تفاهم نامه اي نا موفق
بنفشه سام گيس:
روزنامه شرق
اعلام
امضاي تفاهم نامه ميان شهرداري تهران، نيروي انتظامي و سازمان بهزيستي مبني بر جمع
آوري كودكان خياباني در نيمه دوم بهمن، و
اجراي آن از اول اسفند ماه سال ۸۲، اين ذهنيت را دامن زد كه اين سه نهاد دولتي به
تكرار اشتباهات علاقه مند بوده و شايد مايل به هدر دادن انرژي و بودجه اي هستند كه
مي توانست با تدبير صحيح در راهي بهتر هزينه شود. پس از ارائه گزارش جمع آوري
كودكان كار در ماه هاي پاياني تابستان سال گذشته، نتايج اين گزارش حداقل كارشناسان
سازمان بهزيستي كشور را معترف به اين حقيقت كرد كه طرح جمع آوري كودكان كار و
خيابان هيچ گاه موفق نخواهد شد و تاكنون هم هرگونه تلاش در جهت حذف پديده كودكان
كار به شكست منجر شده است. چنانچه فهرست وار به علل اين شكست نگاهي داشته باشيم،
چنين فهرستي حاصل مي شود:
۱-
شيوه
برخورد قهر آميز با گروه هدف كه به نظر مي رسد تدوين طرح ساماندهي كودكان كار - خيابان
بدون در نظر گرفتن شرايط سني، جسمي، روحي و خانوادگي گروه هدف صورت پذيرفته است. به استناد گزارش هاي تصويري موجود
از اجراي طرح در سال ۸۲، تعدادي از كودكان از سوي ماموران نيروي انتظامي كه مجريان
طرح بوده اند، مورد ضرب و شتم قرار گرفته و در صورت تمرد از سوار شدن به ميني بوسي
كه براي جمع آوري كودكان اختصاص يافته، با
دستبند به ميني بوس ها منتقل شده اند.
۲-
بيگانگي
ذهني تدوين كنندگان طرح با فضاي جامعه پيراموني كودكان كار - خيابان كه در طرح
ساماندهي كودكان خياباني هم اين بيگانگي ذهني علني تر مشاهده مي شود. در حالي كه
ادبيات جامعه كودكان كار - خيابان چندان پيچيده نيست، تدوين كنندگان طرح همواره از
درك و يادگيري الفباي اين ادبيات غافل بوده اند. جامعه پيراموني كودكان كار - خيابان
به سادگي از آنان مي خواهد كه نان آور خانه
باشند و اين نان آوران كوچك به رغم ميل باطني و همچون هر كودك همسال خود،
از كار بيزار بوده و دوست دارند درس بخوانند و بازي كنند. در حالي كه خانواده اين
كودكان به دليل گرفتار آمدن در چنبره مشكلات اقتصادي كه در ۱۰۰ درصد موارد آنان را
به خط زير فقر و فقر مطلق سوق داده، ناچارند كه حتي از كودكان كمتر از هفت سال هم
توقع كسب درآمد و تامين بخشي از درآمد خانواده را داشته باشند.
۳-
آنچه
كه به عنوان يك ايراد متوجه سه سوي امضاي تفاهم نامه ساماندهي كودكان خياباني است،
بيگانگي طرفين با مفاهيم ساده آسيب هاي اجتماعي است، طبق تعاريف موجود در پرونده
گسترده آسيب هاي اجتماعي، كودكان كار، كودكاني هستند كه به صورت آشكار يا پنهان كار مي كنند و منبع درآمد خانواده هستند. اين
كودكان صاحب خانواده بوده و همواره از پناه خانواده حتي در شكل ضعيف و تكه تكه شده
آن بهره مي برند. به دليل آنكه كار كودكان كمتر از ۱۵ سال در قانون كار جمهوري
اسلامي ايران منع شده، اين كودكان در صورت اشتغال پنهان، مجبور به تحمل دشوار ترين
و تحقير آميز ترين شرايط محيط كار و محروميت از هر گونه حقوق كارگري بوده و در
صورت اشتغال علني كه آنان را به كوچه و خيابان و مشاغل كاذب سوق مي دهد، چونان
طعمه اي براي شكارچيان كمين گرفته در زواياي پنهان جامعه شمرده مي شوند. اما
كودكان خياباني كه در نقطه مقابل كودكان كار قرار دارند فاقد خانواده و سرپناه بوده يا به دليل بدسرپرستي از خانه و
كاشانه اي كه داشته اند گريخته اند و
خيابان را به چهارديواري زهرآلود خانه
ترجيح داده اند.
