دوشنبه ۲۵ خرداد ١٣٨٣ – ۱۴ ژوئن ٢٠٠۴

گفتگوي انتفاعي

به مناسبت سفر هيئت اعزامي اتحاديه اروپا به ايران

ارژنگ بامشاد

 

به دنبال انتخابات فرمايشي مجلس هفتم و اعتراض اتحاديه اروپا به حذف كانديداهاي اصلاح طلب طالب شركت در انتخابات، اين حدس و گمان ها مطرح گرديد كه اتحاديه اروپا از اين پس سياست جديدي در قبال حكومت ملايان در جمهوري اسلامي در پيش خواهد گرفت. اما پس از آنكه انتخابات فرمايشي رهبر رژيم برگزار شد و مجلس دست نشانده ولي فقيه آغاز به كار كرد و اصلاح طلبان نيز دست و پاي خود را جمع كردند كه در ليست احضار شده گان به دادگاه هاي قوه قضائيه قرار نگيرند، اروپائيان مجدداً سياست تداوم  گفتگوهاي خود با رژيم ايران را از سر گرفتند. بر اين روال است كه روز شنبه 23خرداد83 يك هيئت هفت نفره از اتحاديه اروپا براي گفت و گو با رهبران رژيم و مقامات قضائيه جمهوري اسلامي پيرامون نقض حقوق بشر وارد تهران شده است. روشن است كه گستردگي نقض حقوق بشر در جمهوري اسلامي و تداوم روزانه ي آن ، بي اعتنايي كامل رهبران رژيم به  هشدارهاي داخلي و خارجي پيرامون رعايت حقوق بشر، و بي تاثير بودن سفر چنين هيئت هايي ، امر پوشيده اي نيست و مقامات اتحاديه اروپا نيز بر اين واقعيت ها واقف هستند.  اما سئوال كليدي اين است كه چرا دو طرف بر تداوم اين گفت وگوها اصرار دارند و به تداوم آن رضايت مي دهند.

هدف جمهوري اسلامي از تداوم اين مذاكرات ، چه در عرصه ي حقوق بشر و چه در ديگر عرصه ها كاملاً روشن است. آن ها در شرايطي كه دولت جورج بوش فشارهاي  خود بر رژيم اسلامي را تشديد مي كند و برنامه هايي براي گوشمالي اين رژيم دارد، به آن نياز دارند كه از وزنه ي اتحاديه اروپا براي كاهش اين فشارها استفاده كنند. بازي ديپلماتيك جمهوري اسلامي با برگ اروپا در جريان مسئله تلاش هاي هسته اي ايران و بررسي هاي شوراي حكام كنترل تسليحاتي اتمي سازمان ملل ، كاملاً اين نياز جمهوري اسلامي را آشكار مي كند. از اين پس نيز تلاش مقامات رژيم اسلامي براي بازي با برگ اروپا گسترده تر خواهد شد. زيرا مقاومت كشورهاي قدرتمند اروپايي در قبال سياست هاي دولت آمريكا درعراق و شكست اين كشور در پيشبرد طرح هاي خود، نقش اتحاديه اروپا در مناسبات بين المللي را افزايش داده است. ناكامي جورج بوش در قانع كردن فرانسه و آلمان به شركت دادن نيروهاي پيمان نظامي ناتو در عراق و عقب نشيني ملموس آمريكا در جريان تصويب قطع نامه شوراي امنيت سازمان ملل در قبال عراق، نشان مي دهد كه امريكا بايد بيش از گذشته به نقش و اهميت اروپا و كشورهاي اصلي آن واقف شود. تنبيه حزب راست اسپانيا از سوي مردم اين كشور و همچنين شكست مفتضحانه حزب كارگر انگليس در انتخابات شهرداري ها كه روز جمعه 4ژوئن برگزار شد، نشان مي دهد كه جناح همسو با آمريكا در ميان دولت هاي اروپايي روز به روز ضعيف تر مي شود و اين امر نقش  كشورهاي اروپايي منتقد سياست هاي دولت فعلي امريكا را در مجموعه ي اتحاديه برجسته تر مي كند. و تقويت اين نقش است كه دولت جمهوري اسلامي را نيز واميدارد بيش از گذشته به بازي با برگ اروپا روي آورد.

