جمعه ۲۹ خرداد ١٣٨٣ – ۱۸ ژوئن ٢٠٠۴

محافظهکاران ايرانی و نومحافظهکاران آمريکايی

 

 کريستوفر دليسو،

 مترجم: احسان تقدسی

 منبع: ضدجنگ،

 وقايع اتفاقيه

 

 

اشاره: نگاه جهان به تحولات داخلی ايران و جايگاه بينالمللی کشورمان چيست؟ ديدگاههای متنوع جهانيان به اين سؤال، بهمعنای وجود پاسخهای متعدد است. نقطه نظرات «کريستوفردليسو»، نمادی طيفی از تحليلهای موجود در ميان کارشناسان خارجی است که در پارهای موارد، ممکن است الزاما با واقعيت موجود يکسان نباشد، اما مبانی تحليلی شماری از بازيگران خارجی سياست بينالملل را تبيين مینمايد.

 

آيا ايران آخرين پايگاه نومحافظهکاری خواهد بود؟

آيا انتخابات اخير مجلس شورا در ايران که به پيروزی محافظهکاران منتهی شد به اصلاحطلبان کمک خواهد کرد و يا در حقيقت زمينهساز برتری ايدئولوژيکی بر اصلاحطلبان بوده است؟

نومحافظهکاران پس از ناتوانی در اداره عراق اکنون دست روی ايران گذاشتهاند و نبود دموکراسی و برنامههای ايران برای توسعه سلاحهای اتمی را دستاويزی برای حمله به ايران قرار دادهاند. اگرچه خطراتی که سياستهای ايران برای امنيت ملی ايالات متحده به همراه دارد هماکنون در مرکز توجهات قرار ندارد اما نومحافظهکاران از اين موضوع بهعنوان بخشی از برنامههايشان برای حفظ بقای سياسی استفاده میکنند.

نومحافظهکاران متکبر دو چيز را نمیتوانند تحمل کنند: قبول اين که دچار اشتباه شدهاند و در صدد جبران آن برآيند و قبول اين که بهدنبال قدم اول، قدمهای بعدی میآيد و به همين دليل سردمداران نومحافظهکار چون ريچارد پرل درصدد بهبود تصوير عمومی خود به هر قيمت ممکن میباشند. هماکنون بهترين دستاويز برای آنان بلند کردن فرياد نبود دموکراسی و وجود سلاحهای کشتارجمعی در ايران است.

به خوبی میدانيم که نومحافظهکاران اکثريت دنيای اسلام را يک زخم چرکين و ورمکرده میدانند که اگر سريعا مورد بررسی و جراحی قرار نگيرد به بدنه سياسی ديگر نقاط دنيا سرايت خواهد کرد. شاهد اين ادعا هم اعتراف خود نومحافظهکاران در کتاب جديدی بهقلم ريچارد پرل و ديويد فروم است که در آنجا آورده شده سرطان اسلام راديکال بهزودی دنيا-و از جمله آمريکا- را میبلعد و تنها چاره درمان آن هم جراحی سريع بسياری از کشورهاست.

هماکنون مشکل عراق حل شده است و اين کشور به راه رؤيايی دموکراسی بازگشت. ديگر کشورهای اسلامی نيز بايد دنبالهرو عراق باشند. ايران از سوی نومحافظهکاران بهعنوان هدف بعدی برای استقرار دموکراسی درنظر گرفته شده است. بيشترين اميد نومحافظهکاران به ايجاد فضايی جهت مداخله معطوف گشته است.

 

واقعيت سد راه مداخله

اگرچه بهنظر نمیرسد که نومحافظهکاران قادر به انجام چنينکاری باشند، آمريکايی​​ها اشتياق خويش برای صدور دموکراسی به اقصی نقاط دنيا را از دست دادهاند. بنابراين تا زمانی که فشار از داخل و درخواست امنيت از داخل (همراهی افکارعمومی) وجود نداشته باشد، آمريکا توفيق چندانی برای برخورد با نظام سياسی ايران کسب نخواهد کرد.