اين
كودكان برخلاف كودكان كار، در گروه ولگردان و خيابان خواب هايي قرار مي گيرند كه
به دليل محروميت از هرگونه پشتوانه و ضمانت شانسي براي اشتغال نداشته و از هر گونه
درآمدي براي تامين معاش خود محرومند و در واقع تجسم كودكي مردان و زنان خيابان خوابي هستند كه شب ها، رواندازي و توبره چركي
را بر دوش كشيده و گوشه دنج و ساكتي را در پياده رو ها جست وجو مي كنند و تمامي
مايحتاج بقاي خود را اعم از خوراك و پوشاك در خيابان مي جويند. آنان براي لقمه اي
نان تن به هر خفتي مي دهند و اگر به رغم صغر سن، از هجوم آسيب هاي اجتماعي در امان
بمانند، جسم نحيف آنان در برابر عوامل طبيعي تاب نياورده و گرسنگي، سرما و بي
پناهي آنان را در همان سنين كودكي درهم مي شكند. در عين حال سازمان بهزيستي كشور
بارها اعلام كرد در «ايران، كودك خياباني و خيابان خواب وجود ندارد و اين پديده
رايج كشور هاي ديگر است و آنچه كه ما مشاهده مي كنيم كودكان كار - خيابان هستند كه
صاحب خانواده بوده و بخشي از درآمد خود را
صرف خانواده مي كنند.»
۴-
سه
سوي تفاهم نامه ساماندهي كودكان خيابان، به اين برنامه و اصولاً به پديده كودكان
خياباني از منظر اداري نگاه مي كنند. مخبر كميسيون فرهنگي و اجتماعي شوراي شهر
تهران در هفته دوم سال ۸۳ اعلام مي كند كه طرح جمع آوري كودكان خياباني در سطح
تهران در ايام نوروز متوقف شده و دليل توقف اين طرح را چنين اعلام مي كند: «بنا بر
تجربه سازمان بهزيستي، كودكان خياباني كه
بيش از ۹۰ درصد آنان شهرستاني هستند، در ايام نوروز به نوعي در مرخصي به سر مي
برند و به شهر محل اقامت خود باز مي گردند بنابراين كار جمع آوري كودكان خياباني پس
از تعطيلات نوروزي از سرگرفته خواهد شد.» در حالي كه برخلاف باور شوراي شهر تهران،
خانواده اين كودكان، همواره دست نياز خود
را به سوي نان آوران كوچك خانه دراز كرده اند و نوروز و ديگر اعياد و جشن هاي
همگاني براي آنان مفهومي ندارد. كار اين كودكان ساعت مشخص ندارد و تعطيل بردار
نيست. اگر طرفين امضاي اين تفاهم نامه حتي براي يك بار گذرشان به خانه و محيط
زندگي كودكان كار - خيابان مي افتاد درمي يافتند كه اين كودكان معصوم گاه در سه
نوبت، مجبور به كار هستند. چند ساعتي از روز در خيابان ها يا كارگاه هاي زيرزميني
مشغول به كار بوده و در بازگشت به خانه، در نوبت هاي دوم و سوم به كار مشغول مي
شوند.
۵-
نكته
آخر كه به عنوان ضعف اساسي در تفاهم نامه ساماندهي كودكان خيابان و طرح هاي پيش از
آن در جهت ساماندهي كودكان كار به چشم مي خورد، نامعلوم بودن نتيجه اين گونه طرح
هاست كه در نهايت منجر به هدر رفتن بودجه، اتلاف نيرو و انرژي، تخريب روحيه كودكان
بي گناه و تثبيت بي فايده بودن اين گونه تصميمات در جهت حذف پديده كودكان كار - خيابان
مي شود.
برنامه
روزانه طرح ساماندهي كودكان كار خيابان به اين شرح است: اين كودكان از سطح خيابان
جمع آوري مي شوند، به مركز اسكان موقت ياسر منتقل شده نامشان در فرم هاي مددكاري
ثبت مي شود، دو يا سه روز در مركز مي مانند، اگر شهرستاني باشند به شهر هاي خود
ارجاع مي شوند و تكليف ساكنان تهراني هم معلوم است. همچون يك دور مسلسل وار،
دوباره اين كودكان به خيابان ها مي آيند، دوباره همان ميني بوس، همان راننده، همان
مددكار و همان مامور در سطح خيابان ها به راه مي افتند و دوباره همان كودكان را
جمع مي كنند و...