴) (۵)
گشت و گذارِ نوشتاري و تارنمائي


محمد ايل بيگی
رفتن يا رفته شدن ؟
وحشتم از وحشتناکیِ « انسان » ها ست !
ای کاش می توانستم ...
کودک مانده ام – بی هيچ شرم (PDF)
با يادِ " عمو دختر کُمساری " و " حميد طهماسبی (کاک محمود ) "
کَرجی بان ، کَرجی بان ، بَنَه اَمی دريايه اَمَره!
خدايا ! خدايا ! نفرينِ خلايق بر تو باد !
تنها يک لحظهء خوش

پرسش و درخواستی از آقایِ کريم حقی

... که آبرویِ جهانند مجنونان !
ديگرانی خود را « ديگر » خوان !
کل ممدآقا
حاج آقا ، واقعن گُلی به جمالت !
محمد ايل بيگی
انزلی ! انزلی !
و هيچ کلامی نَشنَويم – مگر زمهربانی ها
... با گذاشتن دلم برای ِ انسانهايش