بدترين چيز برای نومحافظهکاران اين است که ايران دارای رهبری همانند بنلادن و صدام حسين نيست که بشود روی آن متمرکز شد و بهراحتی آن را تبديل به لولويی برای مردم کرد. اين موضوع مهمترين بدشانسی کسانی است که خواهان جنگ و برخورد با ايران هستند. نومحافظهکاران بهخوبی اين موضوع را میدانند و به همين دليل است که آنها مقاصد سياسی خود را در زير لوای برنامههای هستهای ايران پنهان میکنند.

 

رودررو با واقعيات

اجازه بدهيد انتخابات اخير مجلس شورا در ايران را تجزيه و تحليل کنيم: روزنامه «تايمز» چاپ سنگاپور در اين رابطه نوشت: «ممکن است پيروزی محافظهکاران در انتخابات به پايان تجربه اصلاحطلبی در ايران منجر شود. سياست محافظهکاران ايران فعاليت در حوزههای اجتماعی و اقتصادی است.»

حضور ايالات متحده در سراسر منطقه خاورميانه آرزوی رهبران ايران برای يکهتازی در منطقه را برباد داده است.

با رشد سريع اينترنت در ايران درخواست​​ها و انتظارات در ايران زياد شد و درخواست​​ها و انتظارات مردمی با گذشت زمان بيشتر میشود. ايرانيان شايد بدون آن که نياز چندانی به ترغيب و تشويق داشته باشند در آيندهای نه چندان دور به جمع کشورهای «خوب» بپيوندند.

محافظهکاران حاضر در دوره هفتم مجلس شورا از دو دسته «آرمانگرا» و «پراگماتيک» (واقعگرا) تشکيل شدهاند که تنها دليل اتحاد آنان، هدف آنان يعنی شکست اصلاحطلبان بود. احتمالا ميان اين دو دسته منازعه و کشمکش رخ خواهد داد. يکدسته از آنها اجرای هرگونه افراطگرايی را متوقف میکنند و بهطور همزمان نقش اصلاحطلبانی که در حال حاضر متوقف شدهاند را ايفا خواهند کرد. نزاع داخلی ميان محافظهکاران ايران شديد است-نکته سادهای که نومحافظهکاران از درک آن عاجزند-و نيازی به هرگونه دخالت آمريکا باقی نمیگذارد.

جوانان ايرانی همانند جوانان ديگر کشورهای دنيا مايلند به فرهنگ بينالمللی بپيوندند اما آنها شديدا سياستزده هستند. جوانان به خوبی میدانند حق رأی در ۱۵ سالگی آنها را قدرتمند کرده است. اين فرزندان (امام) خمينی هنوز به سن لازم برای کسب قدرت نرسيدهاند اما طی دوران رياست جمهوری سيدمحمد خاتمی به رشد کافی دست يافتهاند.

 

ترس بزرگ نومحافظهکاران...

به هر حال فرصت زمان ناچيزی است که نومحافظهکاران فاقد آن هستند. نومحافظهکاران وقتی چشمهای خود را میبندند بدون شک قبرهای تازه کنده شدهای را میبينند که پناهگاهی برای آنها در شرايط بیثبات سياسی است. اگر جرج بوش در انتخابات رياست جمهوری که در نوامبر سال جاری ميلادی برگزار میشود بازنده شود آنها نيز بايد غزل خداحافظی را بخوانند (اگر چه تاريخ مصرف نومحافظهکاران حتی در صورت پيروزی دوباره جرج بوش نيز گذشته است).

آنچه نومحافظهکاران از آن وحشت دارند حل مسالمتآميز بحران ايران خواهد بود.

