چهارشنبه ۲۶ اسفند ۱۳۸۳ - ۱۶ مارس ۲۰۰۵

برنامه اي از فرنگيس حبيبي

 مهمترين رويدادايران

در سالي که گذشت

حبيب اله پيمان ، محمد اعظمي ، هوشنگ نهاوندي ، محسن سازگارا

بيژن حکمت ، داريوش همايون و سيمين بهبهاني

 

راديو بين ا لمللي فرانسه

         

            فرنگيس حبيبيدر آخرين هفته سال خورشيدي هستيم و مي خواهيم به سالي که گذشت نگاهي بياندازيم . يادآوري رشته کامل ومنظم رويدادها از حوصله اين برنامه بيرون است . پس بر آن شديم از چند تن ، ناظران ، تحليل گران و دلبستگان مسائل ايران از افق هاي مختلف و البته متاسفانه نه از همه افق هاي سياسي موجود،  بپرسيم در سالي که گذشت کدام رويداد بنظرشان پر معنابوده است ودامنه کدام واقعه مي تواند در سال آينده تحولي آفريند . با   حبيب اله پيمان از رهبران جنبش مسلمانان مبارز آغاز مي کنيم

            حبيب اله پيمان – من تصور مي کنم که پايان نافرجام برنامه اصلاحات در سال گذشته ، شايدمهمترين حادثه از لحاظ اجتماعي وسياسي باشد . با انتخابات مجلس هفتم ويکدست شدن حاکميت وپيروزي جناح اقتدارگرا وراستگراي حاکميت ، پروژه اصلاحات به پايان رسيد ، بدون آنکه به اهداف مورد نظر برسد ، هرچند آثار و نتايج زيادي را بطور جنبي در بر داشته است . تعداد بيشتري از افراد جامعه از اينکه اصلاحاتي از درون حکومت به انجام رسد واز اين رنجها ونابساماني هاکم شود ، مايوس شدند . انگيزه مهاجرت افزايش پيدا کرده وعده اي به زندگي شخصي رو آوردندو سياست گريز شدند . البته اخيرا تا حدي تغييراتي در ميان فضاي سياسي جامعه روشنفکري ودانشجويان پديد آمده است و آثار آن انفعال سخت وسنگين که بوجود آمده بود ، در حال از بين رفتن است . در مورد حاکميت و يکدست شدن آن ، شکافهايي تدزيجا در ميان جناح راست پديدار شده است که خواه نا خواه در آينده هم گسترش پيدا مي کند. چون خطر بالفعل وحادي که قبلا از ناحيه اصلاح طلبان احساس مي کردنداز بين رفته است . وقتي به تعبيري دشمن مشترک وجود نداشته باشد مجبورند به حل مسائل بپردازند ودر حل مسائل است که تضادهاي پنهاني که در بين آنها وجود داشت خودش را نشان مي دهد وتعميق مي رود .

         درادامه اين وضعيت نيروهاي آزادي خواه ، دمکرات ومستقل به اين نتيجه رسيدند که بايد با همبستگي بيشتر ميان خودشان ، بر اين رکود وانفعال مهر پايان بزنند . بخصوص در اين مدت يک سلسله مسائل در روابط بين المللي اتفاق افتاد که باعث شد تا روشنفکران ونيروهاي مردمي وملي از اينکه خطراتي از ناحيه خارج متوجه منافع ملي ومصالح کشور شود ، احساس نگراني کنند . احساس اين بود که حکومت با سياست هاي خودش قدرت دفاع از منافع ملي را نداردو هميشه آنقدر در راه غلط پيش مي رود که در نهايت براي حل بحران مجبور است هزينه هاي فوق العاده سنگيني بپردازد . نظيرآنچه که در مورد گروگانگيري ويا فرجام جنگ اتفاق افتاد که به موقع و بطورعقلاني مي شد با هزينه کم و دستاوردخوبي قضيه را پايان داد. اما اينها آنقدر لجاجت انجام دادند که با هزينه سنگين بحران را پايان دادند . در نتيجه نيروهاي ملي احساس مي کنند که بايد يک همبستگي ملي بيشتري داشته باشند هم براي اينکه سياست هاي حاکميت را تحت تاثير قرار دهند و حاکميت راوادار کنند که رفتار خود را اصلاح کندو اين لازمه اش يک جبهه متحد مردمي است وهم اينکه قدرت هاي بين المللي بدانند که ملت ايران توان اين را دارد که از منافع خودش دفاع کند هر چند که راه سخت و طولاني خواهد بود .

