«نلسون ماندلا» را نيز هم؟
جعفر گلابی
jafar_golabi@yahoo.com
روزنامه اعتماد
بيش از يک
دهه است که
آفريقای جنوبی در صدر اخبار
جهانی جايی ندارد چنانکه
در يک ثبات و آرامش
پايدار خبری از خشونت و درگيری
از آن سرزمين به
گوش نمیرسد.
اعمال خشونت
در يک دوره نسبتا طولانی
از سوی حکومت آپارتايد
عليه مالکان اصلی
آن کشور يعنی سياهان،
اين احتمال را که
درگيری و تشنج برای
مدت مشابهی ادامه
پيدا کند و آفريقای جنوبی
در يک دور باطل خشونت
گرفتار آيد قريب به
يقين ساخته بود و
کارشناسان و صاحبنظران سياسی
غير آن را بعيد قلمداد میکردند.
اين سوال
ناباورانه وجود دارد که چگونه
مردمی فقير تحت سلطه
بیرحمان يک
حکومت خشن حدود نيم
قرن بسر برند ولی پس
از سقوط رژيم آپارتايد
رفتاری کاملا مدنی از خود بروز
داده و داعيه
رهبری کل آفريقا را به
واقعيت نزديک سازند.
همه اتفاق
نظر دارند که سقوط آن
نظام غير انسانی مديون
رهبری صحيح نلسون
ماندلا بود ولی اين تنها يک
خدمت بزرگ اين
مرد است، او پس از تغيير
نظام آفريقای جنوبی
خدمتی بزرگتر را به جهان
عرضه داشت و زخم
کهنه پای آفريقای
سياه را چنان التيام
بخشيد که ديگر دهان باز نکند و
خونش نچکد. دفتر خشونتی
که نلسون ماندلا بست
ممکن بود تا سالها و دههها
باز باشد و نقطهيی
از اين جهان را همواره
سرخ نگهدارد، اما
بازهم اين مرد از پای
ننشست و چنان برگی
بر دفتر خدمات خود افزود که احترام
جهانيان از غرب تا شرق
عالم را برانگيزاند، او در اوج
قدرت، قدرت را واگذاشت
و افزون بر ارتقای منزلت
خويش گردش مديريت
کشور و تداول آسان قدرت
را نهادينه ساخت. بنابود اين
شخصيت محترم جهانی
در هشتم فروردين به
ايران سفر کند و نشان لياقت
را از جمهوری اسلامی دريافت
نمايدأ او سفر خود را آغاز کرد و به همسايگان
جنوبی ما آمد ولی سفر به
ايران را لغو و به وقت
ديگر موکول نمود.
نمیتوان
وزن و شخصيت آقای
ماندلا را آن گونه که
يکی از روزنامههای
صبح محافظه کاران
پايين آورد نازل کرد و اين
تصور را پذيرفت که او تحت
فشار امريکا از اين سفر سرباز زده
است، اگر لحظهيی
به چهرهيی
که از کشور خود در جهان
به نمايش گذاشتهايم
توجه کنيم شايد لازم
نباشد که با آسمان و ريسمان
هر اتفاقی را محصول توطئه
با منشا استکبار جهانی بدانيم،
در ايران از اقتدار رييس جمهوری
که روزی در جلب
احترام جهانيان با آقای
ماندلا مسابقه گذاشته بود بشدت
کاسته شده است،
او اخيرا بسيار تلخ صحبت
میکند و برای جلوگيری
از گرفتن و بستن و برخورد با
اصلاح طلبان به
»خواهش« متوسل میشود،
نمايندگان مجلسی که
مظهر جمهوريت نظام است
دست جمعی استعفا دادهاند
و عدد مطبوعات تعطيل شده
از صد هم تجاوز کرده است...
اگر آقای ماندلا از آزادی و مردمسالاری
و عدم توسل به
زور و توسعه سياسی و مطبوعاتی
و تشنج زدايی داخلی
و خارجی که سر فصل
دغدغههای او است
سوال کند چه پاسخی
برای او داريم؟ اگر دليل
لغو سفرش تصور نامناسب از اوضاع
ايران باشد چه کسی
مقصر است.
او را نمیشود با چوبی
که ديگران را میرانيم
برانيم حداقل اينکه
آنقدر شايسته است که
نشان لياقت برايش
آماده کردهايم،
اين امکان که
ما با نخبگان جهان هم
مشکل پيدا کردهايم
وجود دارد و حداقل چنين
مشکلی را با شعار و تبليغات
نمیتوان برطرف
ساخت و يا پوشاند، اگر چنين مشکلی واقعا وجود
داشته باشد ميدان مانور بزرگی
برای امريکا و اروپا بهوجود
خواهد آمد، بيگانگانی که
در محدودتر کردن منافع
ايران لحظهيی
ترديد نمیکنند، اميد است سفر مذکور
انجام شود و ايرانيان به
خود ببالند که از يک شخصيت
محترم و وزين جهانی
استقبال کرده، قدرش
را دانسته و خدماتش را ارج
گذاشتهاند. ما بسياری را از خود
راندهايم نکند آقای
نلسون ماندلا را نيز هم...