روزنامه (Francisco Chronicle) در مورد تحريمهای اقتصادی ايالات متحده برضد ايران مینويسد: واقعيت اين است اگرچه تحريمهای ايالات متحده بر ايران کماکان به قوت خود باقی است، بسياری از متحدان ايالات متحده مشتاق سرمايهگذاری و تجارت در ايران هستند. بورس سهام و ارز ايران در صدد تصويب قوانينی است که سرمايهگذاران خارجی شخصا بتوانند در شرکتهای ايرانی سرمايهگذاری کنند. چندی پيش شرکت ترک سل که در بورس نيويورک حضور دارد، برنده مناقصه موبايل در ايران گرديد. ژاپن با سرمايهگذاری ۲ ميليارد دلاری در ميدانهای نفتی ايران موافقت کرده است.

شرکت فرانسوی Renault که سازنده اتومبيل است با سرمايهگذاری ۷۵۰ ميليون دلاری طی چند سال آينده در ايران موافقت کرده است.

ايران ساليان سال است که به درستی به دليل انزواطلبی از غرب مورد انتقاد قرار دارد به هر حال ايرانيان حداقل در بعد اقتصادی سعی در ايجاد روابط حسنه و دوستانه با غرب دارند. سياست نزديکی به غرب هم اکنون از سوی آبادگران که برنده هفتمين دوره انتخابات مجلس شورا شدهاند مورد تأييد است.

عماد غياثی (Ghetassi) که در بخش روابط عمومی آبادگران مشغول کار است میگويد: هدف ما حل مشکلات اقتصادی است، مجلس دوره پيشين (ششم) به مسائل اقتصادی بیتوجه بود. ما قول میدهيم که مشکل بيکاری را حل کنيم. ما قول میدهيم که قدرت خريد مردم را افزايش دهيم و مشکل تورم را حل کنيم. آبادگران، احتمالا خواهند کوشيد تا مسأله حجاب زنان را ناديده بگيرند و در قبال جوانانی که به موسيقی پاپ گوش میدهند، بیتفاوت باشند.

 

... و راه حل آنها

چه بايد کرد؟ تنها راه باقی مانده برای نومحافظهکاران برای کنترل خطر بالقوه ايران مخصوصا در مورد برنامههای هستهای، تحميل فشار مضاعف به اين کشور است به نحوی که ايران از نظر سياسی تهديدی محسوب نشود و در مورد مسائل اقتصادی دوست و همراهی خوب باشد.

در ماه آگوست سال ۲۰۰۲ ميلادی برنامههای هستهای ايران توسط اعضای شورای ملی مقاومت ايران (منافقين) که شديدا مورد علاقه و حمايت ريچارد پرل هستند، کشف شد. از آن زمان به بعد نومحافظهکاران دولت را شديدا تحت فشار قرار دادند تا در مورد ايران تحريمهای تازهای اتخاذ کند و يا به اين کشور حمله نظامی کند. از آن زمان به بعد نيز دنيا حساسيت ويژهای در مورد نگرانیهای نومحافظهکاران در ارتباط با ايران پيدا کرد.

هماکنون با توجه به عنايت اروپاييان بحران هستهای ايران تا حدودی کنترل شده است. نومحافظهکاران همچنان اميدوارند بتوانند جلوی ايران را با توسل به زور بگيرند. چندی پيش جان بولتون معاون وزير امور خارجه آمريکا در امور امنيت بينالمللی و خلع سلاح اظهار داشت: شکی نيست که ايران در حال ادامه دادن به برنامههای هستهای خويش است و ما ترديدی نداريم که پرونده هستهای ايران راه حلی جز ارسال به شورای امنيت سازمان ملل متحد ندارد.

آمريکا برای ارسال پرونده هستهای ايران به شورای امنيت راهی جز ارائه مدارکی در رابطه با فعاليتهای هستهای ايران و اثبات اين ادعا که ايران قابليت استفاده از سلاح اتمی در ۴۵ دقيقه را داراست، ندارد. ترديدی نيست که اثبات اين ادعا با کمک پسران پرل در شورای ملی مقاومت (منافقين) ميسر خواهد بود.