          فرنگيس حبيبي – محمد اعظمي از سازمان اتحاد فدائيان خلق ايران پيش از آنکه به مهمترين رويداد سال بپردازد ، به معنا ومعيار رويداد مهم اشاره مي کند .

           محمد اعظمي – به نظر من رويدادسياسي يک اقدام و حرکت سياسي است که بخش يا بخش هائي ويا کل جامعه را متاثر مي کند و اين تاثير در مقطع ولحظه متوقف نمي شود به آينده کشيده مي شود . اهميت ومهم بودن رويداد هم با چند عامل قابل سنجش است . يکي اينکه نسبي است . بارويدادهاي ديگر در يک ظرف زماني وشرايط مشخص اجتماعي سنجيده و قياس مي شود . دوم بسته به نوع نگاه به رويداد وانتظاري که از آن وجوددارد اهميت آن متفاوت  مي شود . سوم به شعاع و اثرگذاري يک رويداد روي نيروهاي اجتماعي  وبه گستردگي واکنش ها در برابر آن بستگي دارد و بالاخره هر رويدادي بسته به اينکه منشاء وسرچشمه چه حرکتي در آينده خواهد شد و نطفه چه تحولي را در دل دارد ، اهميتش متفاوت مي شود .

            با اين نگاه به رويداد ، در سال گذشته در جامعه ما رويدادهاي زيادي رخ داده است . اما دو حرکت که از نظر من يک رويداد واحد را تشکيل مي دهند برجستگي بيشتري داشتند .

           يکي طرح مساله رفراندم براي تعيين تکليف با قانون اساسي جمهوري اسلامي و براي تدوين يک قانون اساسي نوين بود.

         دوم بيانيه اي که با امضاي 565 نفر از شخصيت هاي سياسي ، فرهنگي ، علمي و .... منتشر شد .

         اهميت اين دو در اين است که مي خواهند به يک مساله مرکزي ومهم در جامعه پاسخ دهند . اين مساله مرکزي امروزجامعه چيست ؟  مساله اين است که جمهوري اسلامي دروضع بسيار نامناسبي قراردارد . اکثريت مردم براساس آمارهاي خود رژِيم در همين آخرين انتخابات مجلس مخالف حکومت اند . تشتت واختلاف در ميان جناح ها بالاست . هرجناح نيز در درون خود در حال کشمکش اند . رابطه حکومت با جهان نيز بسيار خراب ودر هيچ دوره اي رژيم جمهوري اسلامي تا به اين حد زير فشار نبوده است به گونه اي که بزرگترين وقدرتمندترين کشورجهان بر عليه حکوت شمشير بر کشيده است اما اين حکومت با ضعيف ترين قدرت منطقه يعني سوريه پيمان دوستي دارد . در چنين اوضاعي مساله سازماندهي و  شکل گيري يک آلترناتيودر استقرار دموکراسي نقش بسيار مهم وتعيين کننده اي مي تواند داشته باشد. اين رويداد در اساس مي خواهد براي همين مساله مرکزي پاسخ پيدا کند. مختصات اصلي اين رويداد را که هم مهم وهم نوين است ، مي توان چنيين برشمرد :

        اين دوحرکت که نطفه اصلي شان در داخل کشور بسته شده است ، گامي است در جهت  سازمانيابي نيروهاي اپوزيسيون .

        طيف نظري متفاوتي از آن پشتيباني کرده است . به يک گرايش فکري تعلق ندارند

        نيروها وسازماندهندگان آن در داخل با نام ونشان وآدرس و به شکل علني وارد ميدان شده اند.

        حکومت جمهوري اسلامي را در کليتش عامل نارسائي وبحران دانسته وزير سئوال برده است .

        و بالاخره شعاع تاثير گذاري اين حرکت ، نيروهاي آگاه سياسي ، روشنفکران و تحصيل کردگان کشوراست واين قشر از مردم جامعه را متاثر کرده به واکنش واداشته است . هنوز شعاع ترکش آن مردم را نگرفته است . گرچه خواست هاي آن ، خواست مردم است .

        نتيجه اين حرکت به باز شدن فضاي سياسي براي شکل گيري يک آلترناتيو دموکراتيک کمک مي کند . اين حرکت زمينه براي نزديکي کل اپوزيسيون ترقي خواه در داخل و خارج به وجود مي آورد . اگر دقت کنيم در اين دو حرکت ، جريانات سياسي ترقي خواه با حرکت دوم هم صدائي و هم آوائي بيشتري داشتند وبا اقبال بهتري روبروشد و مخالفت ها با آن کم رمق بود .