اما اتحاديه اروپا از تداوم مذاكرات و گفت و گو با رژيم اسلامي كدام هدف ها را دنبال مي كند. و چرا براي آن ها وضعيت جناحي  كه بر سر كار است اهميت درجه اول ندارد؟ اصلاح طلبان در جريان انتخابات مجلس هفتم و در شرايطي كه توسط دستگاه ولايت فقيه از اهرم هاي نيم بند قدرت اخراج مي شدند، مدام بر اين نكته انگشت مي گذاشتند كه تداوم اخراج آن ها از اهرم هاي قدرت، رابطه اتحاديه اروپا با رژيم اسلامي را سرد كرده و اين رژيم در قبال تهديدات آمريكا تنها خواهد شد. اما گذشت چند ماه از آن هشدارها و برگزاري انتخابات فرمايشي مجلس هفتم و اخراج اصلاح طلبان، نشان داد كه اهميت استراتژيك ايران براي سياست منطقه اي اتحاديه اروپا مهم تر از آن است كه اروپا بيش از حدي روي مسئله نقض حقوق بشر در ايران و يا جناحي كه قدرت اصلي را در دست دارد انگشت بگذارد.

به دنبال تسلط كامل آمريكا بر عراق و حضور گسترده اش در اين كشور، و نقشي كه در ميان كشورهاي حوزه خليج فارس بازي مي كند و حضور گسترده و تاثيرگذارش در افغانستان و كشورهاي آسياي ميانه ، عملاً آمريكا را به نيروي يكه تاز منطقه ي نفت خير حوزه خليج فارس و درياي خزر در آورده است. اروپا مي داند تداوم اين وضعيت و نيازي كه اروپا به منابع نفت و گاز اين خطه دارد، عملاً اين كشورها را در موضع بسيار آسيب پذيري در قبال آمريكا در خواهد آورد. از اين رو كشورهاي اروپايي براي حضور در منطقه و داشتن يك جاپاي قابل اتكا به حفظ و گسترش رابطه با ايران نياز مبرمي دارند. اين سياستي است كه سال هاست ازسوي كشورهاي گوناگون اروپايي دنبال مي شود.  تلاش گسترده آمريكا براي كشاندن كشورهاي اروپايي به نيروي فشار جدي بر جمهوري اسلامي و پذيرش خط سرنگوني اين رژيم ، همواره با مقاومت اروپاييان روبرو شده است. زيرا آن ها نمي خواهند ايران نيز هم چون افغانستان يا عراق به عرصه ي قدرت يكه تاز آمريكا تبديل شود. اكنون با شكست آمريكا در پييشبرد سياست هاي خود در عراق و گير افتادن در پاتلاق اين كشور، از يك سو و برجسته شدن نقش شعييان عراق و تاثيرگذاري رژيم اسلامي بر تحولات كشور همسايه، عملاً نقش جمهوري اسلامي در سياست منطقه اي كشورهاي اروپايي اهميت بيشتري يافته و خواهد يافت.

اما اروپائيان براي پيشبرد هدف هاي استراتژيك خود در منطقه و نيازشان به جاپا و سرپلي چون ايران، به آن نيز نياز دارند كه بتوانند در مقابل انتقادات آمريكا و سازمان هاي مدافع حقوق بشر و همچنين افكار عمومي كشورهاي خود نيز پاسخ گو باشند. و همين امر است كه اين كشورها را مجبور مي كنند از يك سو در قبال سياست هسته اي رژيم اسلامي از خود واكنش كنترل شده نشان دهند و از سوي ديگر در قبال نقض گسترده و آشكار حقوق بشر در رژيم اسلامي به موضع انتقادي نرم و بي اثر روي آورند. بنابراين اعزام هيئت ها ي گوناگون براي مذاكره با مقامات رژيم اسلامي را بايد در اين راستا مورد ارزيابي قرار داد. 

تلاش اروپا براي قانع كردن رژيم اسلامي به حفظ ظاهر در امر حقوق بشر جدا از آن كه مي تواند به كاهش انتقادات سازمان ها ي مدافع حقوق بشر از مناسبات رو به گسترش اين اتحاديه با رژيم اسلامي منجر شود، هم زمان نيز مي تواند ايران را به عنوان يك  كشور صادر كننده پناهجو به اروپا، به كشوري امن و قابل سكونت براي منتقدين و فعالين سياسي معرفي كند. زيرا در صورتي كه كشورهايي اروپايي بتوانند ايران را در زمره كشورهاي امن قلمداد كنند آنوقت مي توانند موج پذيرش پناهنده از ايران را متوقف كرده و حتي در آينده روند اخراج گسترده تر ايرانيان پناهجو را دردستور قرار دهند. مذاكرات كنوني وزراي داخله و كشور در اتحاديه اروپا براي ايجاد سياست واحد پناهنده پذيري  و جلوگيري از ورود پناهجويان در جهتي حركت مي كند كه سياست هاي متفاوت ملي اين كشورها در امر پناهندگي را به صورت واحدي در آورند و بيش از پيش جلو ورود پناهجويان را سد كنند. از اين رو جمهوري اسلامي به عنوان يك كشور صادر كننده پناهجو، از توجه ويژه اي در اتحاديه اروپا برخوردار است .  و مذاكرات كنوني مي تواند در اين راستا موثر افتد. 13 ژوئن 2004-24خرداد83