سه شنبه ۲۵ فروردين ۱۳۸۳ – ۱۳ آوريل ٢٠٠۴

جنگ ترميناتورها و صدريون

 

مراد ويسی - روزنامه ايران

 

پس از مثلث مرگبار بغداد - فلوجه - تکريت، آمريکايی ها با احتمال ايجاد مثلث مرگبار ديگری در بغداد - نجف و ناصريه روبرو شده اند. همزمان بااوج گيری درگيريها و شروع يک جنگ تمام عيار در فلوجه (مرکز مقاومت سنی های مخالف آمريکا)، خطر عوطه ور شدن مناطق شيعه نشين در يک «انتفاضه شيعی» نيز آمريکايی ها را نگران کرده است.

اگرچه در مراحل کنونی، اين فقط «جيش المهدی» و طرفداران مسلح «مقتدی صدر» هستند که در نجف، شهرک صدر (شرق بغداد) و ناصريه به جنگ خيابانی باآمريکايی ها روی آورده اند، اماکشتار کور غيرنظاميان توسط نيروهای آمريکايی، حوزيه علميه نجف، مراجع و روحانيون و وعاظ شيعه را در سراسر کشور تحريک کرده و آنان را به موضع گيری عليه آمريکايی ها سوق داده است. آيت الله «علی سيستانی» قدرتمندترين رهبر شيعه عراق که طی ماههای اخير بويژه با اصرار بر برگزاری انتخابات، آمريکا را به چالش کشيده بود، در چالش کنونی بين آمريکايی ها و گروه مقتدی صدر، بدون آنکه له يا عليه صدر سخن بگويد، مسؤوليت نا آرامی ها و کشتار - مردم را متوجه تشکيلات آمريکايی مستقر در عراق کرده است. ساير شخصيت ها و تشکل های شيعه نيز بدون اشاره به گروه صدر، به انتقادات صريح از آمريکايی ها روی آورده اند.

«سيدعبدالعزيز حکيم» رئيس مجلس اعلا و عضو شورای حکومتی نيز بدون اشاره به مقتدی صدر موضع گيری مشابه ای داشته است. بدون ترديد، حذف کامل مقتدی صدر و يا ارتقای سطح و جايگاه وی در معادلات عراق، گزينه مطلوب آيت الله سيستانی، حکيم، حزب الدعوه و ساير جناحهای شيعی نيست، زيرا انتقادات صدر از آمريکايی ها مشروط بر آنکه مسلحانه نباشد، برای ساير گروههای شيعی نيز که به درجات متفاوتی منتقد آمريکايی ها هستند، مفيد است. اما تلاش برای حذف کامل صدر، نوعی از مبارزه مسلحانه و مقاومت زيرزمينی را در مناطق شيعه نشين دامن خواهد زد که ناامنی و درگيری مستمر ثمره آن خواهد بود و اين موضوع، مطلوب اکثريت شيعيان که خواهان دستيابی به حقوق سياسی - اجتماعی خويش در نظام سياسی پس از صدام هستند، نيست.

گروههايی نظير مجلس اعلا و حزب الدعوه ضمن بی اعتمادی به آمريکا، مايل نيستند که مناطق شيعه نشين نيز همانند مثلث بغدا - فلوجه - تکريت گرفتار خشونت و درگيری شود، زيرا چنين وضعيتی از يک سو، مطلوب بقايای رژيم بعث و تندروهای مستقر در فلوجه، رمادی و تکريت است و از سوی ديگر، قدرت مانور و چانه زنی شيعيان عضو شورای حکومتی را در برابر برمر و تشکيلات آمريکايی به نسبت ساير اعضا کاهش خواهد داد.

علاوه بر اين، گروههايی نظير مجلس اعلا و حزب الدعوه نمی خواهند در شرايطی قرار گيرند که بين دو گروه جنگجوی آمريکايی و صدريون، يکی را انتخاب کنند، زيرا هيچ يک گزينه های مطلوب آنان نيستند. آنها می انديشند که اگر دامنه اين درگيريها در شهرک صدر، نجف و ناصريه و ساير شهرهای شيعه نشين گسترش يابد، معادلات عراق به سمتی خواهد رفت که آنها را تابع بازی صدريون و آمريکايی ها خواهدساخت، درحالی که راهبردهای آمريکا و گروه صدر، دارای تفاوت اساسی و عمده با خواست آيت الله سيستانی، حکيم و ابراهيم جعفری (حزب الدعوه ) است. با اين وجود، مشکل عقلای شيعه اين است که برای حفظ اجماع درونی شيعه، قادر به نقد مستقيم مقتدی صدر نيستند.

از طرف ديگر، آمريکايی ها نيز نمی توانند برنده اين منازعه جديد باشند. عدم شناخت محيط عراق و نقش جايگاه و وزن هر يک از بازيگران در اين محيط، باعث شده که آمريکايی ها به تکرار اشتباهات گرفتار شوند. توقيف روزنامه وابسته به مقتدی صدر، آتش انداختن در انبار باروتی بوده است که می تواند کنترل اوضاع مناطق شيعه نشين را نيز برای «پل برمر» و پنتاگون دشوار و غيرممکن سازد، بويژه آنکه شيعيان منتقد يا مخالف صدر نيز در اردوی آمريکايی ها نيستندو آمريکايی ها اگر بخواهند با اتکای به زور عريان، معادلات را پيش ببرند ممکن است ، گروه صدر را متلاشی، وی را بازداشت و به ظاهر «جيش المهدی» رانيز خلع سلاح کنند، اما خطر بزرگتر برای آنان، مبارزات مسلحانه پنهان، خرابکاری، انفجارات روزمره و يک جنگ فرسايشی با احتمال همکاری بين دو مثلث سنی نشين و شيعه نشين خواهد بود. حمله هوايی به مسجد در فلوجه و لشگرکشی به نجف و کوفه مؤيد يک نکته مشترک يعنی عدم شناخت آمريکايی ها از محيطی است که در آن می جنگند، محيطی که عصبيت عربی واحساسات اسلامی به شدت در آن موج می زند. آمريکايی ها که اکنون در عراق مانند ترميناتور (ويرانگر) عمل می کنند، بايد از خود بپرسند چرا بصره اين روزها آرام و بی تنش است وشناخت انگليسی ها از بازيگران ذی نفوذ و مؤثر در بصره چگونه سرنوشت اين شهر را از فلوجه، تکريت و حتی نجف و کوفه و ناصريه متفاوت ساخته است؟