        من فکر مي کنم در اين حرکت نشانه تحول وجود دارد و مي تواند به يک دگرگوني در آينده منجر شود . اينکه  مي گويم مي تواند بدين خاطر است که اگر برخورد شايسته اي نشود ، ممکن است به سرانجامي نرسد. به دو دليل امکان گسترش اين حرکت وجود دارد

      اول اينکه، اين دو حرکت جنبش روشنفکري را تکان داد وبه واکنش واداشت و عموم آنانرا به موضعگيري کشاند . يعني مساله روشنفکران کشور بوده است.

      و دوم، خواست هاي اين رويداد با خواست مردم منطبق است يعني اين حرکات در پي استقرار حاکميت مردم است، حرکاتي بوده اند آزادي خواهانه ودر برابر حکومت ديني . از اينرو ايندو حرکت زمينه اي پديد آورده اند که اگر بگوئيم به مثابه يک رويداد آغاز يک تحول در جامعه را نويد مي دهند ، چندان بي پايه نگفته ايم .

            فرنگيس حبيبي – نمي توان به روزگار ايران درسال گذشته نگاه کرد ودر جلو صحنه بحران هسته اي رانديد. دکتر هوشنگ نهاوندي رئيس دانشگاه تهران در سالهاي پيش از انقلاب

           هوشنگ نهاوندي – تصور مي کنم مهمترين مساله ايکه در طي ماههاي گذشته، ايران با آن مواجه شده، مساله سلاحهاي اتمي است. بدوا بايد عرض کنم که ايران – نه رژيم تهران – هيچ مانعي برايش وجود ندارد از لحاظ حقوقي وسياسي که داراي سلاحهاي اتمي باشد. فرانسه، انگلستان، اسرائيل، پاکستان و هندوستان دارند، چرا ايران نداشته باشد. اما براي ايران کنوني داشتن سلاح اتمي هيچ فايده اي ندارد. مضرات .خطرات بسياري هم در بر خواهد داشت. سابقا در ايران خطر شوروي وجود داشت وخطرروياروئي با عراق . در حال حاضر هيچ دولتي وهيچ کشوري ايران راتهديدنمي کند. مصلحت دنيادراين است که اصولامنطقه خاورميانه وشايدتمام دنيا به تدريج سلاحهاي اتمي را کنار بگذارند. جستجوي دولت کنوني ايران براي تسلط به شيوه هاي نظامي واستفاده از نيروي اتم فقط براي اين است که يک نوع بيمه اي براي آينده خودش داشته باشد، مثل کشور کره شمالي. بهمين مناسبت است که من فکر مي کنم مساله تجهيزات اتمي ايران کم وبيش ادامه خواهد داشت وهيچ نوع توافق اساسي بين دنيا با جمهوري اسلامي بوجود نخواهد آمد. سياست فعلي حکومت ايران اين است که مذاکرات رابا کشورهاي اروپائي ادامه بدهدتا موقعي که راه برگشت وجود نداشته باشد. يعني تسلطکامل به سلاحهاي اتمي پيدا بکند، آنوقت پرده هارا کنار خواهند زد.

            وقت آنست که دنيا انديشه اي بکند وراه حلي براي اين مساله پيدا کند. البته نه راه حل نظامي. چون راه حل نظامي هم به ضرردنياست وهم به ضررايران، بلکه راه حل سياسي که خوشبختانه وجود دارد. مثل تدابيري از طريق شوراي امنيت براي وادارکردن حکومت ايران براي صرفنظر کردن از سلاحهاي اتمي ، تحت نظارت بين المللي. همچنين کمک سياسي وتبليغاتي به کساني که در داخل وخارج ايران مي خواهند اين رژيم تغيير کندويک رژيم متکي برحاکميت ملي بر اساس جدائي سياست از دين در ايران روي کار بيايد که به افکارعمومي احترام بگذارد وبفکر آينده ايران باشد نه بفکر تاراج ثروتهاي ملي وخريد اسلحه براي حفظ خودش درمقابل ملت اش ودرمقابل همسايگان.

          فرنگيس حبيبي – محسن سازگارا يکي از مبتکران فراخوان ملي براي رفراندم، تدوين اين سند وحمايتي را که برانگيخت، مهمترين رويدادسال گذشته ارزيابي مي کند.

