برای اصلاح يک لغرش نه چندان کوچک!
کانون نويسندگان ايران(در تبعيد) و انجمن قلم ايران در تبعيد در فراخوان مورخ
24 مارس 2004 خبر می دهند که :" ...خانه فرهنگ های جهان با پشتيبانی وزارت
خارجه آلمان با صرف هزينه ای گزاف و با تدارکی دراز مدت به نام فرهنگ به نمايش شرم
آور لباده و کلاه و گلاب و زير جامه و عکس و پاسپورت...خمينی روی آورده است."
جملات با "صرف هزينه ای گزاف" و "تدارکی دراز مدت" ادعای تعلق
قطعات نامبرده به خمينی را چهار ميخ می کند تا مقصود ناميمون خبر نادرست را ممکن
کند. لباده و کلاه و گلاب و زير جامه وپاسپورت متعلق به خمينی نيست. حتی آنچه در
ويترين است گلاب نيست، عطر زنانه " لاگرفلد" است، و اين همه در توضيح کنار ويترين
نوشته شده، بعلاوه مقصد و بحث پروژه.
و
بعد، کانون نويسندگان ايران در تبعيد و انجمن قلم ايران در تبعيد از خانه فرهنگ
های جهان می خواهند:"...همچنان که از نمايش وسايل خصوصی رهبران رژيم هيتلری
خودداری می کنند، ميراث اين نماد توحش و
بربريت دينی را نيز هر چه زودتر از منظر همه فرهيختگان دور بدارند."
آشکار
است در حاليکه هيچ کدام از وسايل فوق متعلق به خمينی نيست، استدلال و تقاضای کانون
نويسندگان ايران (در تبعيد) و انجمن قلم در تبعيد بی معنی است.
انتشار
فراخوان بر اساس آن خبر نادرست و اين تقاضای بی معنی، هر دومايه شرمندگی است.
-
برای کانون نويسندگان ايران (در تبعيد)
-
برای انجمن قلم ايران در تبعيد
-
برای کميته دفاع از زندانيان سياسی – برلين
-
برای حزب سبزهای ايران
و
برای شهلا آقاپور(برلين)، حسين دريانی(برلين)، داريوش شکوف(برلين)، هوشنگ کيا
رستمی(برلين)، رامين مولائی(برلين)، آرمان نجم(برلين). به اين دليل که نهادهای
صادرکننده فراخوان و اشخاص ساکن برلين قطعا بايد نمايشگاه را ديده باشند و توضيح
کنار ويترين و دفتر شهرزاد را نيز که تمامی صفحات آن در ويترين ديگری برای خواندن
باز است، خوانده باشند و بدانند که خبر نادرست و لذا تقاضا بی معنا است. و اگر
ادعا کنند، نديده و نخوانده فراخوان داده و يا از فراخوان پشتيبانی کرده اند! سهم
بزرگتری از شرمندگی نصيبشان است.
می
ماند نيلوفر بيضائی(فرانکفورت)، محمد حسيبی( تکزاس)، اسماعيل خوئی (لندن)، سيروس
ملکوتی(لندن)، اسفنديار منفردزاده (استکهلم)، نعمت ميرزاده (پاريس)، عبدی
هزارخانی(تورنتو)؛ که می توان احتمال داد به اعتبار ناقل و ناقلين خبر نادرست، از
تقاضای بی معنی فراخوان پشتيبانی کرده اند که جا دارد با شهامت امضاء خود را پس
گرفته و از جاعلين خبر تبری جويند.
بهنام
شهبازيان
31 مارس 2004