شاعر
در قفس آمريكايي گوريل ها !
از : ناصر مستشار
Berlen83@web.de
به زبان رسانه اي امروزه
مي توان گفت كه عذرا پاوند ، شاعر ، مترجم
و منتقد آمريكايي ، يك طالبان در خدمت فاشيسم ايتاليايي بود . حدود شصت سال پيش ،
در ماههاي آخر جنگ جهاني دوم ، آمريكائيها پاوند را در ايتاليا دستگير كردند و بيش
از يكسال در قفس سيمي معروف به قفس گوريلها نگهداشتند . عكسهاي سلول زندان موقت
پاوند ، تماشاچي را بياد قفس هاي بازداشتگاه امروزي اعضا طالبان در كنار جزيره
كوبا مي اندازند . سرودهاي بيزان ، از جمله اشعار سالهاي حبس پاوند هستند .
عذرا پاوند در آن سال به اتهام خيانت به وطن ،
همكاري با دشمن ، و تبليغات ضد صهيونيستي به سيزده سال زندان محكوم گرديد ، ولي
نويسندگاني چون همينگوي ، اليوت ، ويليامز ، و جويس كه اكثرا از شاگردان او بودند
، توانستند با واسطه گي خود ، زندان پاوند را تبديل به اقامت در تيمارستان رواني
ها نمايند .
براي شناخت تاريخ شعر نو
كشورهاي انگليسي زبان ، بايد با زندگي فرهنگي و اجتمايي پاوند و آثارش آشنا شد .
او را ميتوان نيماي شعر نو در كشورهاي انگليسي زبان ناميد . پاوند نظريه پرداز
شعرنو ،معروف به شعر تصوري است . او ورود شعرنو كشورهاي آنگلوزاكسن به عصر مدرنيته
اروپا را هدايت نمود .
پاوند در سال 1885 در
خانواده اي متوسط در آمريكا بدنيا آمد و در سال 1972، بعد از سي سال مهاجرت در
ايتاليا در گذشت . پدر و پدر بزرگش به دليل علاقه مندي به موضوعات اقتصادي ، از
اصلاحگرايان مالي و پولي و بانكي جامعه آمريكا در پايان قرن نوزده بودند. پاوند
تحت تاثير جنبش سياسي-اقتصادي اوايل قرن بيستم ، به گروههاي معترض اروپايي پيوست
كه ضد صهيونيسم جهاني و رباخواري يهوديان در سيستم بانكي بودند .
پاوند ميگفت ، آمريكا به
يك رنسانس فرهنگي نياز دارد و رنسانس ، طوفاني نيست كه در كتري آب روي دهد .
هنرمند مانند كارگر ،توليدكننده كالايي بنام ارزش فرهنگي است .
او طرفدار فلسفه
نوافلاتوني ، افكار شرقي كنفوسيوس ، و جانبدار مكتب رواقيون بي خيال و خونسرد
يوناني بود. پاوند مبلغ آثار ادبي-فلسفي كنفوسيوس ، متفكر چيني ، در اروپا نيز شد
. جنگ جهاني اول سبب شد كه پاوند به خطرافتادن هنر به علت بحران و مسايل اقتصادي
را احساس كند . پاوند ميگفت ، سرمايه داري ،شاعر و هنرمند را مجبور ميكند كه خود
را با مقولاتي سرد و ملال آور مانند پول و اقتصاد سرگرم كند . او قادر بود لهجه
هاي گوناگون بعضي از ايالات و سرحدات آنزمان آمريكا مانند : شهرستانيها ، مزرعه
داران ، پشت كوهي ها، سياهان ، يهوديها ، بازرگانان ، تجار نيويوركي و زنان بستوني
را وارد ادبيات نمايد.
پاوند ميگفت ، شعر
ساختماني است از واژه ها و ملودي موسيقي ، شعر
نبايد جوري باشد كه خواننده احساس كند بايد جدول يا معمايي را حل نمايد ، شعر بايد
به زيبايي و سادگي نثر باشد و احتياج به فرهنگ لغت نداشته باشد . شعر بايد به
سادگي نثر موپاساد و به سختي جملات استاندال باشد . تعداد اصول هنري و اخلاقي شاعر
نبايد بيشتر از انواع سليقه هايش باشند .
پاوند غير از كنفسيوس زير
تاثير اشعار دانته نيز بود . او يكي از مبلغان شعر شرقي ، مخصوصا شعر چيني در
اروپا گرديد . پاوند با كمك ديگران ،در سال 1913 رابيندار تاگور ، شاعر هندي را
نامزد دريافت جايزه ادبي نوبل نمود . پاوند را معلم ادبي : اليوت ، جويس ، همينگوي
، ويليامز و گينزبزگ ميدانند . غالب اين افراد برنده جايزه ادبي نوبل شدند . به
نقل از دوستان ، پاوند در تمام عمرش به شاعران جوان و اهل قلم مفلوك ،كمكهاي مادي
و معنوي شاياني نمود .
اليوت هميشه مطالعه اشعار
پاوند را به شاعران جوان اروپايي توصيه ميكرد ، او مينويسد : هرگاه كه به بهترين
اشعارم رجوع ميكنم تاثير هنري پاوند را در آنها مي بينم .
پاوند همچون جويس در
آثارش به مونتاژ واژهها و جملات ديگران مي پرداخت . او ميگفت : من كسي نيستم ، نام
ام چيزي نيست ، فقط شاعري كه براي ديدن آفتاب ، خودحاضر به غروب كردن ، باشد .
پاوند در طول عمر بلند
خود هميشه علاقمند به مسايل اجتمايي ، و به رسم آن دوره ، مخصوصا علاقمند به
موضوعات اقتصادي بود . او ميگفت ،
آمريكايي ها نبايد گوشت دم توپ دمكراسي و يا فشنگ سلاح هاي صهيونيستي شوند .
بعد از دهها سال ،هنوز
آمريكا براي قضاوت در باره پاوند به توافق نرسيده . هنوز سئوال ميشود كه پاوند يك
نابغه ادبي ، يا بيمار رواني ، شارلاتان اجتمايي ، خائن يا وفادار به قانون ميهن ،
فاشيست ضد يهود يا ديوانه ، شاعر يا مونتاژكار بود؟ .
ويليام كارلوس ويليامز ،
اديب آمريكايي مينويسد : آشنايي با پاوند مانند اين است كه انسان با دو دوره ، قبل
از ميلاد و بعد از ميلاد در ادبيات غرب ،آشنا شود .
نوستالژي گرايان رومانتيك
امروزه ميگويند ، پاوند از معلمي به شاعري و از آمريكا به اروپا پناه برد .