          محسن سازگارا – من فکر مي کنم مهمترين رويدادسال گذشته کشور به لحاظ سياسي اعلام فراخوان براي امضاي يک درخواست براي برگزاري رفراندم در ايران روي قانون اساسي فعلي وتدوين يک قانون اساسي جديد براساس اعلاميه جهاني حقوق بشروميثاق هاي الحاقي آن بوده است. چراکه اين حادثه باعث شدکه هم اين مفاهيم دمکراتيک وحقوق بشري بطور جدي مطرح بشودو خط فاصلي را بين گرايشات مختلفي که سعي ميکنندکه از زواياي گوناگون نگاه بکنند، بکشد. از سوي ديگر اتحاد خيلي خوبي را ايجادبکند بين گروههاي مختلف با نظرات گوناگون از طيف هاي مختلف ودرعمل نشان بدهد که برخلاف شايعه اي که در مورد ايرانيان هست وشايد واقعيتي که در حيات سياسي ما ايرانيان بوده که به سختي دور هم جمع مي شويم ، هرگاه که هدف روشن و مشخص باشد، راهبرد وراهکارمعيني هم باشد، اين بلوغ نزدسياست پيشگان ماهست که اختلافاتشان را بتوانند به وقت مناسبي موکول کنند ودموکراتيک کنارهم بنشينند وبرسرپروژه خاصي باهمديگر توافق کنند. بخصوص نه تنها جريانات مختلف سياسي بلکه نسل بزرگي از نخبگان جامعه هم ازداخل زندان وبيرون زندان ازقم تاآمريکاازاروپاتاايران لبيک گفتند وحجم زياد مقالات، نوشته ها، مصاحبه هاوصحبت هائي که شد گواه اين است که مسير دموکراتيک وغير خشونت آميزي پيش پاي ملت است که در صورت تداوم وپافشاري برآن مي توان اميدوار بود که در جهت يک تحول اساسي ودرست براي گذار از يک حکومت اقتدارگرا به وضعيتي دموکراتيک مبتني بر اعلاميه جهاني حقوق بشرگام برداشت.

          فرانگيس حبيبي – ديگر نمي توان در ايران ازيک زنداني سياسي اقرار گرفت واورا به عنوان تواب در تلويزيون به نمايش گذاشت. اين مهمترين رويدادسال گذشته از نظر بيژن حکمت است از اتحاد جمهوري خواهان ايران.

          بيژن حکمت – من فکر مي کنم که يکي از وقايع مهمي که سال گذشته اتفاق افتادچه ازنظرپيامدهايش وچه از نظر همبستگي سياسي که بوجود آورد و شيوه بسيج، مساله شکست پروژه اعتراف گيري از وبلاگ نويسان بود. چنيين پروژه اي از مدتها قبل در ايران وجود داشته، بارها اعمال شده وبارهادر نقدآن نوشته شده که بايد اعتراف هاي تلويزيوني را به سخره گرفت وبه سخره کشيد. به اين ترتيب باعث بي آبروئي اعتراف گيرندگان شد. اين روندهم ابتدابايک شدت وغلظت زيادي آغازشد وباعث شد اعترافات سنگيني گرفته شودواين اعترافات هم روزهاي نخست تکرار مي شد. بعداز گوشه اي اعتراض آغاز شد. اين حرف هامورد پرسش قرارگرفت وحتي کساني که قبلا اعتراف کرده بودند به تدريج اعترافات خود را پس گرفتندواعلام کردند که اين زير فشاربوده است. اهميت اين مساله دراين است که اين نوع پروژه ها واين سياست ارعاب وسرکوب ديگر در ايران کاربردندارد. شيوه وايستادگي درمقابل اين پروژه هم خيلي اهميت داشت. به نظر من از اپوزيسيون گرفته تانيروهاي اصلاح طلب درون کشوروبخصوص خودجوانان و وبلاگ نويسان وروزنامه نگاران باهمديگرپيوندخيلي گسترده اي رانشان دادن وتوانستنداعتماد متقابلي ايجادکنند وآزادي خودشان راتاحدممکن به دست آورند.

         فرنگيس حبيبي – داريوش همايون ازحزب مشروطه خواهان ايران نيز بر اهميت فراخوان ملي رفراندم وبيانيه 565نفر تاکيد مي کند.

        داريوش همايون – به نظرمي رسددرسال گذشته دو سه تحول مربوط به هم را مي شود بهترين خبر از ايران تلقي کرد. يکي پايان رسمي دوم خردادواصلاحات ازدرون که در انتخابات مجلس وبست نشيني نمايندگان مجلس پيشين روشن شدوبراي کساني که تا آنوقت اميدوار بودند جاي ترديدباقي نگذاشت که ديگر اميدي به اصلاح ازدرون نبايد داشت. دوم انتشار فراخوان ملي رفراندم بود که يک گام بسيارمهم وشايد تاريخي بتواند بحساب آيد. براي اينکه برنامه ومنظره سياسي را در ايران تغيير دادوسوم انتشار بيانيه فعالان دانشجوئي وروشنفکران که دنباله فراخوان ملي رفراندم بودوهردو اينها بدون پايان يافتن رسمي جنبش دوم خرداد واصلاحات از درون امکان نمي داشتند. براي اينکه هنوز عده زيادي در ايران اميدواربودند که بشود با شيوه هائي از درون رژيم اندک اندک وضع کشور ومردم را بهتر کرد. پس از اين، نظرها برگشت به طرف اقداماتي که به طرف بسيج مردم است واشخاصي با شجاعت تمام پيشقدم شدند واين پيام را رساندند. مي توان خلاصه کرد که در سال گذشته ، به بحث ملي- مذهبي که در يک دوره طولاني تاريخ ايران  ابهامات زيادي ايجادکرده بود، پايان داديم وبه طور قطع جامعه روشنفکري ومدني ايران واردعصر دمکراسي ليبرال شد.

      فرنگيس حبيبي – وسيمين بهبهاني بانوي شاعر، سرودشادي ونواي اندوه را از آزادي برخي زندانيان ودربندشدن ودربند ماندن برخي ديگر، به نثر وبه نظم برايمان مي گويد

       سيمين بهبهاني – مهمترين رويدادسال گذشته براي من آزادي زندانيان سياسي بود. مثلاآزادي آقاي عليرضا جباري ويا آزادي آقاي يوسفي اشکوري وبعضي از دانشجويان. وبدترين اش هم برعکس اين خبر گرفتاري بعضي دانشجويان وروزنامه نگاران ونويسندگان بود. همينطور من منتظرم که آزادي آقاي دکتر زرافشان به زودي اعلام بشودواين يک نقطه تاريک براي ماست که هميشه بايد چشم براه باشيم که کسي را آزادکنندوکسي را زنداني نکنند و اما بدترين خبر در آستانه سال نو زلزله کرمان و زرند بود. اميدوارم سال آينده وقتي مورد سئوال قرار مي گيريم همه خبرهايمان خوش باشد وهمه چيز بر وفق مراد باشد براي ايرانيان و جهانيان.

        من دو شعر نوروزي داشتم که يکي از آنها را براي شما مي خوانم . اميدوارم که فقط به تفکر وا داردو اگر شاد نيست ببخشيد. اسم اين شعر را من گذاشته ام  دو روز دگر مانده تا به عيد

هميشه دلم شور مي زند

هميشه همين اضطراب من

ترقه ناگاه مي شود

که مي ترکد روي خواب من

چه مي شود آيا، چه مي شود

به هر کس وهرجاکه مي رسم

هميشه همين پرسش من ا ست

نمي رسد اما،  جواب من

مضرت ذرات رابگو

نهايت تخريب تاکجاست

تصور اين آخروالزمان

گذشته از حد و نصاب من

نشانه ويراني دوشهر

زروي دلم مانده چون دوزخم

گواه به جنگ وجنون، بس ا ست

همين دل و ا لتهاب من

گشودن دالان به زيرخاک

کنام نهانگاه اژدها ست

زخوف ا و تيره مي شود

جهان پراز آفتاب من

خدااگر ازهسته نبا ت

خراب جهان را درست کرد

بشر کندازهسته نبا ت

درست جهان را خرا ب من

دوروز دگرعيدمي رسد

بگوکه دلم شکوه کم کند

مگر که بخندم به هرچه هست

مگر که بکاهد عذاب من

مگربرسانم به اهل دل

درود وسرود وخجسته باد

مگر که بنوشند تشنگان

زشعرروا ن تر زآب من

هميشه دلم شور مي زند

اگر چه بگويدرفيق شوخ

که نغمه ماهوربايدش

زچنگ من و از رباب من

که نغمه ماهوربايدش

زچنگ من وازرباب من

       فرنگيس حبيبي – مروري بود کوتاه، برمهمترين رويدادهاي سال گذشته ايران از دريچه چشم حبيب اله پيمان، محمداعظمي، هوشنگ نهاوندي، محسن سازگارا، بيژن حکمت، داريوش همايون وسيمين بهبهاني.